سخنرانی ری تکیه/ 16 فروردین 1396
1-خلاصه مدیریتی
زیرکمیتهی امنیت ملی متعلق به کمیته نظارت و اصلاح حکومت در مجلس نمایندگان آمریکا در تاریخ 16 فروردین 1396 جلسهای را با موضوع «ارزیابی تفاهم ایران» برگزار کرد. سخنران این جلسه، ری تکیه پژوهشگر مطالعات غرب آسیا در شورای روابط خارجی آمریکا بود. بعد از روی کار آمدن دولت ترامپ، مجموعه جلساتی در مجلس نمایندگان آمریکا برای بررسی چگونگی مهار قدرت ایران در منطقه برگزار شده است. ری تکیه در این جلسه تلاش کرده تا با تصویرسازی مخدوش از ایران و منابع اقتدار آن، راهکارهایی را در سطوح و موضوعات مختلف برای مهار قدرت منطقهای تهران پیشنهاد دهد. او با پیش فرض گرفتن شباهت ایران به سالهای پایانی اتحاد جماهیر شوروی، میکوشد تا الگوی رفتاری ریگان رئیس جمهور وقت آمریکا در قبال شوروی را برای ترامپ تجویز کند. نکته قابل تامل در اظهارات تکیه، تاکید بر ضروری بودن اعمال تحریم در هر برنامهای از سوی آمریکا و علیه ایران است. به بیان دیگر، فارغ از برخی تحریمها، واشنگتن در هر برنامهی مهار ایران باید به یک پیوست تحریمی بیاندیشد چرا که از نظر تکیه و بسیاری از تحلیلگران و سیاستمداران آمریکایی، وضع تحریمهای سخت و پیچیده در رفتار هستهای ایران اثرگذار بوده و این تجربه قابل تکرار است. ری تکیه در این سخنرانی به موارد زیر اشاره میکند؛ تشبیه ایران به شوروی، ضرورت فشار داخلی و منطقهای به ایران، شبیهبودن مشی رئیس جمهور روحانی به رهبران سابق حزب کمونیست، رفتارهای امپریالیستی ایران همچون شوروی، انزوای ایران به دلیل دشمنی با رژیم صهیونیستی، فشار همهجانبهی آمریکا به تهران و طراحی یک رویکرد جامع در این خصوص، تجویز رفتارهای ریگان در مقابل شوروی برای ترامپ و در قبال ایران، ایجاد پیوند با اپوزیسیون ایران، تروریستی نامیدن سپاه پاسداران، تلاش برای وادارسازی ایران به مذاکره با اپوزیسیون، ضرورت ممانعت از صدور انقلاب ایران، فشار بر دولتهای عرب خلیج فارس جهت کاهش پیوندهای اقتصادی و دیپلماتیک با ایران، تاکید بر مداخلهگرایی قومی در ایران، ناکارآمدسازی مزیت ابزاری تنگه هرمز برای ایران، تحکیم و نهادینهسازی روابط عربستان و رژیم صهیونیستی و مخیر کردن ایران به ارسال نیروهای بیشتر به سوریه یا خروج از آن با افزایش فشار.
2-معرفی ری تکیه
ری تکیه دانشپژوه روابط ایران و آمریکا، مقام سابق امور خارجه ایالات متحده و محقق ارشد شورای روابط خارجی است. همچنین او استاد کمکی در دانشگاه جرجتاون است. او در تهران به دنیا آمد. در سال ۱۹۹۷ از دانشگاه آکسفورد دکترایش را گرفت. پیش از پیوستن به شورا، او در سازمان مطالعات امنیتی جهانی دانشگاه ییل و انجمن سیاست خاورنزدیک واشنگتون مدعو بود و استاد کالج جنگ ملی و استاد و مدیر انجمن مطالعات خاورنزدیک و جنوب مرکزی آسیا در دانشگاه دفاع ملی بود. او برای نشریههایی چون فارینپالیسی، واشنگتون پست و شورای روابط خارجی (cfr) مقاله مینویسد. از جمله نوشتههای او، مقاله «روحانیون مسئول شکست دموکراسیخواهی ایران» است. او در این مقاله روحانیون را متهم به فرافکنی در پذیرفتن خیانتشان در کودتای ۲۸ مرداد و مقصر جلوه دادن آمریکا و بریتانیا کرده است. در پایان مقاله، او میگوید که مقصران اصلی کودتای ۲۸ مرداد، همانهایی هستند که با «کودتای تابستان ۲۰۰۹» (فتنه سال 88)، مانع دموکراسیخواهی در ایران شدند.
ادبیات او به طور آشکاری ضد ایرانی است و حتی شأن کارشناسی او هم باعث نمیشود تا از عبارتهای استعارهای و شدیدا ضد ایرانی استفاده نکند. تکیه جزء آن دست از کارشناسانی است که خواستار براندازی در ایران است و همچنان بر آن اصرار میورزد. تأکید تکیه بر حمایت از افرادی است که به ادعای وی «مخالفین داخلی حکومت» در ایران هستند. او از ابتدا از مخالفین برجام بود و استدلال میکرد که برجام موجب تقویت جریان غربگرا نمیشود.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
3-تحلیل کلیات گزارش
سخنرانی ری تکیه در یکی از زیرکمیتههای کمیتهی نظارت و اصلاح حکومت مجلس نمایندگان آمریکا صورت گرفته است. این کمیته عمدتا بر سه وزارتخانهی دفاع، خارجه، امنیت میهنی و آژانس ایالات متحده آمریکا برای توسعه بینالمللی (USAID) نظارت میکند و از این منظر حائز اهمیت است. ری تکیه در این گزارش مشخصا در پی این است تا ایران را شبیه سالهای پایانی اتحاد جماهیر شوروی تصویرسازی کند. او با این شبیهسازی، سیاستهای خاصی را به ترامپ پیشنهاد میدهد که مشابه سیاستهای ریگان در قبال شوروی است. ری تکیه سه راهبرد را مطرح میکند؛ فشار در مباحث داخلی، تحریمهای اقتصادی موثر و مهار منطقهای. او تاکید میکند که آمریکا در این سه راهبرد نتیجه خواهد گرفت. تحریمها البته برای او فراتر از یک راهکار است و آن را ضرورتی انکارناپذیر برای هرگونه اعمال فشار به ایران قلمداد میکند. فضای کلی سخنرانی او در پی بیان این است که ایران خطر اصلی است و اکنون زمان طرح و اقدام علیه تهران است. او به مقامات واشنگتن توصیه میکند که منتظر تغییر رفتار ایران نباشید و سریعا به سراغ تغییر ساختار در ایران حرکت کنید. این توصیه را میتوان در چارچوب مواضع پیشین تکیه تحلیل کرد که مرتبا بر گزینه تغییر رژیم و نه تغییر رفتار، تاکید داشت.
ادبیات ری تکیه در این سخنرانی، شدیدا ضد ایرانی بوده و بدون هرگونه ابهامی است. او هر جا به مبالغه در میزان فساد در جمهوری اسلامی ایران و یا نارضایتی مردم از حکومت و دینداری آنها و … نیاز پیدا کرده، آشکارا چنین کرده است. محوریت داشتن رژیم صهیونیستی برای ری تکیه در این سخنرانی مشخص است. او سعی دارد تا از ضرورت نزدیک شدن هرچه بیشتر آمریکا به این رژیم سخن گوید بهگونهای که نزدیکی خودش به تلآویو نیز عیان میشود. البته بخشی از شدید اللحنی سخنان او علیه ایران، احتمالا به دلیل مخاطبان خاصاش است. او در جلسه تصمیمسازان سخنرانی میکند و بر همین اساس میکوشد تا با قاطعیت از ایران تصویر مطلوب خود را بسازد. در میان این قاطعیت، بعضا غیردقیق نیز سخن میگوید.
4-تحلیل بخشهای گزارش
ری تکیه در چندین محور میکوشد تا رفتارهای جمهوری اسلامی ایران و اتحاد جماهیر شوروی را مشابه معرفی کند. برخی از این محورها عبارتاند از؛ شوروی دولت متورم بود و ایران هم به لحاظ فساد، وضعیت خوبی نداشته و درونتهی است و بوروکراسی پیچیدهای در آن حکمفرماست؛ با اصلاحات کاسیگین در نیمهی دهه 1960 میلادی در شوروی مقابله شد و با دولت اصلاحات در سالهای 1376 تا 1384 هم مقابله شد؛ شوروی وسوسههای امپریالیستی داشت و به همین دلیل قدرتش متمرکز نبوده و این امر موجب هزینهزایی برای او شده بود، ایران نیز در چنین مسیری قرار گرفته و با حمایت از اسد و گروههای دیگر در منطقه، هزینههای زیادی به بار آورده است؛ با کاهش قیمت نفت، وضعیت اقتصادی شوروی وخیمتر شد و کاهش درآمدهای نفتی ایران هم ایران را دچار ضعف کرد؛ اقتصاد در ایران دولتی است همانگونه که در شوروی بود؛ هر دو دولت ایدئولوژیک هستند. او پس ذکر مستقیم و تلویحی این شباهتها، پیشنهاد میدهد که ترامپ هم باید همانگونه در قبال ایران سخنرانی و اقدام کند که ریگان در مقابل شوروی انجام داد. ریگان با طرح پروستریکا و گلاسنوست، زمینهی تغییر داخلی و اقتصادی در شوروی را فراهم کرده بود. اما واقعیت این است برخلاف آنچه تکیه مدام بر آن تاکید دارد، ترامپ در داخل ایران، وجههای ندارد تا حتی غربگراها به او نزدیک شوند. فارغ از اینکه او تا کنون چنین زمینهای را نیز ایجاد نکرده، غربگراها هم، چنان از او تصویرسازی کردهاند که بهراحتی توان تغییر ریل بهسوی او را نخواهند داشت. در نتیجه، سخنرانیهای ریگانگونهی ترامپ چندان اثری در ایران ایجاد نخواهد کرد که زمینهساز تغییر شود.
ری تکیه اگرچه از تمایل غرب به سیاستهای عملگرایانه دولت روحانی سخن میگوید اما آشکار معتقد است که روحانی دچار خوشخیالی شده: «روحانی، مثل رهبران کمونیست سابق روسیه، گویا امیدوار است که رفع تحریمها، دسترسی به بازارهای مالی جهانی و افزایش فروش نفت برایش کافی باشد.» او سپس ناخواسته از سیاستهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در این خصوص تمجید میکند: «این رهبر ایران [آیت الله] علی خامنهای است که فعالانه خواستار توسعهی صنایع و بازارهای داخلی میباشد، بر خلاف آن جنس درمانهای کوتاهمدتی که گویا برای رییسجمهور ایران و دستیاران مدرنیستاش جذابند.»
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
تکیه در توضیح سیاستهایی که از نظر او امپریالیستی بوده و نقطه اشتراک شوروی و ایران میباشند، تلاش میکند تا سیاستهای منطقهای ایران را با قدرت اقتصادی این کشور پیوند زده و این انگاره را به مخاطب القا کند که رفتارهای منطقهای ایران نه تنها برای او آورده اقتصادی نداشتهاند که زمینه هزینه مبالغ هنگفتی نیز شدهاند. نگاه او به زیانهای ایران ناشی از دشمنی با رژیم صهیونیستی نیز عمیقا مادی است.
ری تکیه بر این باور است که مهار ایران را ابتدا باید از داخل شروع کرد. او با برشمردن برخی ویژگیهای فرامرزی انقلاب اسلامی به روی کار آمدن برخی نیروهای همسوتر با غرب در ایران اشاره میکند: «در دههی 1990 به نظر میآمد که جمهوری اسلامی به همان مسیر دولتهای انقلابی دیگر برود و به تدریج میراث ایدئولوژیکش را رها کند. ظهور جنبش اصلاحطلب به رهبری متفکران کارآفرینی که میخواستند ارزشهای مذهبی را با هنجارهای جمهوریخواهی همآهنگ کنند، امید به آیندهای متفاوت را آفرید. انتخاب محمد خاتمی در 1997 نقطهی اوج تلاشها برای پیوند اصلاحطلبان با کلیت جامعه بود. آن به اصطلاح «بهار تهران» به ظهور گروههای جامعهمدنی، رسانههای انتقادی و سلسلهای از فتوحات انتخاباتی توسط رهبرانی منجر شد که متعهد به تغییر حقیقی بودند.» این رویداد سیاسی از نظر تکیه میتوانست به عنوان بخشی از مهار ایران از داخل قلمداد شود اما با واکنش دیگر گروهها در ایران به سرانجام نرسید. او سپس بدون هر گونه اشارهای به انتخابات سال 1384 که در فرایندی دموکراتیک و بدون کمترین تردید، نتیجهای غیرمطلوب برای غرب داشت، سریعا به سراغ انتخابات 1388 رفته و با متهم کردن نظام به تقلب در انتخابات، از آن ایام بهعنوان رویدادی که «تا ابد بهعنوان یک لحظهی تاریخساز در خاطرها خواهد ماند» یاد میکند و از زیانهای تعیینکنندهی آن بر جمهوری اسلامی ایران در آن ایام میگوید. تکیه میگوید: «جمهوری اسلامی هیچگاه از جنس حکومتهای دیکتاتوری نبوده است چون رویههای انتخاباتی و نهادهای منتخبش حداقل تصوری از نمایندگی دموکراتیک را در مردم ایجاد میکرد. آن مؤلفه جمهوریخواهانه، روکشی از مشروعیت به رژیم میداد و در 2009 آن روکش از میان رفت.» این تلقی یکی از مهمترین خسرانهای ناشی از فتنه 88 بود که ضمن امیدوارکردن دشمن، قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران را هم کاهش داد.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr4', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr4", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
تکیه با این احساس که ایران ضعیف شده است و آمریکا باید از این فرصت نهایت بهره را ببرد، از الگوی ریگان سخن میگوید: «وظیفه دیپلماسی آمریکا مشابه همان وظیفهای است که رونالد ریگان در برابر شوروی داشت: نه فقط مذاکرات دوباره برای یک توافق بهتر در راستای کنترل تسلیحاتی، بلکه تدوین یک رویکرد جامع که تیشه به ریشه رژیم دینی بزند.» احتمالا منظور تکیه فشارهای داخلی برای شفافسازی داخلی در شوروی در قالب گلاسنوست و فشارهای اقتصادی برای تغییر ساختار اقتصادی در چارچوب پروستریکا است. او ریگان را در تحکیم اپوزیسیون و زدن ریشههای امپراتوری شوروی موثر میداند چرا که زندانیان سیاسی به آمریکا دلگرم شده بودند. تکیه بر این اساس از ترامپ میخواهد تا مانند ریگان، قلدرانه و جذاب سخنرانی کند تا ضمن فشار بر ایران، اپوزیسیون را به آمریکا امیدوار سازد. به نظر میرسد این پیشنهاد ری تکیه در درون خود، تقویت راهبردها و سازوکارهای رسانهای را به همراه داشته باشد.
تکیه برای چندمین بار طی ماههای اخیر از ضرورت در دستور کار قرار دادن مدل لهستان برای تغییر ماهوی نظام در ایران سخن میگوید. جنبش همبستگی در لهستان به صورت نرم، مدنی و سازمانیافته و البته با حمایتهای خارجی توانست بدون هرگونه توسل موثر به خشونت، نظام کمونیستی لهستان را براندازد. چنین مدلی از نظر تکیه، برای تحقق بر روی مورد ایران، نیازمند فشارهای بینالمللی بر تهران از یکسو و برقراری رابطه موثرتر میان آمریکا و اپوزیسیون ایران است تا در نهایت فاصله مردم و حاکمیت بیشتر و بیشتر شود. تکیه به طور مبالغهآمیز و متوهمانهای از گستردگی و پراکندگی اپوزیسیون در اقشار مختلف مردم ایران سخن میگوید. او با همین رویکرد غیرواقعی، مردم ایران را واگرا از دین معرفی کرده و میگوید مردم ایران نهتنها از جمهوری اسلامی که حتی از تقیدات دینی هم دست برداشتهاند! این تصویرسازی در پی بیان وجود فاصله میان مردم و حکومت است تا مخاطبان تکیه را ترغیب کند که اکنون وقت مناسبی برای طراحی و اقدام برای تغییر نظام در ایران است.
تاکید تکیه بر مدل لهستان در حالی است که در آن کشور، معترضان از نظام کمونیستی متنفر بودند اما چنین وضعیتی فارغ از مبالغههای تکیه، در ایران وجود نداشته و نشانههای پررنگی در جهت عکس مدل لهستان در آن قابل مشاهده است. حتی در ایران، برخی با وجود مخالفت با نظام، حاضر به همراهی با آمریکا در مبارزه با جمهوری اسلامی ایران نیستند. این موارد به هیچوجه از سوی تکیه بیان نشده و لذا تحلیل او را بعضا شعاری و غیرواقعی مینمایاند.
در مجموع او در چارچوب مهار ایران، شروع این مهار را از داخل ایران میداند و برای تحقق این امر، ارتباطگیری با اپوزیسیون، تاکید بر جنبش سبز برای بدنامسازی نظام و همچنین مدلی که توانست اقتدار نظام را تضعیف کند و تفرقهافکنی را پیشنهاد میکند. در این میان، آزادی زندانیان سیاسی، ورود افراد ممنوعه به مناصب دولتی و فعالیت سندیکاها و اتحادیهها میتواند موثر باشد. تاکید او بر آزادی زندانیان از آنجا مهم است که این افراد میتوانند با فعالیتهای پویاتر در جامعه، حرکت اپوزیسیون را تقویت کرده و سرعت بخشند. تکیه البته هوشمندانه از ضرورت فشارها و نکوهشهای مداوم بینالمللی سخن میگوید: «حاکمان ایران تنها در صورتی دست به چنین اقداماتی میزنند که تحت فشار و نکوهش مدام بینالمللی باشند. ایران باید به خاطر سابقه ناگوار حقوقبشریاش، به قدر تخلفات هستهای یا حمایت از تروریسمش، پاسخگو باشد.» فشار برای مذاکرات حقوقبشری که از سوی برخی هم در داخل تکرار میشود، میتواند در این چارچوب تحلیل شود.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr5', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr5", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
ری تکیه با این استدلال که فشارهای بینالمللی زمانی از سوی مقامات ایران مورد پذیرش قرار میگیرد که همهی دیوارهای پیرامونیشان محکم شود، تلاش میکند تا ضرورت مهار منطقهای را همزمان با فشار بر اقتصاد ایران و تفرقهافکنی در جامعه آن، مطرح کند: «واشینگتن با به چالش کشیدن دستاوردهای ایران، میتواند هزینههای مضاعفی بر رژیم تحمیل کرده و به ثبات منطقهای کمک نماید.» استدلال او این است که باید برای تیشه به ریشه زدن انقلاب، مانع از صدور آن شد. تکیه در این چارچوب و پیش از هر مسالهای، به سراغ آنچه تصور غلط برخی در خصوص دشمن مشترک بودن داعش برای ایران و آمریکا مینامد، میرود. او به صراحت میگوید که داعش زمینه را برای صدور انقلاب ایران فراهم کرده است لذا دشمن ایران نیست بلکه فرصت اوست. احتمالا تشکیل حشد الشعبی، تقویت قدرت حزبالله و … از جمله مواردی است که مدنظر تکیه است. او اساسا ایران را اولویت مبارزه میداند و نه داعش و یا سایر گروههای تروریستی سنی را چرا که این گروهها از نظر او در نتیجهی ماجراجوییهای ایران شیعی ایجاد شدهاند: «نابود کردن داعش نیازمند مقابله با امواج ستیزهجویی سنیهاست، که آن هم به نوبه خود مستلزم مهار ماجراجوییهای منطقهای ایران است.»
تکیه بهترین ابزار برای مهار ایران در منطقه را کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس میداند و بر این باور است که هماهنگسازی و جلب توافق آنها برای اقدامات مشترک علیه ایران، کار آسانی نیست. پیشنهاد او به آمریکا، تمرکز بر چهار عمل اصلی برای تحقق چنین هماهنگیای است؛ حمایت از آنها علیه تلاشهای ایران برای تخریب امنیت داخلیشان، دفاع از زیرساخت اقتصادی آنها، جلوگیری از ممانعت ایران از صادرات انرژی آنها در مسیرهای کلیدی و حمایت از این دولتها در نبردهای نیابتیشان با نیروهای نیابتی ایران در سوریه و عراق.
ری تکیه مشخصا در پی القاء مدل ریگان برای ترامپ است و این را در حوزهی تسلیحاتی نیز در ذهن دارد. همانطور که ریگان با طرح جنگ ستارگان سعی بر تفوق نظامی بر شوروی داشت که نتیجه طبیعی آن افزایش هزینههای تسلیحاتی شوروی بوده و در فروپاشی این اتحاد موثر واقع گردید، تکیه به آمریکا پیشنهاد میدهد تا دولتهای عربی خلیج فارس را به تسلیحاتی مجهز کند که توان ایران برای حمله به آنها را کاهش دهد؛ تسلیحات مایکروویو و لیزری. چنین پیشنهادی از سوی تکیه، از جنس مواردی است که عموما مورد علاقهی ترامپ تاجرپیشه قرار میگیرد چرا که آوردههای مالی قابل توجهی برای واشنگتن خواهد داشت.
این پژوهشگر مسائل ایران و غرب آسیا کوشیده است تا با ارائه راهکارهایی، قدرت بازدارندگی ایران در حوزهی نفوذ و عملیات را مخدوش سازد. بر همین اساس با پیشنهاد دادن بهرهبرداری از مسائل اقلیتهای قومی ایران و تشکیل نیروی ویژهای برای این امر، آشکارا در پی چنین هدفی است: «هدف آن است که به ایران نشان دهیم طرف مقابل هم توان این بازی را دارد، تا ایران در کارزارهایش برای براندازی منطقهای درنگ کند.» این امر از نظر تکیه ایران را از این تلقی که «تنها من قدرت نفوذ در کشورهای عربی را دارم» منصرف خواهد کرد. واقعیت این است که عربستان در چارچوب نبردهای فرقهای با ایران، مدتهاست که نفوذ در میان اقوام ایرانی را در دستور کار قرار داده است.
تکیه در چارچوب آنچه امنسازی مسیر انتقال انرژی برای اعراب و خارج کردن انحصار اشراف بر تنگه هرمز برای ایران میداند، پیشنهاد خطلولههایی برای دور زدن تنگه را مطرح کرده است. این پیشنهاد اگرچه سالهاست مطرح شده اما واقعیت این است که انتقال نفت از طریق لوله با دو مشکل اساسی روبرو است؛ کاهش حجم انتقال و کاهش امنیت. این دو برای خریدار و فروشندهی نفت از اهمیت بالایی برخوردار است و از این منظر پیشنهاد تکیه چندان عملیاتی به نظر نمیرسد.
ری تکیه در خصوص سیاستهای منطقهای ایران، بر روی عراق متمرکز میشود و پیشنهاداتی برای دور کردن بغداد از تهران را مطرح میسازد. او اگرچه گزارههای نادرستی در خصوص حضور ایران در عراق و تصور برخی گروههای عراقی از این حضور را مطرح میسازد اما مشخصا یک گزاره نسبتا درست را بیان کرده: «هیچیک از اعراب عراق نمیخواهند فرودستِ پارسیهای شیعهی متکبر باشند.» این به ویژگیهای عربگرایانهی عراقیها اشاره دارد که حتی در شیعیان عراقی هم با سطوح مختلف، برجسته است. یکی از مواردی که در خصوص رفتارهای جدید مقتدی صدر میتوان گفت، همین مساله است. آنگونه که تکیه و پیش از این نیز برخی کارشناسان دیگر آمریکایی پیشنهاد دادهاند، دولت ترامپ برای دورسازی عراق از ایران، باید فضای بازتر و همدلانهتری را با بغداد ایجاد کند. پیش از این یکی از کارشناسان آمریکایی در جلسه استماع کنگره خارجی آمریکا از اظهارات ترامپ در خصوص نفت عراق انتقاد کرده و از ضرورت سیاستی هوشمندانهتر برای همراهسازی بغداد سخن گفته بود. تکیه در خصوص بحران سوریه هم افزایش هزینههای حضور ایران در این کشور را پیشنهاد میدهد. این امر از نظر او میتواند با تقویت اپوزیسیون سوریه و تضعیف حزبالله صورت گیرد تا در نهایت ایران مخیر شود از دو گزینهی افزایش نفرات و امکانات در سوریه یا عقبنشینی از آن، یکی را برگزیند؛ همان انتخاب دشواری که شوروی در افغانستان داشت.
در مجموع ری تکیه در خصوص مهار منطقهای ایران، موارد زیر را مطرح کرده است:
- اصلاح نگاه و رویکرد به منطقه (مساله اصلی ایران است و موارد دیگر از جمله داعش، تبعی هستند)
- ضرورت ائتلافسازی عربی علیه ایران در خلیج فارس
- نزدیککردن اعراب و رژیم صهیونیستی (تجمیع همه عناصر ائتلاف ضد ایرانی)
- جداکردن اعراب از ایران و بهویژه عراق
- افزایش هزینههای ایران در سوریه
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr6', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr6", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
5-جمعبندی
ری تکیه آشکارا ضد ایرانی مینویسد و سخن میگوید. همین ویژگی در او باعث شده تا دقت ادعاهایش کم و پیشنهاداتش بعضا مخدوش و غیرعملیاتی باشد. سخنرانی او در زیرکمیتهی امنیت ملی متعلق به کمیته نظارت و اصلاح حکومت مجلس نمایندگان آمریکا در تاریخ 16 فروردین 1396 هم از چنین قاعدهای مستثنا نیست. اما با این وجود، ویژگی سخنرانی او این است که تجویزی است و به صورت مشخصی به ترامپ و تیمش میگوید چنین کنند و چنان نکنند. از این منظر متن سخنرانی او حائز اهمیت است. البته واقعیت این است که آنچه او گفته، نخستین بار نیست که مطرح میشود. پیشنهاد تشدید نبردهای فرقهای، دیپماتیک و اقتصادی با ایران بارها طرح و نقد و بررسی شده است. تکیه سعی دارد تا با تصویرسازی مطلوب خود از ایران، ذهن مخاطبش که این بار نمایندگان مجلس نمایندگان آمریکا هستند را به خود نزدیک سازد تا زمینهی پذیرش پیشنهاداتش از سوی آنها فراهم شود. در این تصویرسازی، او اگرچه قاطع است اما دقیق نیست. اصرار او بر شبیهسازی ایران به سالهای پایانی شوروی موجب شده است تا او برخی واقعیتها را مشاهده نکند. در هر صورت ری تکیه در این سخنرانی به موارد زیر اشاره کرده است؛ تشبیه ایران به شوروی، ضرورت فشار داخلی و منطقهای به ایران، شبیهبودن مشی رئیس جمهور روحانی به رهبران سابق حزب کمونیست، رفتارهای امپریالیستی ایران همچون شوروی، انزوای ایران به دلیل دشمنی با رژیم صهیونیستی، فشار همهجانبهی آمریکا به تهران و طراحی یک رویکرد جامع در این خصوص، تجویز رفتارهای ریگان در مقابل شوروی برای ترامپ و در قبال ایران، ایجاد پیوند با اپوزیسیون ایران، تروریستی نامیدن سپاه پاسداران، تلاش برای وادارسازی ایران به مذاکره با اپوزییسیون، ضرورت ممانعت از صدور انقلاب ایران، فشار بر دولتهای عرب خلیج فارس جهت کاهش پیوندهای اقتصادی و دیپلماتیک با ایران، تاکید بر مداخلهگرایی قومی در ایران، ناکارآمدسازی مزیت ابزاری تنگه هرمز برای ایران، تحکیم و نهادینهسازی روابط عربستان و رژیم صهیونیستی و مخیر کردن ایران به ارسال نیروهای بیشتر به سوریه یا خروج از آن با افزایش فشار.