‘استیون سیمون’ مشاور امنیت ملی در دولتهای ‘ کلینتون’ و ‘اوباما’ و استاد کالج ‘آمهرست’ و ‘دانیل بنجامین’ هماهنگ کننده ضد تروریسم در وزارت امور خارجه آمریکا بین سالهای 2012-2009 و مدیر کنونی ‘مرکز تفاهم بین الملل ‘ در کالج ‘دارتماوت’ جمعه (دیروز) در بخشهایی از تفسیری در این روزنامه با اشاره به انتصاب برای تیم «ضد جهادی» (ضد تروریسم به نام اسلام) دولت ‘ترامپ’، نوشتند:
گورکا مروج دکترین جنگ نامنظم است و سابقا سردبیر امنیت ملی در ‘برایتبارت’ (Breitbart) بوده است.
‘استیفن کی.بنون’ و ‘استیفن میلر’ سرکمیسرهای کاخ سفید ‘دونالد ترامپ’ رئیس جمهوری آمریکا که مدعی هستند که اسلام یک ‘ایدئولوژی دشمن’ است، پیشگویی می کنند که ما (آمریکا) در آینده شاهد برخورد تاریخی تمدن ها خواهیم بود و با این پیش زمینه فکری، حال با توجه به تخصص گورکا، به او در مقام معاون دستیار رئیس جمهوری، این قدرت را اعطا کرده اند تا آنچه را که فعلا در حد یک پیش بینی است، به یک استراتژی ملی تأویل و تفسیر کند.
گورکا متولد و بزرگ شده انگلیس است. او پسر یک مهاجر مجار است. گورکا در مجارستان پساکمونیسم مدرک دکترا گرفت و وارد سیاست چند ملیتی شد. او پس از آن راهی آمریکا شد و 5 سال قبل موقعیت شهروندی این کشور را دریافت کرد.
وی که کمترین شناختی از اسلام ندارد، در آمریکا در قالب حرفه کاریش به عنوان یک مروج ‘اسلام هراسی’ در سمینارهای نظامی ورود کرد و نظرات خود را حول این دیدگاه تبلیغ و ترویج نمود.
او در سال 2015 توجه ‘دونالد ترامپ’ را به خود جلب کرد، شاید دلیلش این بوده است که هیچگونه تجربه کار دولتی نداشته است و همیشه هم می گفت که هر کاری که دولت انجام می دهد، احمقانه است.
مشخصترین تفکر گورکا این است که هرگز قبول ندارد ستیزه جویی اسلامگرایانه ای که هم اکنون در سطح جهان شاهد آن هستیم، امکان دارد زاییده موج نارضایی عمومی جهانی از یک سری از ضعفها و نابسامانی های سیاسی حاکمیت ها، نظیر بی کفایتی حکومتها در اداره کشورها، ظلم و ستم و اختناق و سرکوب و همچنین فقر و جنگ باشد.
گورکا چندی پیش در مصاحبه با ‘واشنگتن پست’ ضمن رد این نظریه گفت ‘این همان اندیشه ای است که من بکلّی دور می ریزم’.
گورکا نیز همانند ‘مایکل فلین’ مشاور برکنار شده امنیت ملی و ‘بنون’ و ‘میلر’ معماران فرمان اجرایی ممنوعیت ورود شهروندان هفت کشور مسلمان به کشور، که دستوری بود که با یک پیش زمینه ذهنی بسیار غلط صادر شد، اصلا باور ندارد که دین اسلام فقط توجیه افراط گرایان خشونت طلب است.
اما میان تفکرات این تیم تصمیم سازان سیاسی دولت ترامپ با سیاست سازان سه دولت قبلی وجوه تمایز فراوانی موجود است. از نظر سه دولت قبلی، کلید حل تمامی این مشکلات ‘جنگیدن با تروریستها بوده است نه حمله به دین حنیف ابراهیمی’.
گورکا در گزارشی که آن را مشترکا با همسرش تهیه کرده است، اشاره می کند ‘نکته کلیدی در شکست آمریکا در مبارزه با تروریسم این بوده است که ما از درک اهمیت موضوع ایدئولوژی غافل مانده ایم’.
او این شکست را ناشی از اضمحلال دستگاه امنیت ملی کشور می داند، که در لوای فراگیر بودن، بیداری فرهنگی و اصلاح سیاسی انجام گرفت.
اما تاریخ گواهی می دهد که این مدعایی است کاملا ناآگاهانه و کاملا متباین با واقعیات تاریخی .
گواه آن یک سری ارزیابی هایی است که دولت آمریکا از نظامیگری به نام اسلام در طول 40 سال قبل تهیه کرده است. این اسناد از حالت محرمانه خارج شده است.
سازمان ‘سیا’ تحلیل هایی بسیار عمیق از رادیکالیزه شدن به نام مذهب سنّی، مربوط به سال 1979 تهیه کرده است، یعنی مربوط به زمانی که تعدادی از وهابی های پیرو تفکرات آخرالزمانی ‘بیت الله الحرام’ در مکه را تصرف کردند.
در نیمه دهه 1980 جامعه اطلاعاتی آمریکا ارزیابی های کاملا دقیق و مفصلی از تمامی جریان های اسلامگرا منتشر کرد .
شیخ ‘عمر عبدالرحمن’ که بتازگی درگذشت، همان کسی است که فتوای انفجار برجهای دوقلو (مرکز تجارت جهانی در نیویورک) را در سال 1993 صادر کرده بود.
این واقعه ثابت می کند که توصیه و حمایت قلبی ایدئولوژیک و دینی از ستیزه جویی نزدیک به یک دهه قبل از حادثه 11 سپتامبر توسط رادارهای آمریکا رصد شده بود، اما شماری از مسئولان شورای امنیت ملی کشور گویی در خواب بودند و متوجه اهمیت خطر تهدید ترویست ها بعد از سال 1993 و حملات 1998 به سفارتخانه های آمریکا در قاره آفریقا نشدند.
این مسئولان فقط وقتی از خواب بیدار شدند که واقعه 11 سپتامبر 2001 اتفاق افتاد.
دولت آمریکا، هم پیماناناش و روزنامه نگاران بعد از این واقعه، تمام توجه خود را به پدیده رادیکالیزه شدن معطوف کردند و همگی مصمم شدند به کالبدشکافی این پدیده بنشینند. آنها مترصد شدند همه راههای منتهی به این پدیده ردیابی و شناسایی شود.
اینکه فکر کنیم گورکا نگرشی نوین در این عرصه عرضه می کند، کاملا یک نوع خودشیفتگی و دروغ بزرگ است.
چند دهه تعامل و درگیر بودن با پدیده جهادگرایی به یک استراتژی نوظهور ضد تروریسم منجر شد. اما همه زحمتهایی که در این راه کشیده شد به یک باره با تهاجم آمریکا به عراق نابود شد. تهاجم به عراق گامی غلط بود، چون خود لطفی بیکران به بالندگی افراط گرایی کرد.
امروز حتی استراتژی ضد تروریسم هم متحول شده است و به یک برنامه پایدار از ضد رادیکالیزه شدن و عملیات های نظامی هدفمند تغییر شکل داده است.
ظاهرا گورکا کاملا از این واقعیت غافل مانده است. آن همه تلاشی که در این چند دهه صورت گرفت و این همه انرژی صرف آن شد اینک همه کم اهمیت جلوه داده می شود.
در مجموع آنچه که از تلاش مستمر و طولانی اجرای قانون، تحلیلهای جامعه اطلاعاتی و وفوری از پژوهشها در موضوع جهادی ها می توان استنباط کرد، این است که موضوع دین و دکترین دینی تنها و یا حتی اولین انگیزه تروریست ها نیست. بلکه از قضا اصلا موضوعاتی که گورکا آنها را آنقدر بی اهمیت می شناسد که لایق دور ریختن می داند، نقش اصلی را در پدیده جهادگرایی ایفا می کند.
هم اکنون اعلان جنگ دینی – مذهبی فقط روایت تروریستها و همه کسانی است که خود را پشت حصارهای محکم پنهان کرده اند و کارشان این است که برای ترویج این تفکر AK-47 (کلاشنیکف) تهیه کنند.
حال دولت ترامپ با چانه زدن و ارائه تاریخی ضعیف و دکترینی از جهادگرایی، حتی از تجربه ای که حکومت کشورش دهه هاست کسب کرده هم غافل مانده و در معرض این خطر است که تمام چالشهای جدی، که امید فائق شدن بر آنها را دارد، تباه کند .
باید خلاص شدن از شر گورکا اولویت درجه اول باشد.
***
