اندیشکده راهبردی تبیین – رانج علاء الدين از کارشناسان مرکز دوحه اندیشکده بروکینگز در گزارشی چند راهکار برای مقابله با نفوذ ایران در سوریه ارائه می کند تا برای پیشبرد نقشه های واشنگتون در سوریه و افزایش نفوذ آمریکا مورد استفاده قرار گیرد. وی در این گزارش بعد از بررسی وضعیت چند سال گذشته و فعلی سوریه، و هم چنین نیروهای نیابتی ایران راه های کاهش نفوذ ایران را پیشنهاد می دهد.
در ادامه بخش نهایی گزارش رانج علاءالدین میآید:
هنوز همهچیز برای ایالات متحده تمام نشده است
آمریکا در ابتدا باید تعیین کند که ایران در سوریه چه میخواهد. گمان من، چیزی میان لبنان و عراق است: دولتی به قدر کافی ضعیف تا ایران بتواند هویتش را شکل دهد، اما نه آنقدر ضعیف که فروبپاشد. با این منطق، ایران خواستار یک ارتش ملی ضعیف، نهادهای فرقهمحور، و سیاست و ارزشهای قطبیشونده است. سرجمع، اینها کمرنگکنندهی دورنمای یک هویت ملیاند که برخاستن آن می تواند اجتماعهای مختلف سوریه را کنار هم جمع کند و دولتی قوی و باثبات بسازد و برای منافع درازمدت ایران مخرّب باشد.
تجربهی خود ایران از محاصره در منطقه (که دولتهای عرب متخاصم با ارتشهای قدرتمند، منابع فراوان و متحدان غربی پیرامونشان را گرفتهاند که میتوانند رژیم ایران را تهدید کرده یا آن را مقهور کنند)، دیدگاه سیاستخارجیاش را شکل میدهد، بویژه نظر به اینکه هدایت کارهای ایران در سوریه و عراق به دست پرسنل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که کهنهسربازان جنگ فرساینده هشتساله با عراق در دهه 1980 هستند.
سیاستگذاران ایالات متحده باید این دینامیکها را درک کنند. با نبودِ یک مداخلهی نظامی تمامعیار در سوریه، ایالات متحده باید ابتدا بر مهار تمرکز کند. حملات هوایی ماه گذشته، در کنار حملات هوایی پنجشنبه، یک گام بسیار ابتدایی در این جهت بودند. حضور قاطع ایالات متحده در خاورمیانه به دوستان و متحدانش دلگرمی داده و دشمنانش را نگران میکند.
اما مواجههی حقیقی با ایران، به جای اقدامات تکهپاره، مستلزم یک رویکرد درازمدت به این مسألهی پیچیده است که مُدام شکل و شمایلش عوض میشود. در حالت آرمانی، ایالات متحده باید پابهپای همان تعهد و منابعی عمل کند که ایران در سوریه سرمایهگذاری کرده است. در واقع، دولت ترامپ مانند دولت پیشین خود گویا دنبال یک رویکرد دستیافتنیتر است.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
برخی میگویند راهحل ماجرا شاید معاملهای با روسیه برای کنترل ایران و نیروهای نیابتیاش باشد، اما دستان مسکو بسته است (با اختلالی که ایران در تخلیهی حلب ایجاد کرد دیدیم که روسیه اهرم فشار چندانی بر اقدامات ایران در سوریه ندارد). و با افزایش دستاوردهای رژیم اسد و نیروهای نیابتی ایران، محتملاً آنها بیشتر از قلمرو نفوذ روسیه خارج خواهند شد. در تلاش برای مهار نفوذ ایران در سوریه، این میتواند فرصتی برای واشینگتون جهت هماهنگ شدن با روسیه باشد.
«مناطق امن» هم یک رویکرد دستیافتنیتر برای محدودسازی نفوذ ایران است. با این کار یک جای پای معنادار در سوریه ساخته میشود که باید در آن از همکاری نظامی واشینگتون با کُردهای سوریه نیز بهره گرفت تا کردستان سوریه (یا بهاصطلاح روژاوا) مصادره نشده یا توسط رژیم اسد یا ایران مقهور نشود. همچنین این کار نیازمند آن است که YPG یک بازیگر شمولگراتر شود و نگرانیهای ترکیه از اینکه روژاوایی برجستهتر برای امنیت ملیاش ضرر دارد نیز کاسته شود. ایالات متحده مجبور خواهد بود منابع گستردهای را در مناطق امن سوریه (چندین منطقهی امن، اگر روژاوا را هم حساب کنیم) وقف کند که بسیار پیچیدهتر و خطرناکتر از مناطق امنی است که در دههی 1990 در شمال عراق پایهگذاری شدند، و نیاز به درس گرفتن از خطاهای گذشته دارد.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
محتملترین گزینه برای آیندهی سوریه، الگوی کنفدرال است که قدرت به مناطق مختلف تفویض میشود. بر همین حساب، استراتژی ایران برای سوریه نیز چنان تدوین شده که برای این واقعه آماده شده و امکان سلطهاش بر این ساختارهای حاکم را فراهم آورد. ایالات متحده با جایگیری مناسب باید در صدد جلوگیری از این حالت باشد: مثلاً حالتی که ایران تلاش کند تا نیروهای نیابتی خود را در دولت سوریه بگنجاند یا بخواهد به حضورشان جنبهی قانونی و مشروع بدهد. اگر نیروهای نیابتی ایران در سوریه خود را به احزاب سیاسی، سازمانهای مردمنهاد و دیگر نهادهای اجتماعی-فرهنگی بچسبانند، میتوانند با ورود منابع بینالمللی به این کشور، اقتصادش را چپاول کنند. همانند چیزی که در عراق، افغانستان و لبنان میبینیم، شبهنظامیان میتوانند بازیگران اقتصادیِ جدی شوند. ایالات متحده همراه با استفاده از قدرت نظامیاش به عنوان اهرمی علیه نیروهای نیابتی ایران، باید توجهی جدی به اقتصاد جنگ نیز که زیربنای مناقشه در سوریه است، و حمایت بینالمللی که بالاخره از راه میرسد و امید است زیربنای نوعی مصالحه باشد، داشته باشد. توجه آمریکا به اقتصاد جنگ در سوریه، مستلزم ضربهی مالی به نیروهای نیابتی ایران است تا ظرفیتشان برای حفظ کنترل و ورود به کسبوکار حکمرانی کم شود و در عین حال به تأمین جایگزینهای ممکن برای معاش اقتصادی جهت اجتماعهای محلی کمک شود.
به طور خلاصه، حضور در سوریه معادل با قدرت است. حضور بیشتر ایالات متحده در سوریه معادل با ظرفیت بیشتر برای ایفای نقشی فعالتر است؛ و این کار بیش از آنکه راهحلی پیش پای ایرانیها بگذارد، برایشان مسألهساز خواهد شد.
***