اندیشکده راهبردی تبیین – روی کار آمدن ریاست جمهوری جدید در کاخ سفید، گمانهزنیهای مختلف درباره سیاست خارجی این کشور در برابر چالشهای بینالمللی را افزایش داده است. در این میان بیتردید روسیه، چین و ایران اصلیترین کشورهایی هستند که طبق اسناد سیاست خارجی و امنیت ملی آمریکا به عنوان تهدیدات اصلی این کشور قلمداد شدهاند. در این میان شکلگیری ائتلاف میان ایران و روسیه در حوزه مسائل منطقهای غرب آسیا و روند روبهرشد همکاری نظامی میان دو کشور بر حساسیت آمریکا افزوده است. بر همین اساس پرسش اصلی این است که چه ظرفیتها و موقعیتهایی برای مداخله در روند همکاری ایران و روسیه برای ایالات متحده فراهم است و آیا آمریکا میتواند روابط ایران و روسیه را پس از دورههای همکاری گسترده به اخلال بکشاند؟
روابط ایران و روسیه در بستر تحولات بینالمللی
روابط ایران و روسیه در طول سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی در قالب همكاري احتياطآميز (از جانب روسيه) و نگرش مصلحتي (از جانب ايران) در حوزههای منافع مشترک، صورت گرفته است.[1] با این حال در سالهای اخیر تحولات نظم بینالملل همراه با افول هژمونی آمریکا، نشانگر حرکت آرام روسیه به عنوان یک قدرت بزرگ بسوی جهان چندقطبی دارد که باعث گردیده کنشگریهای این کشور در پروندههای امنیتی وارد نوعی از چالش با کشورهای غربی گردد. چه اینکه سیاست خارجی روسیه در ریشهایترین متغیرها به چارچوبهای هویتی این کشور باز میگردد که آن را در قالب «اوراسیا گرایی» و یا «روسیه اصیل» مطرح میکنند.[2] از اوایل ریاست جمهوري پوتین راهبرد «عدم حرکت در جهت همگرایی با غرب» البته بدون انگیزههاي ایدئولوژیک و مبتنی عملگرایی محور سیاست روسیه بوده است. لذا نگرش روسی به هویت خود، نوستالوژي به گذشته با شکوه و جایگاه قابل احترام آن کشور در نظام بینالملل؛ روسها را وا میدارد که به نظم بینالمللی مورد نظر غرب معترض بوده و در برابر آن بایستند.[3] از این زاویه، نگرش هر دو کشور به تحولات کنونی سوریه را نیز باید در نگرانی مشترک از گسترش دامنه نفوذ جهان غرب در منطقه استراتژیک غرب آسیا دانست.[4] بحران سوریه و ظهور داعش، اساساً ماهیت روابط ایران و روسیه را از یک چارچوب منفعل تاریخی، به یک قالب فعال مبتنی بر همکاریهای منطقهای و در جهت تامین منافع ژئوپلتیک تغییر داده است. این تحول خود نوعی برابری سیاسی در روابط دو طرف ایجاد کرده که این میتواند بر اهمیت نقش ایران در عرصه سیاست منطقهای و جهانی بیفزاید.[5]
حضور روسیه در بحران سوریه، نوعی ایفای نقش جهانی برای پرستیژ یا اعتبار بینالمللی است که ناشی از افزایش تهدیدات روسیه از سوی غرب در مناطق نزدیکی چون اوکراین و نادیده انگاشتن قدرت آن بوده است. در این شرایط روسیه برای ایفای نقش بینالمللی به ایران- که همزمان در معادلات میدانی و سیاسی عراق و سوریه دارای نقش موثری است- نیازمند است. بر این اساس «ایلان برمان» معاون رئیس شورای روابط خارجی آمریکا مدعی شده: «ایران متحدی دلخواه برای اوراسیاگراهای روسیه نظیر؛ الکساندر دوگین است که در کتابش با عنوان بنیانهای جغرافیای سیاسی خواستار ائتلاف با ایران شده است. متقابلا تلاشهای مداوم مسکو برای ارتقاء جایگاه ایران از عضو ناظر به عضو سازمان همکاری شانگهای، نشاندهنده ارزش راهبردیای است که تهران برای مسکو دارد.»[6] ایران نیز برای پشتیبانی سیاست منطقهای خود به حضور یک قدرت بزرگ مانند روسیه برای ایجاد تعادل سیاسی-امنیتی در برابر رقبای منطقهای نظیر ترکیه و عربستان و آمریکا نیاز دارد و این موضوع بر اهمیت ژئوپلتیک ایران در نظام بینالملل میافزاید.
نقاط اخلال در روابط ایران و روسیه
طبق ادعای رسانههای غربی رئیس جمهور آمریکا، درصدد آزمودن تمایل «ولادیمر پوتین»، رئیس جمهور روسیه، برای پایان دادن به ارتباط با ایران و همکاری با واشنگتن هستند.
1- در گام نخست دولت ترامپ بر پذیرش نقش روسیه در حل منازعات بینالمللی مانور رسانهای صورت داده است؛ به گونهای که ترامپ چه در دوران مناظرات انتخاباتی و چه بعد از آن، بر همکاری با روسیه خصوصاً در زمینه مبارزه با تروریسم در غرب آسیا تاکید و حتی حاکمیت روسیه بر شبه جزیره کریمه را به رسمیت شناخت. ترامپ همچنین از پوتین رئیس جمهور روسیه، به عنوان «رهبری بسیار مقتدر و هوشمند» تمجید کرد.[7] اما بیتردید این مواضع رسانهای نمیتواند برای روسیه تحولی مثبت تلقی شود چرا که اوباما نیز با سیاست اعلانی «شروع دوباره با روسیه» کار خود را آغاز کرد،[8] ولی در نهایت در حال تخاصم با روسیه کار خود را پایان داد. اصلیترین مشوقهای ترامپ برای روسیه میتواند، همراهی با موضع روسیه درباره بحران اوکراین و به رسمیت شناخته شدن الحاق شبه جزیره کریمه به روسیه باشد؛ بهویژه اینکه روسیه بدنبال بحران اوکراین، با تحریمهای غرب علیه شرکتهایی انرژی، نظامی، بانکها (در کل 120 شخص و 23 نهاد) و کاهش تدریجی درآمدهای نفتی مواجه بوده است، به گونهای که رشد اقتصادی روسیه به منفی 7/3 در سال 2015 رسید.[9] اما در این زمینه به نظر نمیرسد دولت ترامپ به جهت ساختار قدرت آمریکا امکان لازم را برای معامله پایاپای میان ایران و تحریم اقتصادی روسیه داشته باشد. به همین دلیل نیز پس از ماهها تبلیغات و خوشبینی سخنگوی کاخ سفید اعلام کرد: «دونالد ترامپ به روشنی گفته است که انتظار دارد دولت روسیه تنشها را در اوکراین کاهش داده و شبه جزیره کریمه را به این کشور بازگرداند.»
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
2- دیگر حوزهای که آمریکا میتواند به تعاملی با روسیه دست یابد که اثر منفی بر همکاریهای متقابل ایران و روسیه بگذارد، بحران سوریه است. در شرایط کنونی که بحران سوریه از نقطه تهدید خارج شده است و دولت سوریه در صحنه میدانی دست برتر را پیدا کرده است، فرصت برای معامله سیاسی روسیه فراهم میشود. در واقع آنچه حائز اهمیت برای روسیه است، تحمیل این کشور به غرب در این پرونده و سامان سیاسی آینده سوریه با حضور روسیه است که این مهم لزوما با آنچه ایران از آینده سوریه مدنظر دارد مطابقت نمیکند. چرا که روسیه، ساختار فدرالی و آینده سوریه بدون اسد با حفظ ساختار کنونی را تحت شرایطی میپذیرد ولیکن در هر دو مورد فوق ایران مواضعی متفاوت دارد. با این حال توافق بر سر سوریه، موضوعی زمان بر است و همچنین به نظر نمیرسد رئوس سیاست خارجی جدید آمریکا درباره سوریه تدوین شده باشد. از سوی دیگر آمریکا با رویکردهای متناقض متحدان خود نظیر عربستان و ترکیه در بحران سوریه نیز مواجه است. لذا تمرکز بر معامله درباره سوریه نمیتواند آنچنان که باید روند همکاری راهبردی ایران و روسیه را متوقف نماید.
3- حوزه دیگری که دولت ترامپ برای دور کردن روسیه از ایران میتواند بر آن سرمایهگذاری کند، تمرکز بر حوزه عملیات روانی و بهرهگیری از ریشههای هویتی تاریخی «سلطه ستيزي» ايراني و «عملگرايي» روسي است که چالشی ساختاری بر بسط روابط ایران و روسیه بشمار میرود.[10] به ویژه اینکه با افزایش لفاظیهای ترامپ علیه ایران، روسیه انتظار دارد که در قبال حمایت این کشور، ایران امتیازات بیشتری در روابط با روسیه قائل شود. به عنوان مثال لغو برنامه سفر «دمیتری راگوزین» معاون نخستوزیر روسیه در هفتههای گذشته به تهران هرچند به «خاطر دلایل فنی» اعلام شد، اما ظاهراً ریشه در نگرانی روسیه از گرایش ایران در حوزه اقتصادی پسابرجام به غرب به ویژه در زمینه خرید هواپیماها دارد. حتی در برخی رسانههای روسی به نقل از یک مقام بلندپایه اعلام شد: «ما از تهران به طور کامل و جامعی حمایت میکنیم، اما آنان در عمل کسانی(غرب) را ترجیح میدهند که با اعمال تحریمها، آنان را تحقیر میکنند».[11] متقابلا در ایران نیز به نظر میرسد گرایشهای غربگرای حاکم در دولت یازدهم، علاقهای به افزایش روابط راهبردی با چین و روسیه نشان نمیدهند.
4- چهارمین فرصت موجود برای دولت ترامپ برای جدایی ایران و روسیه، افزایش فشارها به روسیه در زمینه صادرات تسلیحات نظامی این کشور به ایران است. در دهه 1990 میلادی دولت بیل کلینتون توانست پس از یک مقطع کوتاه از رشد مناسبات نظامی ایران و روسیه، به توافقی تحت عنوان «گور-پرنومردین» با روسیه دست یابد که بر مبنای آن دولت روسیه تأمین تسلیحاتی ایران را برای مدت طولانی متوقف کرد.[12] دولت ترامپ نیز پس از ارسال سامانه اس 300 به ایران، درحالیکه زمزمههایی درباره خرید تسلیحاتی 10 میلیارد دلاری شامل جنگندههای سوخو 30 و تانکهای تی 90 و … به گوش میرسد، توان خود را بر جلوگیری از این مناسبات نظامی خواهد گذارد. در این زمینه بندهای 5 و 6 ضمینه دوم قطعنامه 2231 شورای امنیت مستمسکی برای آمریکا برای فشار به روسیه در زمینه ممنوعیت صدور تجهیزات نظامی تهاجمی به ایران است. همچنین نباید از مشوقهای اقتصادی نظیر افزایش خرید تسلیحاتی توسط کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس نظیر سعودی برای روسیه غفلت نمود.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
امکانسنجی موفقیت آمریکا برای اخلال
واضح است که رویکرد مهم دولت جدید آمریکا در عرصه سیاست خارجیاش، محروم کردن ایران از حمایتهای روسیه و به وجود آوردن شکاف میان دو کشور است که اصولا راهبردی بینالمللی برای برخورد با تهدیدات جهانی این کشور از جمله روسیه، چین و ایران است. بنابراین تحلیل این موضوع فراتر از سطح ملی و منطقهای، باید در ابعاد بینالمللی صورت پذیرد. با این حال این تلاشها به احتمال زیاد موفقیتآمیز نخواهد بود، چرا که اولا پیوندهای نظامی، سیاسی و اقتصادی ایران و روسیه روندی افزایشی و راهبردی پیدا کرده است و ثانیا؛ این روابط در چارچوب ایجاد نظم نوین بینالمللی از طریق ایفای نقش قدرتهای نوظهور در قالب نهادهایی چون: «سازمان همکاریهای شانگهای»، «بریکس» و «اتحادیه اقتصادی اوراسیا» است.
از سوی دیگر احتمالا جمعبندی روسیه از مواضع ترامپ نیز این باشد که وی آنگاه که خارج از حوزهی اجرایی سیاست آمریکا و در مقطع انتخابات قرار داشت، تنها بر منافع ملی «جزیرهای» آمریکا تأکید داشته و در این راستا کاستن حداکثری تقابل با روسیه در پهنه سیاست بینالملل را در جهت تأمین منافع آمریکا تعریف میکرد. اما با حضور در مسند قدرت اجرایی و مواجهه با واقعیتهای اقتصاد سیاسی بینالملل و سازوکار قدرت، این نکته آشکار شده است که سیاستهای روسیه در بسیاری از زمینهها، ناگزیر، به تقابل با منافع ایالات متحده منجر خواهد شد. در عین حال نباید از عملگرایی روسی در برخورد میان ایران و آمریکا نیز غافل بود.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr4', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr4", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
جمعبندی و پیشنهاد
روسیه در راستای منطق «روسیهی نیرومند و اصیل» هرچند چشمانداز جهان چندقطبی را دنبال میکند، اما چالش با آمریکا را نیز در راستای منافع خود نمیداند. بنابراین با توجه به تشریح حوزههای اختلافی میان ایران و روسیه قابل بهرهبرداری توسط آمریکا، میتوان پیشنهادات ذیل را مطرح نمود:
• تقویت توازن در مناسبات سیاسی و اقتصادی با روسیه و چین از یکسو و با اتحادیه اروپایی از سوی دیگر برای افزایش توان بازیگری جمهوری اسلامی؛
• ایجاد اجماع سیاسی در کشور بر سر تعریف مناسبات راهبردی با روسیه در حوزههای گوناگون؛
• پیگیری جدی رویکرد سیاسی حل بحران سوریه و تعامل فشردهتر با روسیه در تبیین این موضوع که اهداف سیاسی آمریکا، ترکیه و سعودی نمیتواند با منافع روسیه سازگار باشند؛
• افزایش مشوقهای اقتصادی و تبیین ضرورتهای ژئوپلتیک حفظ توازن منطقهای برای روسیه در جهت تکمیل و اجرایی نمودن توافقات ابتدایی در حوزه نظامی.
منابع:
[1]: علی امیدی، «چالشهاي ساختاري روابط راهبردي ايران و روسيه: سلطه ستيزي ايراني و عمل گرايي روسي»، مطالعات اوراسياي مركزي، تابستان 1390، شماره 8، ص 60.
[2]: سجاد بهرامی و علی اصغر ستوده، «مناظره هاي هویتی و تحول سیاست خارجی روسیه»، پژوهش نامۀ ایرانی سیاست بین الملل، 1393، شماره دوم، ص 35.
[3]: افشین زرگر، «مواضع روسیه در قبال بحران سوریه 2011-2013»، فصلنامه آسیاي مرکزي و قفقاز، شماره 82 ، ص76.
[4]: ولی کوزه گر کالجی، «اهداف و منافع مشترک ایران و روسیه در صحنه تحولات سوریه» وبسایت مرکز بین المللی مطالعات صلح، منتشر شده در تاریخ 23 بهمن 1393، قابل بازیابی در پیوند زیر:
[5]: کیهان برزگر، «روابط ایران و روسیه در پرتو بحران سوریه و مبارزه با داعش»، ماهنامه دیپلمات، شماره سوم، آذر 1394
[6]: Ilan Berman, Why Russia Won’t Help Trump On Iran, foreign affairs, February 10, 2017, Available at: https://www.foreignaffairs.com/articles/united-states/2017-02-10/why-russia-wont-help-trump-iran
[7]: رحمان نجفی سیار، « سیاست خارجی دونالد ترامپ؛ چارچوبها و جهتگیریهای احتمالی» وبسایت اندیشکده تبیین، منتشر شده در تاریخ 15 آذر 1395، قابل بازیابی در پیوند زیر:
[8]: مسعود موسوی شفائی و مهدی شاپوری، «آمریکا و نظام بین الملل: از نظم تک قطبی تا نظم فراقطبی»، فصلنامه مطالعات راهبردی، تابستان 1394، شماره 68، ص 148 – 149.
[9]: جهانگیر کرمی، «توسعه اقتصادی، تحریم های غرب و آینده روسیه»، موسسه مطالعات ایراس، 1395، گزارش شماره 9514. ص 9-10
[10]: رک: علی امیدی، پیشین.
[11]: ایرینا الکسنیس، «روسیه ارزش حمایت سیاسی خود را به ایران گوشزد می کند»، وبسایت مطالعات ایران و روسیه، منتشر شده در تاریخ30 بهمن 1395، قابل بازیابی در پیوند زیر:
http://www.irrussia.ir/1395/11/30/post-379/
[12]: مرتضی شجاع، «بررسی فشارهای آمریکا بر معاملات تسلیحاتی ایران و روسیه»، موسسه مطالعات ایراس، 1395، گزارش شماره 9513. ص 4-5.