«منطقه‌ی قوی بجای کشور قوی»؛ راه‌حل یا پاک کردن صورت مسئله؟

ایده منطقه قدرتمند بدون در نظر گرفتن اینکه چگونه این منطقه با وجود رژیم صهیونیستی و اندیشه های تکفیری می تواند قدرتمند باشد به خیال اندیشی می انجامد و همگرایی به عنوان یک مدل غربی را برای منطقه غرب آسیا با ویژگی های خاص خود تجویز می کند. این ایده منافع ایدئولوژیک و متعارض صهیونیستی و سلفی با اندیشه اسلام انقلابی را که جز به نابودی گفتمان انقلاب اسلامی راضی نمی شود را در نظر نمی گیرد.

اندیشکده راهبردی تبیین – اخیراً ایده‌ای مطرح شده است که ایران باید تقویت کل منطقه غرب آسیا را بجای تقویت خود دنبال کند. در نگاه اول این ایده، جالب و منطقی به نظر می‌رسد و این‌گونه تصور می‌شود که بتواند نسخه‌ای برای اتمام آشوب‌ها و بی‌ثباتی‌های منطقه غرب آسیا باشد. اما این نگاه اولیه تا چه میزان با واقعیت‌های موجود منطبق است؟ تلاش برای رشد دسته‌جمعی کشورها در یک منطقه از مباحث مهم منطقه‌گرایی و همگرایی است که سالیان طولانی در محافل دانشگاهی و علمی مطرح بوده و پیرامون آن تئوری پردازی شده است. یکی از برجسته‌ترین تئوری‌ها را الکساندر ونت در قالب منطق آنارشی در مناطق مختلف جهان مطرح می‌کند. این اندیشمند حوزه روابط بین‌الملل، با هابزی خواندن منطق آنارشی در غرب آسیا، ماهیت آنارشی در این منطقه را با دیگر مناطق مانند اروپا و آمریکای لاتین متفاوت می‌داند. همین مسئله باعث می‌شود تا تردیدهای عمیقی نسبت به صحت و دقت ایده «منطقه‌ی قوی بجای کشور قوی» به وجود آید. بررسی تردیدهای موجود در این رابطه مسئله‌ای است که در یادداشت پژوهشی پیش رو موردتوجه و تمرکز خواهد بود.

پیگیری کوتاه مدتی از اخبار جهان هر شنونده ای را به این نکته مهم سوق می دهد که منطقه غرب آسیا دارای ویژگی ها، اخبار و رخدادهای متفاوت با دیگر نقاط جهان است. همین امر باعث می شود که نه تنها جنس تحقیقات وپژوهش ها توسط کارشناسان متفاوت باشد که برنامه ریزی ها و نوشتن راهبردها جهت برون رفت از بحران های خاص این منطقه نیز محل بحث و بررسی های فراوان قرار بگیرد.

 

 

امروز غرب آسیا با مسائل و مشکلات متعددی دست و پنجه نرم می کند که به صورت اختصار به آن می پردازیم:

1-دخالت قدرت های فرامنطقه ای: قدرت های جهانی به جهت دلایل و ویژگی های خاص این منطقه (که در بخش بعدی به آن پرداخته می شود) در این منطقه دخالت می کنند. به طور مثال در خصوص دخالت های ابالات متحده آمریکا این دخالت ها چه از نوع حمایت از رژیم های دنباله رو همچون و یا دست نشانده و مورد حمایت خود همچون آل سعود درعربستان و آل خلیفه در بحرین خود را نشان میدهد چه به صورت مقابله با حکومت هایی چون جمهوری اسلامی ایران و حکومت های عراق و سوریه قابل ملاحظه است.حتی قدرت هایی چون فرانسه و انگلیس نیز که به لحاظ تاریخی در این منطقه حق و حقوقی برای خود قائل هستند را نیز نباید از نظر دور داشت.[i]

دخالت قدرت های فرامنطقه ای و اعمال تصمیماتی که خلاف منافع ملی کشورهای منطقه است یکی از مشکلات جدی غرب آسیا است.

2-نا امنی ناشی از رشد گروه های تکفیری و استفاده ابزاری از تروریست ها: منطقه که تا پیش از این با گروه هایی همچون القاعده مواجه بود امروز به صورت جنون آمیزی با تروریست های داعشی دست به گریبان است که سلاح های خود را به سمت مسلمانان نشانه گرفته اند. اندیشه های تکفیری صادر شده از جانب وهابیون سعودی که با حمایت های مالی و لجستیکی صهیونیست ها و کشورهای غربی همراه است توانسته آنها را به بازیگران قدرتمند غیردولتی مخرب در منطقه تبدیل کند، بازیگرانی که نمی توان به راحتی با ابزارهای دیپلماتیک و سیاسی با آنها برخورد کرد و آنها شد. برخورد با چنین بازیگری از دو شکل بیرون نیست: یا پذیرش حق حاکمیت آنها در مناطق اشغالی که به معنی به رسمیت شناختن نیروهای امنیت زدای منطقه است وامری عقلایی به نظر نمی رسد و یا مقابله با آنها از طریق مبازرزه نظامی و سیاسی که به نظر می رسد برای دفع خطر ناامنی های لجام گسیخته در منطقه راه دوم مناسب تر باشداما کار از جایی دشوارتر می شود که برخی از کشورهای منطقه برای دستیابی به اهداف خود از گروه های تروریستی به عنوان ابزار فشار و نیروی موثر برای دست یافتن به اهداف خود استفاده می کنند.

 

[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]

 

3-وجود حکومت ها متزلزل، جنگ طلب و وابسته در منطقه: بیداری اسلامی نشان داد که حکومت های منطقه در وضعیت غیرمردمی و ناکارآمد به سر می برند و از آنجا که قدرت های بیگانه به حکومت های بی تجربه اجازه قدرت نمایی نمی دهند و شکاف های داخلی نیز اختلافات را بر سر حکم رانی زیاد می کند یا همچون مصر به حاکمیت دوباره نظامی ها ختم می شود و یا به وضعیت درگیری های داخلی چون مساله لیبی می انجامد. مناطقی چون بحرین و یمن نیز به سبب نارضایتی همسایه خود یعنی عربستان سعودی با سرکوب شدید و حتی جنگ رو به رو می گردند.

4-اقتصاد بیمار و ضعیف منطقه: با توجه به اینکه منطقه به شدت درگیر با گروه های افراطی و تروریستی است نه تنها امنیت مردم کمرنگ است که سرمایه گذاران خارجی نیز به دلیل نبود ثبات و امنیت حاضر به سرمایه گذاری در آن نیستند. سرمایه های داخلی این کشورها نیز بیشتر صرف خرید اسلحه از کشورهای بیگانه و پشتیبانی از نیروهای نظامی می شود. در این وضعیت نه تنها بسیاری از نیروهای مستعد جان خود را از دست می دهند که تعداد بسیار زیادی همراه با دیگر آوارگان خود را به کشورهای غربی می رسانند و این باعث شده است تا رشد اقتصادی بسیاری از کشورها منفی شود درنتیجه اقتصاد این کشورها به دلیل تک محصولی بودن نه تنها بیمار است بلکه با ضعف مفرط نیز مواجه می باشد.

5-بحران هویت: منطقه غرب آسیا به عنوان منطقه ای که مهد ادیان بزرگ الهی بوده است داعیان داران زیادی را در خود دارد که با هویت های متعارض درصدد کنترل و مدیریت منطقه هستند. از رژیم صهیونیستی و ادعاهای یهودی بودن تا کشورهای مختلف عرب مسلمان با انگیزه ها و آرمان های متعدد. همچنین در داخل کشورها نیز تعارض های گوناگون هویتی دیده می شود که به سبب نفوذ فکری وفرهنگی و تاریخ استعمار در این کشورها شکاف های زیادی را ایجاد کرده اند، عده ای از نخبگان خود را با عنوان دنباله روهای تمدن غرب و قطعه ای از پازل جهانی شدن تعریف می کنند و راه پیشرفت و حکومت داری را نزدیکی به غرب می دانند و قسمت دیگری که خود را در مقابل تمدن غرب تعریف میکنند و حاضر به پذیرش بسیاری از الگوهای غربی نمی شوند و حتی بعضا در فکر مقابله با آن نیز هستند. در نتیجه بحران هویت بسیار ریشه دار و جدی در تعاریف آنها از دین، سیاست، خدا، انسان، جهان و نوع رسیدن به پیشرفت و سعادت قابل مشاهده است.

 

[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]

 

می توان گفت منطقه غرب آسیا با سایر مناطق جهان تفاوت ماهوی دارد و آنگونه که الکساندر ونت نیز در این مورد اظهار کرده است وضعیت آنارشیک دراین منطقه متفاوت با سایر مناطق و پروژه های همگرایی می باشد. این منطقه به طور ویژه ای به لحاظ وتاریخی با مناطق دیگر تفاوت دارد که باعث شده است نوع طرح ریزی های استراتژیک برای آن خاص همین منطقه باشد.

در دیدگاه ونت، نهادها مستقل از انگاره های کنشگران وجود ندارند و از طریق تعامل اجتماعی میان هویت ها شکل می گیرند. خود هویت ها نیز از تعامل با نهادها قوام می یابند. حال در منطقه ای که انگاره های مختلف توسط کشورهای متعدد در تلاش برای هویت بخشی در منطقه هستند چگونه می توان مدعی شد که با همگرایی با ایدوئولوژی های مختلف ومتعارض می توان منطقه ای قوی تر را درست کرد و همان الگویی که سایر کشورها از آن استفاده کرده اند را جامه عمل پوشاند.

 

سه هویت اسلام سلفی(به نمایندگی سعودی ها)، اسلام اخوانی (به نمایندگی از مصر و ترکیه) و اسلام انقلابی (به نمایندگی از جمهوری اسلامی ایران) هر کدام به استفاده از انگاره ای مشغول هستند که خروجی آنها نهادهایی مجزا و با اهداف متفاوت است. به گونه ای که قطب نمای اسلام انقلابی وحدت جهان اسلام حول محور آزادی قدس و مبارزه با صهیونیسم و استکبار بوده است، قطب نمای اسلام سلفی مبارزه ی داعش مسلکانه با نیروهای شیعه و سنی منطقه برای حاکم کردن نظم خلیفه گرایانه در منطقه است و قطب نمای اسلام اخوانی نیز بازگشت نقش سنتی کشورهای با سابقه در نظم منطقه می باشد.

هویت ها و اهداف به غایت متعارض به علاوه دخالت های مکرر آمریکا و صهیونیست ها در منطقه و شکاف های متعدد قومی، مذهبی و ایدئولوژیک و اختلافات مرزی موانع بسیار بزرگی در به کارگیری الگوهای همگرایی در این منطقه هستند.[ii]

 

[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr4', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr4", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]

 

اکنون که می توان گفت نزاع گفتمان ها در افزایش حوزه نفوذ خود به همراه عوامل فوق، مساله ای کاملا متفاوت با مسائل دیگرنقاط جهان را برای منطقه غرب آسیا بوجود آورده است به طور طبیعی باید انتظار داشته باشیم که راه حل خروج این منطقه ای از آنارشی هابزی نیز از دل همین منطقه و متفاوت با راه حل های ارائه شده با دیگر نقاط جهان باشد، چرا که تجویز یک نسخه برای بیماری های مختلف کاری غیرعقلانی به نظر می رسد.

سه دیدگاه در خصوص نظم در روابط بین الملل وجود دارد: برخی منطق حاکم بر نظام بین الملل و روابط بین الملل را منطق آنارشی (نظم هابزی) می دانند، برخی نظریه پردازان با نگاهی خوشبینانه به ماهیت و سرشت انسان، نظام و روابط بین الملل و روابط میان کشورها را مبتنی بر همکاری(نظم کانتی) می دانند، برخی نیز معتقدند که منطق حاکم بر نظام بین الملل و روابط میان واحدهای سیاسی مبتنی بر رقابت (نظم لاکی) است که این رقابت الزاما منازعه آمیز نیست. به دلایل گفته شده می توان که حداقل منطق حاکم در منطقه غرب آسیا مبتنی بر نظم هابزی وآنارشیک است که بقا حرف اول در آن را می زند.

اما این ایده که ایجاد «قدرتمندترین کشور در منطقه ای ضعیف» باید جای خود را به « دولت های کارآمدتر در منطقه ای قوی تر» در بطن خود مفروضات دیگری را نیز جا داده است. از آنجایی که این ایده در کشور ما طرح ریزی شده است و به نوعی نگاه انتقادی آن به سند چشم انداز 20ساله و افق 1404 نیز در آن قابل مشاهده است نویسنده را بر آن می دارد تا از زاویه دید گفتمان اسلام انقلابی نیز به آن توجه کند. فارغ از اینکه زیرسوال بردن اسناد بالادستی در کشور موجب انشقاق نخبگانی و نداشتن برنامه راه و افزایش ضربه پذیری کشور خواهد شد باید توجه داشت این مفروض که قدرتمند شدن جمهوری اسلامی ایران در منطقه موجب تضعیف منطقه می شود با مصادیق تاریخی فرسنگ ها فاصله دارد.

مصداق‌های حاضر و عملی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی نشان می‌دهد قدرت یافتن ایران در منطقه در ابعاد مختلف به قدرتمندترشدن منطقه و همگرایی در مبارزه با آشوب طلبی‌ها انجامیده است. به طور مثال اگر ایرانی قدرتمند وجودنداشت و نفوذ فکری و فرهنگی و انقلابی ایران در منطقه نبود آیا لبنان می توانست در مقابل چهارمین ارتش بزرگ جهان یعنی رژیم صهیونیستی مقاومت کند و به پیروزی برسد؟ این مثال در مورد کشورهای دیگر چون عراق و یمن و سوریه نیز صادق است.

از آنجایی که ایده ها باید بر اساس واقعیات تاریخی باشند تا قابلیت استفاده و اجرایی شدن در آنها وجود داشته باشد و مفروضات ایده «منطقه قوی به جای کشور قوی» خدشه پذیر است، فلسفه وجودی چنین ایده پردازی نیز زیرسوال می رود.

و قابلیت اجرایی ندارد چرا که باید این ایده بر اساس مفروض «وجود نظام های عقلانی وباثبات» شکل گرفته باشد اما در منطقه ای که کشور کوچک قطر از جانب عربستان سعودی به دلیل چند اختلاف نظر مورد شدیدترین واکنش ها و تحریم ها قرار می گیرد و تقویت گروه های تروریستی در مناطق مختلف منطقه از طرف این کشور در دستور کار قرار گرفته است نمی توان منطقه ای قوی تر و حتی دولت های کارآمدتر از طریق همگرایی در نظریات رایج دنیا را در این منطقه ایجاد کرد هرچند این به معنای اجرایی نبودن این ایده در مناطق دیگر دنیا نیست.

 

[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr5', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr5", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]

 

 به سبب ویژگی های خاص منطقه غرب آسیا، در صورت کاهش اهرم های قدرت در یکی از طرفین منازعه بازیگران دیگر به سرعت درصدد افزایش قدرت خود بر می آیند. حتی اگر جمهوری اسلامی ایران نیز در این بازی ضعیف شود و عربستان سعودی تصمیم بگیرد خود را به عنوان قدرت برتر منطقه معرفی کند با اینکه رژیم صهیونیستی کمترین اختلاف را با این کشور در منطقه دارد اما با توازن سازی مانع افزایش قدرت بیش از حد سعودی ها می شود زیرا بازیگران فرامنطقه ای اجازه نمی دهند نقش تعیین کننده در دست کشورهای اسلامی و عرب باقی بماند.

کاربست ایده «منطقه‌ی قوی بجای کشوری قوی» اثرات داخلی، منطقه ای و بین المللی خواهد داشت. این ایده در داخل کشور می تواند نه تنها اجماع نخبگانی در خصوص قدرتمند شدن کشور را به خطر بیاندازد بلکه موجب می شود با این تصور اشتباه که همه کشورها در کنار هم و با سازش در خصوص اهداف بلند مدت در عین وجود ایدئولوژی های متعارض پتانسیل کارآمدتر شدن را دارند به استحاله درونی و ضربه زدن به جایگاه قدرت منطقه ای کشور می انجامد. در صورتی که اگر ایران  بی تفاوت یا همراه با ضعف با چنین منازعاتی برخورد کنند دیگران فرصت را غنیمت شمرده و به سرعت در صدد جایگزینی و پیشی گرفتن در قدرت بر می آیند.

از نظر منطقه ای نیز این ایده به افزایش مداخلات بیگانگان و تصمیم گیرندگان فرامنطقه ای و قدرت یافتن رژیم صهیونیستی ختم می شود و همین امر باعث می شود تا درگیری های داخلی افزایش یابد ونه تنها دولت ها کارآمدتر نشوند بلکه بر وضعیت آنارشیک نظام بین الملل نیز دامن زده می شود.

به لحاظ بین المللی این ایده منجر به سواستفاده قدرت های غربی و درنتیجه از بین رفتن ارزش استراتژیک این منطقه می شود چرا که تصمیم گیران خارجی به قدرت بلامنازع تبدیل شده و ضمن به یغما بردن منابع منطقه ناامنی ناشی از عدم برخورد با گروه های تکفیری بیشتر شده و صرفا به منطقه ای تروریست پرور تبدیل می شود که ارزش سرمایه گذاری و نگاه راهبردی را از دست می دهد.

راه حل مشکلات منطقه در وضعیت آنارشیک این است که عوامل تهدیدزای منطقه از بین برود چراکه همکاری با عوامل تهدیدساز و همگرایی با دولت هایی که بقای کشورها را تهدید می کنند نه تنها منجر به ایجاد منطقه ای قوی نخواهد شد بلکه اجازه تشکیل دولت های قوی در منطقه را نیز در پی نخواهد داشت.

نتیجه گیری:

منطقه غرب آسیا به عنوان پیچیده ترین منطقه جهان که از نژادها و مذهب هایی که در کشورهای مختلف پراکنده اند تشکیل شده است و این تقسیم بندی تحریک آمیز که توسط استعمارگران انجام شده است همراه با دلایل ژئوپلیتیک و ایدئولوژیک دیگر غرب آسیا به یکی از پربحث ترین مناطق دنیا تبدیل شده است به همین دلیل اندیشمندان و دغدغه مندان در پی راه حل هایی در کم کردن هرج و مرج های این منطقه هستند. ایده منطقه قدرتمند بدون در نظر گرفتن اینکه چگونه این منطقه با وجود رژیم صهیونیستی و اندیشه های تکفیری می تواند قدرتمند باشد به خیال اندیشی می انجامد و همگرایی به عنوان یک مدل غربی را برای منطقه غرب آسیا با ویژگی های خاص خود تجویز می کند. این ایده منافع ایدئولوژیک و متعارض صهیونیستی و سلفی با اندیشه اسلام انقلابی را که جز به نابودی گفتمان انقلاب اسلامی راضی نمی شود را در نظر نمی گیرد.


منابع:

[i]  برای مطالعه بیشتر ر.ک به:

حسن وند مظفر، چرا آمریکا در پی تضعیف حشد الشعبی است؟، اندیشکده راهبردی تبیین، قابل بازیابی در آدرس زیر:

چرا آمریکا در پی تضعیف حشد الشعبی است؟

[ii] برای مطالعه بیشتر ر.ک به:

اسحاقی نسب ساره، نقش سرویس‌های امنیتی امریکا در ایجاد مشکلات منطقه، اندیشکده راهبردی تبیین، قابل بازیابی در آدرس زیر:

http://tabyincenter.ir20234/

 

ارسال دیدگاه