نسل‌کشی و جنایت علیه بشریت در یمن توسط عربستان؛ ابعاد حقوقی و مصادیق/ بخش اول

نوشتار پیشِ رو- که در دو بخش تنظیم شده- ابتدا مبانی نظری، تعریف و نمونه‏‌های تاریخی نسل‏کشی و جنایت علیه بشریت و سپس در بخش دوم، مصادیق ارتکاب آل سعود به نسل‏کشی و جنایت علیه بشریت در جنگ علیه یمن را مورد بررسی قرار خواهد داد.

اندیشکده راهبردی تبیینیمن در زمره چهار کشوری قرار دارد که در سال 2011 شاهد تغییر حکومت بود. مردم یمن با برگزاری تظاهرات ضد حکومتی خواستار برکناری علی عبدالله صالح از قدرت شدند، اما، عبدالله صالح با حمایت شورای همکاری خلیج فارس به رهبری عربستان سعودی یک سال در مقابل اعتراض‏های مردمی دوام آورد. در نهایت، تداوم اعتراض‏های مردمی سبب شد با طرح شورای همکاری خلیج فارس، علی عبدالله صالح قدرت را در یک انتخابات نمایشی به عبد ربه منصورهادی، معاون 18 ساله‏اش واگذار کند. منصورهادی در دوران موقت دوساله ریاست جمهوری که برای یک سال نیز تمدید شد، موفق نشد یمن را از دوران گذار به سلامت عبور دهد و در نتیجه دور تازه اعتراض‏های ضد حکومتی شکل گرفت که محور اعتراض‏ها برکناری منصورهادی از قدرت بود. در این دور از اعتراض‏ها که از تابستان 2014 شکل گرفت، جنبش انصارالله رهبری اعتراض‏ها ضد منصورهادی را بر عهده گرفت که به توافقنامه سپتامبر 2014 میان انصارالله و دولت منصورهادی منتهی شد. با این حال، منصورهادی با نادیده گرفتن توافقنامه سپتامبر 2014 که با مدیریت عربستان سعودی انجام شد، تلاش کرد به نوعی علیه انصارالله کودتا کند که نه تنها این تلاش نتیجه‏ای برای منصورهادی نداشت بلکه به قدرت‏گیری بیشتر انصارالله منجر شد؛ موضوعی که سبب جنگ عربستان علیه یمن از 26 مارس 2015 شد. با گذشت دو سال از جنگ یمن و با مرور مبانی نظری مربوط به نسل‏کشی و جنایت علیه بشریت، تردیدی وجود ندارد که عربستان سعودی در این جنگ مرتکب جنایاتی نظیر نسل‏کشی و جنایت علیه بشریت شده است. در این نوشتار مبانی نظری نسل‏کشی و جنایت علیه بشریت و نمونه‏های تاریخی آن تا پیش از جنگ عربستان سعودی علیه یمن مورد بررسی قرار می‏گیرد.

 

 

1- مبانی نظری و تعریف نسل‏کشی یا ژنوساید

«وینستون چرچیل»، نخست‌وزیر انگلستان بدون اینکه اصطلاح «ژنوساید» را به کار ببرد، جرایمی را نام برد که مصداق ژنوساید بودند. در واقع، چرچیل ژنوساید را «جرم بدون نام»[1] نامید. نخستین بار «رافائل لمکین»[2] در سال 1933 اصطلاح ژنوساید را به کار برد. لمکین پیشنهاد داد که نابودسازی گروه‏های نژادی، مذهبی یا اجتماعی از لحاظ حقوق بین‌الملل جرم محسوب شود. لمکین این عقیده را در کتاب خود تحت عنوان «نقش دول محور در اروپای اشغالی» که در سال 1944 میلادی منتشر شد، مورد بحث قرار داد.[3] رافائل لمکین ژنوساید را از دو کلمه «Genos» و «Caedere» اقتباس کرده است. لمکین کلمه «Genos» را از یونان باستان گرفت که به معنای نژاد، ملت یا قبیله است و کلمه «Caedere» نیز در لاتین به معنای کشتن است.[4]

به لحاظ سندی، قطعنامه شماره (1)96 سازمان ملل متحد مصوب دسامبر 1946 نخستین سندی است که در اولین سال فعالیت سازمان ملل متحد درباره ژنوساید تنظیم شده است. این قطعنامه ژنوساید را «انکار حق موجودیت تمام یا بخشی از گروه‏های بشری» تعریف کرده است. در این قطعنامه ژنوساید به عنوان یک جنایت مطرح و از همه دولت‏های جهان خواسته شد تا قانونی را برای جلوگیری و مجازات جرم ژنوساید وضع کنند.[5] مطابق همین قطعنامه نیز مجمع عمومی سازمان ملل «کنوانسیون جلوگیری و مجازات جرم ژنوساید»[6] را در سال 1948 مصوب کرد تا نخستین کنوانسیون و سند جامع در این خصوص نیز تصویب شود. این کنوانسیون در سال 1951 نیز اجرایی شده است. در ماده یک این کنوانسیون، ژنوساید به عنوان یک «جنایت» تعریف شده است. در این ماده آمده است که «طرف‏های متعاهد تصدیق و تایید می‏کنند که ژنوساید اعم از اینکه در موقع صلح انجام گیرد یا جنگ؛ به موجب حقوق بین‏المللی جنایت محسوب می‏شود و تعهد می‏کنند از آن جلوگیری کرده و مورد مجازات قرار دهند.» در ماده 2 این کنوانسیون نیز مصادیق ژنوساید مطرح شده است. در ماده 2 آمده است که «منظور از نسل‌كشي در اين اساسنامه، هر يك از اعمال مشروحه ذيل است كه به قصد نابود كردن تمام یا قسمتي از يك گروه ملي، قومي، نژادي يا مذهبي از حيث همين عناوين ارتكاب يابد: الف- قتل اعضاي يك گروه، ب- ايراد صدمه شديد نسبت به سلامت جسمي يا روحي اعضاي يك گروه، ج- قراردادن عمدي يك گروه در معرض و‌ضعيت زندگي نامناسبي كه منتهي به زوال قواي جسمي به صورت كلي يا جزئي شود، د- اقداماتي كه به منظور جلوگيري از توالد و تناسل يك گروه انجام گيرد، ﻫ- انتقال اجباري اطفال يك گروه به گروه ديگر.[7] در ماده 3 این کنوانسیون نیز آمده است که «اعمال زیر قابل مجازات هستند: ژنوساید، تبانی برای ژنوساید، تحریک مستقیم و علنی برای ارتکاب ژنوساید، تلاش برای ژنوساید، همدستی در ژنوساید.»[8]

تا پیش از اجرایی شدن اساسنامه رم در سال 2002 که زمینه تأسیس دیوان کیفری بین‏المللی را فراهم کرد، چندین دادگاه تخصصی در سطوح منطقه‏ای و جهانی[9] تأسیس شد که یکی از مهم‏ترین جنایت‏های بررسی شده در این دادگاه‏ها، جرم ژنوساید بود. برای مثال، دادگاه كيفري بين‌المللي روآندا، از ژنوسايد به عنوان «جنايت جنايات» ياد ‌كرد. با وجود این پیشینه نظری، اما، دیوان کیفری بین‏المللی نخستین نهاد حقوقی تخصصی برای بررسی جنایت ژنوساید و البته جنایاتی نظیر جنایت علیه بشریت، جنایت جنگی و تجاوز است. درباره اهمیت توجه به نسل‏کشی یا ژنوساید ذکر همین نکته کافی است که در اساسنامة رم، جرم ژنوساید به عنوان نخستین جرم مطرح شده و تنها موردي است كه بدون هيچ رأي مخالفي توسط طراحان اساسنامه پذيرفته شده است.[10] در ماده 6 اساسنامه دیوان کیفری بین‏المللی به طور خاص و ویژه جرم ژنوساید تعریف و مصادیق آن بیان شده است. در ماده 6 اساسنامه دیوان کیفری بین‏المللی نیز تعریف نسل‏کشی عیناً شبیه ماده 2 «کنوانسیون جلوگیری و مجازات جرم ژنوساید»[11] مصوب سال 1948 آمده است.

 

[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]

 

2- مبانی نظری و تعریف جنایت علیه بشریت

عبارت «جنایت علیه بشریت»[12] نخستین بار توسط حکومت‏های بریتانیا، فرانسه و روسیه در سال 1915 و در محکومیت کشتار ارامنه توسط حکومت ترکیه به کار برده شد. با وجود این، نخستین بار جنایت علیه بشریت در دادگاه نورنبرگ در سال 1945 مورد پیگرد قانونی قرار گرفت. در منشور دادگاه نورنبرگ مصادیق زیر به عنوان جنایت علیه بشریت تعریف شده است: کشتار، نابودی، بردگی، تبعید و دیگر رفتارهای غیرانسانی قبل و یا در طول یک جنگ و همچنین تعقیب گروه‏های مذهبی، سیاسی یا نژادی. دادگاه توکیو 1946 نیز عیناً همین موارد را به عنوان جنایت علیه بشریت تعریف کرده است.  در ماده 5 اساسنامه دادگاه کیفری بین‏المللی یوگسلاوی سابق نیز جنایت علیه بشریت تعریف و علاوه بر مواردی که در دادگاه بین‏المللی نورنبرگ مطرح شد، حبس، شکنجه و تجاوز نیز به موارد قبلی به عنوان جنایت علیه بشریت افزوده شده است.[13] با وجود این، مهم‏ترین مبنای نظری، مصادیق و تعریف جنایت علیه بشریت در ماده 7 اساسنامه کیفری بین‏المللی آمده است. در این ماده آمده است که «منظور از جنایات ضد بشریت در این اساسنامه هر یک از اعمال مشروحه زیر است؛ هنگامی که در چهارچوب یک حمله گسترده یا سازمان یافته بر ضد یک جمعیت غیرنظامی و با علم به آن حمله ارتکاب می‏شود:

• قتل،

• ریشه‏کن کردن، شامل تحمیل عمدی وضعیت خاصی از زندگی است از جمله محروم کردن از دسترسی به غذا و دارو که به منظور منهدم کردن بخشی از یک جمعیت برنامه‏ریزی می‏شود،

• به بردگی گرفتن،

• اخراج یا انتقال اجباری یک جمعیت، یعنی جا به جا کردن اجباری اشخاص مورد نظر از طریق بیرون راندن یا دیگر اعمال قهرآمیز از منطقه‏ای که قانوناً در آنجا حضور دارند بصورتی که مغایر با حقوق بین الملل باشد،

• حبس کردن یا ایجاد محرومیت شدید از آزادی جسمانی که برخلاف قواعد اساسی حقوق بین‏الملل انجام می‏شود،

• شکنجه،

• تجاوز جنسی، بردگی جنسی، فاحشگی اجباری، حاملگی اجباری، عقیم کردن اجباری یا هر شکل دیگر خشونت جنسی همسنگ با آنها،

• تعقیب و آزار مداوم هر گروه یا مجموعه مشخصی به علل سیاسی، نژادی، ملی، قومی، فرهنگی، مذهبی، جنسی یا علل دیگر؛

• ناپدیدشدگی اجباری،

• جنایت آپارتاید،

• حمله گسترده یا سازمان یافته بر ضد هر جمعیت غیرنظامی

• اعمال غیرانسانی مشابه دیگری که عمداً به قصد ایجاد رنج عظیم یا صدمه شدید به جسم یا به سلامت روحی و جسمی صورت پذیرد.»

 

[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]

 

3- مهم‌ترین نمونه‌های تاریخی نسل‌کشی و جنایت علیه بشریت

موارد متعددی را درباره نسل‏کشی و جنایت علیه بشریت طی قرون مختلف می‏توان مطرح کرد. در قرن 20 و دو دهه نخست قرن 21 نیز موارد متعددی از جنایت جنگی و نسل‏کشی به وقوع پیوست که برخی از مهم‏ترین این موارد عبارتند از: قتل‏عام انجام شده از سوي خِمرهاي سرخ در اواخر دهة 1970 ميلادي در كامبوج که بیش از دو میلیون نفر کشته شدند، قتل‏عام عيدي امين در اوگاندا در سال‌هاي 79-1971، قتل‏عام مردم نژاد هوتو توسط حكومت بوروندي در دهه‌هاي 1960 و 1970 که دستکم 100 هزار و حداکثر 300 هزار نفر کشته شدند، قتل عام توتسي‌ها توسط هوتوها در اواسط دهة 1990 در رواندا، قتل‏عام كردها توسط دولت عراق در اواخر دهة 1980، قتل‌عام‌هاي رژیم صهیونیستی و فالانژهاي‌ لبنان از جمله در اردوگاه ‌صبرا و شتيلا که حدود 2750 نفر در 16 و 17 سپتامبر 1982 كشته‌ شدند، قتل‌عام مسلمانان در بوسني هرزه‌گوين، قتل‌عام‌هاي دهه 1990 الجزاير كه ظاهراً از سوي نظاميان آن كشور براي بد نام كردن اسلام‌گرايان انجام شده است، نسل‏کشی در دو کشور آفریقایی سودان و سیرالئون[14] و همچنین نسل‏کشی رژیم صهیونیستی در جنگ سال 2014 علیه باریکه غزه، نسل کشی تروریست‏های تکفیری در سوریه و عراق.

***

لازم به ذکر است جهت دسترسی به بخش دوم مقاله پیشِ رو، میتوانید از طریق این پیوند اقدام نمایید:

http://tabyincenter.ir/18646/

 


منابع:

[1] . The Crime without a Name

[2] . Raphael Lemkin

[3] . Schabas William A, Genoside in International Law: the crimes of crimes, Cambridge University Press, 2000, p. 14

[4] . Ibid, p.25

[5] . United Nations General Assembly Resolution, 1946 96 (I) , The Crime of Genocide

[6] . Convention on the Prevention and Punishment of Genocide

[7] . برای دریافت اساسنامه دیوان کیفری بین‏المللی و همچنین اساسنامه چندین کنوانسیون مهم بین‏المللی ر.ک. به: ذاکریان مهدی ، متون کلیدی حقوق و روابط بین‏الملل، تهران، انتشارات تیسا، 1392، چاپ اول.

[8] . http://www.preventgenocide.org/genocide/officialtext.htm

[9] . برای مطالعه در خصوص محاکم کیفری بین‏المللی ر.ک. به: ذاکریان مهدی ، محاکم کیفری بین‏المللی، تهران، انتشارات تیسا، 1393، چاپ اول.

[10] . امیر شریفی خضارتی، «نسل‏کشی در اسناد بین‏‏المللی»، خبرگزاری فارس، منتشر شده در تاریخ 24/6/87، قابل بازیابی در پیوند زیر:

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8706240402

[11] . Convention on the Prevention and Punishment of Genocide

[12] . Crime against Humanity

[13] . http://www.internationalcrimesdatabase.org/Crimes/CrimesAgainstHumanity

[14] . امیر شریفی خضارتی، پیشین.

ارسال دیدگاه