بررسی و تحلیل «دفتر مشترک پنتاگون و هالیوود» از منظر جنگ رسانه‌ای

پنتاگون به عنوان یکی از مهم‌ترین و اثرگذارترین نهادهای حاکمیتی آمریکا در جنگ رسانه‌ای و ترسیم چهره‌ای مثبت از ایالات‌متحده در جهان، سابقه‌ی طولانی در سفارش و تولید فیلم‌های سینمایی دارد. درباره روابط عمیق میان پنتاگون و هالیوود به‌ندرت سخنی گفته می‌شود. روابطی که نه‌تنها میلیون‌ها دلار درآمد به جیب فیلم‌سازان سرازیر می‌کند و ابزار تبلیغاتی مفیدی برای ارتش جهت جذب نیرو است، بلکه تاریخ را نیز در جهت اهداف واشنگتن تحریف می‌کند.

اندیشکده راهبردی تبیین – در جهانی زندگی می‌کنیم که رسانه‌ها در شکل‌های مختلف ذهن و روان بشر را اشغال کرده‌اند. فیلم‌ها و سریال‌ها در تغییر سبک زندگی، نوع نگرش و جهان‌بینی و مرزبندی‌های اجتماعی-سیاسی نقش کلیدی دارند و اینجاست که مبحث جنگ رسانه‌ای مطرح‌شده و به‌وضوح می‌توان رسانه را مهم‌ترین سلاح استراتژیک غرب از قرن بیستم تا به امروز دانست.

برخی معتقدند هدف از جنگ رسانه‌ای، یکدست کردن بشر امروز بنا به خواست قدرت‌های حاکم برجهان است. در این جنگ، دشمن با واقعیت کاری ندارد، بلکه او واقعیت را برای مخاطب «می‌سازد». ماهیت اصلی جنگ رسانه‌ای، نفوذ و تأثیرگذاری بر افکار، عواطف، تمایلات و درنهایت رفتار مخاطبان است که با ابزار قواعد فنی و تکنیکی با درنظرگرفتن هدف، سطح، وسعت و نوع عملیات خود را طرح‌ریزی می‌کنند و به مرحله اجرا درمی‌آورند.[1]

زمانی که صحبت از صنعت فیلم‌سازی و هالیوود می‌شود اولین سؤالی که به ذهن می‌رسد این است که سناریوی جنگ رسانه‌ای را چه کسانی می‌نویسند؟ البته یافتن پاسخ دقیق برای این سؤال نیازمند بررسی و تحلیل تاریخی تمدن غرب طی سه هزار سال گذشته است که توانسته‌اند از تئوری‌های خام، به مفاهیم پخته‌تر و از آن به تکنولوژی برسند؛ اگرچه تمام این مسیر را با برخی اشتباهات و نواقص بنیادین طی کرده باشند. پژوهشگران و تئوریسین‌ها همواره در اتاق‌های فکر و اندیشکده‌ها مسیر محقق کردن آرمان خود، یعنی لیبرال دموکراسی را تحلیل کرده و راه‌های گسترش و اشاعه آن را در جهان بررسی می‌کنند. قطعاً زمانی که حرف از رسانه به میان می‌آید، با گروه‌های بزرگ و تخصصی کارآمدی مواجه هستیم که تمام مسیر این جنگ رسانه‌ای را پیش‌بینی کرده و سربازها بسیج می‌کنند.

 

یکی از نهادهای اصلی ایالات‌متحده که به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم در این صنعت دخالت دارد پنتاگون است.

 

یکی از نهادهای اصلی ایالات‌متحده که به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم در این صنعت دخالت دارد و علاوه بر سانسور برخی فیلم‌ها یا حمایت‌های لجستیکی، به خط دهی موضوعی آثار نیز می‌پردازد، پنتاگون یعنی مرکز و مقر فرماندهی وزارت دفاع ایالات‌متحده آمریکا است. این نهاد از بدو تولد سینما، به‌طور محسوس یا نامحسوس دخالت‌هایی در این مقوله داشت که از پرمخاطب‌ترین اقدامات آن می‌توان به پخش فیلم در پشت جبهه‌های نبرد جنگ جهانی اول اشاره کرد. فیلم‌ها اغلب سرگرم‌کننده و گاهی نیز همراه با محتوای سیاسی بودند، مثل آثار چارلی چاپلین و فیلم‌های خبری از جبهه دشمن. در جنگ دوم جهانی نیز با موافقت و برنامه‌ریزی وزارت دفاع، تعدادی از بازیگران به ارتش پیوستند و حتی برخی کشته شدند. مثل جیمز استوارت، هنری فوندا، کلارک گیبل و فرانک کاپرا که به مستندسازی در جبهه‌ها نیز پرداخت.[2]

امروزه دخالت‌های اولیه و تمهیدات کوتاه‌مدت و برنامه‌ریزی نشده نظامیان، جای خود را به حضوری دائم دریکی از طبقات ساختمان‌های نهادهای نظامی داده است، جایی که ارتش، نیروی دریایی، نیروی هوایی، یگان ویژه نیروی دریایی، گارد ساحلی و خود وزارت دفاع دفاتر رابط تأسیس کرده‌اند تا مطمئن شوند هالیوود فیلم‌هایش را دلخواه آن‌ها می‌سازد.

«رابط هالیوود و پنتاگون» که زیرمجموعه «دفتر روابط عمومی وزارت دفاع» بود، در سال 1948 تأسیس شد.

 

بعد از جنگ جهانی دوم، پنتاگون تصمیم گرفت برای پیش بردن اهداف خود و سهولت ارتباطات با صنعت سینما، یک مرکز به‌خصوص برای این منظور ایجاد کند. «رابط هالیوود و پنتاگون»[3] که زیرمجموعه «دفتر روابط عمومی وزارت دفاع» بود، در سال 1948 تأسیس شد.

 

دفتر روابط عمومی وزارت دفاع

معاون روابط عمومی وزیر دفاع یا ATSD(pa)، یک مدیر مشاور یا دستیار برای وزیر دفاع یا معاون وزیر دفاع برای اطلاعات عمومی و موارد سمعی بصری در ارتباط با فعالیت‌های وزارت دفاع است.

پس از بررسی اجمالی وظایف این نهاد، درمیابیم که فعالیت‌های پنتاگون مثل سانسور، یا باج‌خواهی‌های این ارگان کاملاً قانونی است. برای مثال «توسعه سیاست‌های ارتباطی، طرح‌ها و برنامه‌ها برای حمایت از اهداف و عملیات» از وظایف بخش روابط عمومی است.[4] برای تقریب ذهن با مثال پیش می‌رویم، ارتش آمریکا به عراق نیرو فرستاده است، پس این حرکت جزء اهداف مهم وزارت محسوب می‌شود. پس حمایت همه‌جانبه از این هدف و توسعه ارتباطی آن بر عهده بخش روابط عمومی است. برای این منظور چه رسانه‌ای بهتر از فیلم و سریال می‌تواند حضور در عراق را برای مردم کشور آمریکا و البته مردم جهان توجیه کند؟ بنابراین اگر «رابط پنتاگون و هالیوود» از فیلم‌هایی که به این موضوع می‌پردازند حمایت کند و یا یا فیلم‌هایی که در آن به این موضوع انتقاد می‌شود را سانسور کند، به بخشی از وظیفه قانونی خویش عمل کرده است. در ادامه مطلب مثال‌های عینی در این موارد ذکر خواهیم کرد.

 

رابط هالیوود و پنتاگون

در حین جنگ جهانی وظیفه هالیوود، پروپاگاندا برای اعزام نیرو به جبهه، توجیه افکار عمومی برای مقبولیت جنگ، مخدوش نشان دادن چهره دشمن و البته ایجاد روحیه در بین سربازان بود که موجب ساخته‌شدن فیلم‌های مهمی در سال‌های جنگ شد؛ اما بعدازآن و شروع جنگ سرد، ایالات‌متحده و روسیه هرکدام تلاش می‌کردند قسمتی از جهان را از آن ِ تفکر خود کنند و ابزاری بهتر از فیلم به آن‌ها کمک نمی‌کرد. در تمام این مدت ارتش به‌عنوان حامی پرقدرت، با هالیوود همراهی کرد.

روش کار آن‌ها به‌این‌ترتیب بود که درازای برآورده شدن نقطه نظرات سیاسی و امنیتی‌شان در فیلم‌ها، امکانات گسترده نظامی همچون ناوهای جنگی، هواپیماهای پیشرفته، ادوات و خودروهای نظامی و حتی پول و امکانات عمومی در اختیار تهیه‌کنندگان هالیوودی قرار می‌دادند.[5]

 از مهم‌ترین دلایلی که کارگردانان و تهیه‌کنندگان هالیوودی حاضر به همکاری با ارتش هستند، دریافت تجهیزات نظامی، اجازه دسترسی به برخی مکان‌های استراتژیک و البته دستیابی به برخی اطلاعات طبقه‌بندی‌شده است. البته درازای آن، در مرحله اول فیلم‌نامه باید توسط مأمورین ویژه «دفتر رابط هالیوود و پنتاگون» بررسی شود تا نواقص اصلاح‌شده و متن با قوانین تعیین‌شده مغایرت نداشته باشد.

برای مثال در فیلم Black Hawk Down ساخته ریدلی اسکات، از دلاوری سربازی سخن گفته می‌شود که این فرد بعد از جنگ به دلیل کودک‌آزاری محکوم شد. پنتاگون از نویسنده درخواست کرد برای حفظ معصومیت و مقبولیت نظامیان در اذهان عمومی، نام حقیقی این شخصیت در فیلم حذف شود و این کار انجام شد.[6]

از طرفی افسران بازنشسته ارتش که در این واحد کار می‌کنند، برای واقعی‌تر شدن صحنه‌های درگیری در فیلم‌ها، اصلاحاتی را اعمال می‌کنند. برای مثال در داستان اصلی همین فیلم، در حین جنگ گروه دلتافورس با گروه رنجرها اختلاف تاکتیکی دارند و این اختلاف باعث درخطر قرارگرفتن گروه مقابل می‌شود؛ اما ازآنجاکه پنتاگون بر اساس سیاست‌های کلان خود در مسیر جنگ رسانه‌ای حاضر نبود حتی کوچک‌ترین موردی باعث خدشه‌دار شدن محبوبیت ارتش شود، دستور حذف این سکانس را صادر کرد. گرچه مجریان فیلم، اعلام کردند به دلایل فنی و هنری این قسمت را حذف کردند.[7]

برخی فیلم‌ها چنان تبلیغاتی هستند که حتی مسئول پنتاگون درخواست می‌کند که در تیتراژ از وزارت دفاع قدردانی نشود.

 

یکی از محبوب‌ترین آثار پنتاگون فیلم «کلاه سبزها» است. فیلم‌هایی از این قبیل چنان تبلیغاتی هستند که حتی مسئول دفتر فیلم در پنتاگون از کارگردان می‌خواهد که در تیتراژ ابتدایی یا پایانی، از وزارت دفاع قدردانی نشود. «دان باروخ» که در سال 1968 رئیس دفتر تولید فیلم پنتاگون بود با توجه به دست‌نوشته‌های موجود از گفتگو درباره فیلم کلاه سبزها می‌نویسد: با «جان و مایکل وین» درباره عدم تشکر از وزارت دفاع گفتگو کردم زیرا ارزش تبلیغاتی فیلم ممکن است تحت تأثیر این همکاری قرار گیرد و از طرفی ممکن است باعث افزایش تعداد نامه‌هایی شود که درباره چگونگی کمک به فیلم، خواهان توضیح هستند. باروخ سیزده سال قبل‌تر در ارتباط با فیلم «حمله» با تحقیق و تفحص کنگره درباره ارتباط پنتاگون و هالیوود مواجه گردیده بود و دوست نداشت بار دیگر چنین چیزی را تجربه کند.

اما این کمک‌ها همیشه بی‌دردسر نبوده‌اند. برای مثال با تمام تمهیدات و حذف بخش تشکر و قدردانی از وزارت دفاع، همچنان نامه‌هایی که خواستار توضیح دراین‌باره بودند به دفتر «باروخ» سرازیر شد. در عرض یک سال «بنجامین روزنتال» از اعضای کنگره با ارسال نامه‌هایی خواهان این شد که بداند حمایت ارتش از فیلم کلاه سبزها تا چه حد برای مالیات‌دهندگان هزینه دربرداشته است. موضوع نگران‌کننده‌تر برای پنتاگون این بود که این عضو کنگره سؤالاتی اساسی مطرح کرد مثلاً درباره اینکه آیا درست است وزارت دفاع به فیلم‌هایی که از سیاست دولت در قبال جنگ ویتنام حمایت می‌کردند کمک کند و درعین‌حال کمک خود را از فیلم‌هایی که از سیاست مذکور حمایت نمی‌کردند دریغ کند؟![8]

فیلم سینمایی Thirteen Days نیز هنگامی‌که می‌خواست تائید پنتاگون را بگیرد به مشکل برخورد و علیرغم همه مقاومت‌ها، برخی واقعیات مستند و تاریخی نادیده گرفته شد و یا به‌صورت وارونه نمایش داده شد. بااینکه پیتر آلموند کارگردان فیلم، بسیاری از اسناد تاریخی و نوارهای ضبط‌شده را موردبررسی قرار داده بود، پنتاگون تأکید داشت که در فیلم باید تغییراتی ایجادشده و شخصیت رئیس ستاد ارتش را بهتر نشان دهد. ضمن اینکه در گفتارهای فیلم درزمینه حمله به کوبا به‌علاوه برخی صحنه‌ها در مورد سقوط هواپیمای جاسوسی آمریکا در این کشور (که هر دو مورد با واقعیت نیز همخوانی داشتند) حذف و یا دگرگون شوند تا تصویری مثبت از آمریکا نمایش داده شود.[9]

 

افسران قدیم، مشاوران جدید

معمولاً از افسران بازنشسته ارتش که علاقه یا تخصصی در رسانه داشته باشند در دفتر رابط هالیوود و پنتاگون استفاده می‌شود.

شاید یکی از مشهورترین مسئولین مرکز رابط هالیوود و پنتاگون، یک افسر بازنشسته ارتش به نام «فیلیپ استراب»[10] باشد که در تعداد قابل‌توجهی از فیلم‌ها به تغییر دیالوگ‌ها، تغییر فضای تصویر شده در فیلم و … پرداخته است. «دیوید آل. راب» در کتاب «عملیات هالیوود» و پایگاه اینترنتی مدیوم در مقاله مهم رابطه هالیوود و پنتاگون، CIA و NSA به او و اقداماتش اشاره‌کرده‌اند. نام او در بسیاری از فیلم‌ها به‌عنوان مشاور نظامی آمده است اما کار او و همکاران بیشتر از مشاوره معمولی است و درواقع فیلم موردنظر را بر اساس چهارچوب‌های تعیین‌شده تغییر می‌دهند.[11]

عدم تبعیت از فرمان پنتاگون

بااینکه نفوذ وزارت دفاع در هالیوود بسیار زیاد است، اما به دلیل مدل مدیریت فرهنگی در آمریکا، برخی مواقع کارگردانان به‌نام که البته وفاداری‌شان به آرمان‌ها و اهداف ایالات‌متحده ثابت‌شده است، از زیر چتر قوانین پنتاگون برای فیلم‌سازی بیرون می‌آیند و فیلم‌های اعتراضی می‌سازند. این نوع از مدیریت فرهنگی که بر پایه ساختار لیبرالیسم و البته فردگرایی افراطی مختص ایالات متحده است، درباره‌ی بعضی از موضوعات که در بین مردم از اهمیت برخوردار است، دست سینماگران و البته نویسندگان را بازگذاشته تا آثار انتقادی نیز در کنار آثار ایجابی، در سایه حکومت و هالیوود ساخته شوند. بررسی دقیق دلایل و روند این مدیریت فرهنگی خاص، در جایگاه خود مهم و تاثیرگذار خواهد بود.

 بااینکه این نوع فیلم‌ها نیز درواقع در راستای جنگ نرم و مدیریت فرهنگ داخلی هستند، اما در جهان به‌عنوان اثر اعتراضی شناخته‌شده‌اند. البته نباید از این نکته غافل شویم که انسان‌های آزاده در تمام جهان حضور دارند اما با بررسی روند تاریخی نمی‌توان به همه این آثار خوش‌بین بود.

فیلم‌هایی مثل «جزئیات آخر»1973، «اینک آخرالزمان»1979، «افسر و جنتلمن»1982، «متولد چهارم جولای»1989 و «فارست گامپ»1994 که کارگردان‌های آن حاضر نشدند دستورات پنتاگون را اجرایی کنند. ایراداتی که به این فیلم‌ها وارد شد این بود:

– صحبت از تجاوز سرباز آمریکایی به دختر فیلیپینی ممنوع است، هرچند این اتفاق حقیقت داشته باشد.

-کشتن یک سرباز آمریکایی توسط یک افسر ارتش باید از داستان حذف شود، گرچه اسناد موثق دراین‌باره وجود داشته باشد.

-حذف برخی شعرهای عامیانه که معنی دوگانه داشتند و بیننده ممکن بود نسبت به ارتش بدبین شود.

-حذف صحنه سقوط بالگرد ارتش آمریکا به این دلیل که جوانان نباید گمان کنند ارتش از تجهیزات نامناسب استفاده می‌کند.[12]

 

فیلمی مانند platoon ساخته الیور استون، به این دلیل که نویسنده حاضر نشد اصلاحات پنتاگون را اجرا کند، در طول ساخت با مشکلات زیادی مواجه شد و ساخت آن نزدیک ده سال طول کشید.[13]

 

ابزارهای آینده

یکی دیگر از اهداف دفتر رابط هالیوود و پنتاگون، آزمایش تسلیحات جدید آمریکا است. جنگنده اف-۳۵ ستاد مشترک ارتش، در تاریخ ۱۴ ژوئن ۲۰۱۳ راهی اولین مأموریت خود شد، اما این مأموریت بر فراز افغانستان، سوریه یا یمن نبود، بلکه بر فراز شهر خیالی اسمال‌ویل در فیلم «مرد آهنی» بود.[14]

از سال 1999 پنتاگون 50 میلیون دلار برای ساخت ساختمانی با عنوان «موسسه تکنولوژی خلاق» یا ICT هزینه کرد. وزارت دفاع کارگردان‌ها، طراح صحنه، فیلم‌بردار و … را استخدام تا سربازان را با وسیله‌ها و شرایط جدید آموزش دهند. درواقع در این مکان صحنه‌های نبرد به طرق مختلف شبیه‌سازی می‌شود و سربازان آموزش می‌بینند در موقعیت‌های متفاوت لجستیکی و روحی روانی به‌درستی عمل کنند. مدیریت این مکان به دست «ریچارد لینهیام» رئیس بخش جلوه‌های ویژه کمپانی پارامونت بود.[15]

درواقع ویدیوگیم‌ها و جلوه‌های ویژه فقط برای سرگرمی تولید نمی‌شوند، بلکه پنتاگون با حمایت‌های مالی خود از هالیوود، درواقع به آموزش سربازان ارتش می‌پردازد. البته هالیوود نیز با این امکان روبه‌رو خواهد بود که در جریان آخرین تکنولوژی نظامی قرار گیرد.

 

تقویت روحیه در سال‌های اخیر

بعد از ناکامی آمریکا در ویتنام که یکی از مهم‌ترین شکست‌های آن محسوب می‌شود، افغانستان و عراق نیز تبدیل به باتلاقی برای ارتش آمریکا شد، به‌طوری‌که اوباما با شعار خروج از منطقه غرب آسیا توانست محبوبیت کسب کند؛ اما بعدازآن استکبار جهانی با گروه القاعده و داعش که فرزند سیاست‌ها و عملیات ایالات‌متحده در این منطقه بود درگیر شد.

در اینجا بود که هالیوود همراه اتاق فیلم در پنتاگون برای احیای روحیه مردم و البته سربازان، فیلم «تک‌تیرانداز آمریکایی» را ساخت تا از قاتل بی‌رحمی چون «کریس کایل» که رکورد کشتن افراد را شکسته بود، یک قهرمان بسازد.

برخی این فیلم را هدیه‌ای از سمت هالیوود برای ارتشی می‌دانند که حالا در کل غرب آسیا درگیر شده است. البته وزارت دفاع با تمام قوا به حمایت از فیلم پرداخت و به‌جز تجهیزات و آموزش‌های لازم، برای مطرح‌شدن فیلم در جهان نیز تمام تلاش خود را به کار بست.[16]

از طرفی بزرگ‌ترین و پیچیده‌ترین استراتژی‌های نظامی در غالب انیمیشن به کودکان و نوجوانان ارائه می‌شود. از مهم‌ترین این آثار می‌توان از انیمیشن «چگونه اژدهای خود را تربیت کنید» نام برد که به تبیین چگونگی ارتباط با دشمن و نحوه برخورد در جنگ نرم با او می‌پردازد و در یک عملیات روانی کامل، تقریباً در سطح کلاس‌های تخصصی دانشکده‌های نظامی، تمایز بین دشمن خوب و دشمن بد را یادآور شده و نحوه صحیح برخورد با هرکدام را آموزش می‌دهد.

نتیجه این نوع آثار این است که به‌جای این‌که وزارت دفاع ایالات‌متحده بودجه هنگفتی را صرف توجیه عملیات نظامی و یا سیاسی در جهان کند، با حمایت از ایده‌های این‌چنینی نسل آینده را برای قبول تحرکات نظامی (چه سخت و چه نرم) آماده می‌کند. این فیلم را از جنبه‌های متفاوتی می‌توان تحلیل کرد که در جای خود به آن خواهیم پرداخت.

قدرت برای پنتاگون به حدی مهم است که حاضر است هر هزینه‌ای بدهد تا تصویر یک ابرقدرت در ذهن جهانیان شکل گیرد.

«دیوید راب» از ژورنالیست‌های بازنشسته هالیوود ادعا می‌کند پنتاگون هیچ‌گاه به فیلم‌هایی کمک نکرده که موجودات فضایی را نشان می‌دهند، چراکه در اغلب این فیلم‌ها، ارتش در جنگ با فضایی‌ها ناتوان نشان داده می‌شود. ارتش هیچ‌گاه نمی‌خواهد ضعیف جلوه کند، حتی مقابل موجودات فضایی.[17]

 

جمع‌بندی

اگر به نحوه و نوع تغییرات در فیلم‌های سینمایی توجه کنیم، متوجه می‌شویم که پنتاگون به‌خوبی توانسته در جنگ رسانه‌ای مقتدرانه حضور پیدا کند.

1-از تخریب چهره ارتش به هر نحوی جلوگیری می‌کنند

2-برخلاف ادعاهای خود مبنی بر واقع‌گرایی، چهره سربازان را تطهیر کرده و از هریک از آن‌ها یک ابرقهرمان نشان می‌دهند.

3-با گزینش داستان‌ها درباره حضور نظامیان ایالات‌متحده در جهان، تاریخ را در ذهن مخاطب آمریکایی و البته مخاطب جهانی طوری بازنویسی می‌کنند که گویی هیچ کار خطایی ندارند و منجی همه مردم هستند.

4-فیلم‌های سینمایی درواقع نمایش قدرت و تجهیزات آمریکایی است تا این فکر در مخاطب شکل بگیرد که هیچ قدرتی توان مقابله با آمریکا را ندارد و هیچ کشوری بدون کمک آن‌ها نمی‌تواند به قدرت نظامی برسد که این موضوع از نگاه امنیت ملی بسیار حائز اهمیت است.

5-هر اثری که درباره جنگ و یا عملیات نظامی پخش می‌شود درواقع یک تبلیغ برای عضوگیری از مردم در ارتش است.

6-در کنار فعالیت‌های دیپلماتیک که توسط سیاسیون دولت‌های مختلف آمریکا انجام می‌شود، این بازوی قدرتمند در فیلم‌ها به نمایش درمی‌آید تا پشتوانه‌ای برای دیپلماسی باشد.

 

شاید نتوان فیلم‌هایی را نام برد که پنتاگون به‌طور مستقیم علیه ایران عملکرد خاصی داشته باشد، به‌غیراز فیلم آرگو که کاملاً ضد ایرانی بوده و تقریباً تمام نهادهای حکومتی ایالات‌متحده در شکل‌گیری آن نقش داشتند؛ اما زمانی که عملکرد فیلم‌های مورد حمایت پنتاگون را بررسی کنیم، به این نتیجه می‌رسیم که علت شکست‌های فراوان و پیش‌بینی‌های نادرست وزارت دفاع آمریکا در غرب آسیا به‌عنوان مهم‌ترین منطقه استراتژیک جهان پس از سال 2000، حضور پرقدرت جمهوری اسلامی ایران و البته صادر کردن انقلاب به تمام جهان است. این موضوع باعث شده تا پنتاگون نه‌تنها به هر راهی برای بیرون رفتن از این باتلاق متوسل شود، بلکه مجبور است با صرف هزینه‌های هنگفت برای فیلم‌های سینمایی، عزت و اقتدار دروغینی برای سربازان خود بسازد و خود را قوی نشان دهد؛ اما روزبه‌روز که حضور ایران اسلامی در منطقه پررنگ‌تر می‌شود، این دروغ بزرگ نیز بیشتر روی حقیقی خود را نشان می‌دهد.

با نگاه اجمالی به روند عملکرد نیروهای نظامی در جنگ رسانه‌ای صد سال اخیر، اهمیت این مسئله بیشتر به چشم می‌آید که ایران به‌عنوان قدرت برتر منطقه و هدف اصلی مبارزه‌های جبهه استکبار در چهل سال اخیر، باید به فکر حضور پررنگ در این جنگ نرم باشد و قوای مختلف، به‌دوراز هرگونه جناح‌بندی، به فکر اعتلای جمهوری اسلامی بوده تا بتوانیم در جنگ رسانه‌ای نیز مانند جنگ سخت، توانمندی‌های خود را به جهانیان نشان دهیم.


منابع:

[1]. «جنگ رسانه‌ای و چیستی آن»، وب‌سایت اندیشکده راهبردی تبیین، 22 خرداد 1396، به آدرس

http://www.tabyincenter.ir/19539/%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%86%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C-%D9%88-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%DB%8C-%D8%A2%D9%86/#_ftn2

 

[2].» بازیگران جنگ جهانی دوم»، وب‌سایت سینما انقلاب،5 اسفند 1393، به آدرس

http://cinemaenghelab.ir/posts/view/112/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%90-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%AF%D9%88%D9%85_-%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%A7%D9%88%D9%84

 

[3]. Pentagon Hollywood liaison

[4]. ATSD(pa),U.S.DEPARTMENT OF DEFENSE website https://www.defense.gov/About/Office-of-the-Secretary-of-Defense/ATSD-PA/

[5]. «تیراندازی هالیوود به ایران»، وب‌سایت تیتر یک، 9 خرداد 1392، به آدرس

http://titre1.ir/fa/news/13448/%D8%AA%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D9%87%D8%A7%D9%84%DB%8C%D9%88%D9%88%D8%AF-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86

[6]. مستند Hollywood & The Pentagon: A Dangerous Liaison، سال 2003 http://documentary-movie.com/hollywood-and-the-pentagon-a-dangerous-liaison/

[7]. همان

[8]. «خدمات متقابل پنتاگون و هالیوود/35»، وب‌سایت مشرق نیوز، 17 مهر 1393، به آدرس

http://www.mashreghnews.ir/news/347951/%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D8%A8%D9%84%DB%8C%D8%BA%D8%A7%D8%AA%DB%8C-%D9%BE%D9%86%D8%AA%D8%A7%DA%AF%D9%88%D9%86-%D9%88-%D9%85%D8%B5%D8%A7%D8%A6%D8%A8-%D8%AC%D8%A7%D9%86-%D9%88%DB%8C%D9%86-%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1

[9]. «هالیوود پنتاگونی»، وب‌سایت پایگاه جامع جنگ نرم، 2 مرداد 1392، به آدرس

http://nahad.ir/index.jsp?fkeyid=&siteid=51&pageid=68304&newsview=139787

[10]. Imdb, Philip M. Strub, http://www.imdb.com/name/nm0835243/

 

[11]. Documents expose how Hollywood promotes war on behalf of the Pentagon, CIA and NSA, medium website, https://medium.com/insurge-intelligence/exclusive-documents-expose-direct-us-military-intelligence-influence-on-1-800-movies-and-tv-shows-36433107c307

 

[12]. “Military interference in American film production”,world socialist website,14 march2005 https://www.wsws.org/en/articles/2005/03/holl-m14.html

 

[13]. مستند Hollywood & The Pentagon: A Dangerous Liaison، سال 2003 http://documentary-movie.com/hollywood-and-the-pentagon-a-dangerous-liaison/

 

[14]. «هالیوود، آزمایشگاه تسلیحات جدید ارتش آمریکا»، وب‌سایت امپراتوری دروغ،22 فروردین 1394، به آدرس

http://www.empireoflies.ir/%D9%87%D8%A7%D9%84%DB%8C%D9%88%D9%88%D8%AF-%D8%AA%D8%B3%D9%84%DB%8C%D8%AD%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%B4-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7/

[15]. مستند Hollywood & The Pentagon: A Dangerous Liaison، سال 2003 http://documentary-movie.com/hollywood-and-the-pentagon-a-dangerous-liaison/

 

[16]. “American Sniper is Hollywood Gift to Pentagon”,website odwyerpr,20jan2015 http://www.odwyerpr.com/story/public/3889/2015-01-20/american-sniper-is-hollywood-gift-pentagon.html

 

[17]. «پنتاگون چگونه هالیوود را کنترل می‌کند»، وب‌سایت مشرق نیوز، 27 فروردین 1394 به آدرس

http://www.mashreghnews.ir/news/395629/%D9%BE%D9%86%D8%AA%D8%A7%DA%AF%D9%88%D9%86-%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87-%D9%87%D8%A7%D9%84%DB%8C%D9%88%D9%88%D8%AF-%D8%B1%D8%A7-%DA%A9%D9%86%D8%AA%D8%B1%D9%84-%D9%85%DB%8C-%DA%A9%D9%86%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85

ارسال دیدگاه