اندیشکده راهبردی تبیین – یمن یک سال دیگر را در میان خون و آتش پشت سر گذاشت تا بیش از پیش در فقر و گرسنگی دست و پا بزند. مقاومت نیروهای انصارالله و علی عبدالله صالح موجب شده است تهاجم ائتلاف سعودی علیه یمن تقریباً به بنبست رسیده و در تحولات میدانی تغییر چندانی در سال 95 رخ ندهد. هرچند لازم به ذکر است که سعودیها با حمایت نیروی هوایی خود توانستند در سال 95 بخشی از مناطق (بالاخص در جنوب و استان مارب) را تصرف نمایند اما اتفاق مهم و سرنوشت سازی در معادلات میدانی در سال گذشته شاهد نبودیم.
در سال 95 انصارالله با حمله به مرزهای جنوبی عربستان، حمله به ناوها در دریای سرخ و همچنین شلیک دو موشک به جده و ریاض توانست تا حدودی موازنه در جنگ ایجاد نماید و برای سعودیها چالش بیافریند. توافق میان انصارالله و کمیته مردمی یمن و تشکیل دولت نجات ملی در صنعا از دیگر ابتکارات مخالفان سعودی در سال 95 بود.
برکناری خالد بحاح بهعنوان مهره اماراتیها از سوی عبدربه منصورهادی و تشدید اختلافات میان امارات و سعودیها از دیگر تحولات مهم یمن در سال گذشته بود. در مجموع میتوان پیروز تحولات در یمن را دولت مستقر در صنعا دانست؛ زیرا آنان سعودیها را در دستیابی به هدفشان ناکام گذاشتند؛ اما فقر، گرسنگی، آوارگی و نابودی زیرساختهای یمن در کنار آینده مبهم سیاسی یمن و تجزیه احتمالی آن؛ آینده این کشور را بسیار تهدید مینماید. در ادامه به بررسی مهمترین تحولات یمن در سال 95 خواهیم پرداخت و در پایان نیم نگاهی به دورنمای یمن در سال 1396 هم خواهیم داشت.
1- جنگ یمن و پیامدهای آن
1-1- تداوم کشتار و ویرانیهای یمن
جنگ ویرانگر سعودیها و ائتلاف عربی علیه یمن در حالی در آستانه ورود به سومین سال خود قرار دارد که بر اساس آمار 34863 نفر کشته و زخمی شدهاند که از بین آنها، 10 هزار کودک و زن و 25 هزار نوجواناند. ائتلاف عربی ضد یمن به سرکردگی عربستان، از آغاز تجاوز خود به یمن بیش از 2524380 موشک زمین به هوا، بمبهای خوشهای، فسفری، حرارتی و غیره استفاده کرده و همه آنها برای اهدافی مسکونی و انسانی استفاده شده است.
ائتلاف عربستان بر اساس آمار منتشر شده، 105 هزار حمله هوایی داشته که روزانه 150 حمله هوایی میشود و مطابق گزارشهای وزارت دفاع آمریکا و انگلیس 170 هزار حمله هوایی علیه یمن صورت گرفته است، یعنی چیزی حدود 240 حمله هوایی در روز.
یمن طی دو سال که شاهد جنگ نابرابر علیه خود بود، تحت شدیدترین محاصرهها قرار گرفته است و مردم آن در نتیجه محاصره دریایی، زمینی و هوایی در شرایط اسفباری به سر میبرند. 20 میلیون نفر نیازمند دریافت کمکهای انسانی فوری هستند. 2 میلیون کودک یمنی از آموزش محروم شدند. 3 میلیون کودک از سوءتغذیه رنج میبرند. 10 میلیون کودکی یمنی به مراقبتهای بهداشتی نیاز دارند. 8 هزار کودکی یمنی روزانه بر اثر نبود دارو و شیوع بیماریهای کشنده جان خود را از دست میدهند. 3 میلیون شهروند یمنی آواره و بیسرپناه شدهاند و 15 میلیون در حالت گرسنگی به سر میبرند.[1]
همچنین «استفان اوبرین» مدیر امور کمکهای انسان دوستانه سازمان ملل در نیمه اسفند 1395 از خطر جدی قحطی در یمن خبر داد و گفت: «اگر جامعه بینالملل بودجه و مسئولیت خود را افزایش ندهند و طرفین درگیریها همچنان دسترسی کمکهای انسان دوستانه را محدود کنند، با خطر جدی قحطی در یمن روبرو هستیم.» وی در یک کنفرانس خبری اعلام کرد که 19 میلیون نفر از جمعیت 26 میلیون نفری یمن در حال حاضر به کمکهای انسان دوستانه نیازمند هستند و هفت میلیون یمنی نمیدانند که وعده غذایی بعدی آنها از کجا تأمین خواهد شد. همچنین سازمان ملل خواستار کمک 2.1 میلیارد دلاری به یمن شده است.[2]
2-1- حمله موشکی به ریاض و جده و حمله به ناوها، دو نقطه عطف در جنگ یمن
حمله موشکی به ریاض توسط نیروهای انصارالله در بهمن 95 در امتداد سلسله حملات این نیروها به عربستان روی داد؛ امری که باقدرت بیشتر و گستردهتر در حال پیگیری است. پس از حمله موشکی به ریاض، ارتش یمن طی بیانیهای اعلام کرد یک موشک به یک پایگاه نظامی در منطقه «المزاحمیه» واقع در غرب ریاض، پایتخت عربستان شلیک کرده است. یگان موشکی ارتش و انصارالله یمن اعلام کرد که موشکی که بهسوی یک پایگاه نظامی در 40 کیلومتر پایتخت عربستان شلیک شد، از نوع بالستیک «بُرکان 2» بوده است. این بیانیه میافزاید: آزمایش موفقیتآمیز موشکی اخیر که معادله بازدارندگی را به نمایش گذاشته است؛ پایتخت نظام متجاوز سعودی را در تیررس موشکهای ما قرار میدهد. این اتفاق در کنار شلیک موشک به جده که با فضاسازی شدید رسانههای عربی بهمنظور القای حمله به مکه همراه بود؛ به خوبی قدرت بازدارندگی انصارالله را افزایش داد.
یکی از پیامدهای این اتفاق، جدیتر شدن اقدامات علیه ایران با پررنگ کردن ناامنی در پنجمین پایتخت کشور عربی (ریاض پس از بیروت، صنعا، بغداد و دمشق) بهواسطه نفوذ ایران در منطقه است؛ اما اعلام صریح سخنگوی وزارت خارجه مبنی بر رد کمک هرگونه کمک به انصارالله، بیانیه ارتش یمن مبنی بر اسکاد بودن موشک (که برکان بهینهسازی شده آن است) و همچنین تلاش سعودیها برای بایکوت این اتفاق، شاید فضاسازی از سوی رسانههای عربی علیه تهران بسیار محدود یا کمرنگ شود.[3]
همچنین حمله موفق ارتش یمن به یک ناو سعودی در بهمنماه، از دیگر نقطه عطفهای جنگ یمن بود. نیروی دریایی ارتش یمن در خبری اعلام کرد یک ناوچه وابسته به ائتلاف سعودی را در بندر الحدیده واقع در سواحل غربی یمن هدف قرار داده است. این ناوچه پیشرفته که «المدینه» نام داشت، حامل 176 سرباز، افسر و یک فروند بالگرد بود. این حمله زمانی رخ داد که سعودیها تصمیم به تشدید تهاجم به الحدیده گرفته بودند و بندرهای مهم المخاء و ذباب در نزدیکی باب المندب توسط نیروهای وابسته به سعودیها تصرف شده و دو ناو آمریکایی برای استقرار در نزدیکیهای الحدیده مأموریت یافتهاند.
از نکات جالب این اتفاق ادعای آمریکاییها بود. مقامات وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) مدعی شدند که حمله به ناوچه ائتلاف عربستان در آبهای «الحدیده» در غرب یمن با هدف نشانه گرفتن یکی از ناوهای آمریکایی انجام گرفته است. پنتاگون توضیح نداد چگونه، هدف شناورهای آمریکایی بوده اما شناور سعودی با موشک ارتش یمن منهدم شده است. پیشتر نیز آمریکا با ادعایی مشابه همین ادعا، به رادارهای ارتش یمن در جنوب این کشور حمله کرده بود. یکی از موضوعات مهم در خصوص بنادر ذباب و الحدیده، طرح فدرالی شدن یمن است.[4]
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
3-1- تحولات میدانی جنگ
یمن طی یک سال گذشته شاهد تحولات مهمی بود. نخست با آنکه ائتلاف سعودی حجم زیادی از انرژی و توان خود را صرف تصرف مارب به عنوان دروازه ورود به صنعا نمود، اما هیچگاه به هدف خود یعنی رسیدن به صنعا و تصرف نِهم در شمال شرقی صنعا دست نیافت. اتفاقی که یک پیروزی بزرگ برای مقاومت بود. البته قابل ذکر است که تلاش سعودیها برای تصرف مناطق شمال شرقی استان صنعا همچنان ادامه دارد؛ اما در قسمت جنوبی یمن، یک سال گذشته چندان برای انصارالله خوشیُمن نبود. سقوط المخا و ذباب و خارج شدن کامل کنترل باب المندب اتفاق تلخ سال 95 است.
همچنین قدرت مانور نیروهای یمنی در مناطق مرزی یمن و عربستان بالاخص در نجران، از دیگر امتیازات راهبردی انصارالله و ارتش یمن در سال گذشته بوده است. انصارالله با شلیک موشک به این مناطق و انجام عملیاتهای آفندی به پایگاههای نیروهای سعودی، تسلط عربستان را در این مناطق بسیار دچار چالش نموده است.
ارتش و نیروهای انصارالله یمن در حال حاضر کنترل 100 درصد استانهای صعده، عمران، الحدیده، البیضاء، المحویت، ریمه، ذمار و إب را در اختیار دارند. کنترل بیش از 90 درصد استانهای صنعا و الحجه نیز در اختیار این نیروها قرار دارد. نیروهای ارتش و انصارالله یمن همچنین کنترل بیش از 80 درصد استانهای تعز و ضالع را در جنوب در اختیار دارند. در مقابل، بیش از 90 درصد استانهای شبوه، لحج، أبیـن در جنوب، المهره و حضرموت در شرق، مأرب در مرکز و الجوف در شمال یمن، به اشغال نیروهای رئیسجمهور مستعفی و ائتلاف سعودی درآمده است. البته درگیریها در غرب استانهای شبوه، مأرب و الجوف ادامه دارد. حدود 80 درصد استان جنوبی «عدن» نیز در اشغال این نیروها است.[5]
سبز: نیروهای انصارالله و علی عبدالله صالح/ قرمز: ائتلاف سعودی/ مشکی: نیروهای القاعده
2- تحولات سیاست داخلی
1-2- توافق انصارالله و کنگره ملی یمن
هفته نخست مردادماه 1395، خبر امضای توافق میان جنبش انصارالله یمن و کنگره مردمی یمن (موتمر الشعبی) وابسته به علی عبدالله صالح در خصوص تشکیل شورای عالی سیاسی یمن، واکنشها و پیامدهای گوناگونی با خود به همراه داشت. متن توافق منتشر شده نشان میدهد شورای عالی سیاسی متشکل از ۱۰ عضو است که هر یک از گروههای کنگره مردمی یمن و متحدانش و همچنین انصارالله به همراه متحدانش بهصورت مساوی ۵ عضو در آن دارند. هدف از تشکیل این شورا این است که تلاشها برای مبارزه با تجاوز سعودیها و همراهان آن همافزا شود. این شورا میتواند برای مدیریت کشور و مقابله با تجاوز به یمن، تصمیمگیری و لوایحی را تصویب کند.
البته باید در نظر داشت هرچند این توافق امتیازاتی برای انصارالله به همراه خواهد داشت، اما تصمیمگیری را برای شرایط پس از جنگ و آغاز دوران سیاسی مشکل خواهد نمود. چگونگی روابط انصارالله با علی عبدالله صالح پس از پایان تهاجم سعودیها و چگونگی روابط گروههای یمنی با دولتی که امروز در صنعاست از مهمترین موضوعاتی است که هر مقدار بحران یمن پیش میرود، دادن پاسخی روشن به آنان سختتر میشود. تحلیلگران تجربه سیساله علی عبدالله صالح و خیانتها و نیرنگهای خونین پیاپی وی به همپیمانانش را خطری جدی پیش روی انصارالله در آینده میدانند. برخی تحلیلگران روند میدانی یمن را حرکت بهسوی تجزیه میدانند. تداوم جنگ، تثبیت مناطق جنوب در دست دولت عدن، کمرنگتر شدن امکان تصرف صنعا از سوی حامیان دولت عبدربه منصورهادی و آلسعود، حضور گروههای تکفیری و القاعده در حضرموت و همچنین نبود آینده امیدبخش به مذاکرات صلح برای تشکیل دولت وحدت ملی از مجموعه عواملی هستند که همچنان تجزیه یمن و بازگشت آن بهپیش از سال ۱۹۹۰ را محتمل میسازد.
توافق حزب موتمر و انصارالله میتواند امکان تجزیه را افزایش دهد؛ زیرا این توافق برخلاف توافق قانون اساسی و شورای انتقالی ریاست جمهوری فراگیر نبوده و نقش شمالیها و علی عبدالله صالح در آن بسیار پررنگ است. کینهای که جنوبیها و بسیاری از قبائل یمنی از علی عبدالله صالح به دل دارند باعث شده است آنان هرگز حاضر به توافق و تشکیل دولت وحدت ملی با او نشوند. توافق انصارالله و کنگره ملی یمن وابسته به علی عبدالله صالح ضمن آنکه غافلگیر کننده بود، پیامدهای بسیار مهمی داشت و به نظر میرسد بهعنوان نقطه عطفی در کنار اتفاقات مهم دیگری چون کنارهگیری علی عبدالله صالح از قدرت، انتخاب عبدربه منصورهادی به ریاست جمهوری، آغاز موج دوم انقلاب با رسیدن انصارالله به صنعا، قطعنامه ۲۲۱۶ سازمان ملل و حمله آلسعود به یمن قرار خواهد گرفت.[6]
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
2-2- تشکیل دولت نجات ملی یمن و آینده بحران یمن
انصارالله پس از تشکیل شورای عالی سیاسی، تصمیم به تشکیل دولت نجات ملی در صنعا گرفت. دولتی که پس از شکلگیری شورای عالی سیاسی و ائتلاف انصارالله و علی عبدالله صالح پس از چند ماه تأخیر به دلیل اختلافات ایجاد شد.
مذاکرات صلح با حضور نماینده سازمان ملل و با میزبانی کشور کویت در دو دور متوالی برگزار شد که این مذاکرات به شکست منتهی شد. آل سعود در این مسیر کمترین امتیازی برای انصارالله در نظر نگرفت. این موضوع موجب شد انصارالله به سَمت دولت سازی در یمن حرکت کند.
تشکیل شورای عالی سیاسی و از سرگیری جلسات مجلس نمایندگان و در پایان مأموریت بن حبتور برای تشکیل دولت نجات ملی، مصادیقی هستند که نهادسازی انصارالله در صحنه سیاسی را به اثبات میرساند.
در مورد این اقدام دو دیدگاه متفاوت وجود دارد؛ دیدگاه نخست اقدامات انصارالله را به زیان صلح و وحدت یمن ارزیابی میکند؛ اما دیدگاه دوم فعالیتهای انصارالله در صحنه سیاسی و نظامی را به نفع صلح، وحدت و تمامیت ارضی یمن میداند. با مقایسه دو رویکرد میتوان دستاوردهای ایجابیِ رویکرد دوم را مشاهده کرد. انصارالله اکنون در یمن پایههای دولت و قدرت انقلابی را پیریزی کرده است. در طرف مقابل، آل سعود نهتنها به هیچیک از اهداف خود دست نیافته، بلکه عمق خاک خود را بستر اصابت موشکهای انصارالله قرار داده است.[7]
3-2- برکناری خالد بحاح و تشدید اختلاف عربستان و امارات برای اداره جنگ
امارات را میتوان اصلیترین همپیمان سعودی در یمن دانست؛ اما اکنون پس از گذشت نزدیک به دو سال از جنگ، اختلافات این دو بازیگر بیش از پیش عیان شده است.
در ماه نخست سال 1395 عبدربه منصورهادی رئیسجمهور مستعفی و فراری یمن، «خالد بحاح» نخستوزیر خود را برکنار و احمد عبید بن دغر را بهجای او منصوب کرد. خالد بحاح را میتوان گزینه امارات دانست که برکناریاش واکنش اماراتی را هم به دنبال داشت. این اتفاق بهنوعی جنگ سیاسی میان سعودیها و امارتیها بود که به شکست اماراتیها منجر شد. منصورهادی در فرمانی دیگر، سرلشگر «علی محسن الاحمر» را بهعنوان معاون خود منصوب کرد.
امارات در یمن، به دنبال افزایش نقش و نفوذ خود در شبهجزیره عربستان، استقلال یا ایجاد فدرال جنوبی بهمنظور افزایش نقش خود در آنجا و نیز جلوگیری از تبدیل شدن بندر عدن بهعنوان رقیبی برای دبی است. این در حالی است که عربستانیها تجزیه دوگانهی شمالی- جنوبی یمن را بهعنوان یک تهدید مینگرند، اتفاقی که موجب میشود ضمن حفظ تهدید انصارالله در شمال و دسترسی این جنبش به باب المندب، یمن جنوبی و بنادر آن تحت نفوذ اماراتیها قرار بگیرد. این اختلافات، فرصتی برای انصارالله و محور مقاومت بهمنظور امتیاز گیری از سعودی خواهد بود.
سناریوی مطلوب برای سعودیها در یمن را میتوان در طرح شش فدرالی شورای همکاری خلیج فارس که از سوی سعودیها ارائه شد، مشاهده نمود. فدرالی شدن یمن، برونداد اصلی کنفرانس گفتگوی ملی یمن در اوایل سال ۲۰۱۴ میلادی نیز بود که تقسیم این کشور به شش منطقهی فدرالی را پیشنهاد کرده بود.[8]
این اختلافات در روزهای پایانی سال باری دیگر عیانتر شده است. تشدید درگیریها میان طرفداران ریاض و امارات در فرودگاه عدن موجب شد عبدربه منصورهادی به ابوظبی سفر کند. سفری که با شکست مواجه شد و رهبران امارات از ملاقات با او امتناع کردند. حتی رسانهها خبر دادند که امارات با تشدید اختلافات خواستار آن شده است که عبدربه برکنار شود و در غیر این صورت از ائتلاف کنارهگیری خواهد نمود.[9]
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr4', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr4", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
3- تحولات سیاست خارجی
1-3- طرح ولدالشیخ و تلاش کشورهای غربی برای نجات آلسعود
پس از گذشت یک سال و نیم از جنگ یمن و شکست مذاکرات کویت، نماینده سازمان ملل با پشتیبانی کشورهای غربی طرحی را در دیماه 95 ارائه نمود که برخی تحلیلگران را به این مسئله سوق داد که گویی سعودیها به دنبال پایان جنگ هستند.
طرح اسماعیل ولد شیخ از ۱۲ بند تشکیل شده که موضوعات مختلفی را شامل میشود. واکنش انصارالله به این طرح با موافقت مشروط همراه بوده است. به گونهای که «محمد عبد السلام» ضمن رسانهای کردن انتقادات خود به این طرح، به اسماعیل ولد شیخ گفته است: «این طرح بهصورت واضح به دنبال برقراری امنیت، صلح و ثبات در یمن از طریق مشارکت تمام گروههای یمنی است.» علی عبدالله صالح نیز نقشهی راهِ ارائه شدهی اخیر را پذیرفته و دراینباره بیان داشته: «طرح ولد الشیخ برای حل بحران یمن، میتواند زمینهی قابل قبولی برای حل بحران باشد اما باید توقف حملات عربستان علیه یمن را نیز شامل شود.»
بر اساس رونوشت منتشر شده از این طرح، بند دوم؛ از سرگیری مذاکرات برای پایان دادن به بحران را مدنظر قرار میدهد. این مذاکرات میبایست تحت نظارت دولتهای چهارگانه (امارات، عربستان، آمریکا و انگلیس) و شورای همکاری خلیجفارس بوده و دستورِکار نشستهای آن نیز، مرجعیات سهگانه (طرح خلیجی شورای همکاری خلیج فارس، نتایج گفتگوهای ملی و قطعنامه ۲۲۱۶ سازمان ملل) باشد. بر اساس این گفتگوها، آتشبس باید در مناطق مختلف مورد احترام طرفین قرار گرفته و نیروهای انصارالله و علی عبدالله صالح از ۳۰ کیلومتری مرز عربستان فاصله بگیرند. بهمجرد تحقق چنین امری، سازمان ملل، تشکیل دولت «وحدت ملی» را طی ۳۰ روز اعلام خواهد کرد. عبدربه منصورهادی و «علی محسن الاحمر» رئیسجمهور مستعفی و معاونش، باید بعد از اعلام تشکیل دولتِ «وحدت ملی» از این مسئله استقبال نمایند. از طرفی امارات بهصورت آشکار و عربستان بهصورت ضمنی موافقت خود با طرح مذکور را اعلام کردهاند. در این میان عبدربه منصورهادی به دلیل کنار گذاشته شدن از آیندهی یمن، تنها مخالف جدی طرح اسماعیل ولد شیخ بود. در همین راستا، سفیر عربستان در یمن با «احمد عبید بن دغر» نخستوزیر دولت مستعفی دیدار و او را به پذیرش طرح، تشویق کرد. عبدربه منصورهادی پس از اعلام طرح مزبور، تظاهراتی نمایشی در حمایت از خود در جنوب به راه انداخته که این اقدامِ او را میتوان در راهبرد فرار رو به جلو و تلاش برای افزایشِ نقش در آیندهی یمن، ارزیابی کرد.
این طرح برای انصارالله حاوی تهدیدات فراوانی است. تقدم عملی تشکیل دولت وحدت ملی بر عقبنشینی از صنعا، عقبنشینی ۳۰ کیلومتری از مرزهای عربستان و دست کشیدن از «گزینههای راهبردی» و فدرالی شدن یمن، مصادیق و نمونههایی از تهدیدات هستند.
از سویی متن طرح حفرههای بسیاری دارد که کارشکنی و قابلیت تفسیر مختلف را برای طرف مقابل مهیا میکند. بهطور مثال، تحویل سلاح و موشک بالستیک بهطرف ثالث، یکی از این حفرهها است. مجموعهی این مسائل، لزوم هوشیاری انصارالله در طول مذاکرات را به اثبات میرساند؛ اما معادلات یمن بهگونهای پیش رفت که همچنان هیچ روزنه امیدی برای آغاز مذاکرات بر اساس این طرح یا طرحهای دیگری دیده نمیشود.[10]
2-3- آمریکا و تغییر نقش در یمن
برخی تحلیلگران معتقد بودند سعودیها تا اتمام دوران اوباما پرونده یمن را باز خواهند گذاشت تا به امید تغییر سیاست آمریکا در دوران رئیسجمهوری جدید، پرونده یمن را با حداکثر منافع دنبال نمایند. اکنون با آمدن ترامپ به نظر میرسد پرونده یمن وارد فاز جدیدی شده است. ترامپ در صحبت تلفنی خود با دو بازیگر اصلی تهاجم به یمن یعنی ملک سلمان پادشاه آل سعود و شیخ محمد بن زاید آل نهیان ولی عهد امارت، بر تقویت بیشتر همکاری بهمنظور جنگ با تروریسم اسلامگرا و «ایجاد مناطق امن در منطقه» در یمن تأکید نمود.
این سخنان را برخی نشان از آغاز فاز جدیدی در معادلات یمن میدانند. یکی دیگر از تحولاتی که میتواند نشان دهنده آغاز فاز جدیدی در بحران یمن باشد، انجام عملیات نیروهای آمریکایی در یمن است. وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) اعلام کرد در اولین عملیات نیروهای ویژه آمریکا در یمن علیه القاعده که به دستور دونالد ترامپ بعد از روی کار آمدنش انجام شد، ۴۱ عضو القاعده از پای درآمده و یک سرباز آمریکایی و ۱۶ غیرنظامی نیز کشته شدند. این اولین عملیات آمریکایی در نوع خود، در دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ است.
از آغاز سال 2015، بالگردهای آپاچی و پهپادهای آمریکایی، بهصورت گسترده در آسمان استان البیضاء جولان میدادند اما تاکنون هیچ حمله هوایی در این مقیاس انجام نداده بودند. همچنین فاکس نیوز در گزارشی مدعی شد بنا به ادعای دو مقام دفاعی آمریکا حمله انصارالله به یک ناوچه نیروی دریایی عربستان در نزدیکی سواحل یمن انتحاری بوده و در حقیقت قرار بود علیه یک کشتی جنگی آمریکایی انجام شود! حمله اخیر کماندوهای آمریکایی و اظهارات ترامپ و دیگر مسئولین آمریکایی بهخوبی نشان میدهد که احتمالاً شیوه و سطح نقشآفرینی آمریکا در یمن در حال تغییر بوده و باید منتظر تغییرات جدیای در معادلات یمن بود.[11]
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr5', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr5", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
4- دورنمای یمن در سال 1396
1-4- یمن پیش به سوی فدرالیسم
سعودیها فدرالی شدن و اماراتیها تجزیه دو جداگانه را حالت مطلوب خود میدانند. تداوم تصرف و اشغال بنادر ساحلی دریای سرخ از جمله ذباب، مخا، الحدیده و میدی از سوی سعودیها و حامیان وی خطر تجزیه فدرالی را در سال آتی بسیار پر رنگتر خواهد کرد. ضمن آنکه اگر آمریکا به حضور خود در بنادر ساحلی دریای سرخ ادامه دهد و به دنبال تأثیرگذاری بر عرصه میدانی باشد، سرعت خارج شدن کنترل قسمت سواحل غربی (که بر اساس طرح فدرالی، فدرال تهامه با مرکزیت حدیده است) از دست دولت صنعا، افزایش خواهد یافت.
ضمن آنکه تداوم حضور و تشدید عملیاتهای آمریکا در شرق یمن و استان حضرموت به بهانه حضور القاعده هم چندان دور از ذهن نیست. این حضور بخش دیگری از یمن را به سوی تجزیه سوق خواهد داد. فدرال حضرموت و تصرف آن از سوی حامیان سعودی میتواند مسیر انتقال انرژی از عربستان به آبهای آزاد را بسیار کوتاه نماید.
انصارالله و دیگر حامیانش در صنعا باید ضمن تلاش برای حفظ بنادر ساحلی، سعی نمایند جنوبیها را از سوق پیدا کردن به سوی تجزیه یا فدرالی شدن یمن با مشارکت دادن آنان در دولت وحدت ملی، دور نگه دارند. امری که شوربختانه تحقق آن با توجه به وضعیت کنونی دشوار به نظر میرسد.
2-4- چالش سیاسی پس از پایان احتمالی جنگ
یمن یکپارچه، یمن شش فدرالی، یمن دو فدرالی و یمن تجزیه شده شمالی و جنوبی همگی از سناریوهای پیش رو و حتی محتمل آینده یمن است. لذا قدرت دیپلماسی، هوشمندی چانهزنی و برتری در عرصه میدانی در سال آتی بسیار مهم و سرنوشتساز خواهد بود.
با توجه به ایجاد شورای عالی یمن و دولت نجات ملی که رسماً ائتلاف سیاسیای میان انصارالله و علی عبدالله صالح ایجاد کرد؛ در هرکدام از سناریوهای بالا، انصارالله با چالش سیاسی و ممشروعیتی جدی روبرو خواهد شد. اگر یمن به سرنوشت فدرالی یا تجزیه دوگانه روبرو شود، چالش همکاری میان انصارالله و علی عبدالله صالح به دلیل محصور بودن هر دو در یک قلمرو بسیار جدیتر خواهد شد.
در پایان باید گفت علی عبدالله صالح چه خیانت کند و چه تا پایان در قدرت در صنعا بماند؛ یک چالش اساسی برای انصارالله است. این موضوعی است که باید به آن توجه جدی نمود. صالح شخصیتی منفور برای بخش زیادی از یمنیها، بالاخص جنوبیهاست و در صورتی که انصارالله به این همپیمانی مصلحتی ادامه دهد، ضمن آنکه مشروعیت و محبوبیت خویش را از دست میدهد، انقلاب سال 2011 که با هدف کنارگذاشتن یک دیکتاتور آغاز شد را کاملاً زیر سؤال خواهد برد.
منابع:
[1] «جنایات عربستان علیه یمن طی 700 روز به زبان آمار و ارقام» وبسایت خبرگزاری فارس، منتشر شده در تاریخ 8 اسفند 1395، قابل بازیابی در پیوند زیر:
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13951208001880
[2] «سازمان ملل: یمن با خطر جدی قحطی روبرو است.» وبسایت خبرگزاری فارس، منتشر شده در تاریخ 10 اسفند 1395، قابل بازیابی در پیوند زیر:
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13951210000714
[3] «حمله موشکی ارتش یمن به نزدیکی ریاض» اندیشکده راهبردی تبیین، منتشر شده در تاریخ 25 بهمن 1395، قابل بازیابی در پیوند زیر:
[4] «اعلام منطقه نظامی در الحدیده از سوی ائتلاف سعودی»، اندیشکده راهبردی تبیین، منتشر شده در تاریخ 30 بهمن 1395، قابل بازیابی در پیوند زیر:
[5] «کدام استانهای یمن در کنترل ارتش است» وبسایت خبرگزاری مشرق، منتشر شده در تاریخ 9 اسفند 1395، قابل بازیابی در پیوند زیر:
http://www.mashreghnews.ir/news/695945
[6] محمد محسن فایضی «پیامدهای توافق جنبش انصارالله و حزب کنگره ملی یمن»، اندیشکده راهبردی تبیین، منتشر شده در تاریخ 21 مرداد 1395، قابل بازیابی در پیوند زیر:
[7] محمد گلی، «تشکیل دولت نجات ملی یمن و آینده تحولات یمن»، اندیشکده راهبردی تبیین، منتشر شده در تاریخ 3 آبان 1395، قابل بازیابی در پیوند زیر:
[8] محمد محسن فایضی «فرصتهای پیش روی انصارالله و محور مقاومت از اختلاف میان عربستان و امارات»، اندیشکده راهبردی تبیین، منتشر شده در تاریخ 28 اسفند 1394، قابل بازیابی در پیوند زیر:
[9] «هشدار امارات به عربستان؛ حمایت نکردن از هادی یا خروج از طوفان قاطع» وبسایت خبرگزاری فارس، منتشر شده در تاریخ 18 اسفند 1395، قابل بازیابی در پیوند زیر:
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13951218000387
[10] محمد گلی، «تهدیدات طرح جدید سازمان ملل در مورد یمن»، اندیشکده راهبردی تبیین، منتشر شده در تاریخ 27 آبان 1395، قابل بازیابی در پیوند زیر:
[11] «تغییر نقش آفرینی آمریکا در یمن»، اندیشکده راهبردی تبیین، منتشر شده در تاریخ 17 بهمن 1395، قابل بازیابی در پیوند زیر: