برجام منطقه‌ای و چند سوال

طی روزهای اخیر، تیم رسانه‌ای یک جریان سیاسی در کشور سعی دارد با داغ‌کردن #برجام_منطقه‌ای ، به واکنش‌های پس از حادثه تروریستی در مجلس شورای اسلامی و مرقد مطهر امام خمینی(ره) جهت دهد. این جریان البته با شعارهایی هم‌چون صلح، ضرورت پرهیز از درگیری و اتخاذ مواضع انسان‌دوستانه سعی دارد زمینه‌های منطقی و احساسی برجام منطقه‌ای را فراهم سازد.

همراه با این تلاش رسانه‌ای، برخی سیاست‌مداران غرب‌گرا نیز پس از این‌که در روزهای داغ انتخاباتی، هر آن‌چه خواستند گفتند، حالا آرام آرام سعی دارند تا مقدمات برجام منطقه‌ای را فراهم سازند. اما به نظر می‌رسد این جریان ابتدا باید به چه سوال اساسی پاسخ دهد؛

1- رهبر معظم انقلاب اسلامی در 20 فروردین 94 فرمودند: «مذاکرات درخصوص موضوع هسته‌ای یک تجربه است. اگر طرف مقابل از کج‌تابی‌های خود دست بردارد، این تجربه را می‌توان در مسائل دیگر ادامه داد اما اگر طرف مقابل به کج‌تابی‌های خود ادامه دهد، تجربه‌ی قبلی ما در بی‌اعتمادی به آمریکا تقویت خواهد شد.» رفتار طرف مقابل ایران در برجام یعنی مشخصا آمریکا، کاملا کج‌تاب، عهدشکنانه، بی‌ثبات و همراه با فشارهای اقتصادی و سیاسی بود. این امر بارها و بارها حتی توسط تیم مذاکره‌کننده ایرانی نیز بیان شده است. کسانی که اکنون خط برجام منطقه‌ای را تبلیغ و برجسته می‌سازند، ابتدا باید پاسخ دهند چرا با وجود نقض‌ عهدهای بسیار از سوی آمریکا، دوباره قصد اعتماد به این کشور و متحدانش در منطقه از جمله عربستان سعودی را دارند؟

2- ایران و آمریکا در مسائل منطقه‌ای و به‌خصوص مسائل حادّ آن، اهدافی «180 درجه» متفاوت از یک‌دیگر دارند. آن‌چه مطلوب آمریکاست، از نظر ایران کاملا مضر است و آن‌چه مطلوب ایران است، به هیچ‌وجه برای آمریکا خوشایند نیست. در چنین شرایطی، چرا باید وارد یک گفتگوی «برجام‌گونه» شد در حالی‌که اشتراک‌نظر و مطلوبیت مشترکی میان ایران و آمریکا وجود ندارد؟

3- حامیان برجام منطقه‌ای به صورت صریح باید بگویند چه مواردی در این برجام – که شواهدی برای تحققش وجود ندارد – خط قرمز محسوب می‌شود. طبیعی است که موارد کلی از جمله «خطوط قرمز ما، عزت و اقتدار مردم ایران است» در این چارچوب تعیین‌کننده نخواهد بود بلکه صریحا باید گفته شود که خطوط قرمز ایران در منطقه، از لحاظ موضوعی و جغرافیایی دقیقا چیست.

4- مذاکره یعنی بده – بستان. اگر بنا به آغاز مذاکرات با بازیگران منطقه‌ای باشد، باید این سوال اساسی پاسخ داده شود؛ بر سر چه مواردی مذاکره صورت خواهد گرفت؟ این موارد برای ایران امنیت‌ساز خواهند بود یا زمینه‌ی ناامنی را گسترش می‌دهد؟ ناامنی الزاما نباید از مرزهای ایران شروع شود. همین‌که دوستان ایران که بمثابه بازوهای منطقه‌ای ایران هستند، در چارچوب برجام منطقه‌ای تضعیف شوند، یعنی ایران، ضعیف و احتمال نفوذ، خراب‌کاری، عملیات‌های بی‌ثبات‌ساز و … از سوی دشمن بیشتر می‌شود

5- به صورت کاملا آشکاری، ایران و محور مقاومت در شرایط کنونی منطقه، دست برتر را دارا هستند. عربستان در یمن، به اهدافش دست نیافته و عملا جنگ فرسایشی شده، پاک‌سازی عراق از داعش در گام‌های نهایی قرار دارد و ثبات بیشتر و در نتیجه نقش‌آفرینی منطقه‌ای بیشتر در انتظار عراق پس از داعش است، پیشروی‌های میدانی بسیار مهمی در سوریه صورت گرفته و از بُعد میدانی و حتی در برخی حوزه‌های سیاسی دست جبهه مقاومت بالاتر است، حماس در حال بازیابی خود در محور مقاومت است و … . در چنین شرایطی چرا باید برجام منطقه‌ای که بوی سازش می‌دهد مطرح شود؟

6- هیچ نشانه‌ای از عقب‌نشینی حتی به صورت تاکتیکی در اقدامات عربستان علیه ایران دیده نمی‌شود. در ابتدای دولت یازدهم هم تلاش زیادی از سوی دکتر ظریف و همکارانش برای آغاز گفتگو با عربستان صورت گرفت که همگی به در بسته خورد. آیا اساسا در چنین شرایطی و با احتساب این رفتار خصمانه از سوی عربستان که به صراحت می‌گوید باید ناامنی را به درون ایران توسعه دارد، پیشقدم شدن برای گفتگوهایی که اصرار است «برجام» دیگری نامیده شود، با سه‌گانه‌ی عزت، حکمت و مصلحت سازگاری دارد؟

7- با فرض این‌که برجام منطقه‌ای هم محقق شد، گام بعدی چیست؟ پس از برجام هسته‌ای و برجام منطقه‌ای، نوبت به کدام حوزه‌ی اقتدار ایران خواهد رسید؟ آیا نباید همه‌ی این موارد را در برنامه‌ی کلان آمریکا، متصل به‌ یک‌دیگر و قطعات یک پازل دانست؟ پازلی که در نهایت، ایرانی ضعیف‌شده، با عمق راهبردی محدود و ناچار به پذیرش سیاست‌های استکبار خواهد ساخت؟

 

***

• کاری از تحلیلگر اندیشکده راهبردی تبیین

• عضویت در کانال اندیشکده راهبردی تبیین:

https://telegram.me/joinchat/BG7BhTvAH-fc1CjjeSCo4g

ارسال دیدگاه