اندیشکده راهبردی تبیین – «خالد محفوظ بحاح» نخستوزیر برکنار شده دولت عدن، در چند هفته پس از رسیدن بن سلمان به کرسی ولیعهدی به جنوب یمن بازگشت. اقدامی که توجهها را باری دیگر به تحولات یمن جلب کرد. ناظران، بازگشت خالد بحاح، مهمترین مهره امارات به یمن را اولین پیامد تکیه زدن «محمد بن سلمان» بر منصب ولیعهدی عربستان ارزیابی میکنند. اهمیت موضوعات مطرح شده و بازگشت وی به یمن، زمانی دو چندان میشود که منابع آگاه یمنی افشا کردند، وی چند هفته قبل دیدارهایی با مقامات سعودی از جمله محمد بن سلمان داشت که در آن زمان منصب جانشین ولیعهدی عربستان را تصدی میکرد. در ادامه خالد بحاح در ابوظبی با «عیدروس الزبیدی»، استاندار سابق عدن و رئیس کمیته موسوم به «شورای انتقالی جنوب یمن» و «هانی بن بریک»، نایب رئیس این شورا و یکی از رهبران سلفی نزدیک به امارات نیز دیدار کرد.
«دیوید هرست»، نویسنده سرشناس انگلیسی 22 ژوئن جاری در مقالهای افشا کرد که «طحنون بن زاید»، مشاور امنیت ملی امارات با محمد بن سلمان دیدار کرده و بن سلمان تأکید کرده که به محض رسیدن به ولی عهدی عربستان، اقدامات لازم برای به حاشیه راندن عبد ربه منصور هادی و باز کردن عرصه به روی بحاح را آغاز خواهد کرد. از طرفی برای این طراحی سعودی-اماراتی سناریوهای متعددی محتمل است که در این نوشتار ضمن تشریح سناریوهای احتمالی، اهداف اصلی بن سلمان و بن زاید از تحرکات اخیر را در درون متن بررسی میکنیم.
1-بن سلمان، خالد بحاح و سودای تشکیل دولت وحدت ملی به وسیلهی خالد بحاح
به نظر میرسد یکی از سناریوهایی که از اتفاقات و تحرکات اخیر میتوان به آن رسید، مأموریت خالد بحاح برای تشکیل دولت وحدت ملی است. چیزی که در دیدار خالد بحاح و محمد بن سلمان ولیعهد کنونی عربستان نیز مورد تأکید قرار گرفت. از نگاه رژیم سعودی، عبدربه منصور هادی دیگر توانایی اجماع و تشکیل دولتی فراگیر را ندارد. از طرفی بیکفایتی او در رسیدگی و حل معضلات و مشکلات متعدد جنوب یمن از جمله کمبود غذا، فقدان امنیت، قطعی مکرر آب و برق، جولان گروههای تروریستی و… بر نخبگان و مردم جنوب یمن ثابت شده است. همین موضوع موجب شده چهرههای تأثیرگذار جنوب یمن مدام از استقلال و جدایی جنوب از شمال سخن به میان آورده و برای تمهیدات این جدایی نیز مکانیزمهای مختلفی تدارک ببینند. به طور مثال «شورای انتقالی جنوب یمن» به ریاست عیدروس الزبیدی، استاندار سابق استان عدن که به وسیلهی عبد ربه منصور هادی رئیسجمهور مستعفی برکنار شد، یکی از این مکانیزمها برای استقلال یا فدرالیزه کرده جنوب یمن است.
در همین راستا عیدالروس الزبیدی در تظاهراتی که در خرداد ماه سال 96 و در استان عدن و با عنوان «آغاز عملیات انفصال جنوب از شمال» برگزار شد (1) خاطر نشان کرد: «با همه مجموعههای سیاسی، اقتصادی و نظامی برای رسیدن به استقلال کامل کشور عربی جنوب کار خواهیم کرد»(2)
بنابراین با توجه به جایگاه و شخصیت منفی و منفور منصور هادی در جنوب یمن، خالد بحاح میتواند به زعم محمد بن سلمان به تشکیل دولت ملی مبادرت ورزیده و رژیم سعودی را از بحرانی خودساخته و فرسایشی رهایی بخشد. در مورد جایگاه و موقعیت خالد بحاح نیز میتوان اشاره کرد که عبد ربه منصور هادی به دو دلیل خالد بحاح را مجبور کرد از سمت نخستوزیری کنارهگیری کند:
1-بالا گرفتن تنش میان عربستان و امارات و دریافت دستور از ریاض برای کنار گذاشتن مهرهی اماراتیها از ساختار قدرت یمن
2-هراس از معرفی خالد بحاح به عنوان فرد تشکیل دهندهی دولت نجات ملی توافقی با مشارکت انصارالله در مذاکرات کویت و کنار رفتن عبد ربه منصور هادی از سپهر سیاست یمن
در همین راستا انصارالله نیز در طول مذاکرات مکرر اعلام کرده بود حاضر است با مشارکت خالد بحاح دولت توافقی تشکیل دهد به شرطی که عبد ربه منصور هادی به طور کامل از قدرت یمن کنار گذاشته شود.
لذا با توجه به مباحثی که مطرح شد میتوان این سناریو را طرح کرد که محمد بن سلمان به دنبال پایان دادن به بحران یمن از طریق خالد بحاح به عنوان چهرهی نسبتاً مقبول و مطلوب جنوبیها و انصارالله است که اگر چنین راهبردی اجرایی شود برای انصارالله و مردم یمن میتواند دستاورد قابل قبولی تلقی شود. چرا که پذیرش و رسیدن به خالد بحاح و عبور از منصور هادی، به نوعی عبور و عدول از مراجع سه گانهی (ابتکار خلیجی، گفتگوی ملی و قطعنامه 2216) مورد قبول و تأکید عربستان، ائتلاف استیجاری و نیروهای وابستهی داخلی است.
2-حرکت حراک جنوبی به سمت استقلال و هراس محمد بن سلمان و نقش خالد بحاح در کنترل حراک
جنبش حراک جنوبی در سال 2007 و در جریان اعتراض به حقوق بازنشستگان اهالی جنوب شکل گرفت؛ اما ریشهها و پایههای ذهنی جنبش مذکور به سال 1994 باز میگردد. در سال 1990 علی عبدالله صالح رئیسجمهور برکنار شده و اسبق یمن توانست طی مذاکرات متعدد دو یمن جنوبی و شمالی را در قالب کشوری واحد به نام «جمهوری دموکراتیک یمن» ادغام کرده و رئیسجمهور یمن جنوبی «علی سالم البیض» را به سمت معاون رئیسجمهور گمارد. با این وجود تبعیض علی عبدالله صالح علیه جنوبیها توافق حاصله را بیش از چهار سال دوام نداده و جنگی خونین بین دولت مرکزی و جنوبیها به رهبری علی سالم البیض در گرفت. در این جنگ به واسطهی حمایت دولتهای حاشیه خلیجفارس از دولت مرکزی، جنوبیها شکست سختی خورده و علی سالم البیض مجبور به فرار از کشور شد.(3) لذا خاطرهی تلخ این شکست و تداوم روند تبعیض و احجاف در حق جنوبیها در طول این سالها همیشه آنها را مستعد و آمادهی طرح یا اقدام برای انفصال یا فدرالیزه کردن جنوب از شمال کرده است.
از طرفی یکی از نتایج گفتگوهای ملی تصمیمگیری برای مشخص کردن وضعیت جنوب بود که عبد ربه منصور هادی نتوانست به این مطالبهی جنوبیها که از دل گفتگوهای ملی بیرون آمد جامهی عمل بپوشاند. طرح ابتکار خلیجی که طرح شش اقلیمی یمن را مطرح میکرد نیز به شکست خورده و مطالبات جنوبیها بی پاسخ ماند.
هرگاه وضعیت دولت مرکزی تضعیف یا دچار اختلاف و تنش شده و کنترل دولت بر مناطق مختلف از منظر امنیتی و سیاسی دچار چالش میشود جنبش حراک بستر مناسبی برای عرض اندام و طرح مطالبات پیدا میکند.
در تظاهرات خرداد ماه نیز رهبران اصلی حراک «بیانیه تاریخی عدن» را تدوین و قرائت کردند که در آن بر حق قانونی مردم جنوب برای داشتن دولتی مستقل و مورد شناسایی عربی، منطقهای و بینالمللی تأکید کردند. این بیانیه در 5 بند تنظیم شده و به عیدروس الزبیدی اختیار تام میدهد تا بندهای ذکر شده در بیانیه را اجرایی نماید. بیانیه مذکور مسائل مهم و راهبردی را بیان میکند که در صورت اجرایی شدن میتواند سرنوشت تاریخ و ژئوپلیتیک یمن را تغییر دهد.
در بند سوم این بیانیه آمده است «مردم میلیونی تأکید میکند جنوب وطن و هویت آنها در حال حاضر و آینده خواهد بود و از تاریخ قرائت بیانیه تاریخ جنوب دیگر مانند گذشته نخواهد بود.»(4)
لذا برکناری خالد بحاح از سوی منصور هادی، عیدروس الزبیدی استاندار عدن و هانی بن بریک وزیر دولت که هر سه در گرایشات جداییطلبانه جایگاه جا افتادهای دارند و نیز اجماع و جدیت علنی و رسانهای آنها برای استقلال جنوب، باعث شده تا محمد بن سلمان از این مسائل و اجرایی شدن طرح حراک جنوبی دچار هراس شود. چراکه جدایی جنوب عملاً منصور هادی را از صحنه سیاسی یمن کنار گذاشته و شمال یمن که عمق راهبردی عربستان محسوب میشود را کاملاً تحت سیطرهی انصارالله و حزب کنگره ملی (حامیان علی عبدالله صالح) قرار میدهد.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
تحقق این امر یعنی استقرار دولت یا جنبشی اسلامی با تجهیزات کامل نظامی، مخالف و دشمنِ عربستان در مناطق مرزی جنوب و حساس این کشور میتواند در حال و آینده برای رژیم آل سعود خطر آفرین باشد.
بنابراین به نظر میرسد سرمایهگذاری روی خالد بحاح و وارد کردن مجدد او به عرصه سیاست، تلاشی است برای عقیم و فشل گذاشتن طرح حراک جنوبی برای اعلام و مهیای تمهیدات استقلال که اگر تحقق یابد تمام تلاشهای آل سعود در طول بیش از 28 ماه گذشته بیثمر و بیفایده میماند. چرا که تنها هدف اصلی عربستان از تجاوز نامشروع به یمن، جلوگیری از شکلگیری نهضت و جنبشی مقاوم و انقلابی در عمق راهبردی خود بود که با اعلام انفصال جنوب، شمال یمن عملاً به سمت تشکیل حکومتی مستقل حرکت میکند که سهم انصارالله در این دولت به واسطهی جایگاه و بدنهی اجتماعی پر شمار مطلوب و تأثیرگذار خواهد بود که این موضوع برای رژیم آل سعود قابل پذیرش نیست.
3-کاستن از نقش حزب الاصلاح برای ضربه زدن به قطر و کنار گذاشتن علی محسن الاحمر
حزب الاصلاح با نام دقیق «التجمع الیمنی للاصلاح» در سال 1990 و بعد از اتحاد دو یمن با ریشه و تفکر اخوانی در یمن شکل گرفت. تاریخ اخوان المسلمین در یمن به دهههای میانی قرن بیستم بازمیگردد. زمانی که بسیاری از دانشجویان یمن برای ادامهی تحصیل به مصر مهاجرت کرده و در آنجا با تفکرات و اندیشههای جریان اخوان المسلمین آشنا شده و پس از بازگشت آن را در یمن تسری و سازماندهی میکردند.
این جریانات قبل ادغام دو یمن نهایت همکاری را با علی عبدالله صالح داشتهاند. به طوری که بیشتر مجلس ملی یمن از میان اعضای اخوان المسلمین انتخاب میشدند اما با اتحاد یمن شمالی و جنوبی، فاصلهی حزب اخوان یمن با علی عبدالله صالح بیشتر شده و در قالب حزب اصلاح و به عنوان اپوزیسیون نظام متشکل شدند. با این وجود حزب مذکور به دلیل گرایشات بعضا سلفی، نقش پر رنگی در همکاری با علی عبدالله صالح جهت سرکوب و قلع و قمع شیعیان داشته است.
حزب اصلاح در یمن وابستگی و علقههای فکری و سازمانی به جریان اخوان المسلمین موجود در کشورهای منطقه به ویژه قطر دارد. لذا پر نفوذترین و قدرتمندترین فرد کنونی حزب اصلاح یعنی ژنرال علی محسن الاحمر ضمن تصدی سمت جانشینی فرماندهی نیروهای کل مسلح، معاونت عبد ربه منصور هادی رئیسجمهور مستعفی یمن را نیز بر عهده دارد. همین موضوع و احتمال ارتباطگیری علی محسن الاحمر با قطر و اخوانیهای منطقه در شرایطی که حلقه تهدید و محاصرهی قطر از سوی دول اربعه (عربستان، امارات، مصر و بحرین) به خاطر تنش ایجاد شده میان قطر و این کشورها، باعث شده تا کشورهای مذکور تلاش کنند ضمن کنار گذاشتن مهرهای نزدیک به قطر و اخوان المسلمین در یمن، میزان فشار علیه این کشور را افزایش دهند تا ناگزیر به شروط 13 گانه دول اربعه تن داده و تمکین کند.(5) به همین خاطر عربستان و محمد بن سلمان بعد از بحران قطر تلاش میکنند ضمن کاستن نقش حزب الاصلاح در امور سیاسی و اجتماعی یمن و به حاشیه راندن این حزب، پر نفوذترین فرد وابسته به این جریان را از دور قدرت یمن خارج کرده و عبدربه منصور هادی را مجاب و تهدید کند تا خالد بحاح را به عنوان معاون رئیس جمهور معرفی کند.(6)
از طرفی نقش امارات و شخص بن زاید ولیعهد امارات در این میان قابل چشمپوشی نیست. امارات تلاش میکند با اتخاذ سیاستهای مختلف و به منظور دستیابی به اهداف و اغراض راهبردی خود در یمن مهرهها و چهرههای وابسته به خود را در ساختار قدرت یمن جایگزین کرده تا به وسیلهی آنها دستیابی به اهداف و منافع خود را آسانتر و سهلتر کند. خالد بحاح از جمله چهرههایی است که با امارات رابطهی وثیق داشته و میتواند منافع امارات را با سهولت بیشتری تأمین کند؛ اما علی محسن الاحمر از قبیله حاشد در شمال یمن بوده و به واسطهی گرایشات اخوانی و سلفی، تعارضات شدیدی با امارات متحدهی عربی دارد. این تعارضات بارها در میدان نبرد به درگیری و زد و خورد خونین منجر شده است.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
جمعبندی
با گذشت بیش از 28 ماه از حمله ائتلاف استیجاری به رهبری رژیم آل سعود به یمن این رژیم هنوز نتوانسته چه به صورت میدانی و چه در فرایند مذاکره از باتلاق یمن خارج شود. عملیات «طوفان قاطع» و پس از آن «بازگشت امید» با ترسیم اهدافی به مرحلهی اجرا در آمد که تا کنون هیچ یک از آن اهداف محقق نشده است. طراح اصلی حمله به یمن محمد بن سلمان ولیعهد کنونی عربستان بوده است که پس از 28 ماه همچنان با هزینهها و پیامدهای سلبی حملهی مذکور دست و پنجه نرم میکند.
محمد بن سلمان با توجه به ارتباط وثیقی که با محمد بن زاید ولیعهد ابوظبی دارد در صدد پیچیدن نسخهای جدید برای پایان دادن به بحران خود ساخته و فرسایشی یمن است. نقشه راه این نسخه که به نظر میرسد با همکاری محمد بن سلمان و محمد بن زاید طراحی شده، اهداف و سناریوهای مختلف آشکار و پنهانی را در بطن و متن خود دارد که نگارنده به سه مورد از آنها اشاره نموده است. راهبرد طراحی شده نزدیک کردن خالد بحاح نخستوزیر برکنار شدهی دولت مستعفی به عرصهی سیاست یمن است که نسبت به این راهبرد احتمالات و سناریوهای ذیل قابل طرح است:
– بن سلمان، خالد بحاح و سودای تشکیل دولت وحدت ملی به وسیلهی خالد بحاح
– هراس بن سلمان از حرکت حراک جنوبی به سمت استقلال و نقش خالد بحاح در کنترل حراک
– کاستن از نقش حزب الاصلاح برای ضربه زدن به قطر و کنار گذاشتن علی محسن الاحمر
با توجه به مسائل گفته شده و بررسی احتمالات مختلف به نظر میرسد استفاده از گزینهی خالد بحاح شاید تأمین کنندهی منافع و اهداف امارات متحدهی عربی باشد اما بر اساس محاسبهی هزینه و فایده در سنجهی سیاست خارجی عربستان به روی کار آوردن خالد بحاح و کنار گذاشتن کامل عبد ربه منصور هادی به نوعی شکست برای عربستان و پیروزی برای انصارالله محسوب میشود. چرا که تمام تلاش عربستان از حملهی نظامی به یمن حفظ منصور هادی در قدرت و عقب راندن انصارالله و خلع سلاح آن بوده است که در صورت روی کار آمدن خالد بحاح هدف اصلی آل سعود، یعنی حفظ منصور هادی محقق نشده و اعتبار این رژیم مورد خدشه واقع میگردد.
منابع:
1-«الحراك الجنوبي يعلن بدء عملية الانفصال من تاريخ اليوم الاربعاء 4 مايو»، منتشر شده در «مسند للأنباء»، بازیابی در پیوند زیر:
http://mosnad.com/news.php?id=23229
2-«ماذا قال عيدروس الزبيدي في كلمته بساحة العروض بعدن؟»، منتشر شده در وبگاه «حضارم نت»، قابل بازیابی در پیوند زیر:
http://hadarem.com/index.php?ac=3&no=26537
http://mosnad.com/news.php?id=23229
3-برای مطالعه بیشتر ر.ک: محمد محسن فایضی، «گزینههای پیش روی جنبش حراک در یمن»، منتشر شده در اندیشکده راهبردی تبیین، بازیابی در پیوند زیر:
http://www.tabyincenter.ir/19496/
4-«الحراك الجنوبي يعلن بدء عملية الانفصال من تاريخ اليوم الاربعاء 4 مايو»، منتشر شده در «مسند للأنباء»، بازیابی در پیوند زیر:
http://mosnad.com/news.php?id=23229
5-برای مطالعه بیشتر ر.ک: سعید ساسانیان، «ترکیه، قطر و عربستانِ محمد بن سلمان؛ فرصتهایی برای ایران»، منتشر شده در اندیشکده راهبردی تبیین، قابل بازیابی در پیوند زیر:
6-«ديفيد هيرست يكشف السيناريو القادم بعد وصول محمد بن سلمان والخلافات مع بن زايد»، منتشر شده در «یمانی نت»، قابل بازیابی در پیوند زیر:
http://yemani.net/news11988.html