اندیشکده راهبردی تبیین – رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای مجلس خبرگان ضمن برشمردن مبانی و اصول نظام جمهوری اسلامی و اشاره به «اعتمادبهنفس ملی و عزت ملی» فرمودند: «احساس سیادت فرهنگی» و «ذلیل نبودن در مقابل فرهنگ بیگانه» از دیگر مبانی و محکمات نظام است و ما نباید در فرهنگ، احساس ضعف و فرودستی کنیم بلکه باید همواره احساس برتری فرهنگی داشته باشیم[2]. لذا مقاله پیش رو در تلاش است که در مقام تبیین این فراز از بیانات ایشان، تعبیر دقیق «سیادت فرهنگی» ارائه کند.
«سیادت فرهنگی» چیست؟
سیادت در لغت عربی به معنی سروری یافتن از ریشه «سید» است [3] و در فارسی به معنی بزرگی و سیطرهیافتن میباشد [4]. در خصوص تعریف فرهنگ نیز میتوان مختصراً بیان داشت که: فرهنگ نظام پیچیده و پویای اجتماعی است که در روند تکامل وجود اجتماعی انسان برای انطباق و سازگاری هر چه بیشتر با محیط طبیعی و از سوی انسان جمعی آفریده شده و پرورده میشود و از نسلی به نسل دیگر بهعنوان میراثی اجتماعی انتقال مییابد و بهعنوان کل تجزیهناپذیر شامل خصوصیات روحی و عقلی، باورها، رسوم، رفتار، علوم، هنر و …مجموعه نظامهای نمادین میشود [5]؛ اما مفهوم «سیادت فرهنگی» که توسط مقام معظم رهبری بیان شده به معنی عدم احساس عجز فرهنگی در برابر فرهنگ غرب و عدم باور به برتری فرهنگی بیگانگان است. البته سیادت فرهنگی ریشهای تاریخی دارد و با شروع عصر مدرنیته و ورود آن به ایران در دوره مشروطه و بهوسیله تحصیلکردگان از فرنگ برگشته، آغاز و در دوران پهلوی اول و دوم گسترش و قوام یافت.
جایگاه «سیادت فرهنگی»، «ذلالت فرهنگی» و «حقارت فرهنگی» در جنگ فرهنگی
تجددمآبان از بدو آشنایی با تمدن غرب، نهتنها تاریخ و تمدن ایران را نادیده انگاشتند بلکه تا آنجا پیش رفتند که مدعی شدند برای هرگونه پیشرفتی باید از فرق سر تا نوک پا فرنگی شد؛ اما وقوع انقلاب اسلامی آغاز رجعتی شد به فرهنگ خودی، فرهنگی که پایههای آن بر اندیشه اسلامی و اصالت فرهنگ ایرانی استوار است و هرگونه وابستگی به بیگانگان را نفی میکند. این بازگشت به خویشتن و باور خود، البته با دشواریها و مقاومتهایی روبروست. دشواریهایی که مقابله با آن، به جهادی همهجانبه میماند. در این جنگ فرهنگی برای بازگشت به خویشتن خویش، زدودن احساس سیادت فرهنگی از جایگاه ویژهای برخوردار است. اگر حس سیادت فرهنگی تمدن غرب از جامعه برطرف شود، جامعه حس حقیربودن و ذلیلبودن فرهنگ خود را در برابر فرهنگ بیگانه کنار گذاشته و روحیهی مضاعفی برای پذیرش فرهنگ غنی اسلامی و ایرانی خود پیدا میکند؛ بنابراین زدودن احساس سیادت فرهنگی غرب از جامعه، میتواند اولین گام برای فاصلهگرفتن از حس ذلالت فرهنگی و حقارت فرهنگی، آغازی مهم و سازنده در جهت پیروزی در جنگ فرهنگی باشد.
عملکرد دشمنان فرهنگی برای «تحقیر فرهنگ ایرانی اسلامی»
در حال حاضر دشمنان ملّت ایران بر مقابله با خودآگاهی و [خودباوری] فرهنگی ملت ایران دست به تهاجم فرهنگی گسترده علیه این ملت زدهاند به گفته فیلیپ بونونسکی، نویسنده آمریکائی: جهان سرشار از کتابهایی است که عاملان سیا نوشته و منتشر کردهاند. علاوه بر این سازمان سیا، در کشورهای مختلف بنگاههای انتشاراتی و شبکههای توزیع کتاب و روزنامه دایر کرده است، بخشی از فعالیتهای آژانس ارتباطات بینالمللی آمریکا همکار نزدیک سیا عبارت است از: انتشار دوازده مجله به ۲۲ زبان، تهیه و پخش ۹۰۰ فیلم در سال، نمایش برنامههای تلویزیونی در یکصد کشور دنیا، تأسیس مرکز فرهنگی و تبلیغی در کشورهای مختلف، توزیع ۵ میلیون نسخه کتاب به ۲۵ زبان در کشورهای مختلف، داشتن بیش از ۵ هزار ایستگاه رادیویی در اقصی نقاط دنیا ۸۲۲ ساعت به ۳۸ زبان دنیا، آیا با این حجم وسیع سرمایهگذاری فرهنگی آمریکا، ملت ایران که دشمن درجه یک این کشور محسوب میشود، از این تهاجم فرهنگی مصون و ایمن میباشد؟ برای اطلاع فقط برنامههای فارسی رادیو آمریکا پس از پیروزی انقلاب اسلامی ۶ برابر شده است [7]. اهداف این رسانهها ضربهزدن به فرهنگ انقلابی ایرانی اسلامی، ضربهزدن به اصل خانواده، ایجاد حس شک در بین اعضای خانواده و ایجاد حس تحقیر و تنفر و عقبماندگی فرهنگ خودی نسبت به دیگران است. اکنون رسانهها با همراهی ابزار قدرتمند رسانه و اینترنت، تمام تلاش خود را برای پرطمطراق نشاندادن فرهنگ غربی و بهتبع آن تحقیر فرهنگ غنی اسلامی ایرانی به کار بستهاند. فرهنگ غربیای که به گفته «رینگرز» اندیشمند اروپایی در مسیر انحطاط و افول قطعی قرار دارد [8].
بررسی دلایل عمدهی احساس ذلیلبودن در مقابل فرهنگ بیگانه:
در خصوص عواملی که سببساز ایجاد احساس ذلت فرهنگی در بین جوانان و گرایش برخی جوانان به سمت فرهنگ غربی شده میتوان به این عوامل اشاره کرد:
1) عدم شناخت صحیح فرهنگ غرب: برخی چنین میپندارند که در پس نظم موجود در غرب ارزشی نهفته است، حالآنکه با دقت در زندگی غربی میبینیم که چنین نیست. نظام اسلامی حقوق بسیاری برای مردم قائل است. اسلام سفارشهای بسیاری دارد مبنی بر اینکه نباید حق دیگران از بین برود. ارزشهای بسیاری در پس رعایت همین قوانین راهنمایی و رانندگی ما قرار دارد؛ ازجمله حقالناس؛ اما در غرب چنین ارزشهایی مطرح نیست؛ نظم موجود متأثر از پولی است که هم از مردم میگیرند و هم صرف این کار میشود. برخی قوانین وضع میشود، فناوری به کار گرفته میشود و بهتبع آن، رعایت قوانین ولی نکته حائز اهمیت این است که برخی تصور میکنند واقعاً جامعه غربی یک جامعه ارزشمند است؛ یعنی یک سلسله ارزشهای اخلاقی، معنوی و دینی باعث میشود که مردم قوانین را مراعات کنند، اما چنین نیست. [9] مردم غرب تافتهی جدابافته نیستند و اصالتاً با ما تفاوت ندارند.
2) مشکلات اقتصادی موجود در داخل کشور: بسیاری از مردم بهخصوص جوانان به دلیل مشکلات اقتصادی موجود در کشور و ثروت به ظاهری غرب، بهغلط فرهنگ غنی و تمدن بینقص بیگانه را دلیل رفاه موجود در این کشورها و به طبع آن فرهنگ حقیر و بیمایهی خود را دلیلی بر مشکلات اقتصادی موجود در کشور خود مییابند و اینگونه فرهنگ خود را در مقایسه با فرهنگ غرب حقیر مییابند. در همین راستا، معصومین (علیهمالسلام) فرمودهاند: یکی از پیامدهای فقر، کفر و دینگریزی است. [10]
3) شناخت ناقص و ناکافی از فرهنگ خود: متأسفانه بسیاری به دلایل مختلف شناخت کافی و عمیق از فرهنگ غنی اسلامی ایرانی ندارند. عدم مطالعه کافی در مورد این فرهنگ غنی که به گفته بسیاری از اندیشمندان غربی، آشنایی با آن تمدن (اسلامی)، جرقههای وقوع رنسانس در غرب شد، سببساز شیفتگی نسبت به تمدن غرب، و احساس حقارت نسبت به فرهنگ خودی شده است.
4) استقبال کشورهای غربی از نخبگان و ذهنهای خلّاق دنیا: اگر در سرعت توسعه غرب دقیقتر شویم به این نتیجه خواهیم رسید که غرب به دلیل آنکه باید برای رشد صنعت و بهروز نگهداشتن نوع فناوریهای خود از مغزها پیوسته استفاده کند تا بتواند در جهان رقابت کامل زنده بماند، در جهت جذب نیروهای کیفی عالم برنامههای بسیار متنوع و جذابی در نظر گرفته است. ازاینروست که بهمحض شکوفایی یک استعداد و مطرحشدن آن در جامعه، شاهد پذیرش یکطرفه از سوی دانشگاههای اروپایی و آمریکایی هستیم. آنها مترصدند تا استعدادهای کشورهای شرقی را سریعاً بربایند. پس شاید یکی از اصلیترین دلایل توسعه غرب استفاده بهینه از استعدادهای شرقی و مسلمان باشد. باور غلطی که مبنی بر برتری هوش نژاد غربی در جامعه ما وجود دارد [11].
5) تعمیمهای بیجا: تعمیم بیجا مفهومی است که هم در منطق و هم در روانشناسی از آن سخن به میان میآید. ساختار روانی انسان بهگونهای است که اگر کسی ـ مثلاً ـ در بعد اخلاقی مورد اعتماد او بود، همه نظریات آن فرد را در هر زمینهای بهطور کامل قبول میکند. ریشه این تمایل در «تعمیم بیجا» است. این ویژگی بخصوص در دوره جوانی، در افراد زیاد دیده میشود؛ یعنی اگر جامعه «الف» ببیند که جامعه «ب» در یک بعد پیشرفت قابلملاحظهای نموده، دوست دارد که جامعه «ب» را در ابعاد دیگر نیز مطلوب بینگارد. نمونه این مطلب، نگاه افرادی از جامعه ما به جوامع غربی است. برای چون میبینند کشورهای غربی در صنعت گامهای بلندی برداشتهاند، ناخودآگاه تمایل دارند نتیجه بگیرند که همه ابعاد زندگی در این کشورها درست است و باید الگوی اینها باشد [12].
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
نقاط قوت فرهنگ ایرانی اسلامی:
فرهنگ ایرانی اسلامی در مفهومی به نام «فرهنگ دینی معنا پیدا میکند. فرهنگ دینی مجموعه باورها، ارزشها، رفتارها و آدابورسومی است که در ارتباط با مسائل دینی در مردم رسوخ پیدا کرده و نهادینه شده است. یکی از نقاط قوت فرهنگ دینی جامعه ایرانی در حوزه مناسک شامل نماز، روزهداری، توجه به حج، سوگواری برای ائمه و… است که در جامعه ما برجسته و نهادینه است. نکته بعدی بحث باورهاست. اعتقادات مردم هم بالجمله اینطور است مثل اعتقاد به ائمه معصومین (ع)، اعتقاد به قرآن و… که میتوان ازجمله نقاط قوت فرهنگ دینی جامعه آن را برشمرد. [14] همچنین بنیهی قوی و ساخت محکم کشور و نظام در مواجههی با دشمنیها، پیشرفت علمی گسترده، کمک به مظلومان عالم و استقلال ملی از نقاط قوت فرهنگی ماست. بنابراین برتریهای فرهنگی باارزش، مردم و مسئولین جمهوری اسلامی نباید احساس «ذلیل بودن در مقابل فرهنگ بیگانه» داشته باشند و برعکس باید احساس سیادت و برتری فرهنگی نمایند.
آثار «سیادت فرهنگی» در حوزهی سیاست خارجه:
عموماً استدلال میشود، فرهنگ ملی یکی از عوامل مؤثر در سیاستگذاری خارجی محسوب میشود؛ بهطوریکه میتوان گفت تأثیر بر سیاستگذاری خارجی از طریق تأثیر ابزارهای فرهنگی بر رفتار نخبگان و یا کارگزاران حکومتی، جهت نیل به مقاصد سیاسی، امنیتی و اقتصادی، یکی از مهمترین حوزههای تأثیرگذاری است. از این منظر، هر نظام سیاسی بهصورت یک شبکهی ارزشی عمل میکند که در آن قدرت را با ارزشها پیوند میدهد؛ تا آنجا که میتوان گفت محیط نظام ارزشی است که جهتگیریهای مردم را نسبت به نهادها و ساختارها تعیین میکند و عملکردهای سیاسی نیز فرهنگ سیاسی جامعه را نشان میدهد؛ بنابراین، مطالعهی دقیق فرهنگ سیاسی، فرآیند تبدیل تقاضاها و خواستها را به سیاست خارجی، استراتژیها، هدفها و منافع ملی مشخص میکند. ازاینرو، رفتار سیاسی خاص هر جامعه در بستر فرهنگ سیاسی همان جامعه شکل میگیرد که آن نیز محصول تاریخ نظام سیاسی و همچنین اعضای منفرد آن باریشهای روانشناختی است. این مسئله میتواند در نوع برداشت کارگزاران حکومتی از هویت خود و اجرای نیات آنان تأثیرگذار باشد و درنتیجه، در سیاست خارجی آن کشور نیز در قالب تصور هر کشور از نقش خود و یا ایفای نقش دولتها نمود خارجی پیدا کند [15]؛ بنابراین غلبه احساس سیادت فرهنگی غرب بر جامعه میتواند باعث تسری این احساس به مراجع تصمیمگیری سیاست خارجی کشور و به طبع آن احساس سیادت، برتری و نهایتاً غلبهی قدرت غرب و پذیرش شرایط تحمیلی آنها بر رفتار سیاست خارجی ما میشود. امری که درنهایت سببساز فاصله گرفتن از استکبارستیزی و «دیپلماسی عزت» در سیاست خارجی میشود.
نتیجهگیری:
عملیات روانی دشمن مبنی بر تصویرسازی باشکوه از خود و القای ضعف و سستی به نظام اسلامی، زمینهساز سلطه فرهنگی مستکبران است. قرآن در سوره آلعمران این ترفند دشمن را تذکر میدهد و میفرماید: «وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ» و در آیه ۱۴۶ همین سوره میفرماید: «وَکأَینْ مِنْ نَبِی قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّیونَ کثِیرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَکانُوا وَاللَّهُ یحِبُّ الصَّابِرِینَ»؛ سه نکته در این آیه مطرح شده است که پیروان جبهه حق احساس سستی، ضعف و بیچارگی نمیکنند. «فما وهنوا» به قدرت درونی انسان اشاره دارد. «و ما ضعفوا» اشاره به توانمندیها و مهارتهای بیرونی دارد و درنهایت «و ما استکانوا» نیز عملیات دشمن با همه ابزارهایش برای بیچاره ساختن نیروهای جبهه حق را بیان میکند. این سه ویژگی پیروان جبهه حق، در حقیقت دستورالعمل تحقق سیادت فرهنگی جامعه اسلامی در مقابل نفوذ فرهنگی دشمن است [16].
منابع
1) «هویت، فرهنگ و سبک زندگی اسلامی در عصر جهانیشدن»، رضا التیامی نیا و علی حسینی، فصلنامه الگوی پیشرفت اسلامی، شماره 5، بهار و تابستان 1394، صفحه 109-143
2) بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با اعضای مجلس خبرگان، مورخ 19 اسفند 95، قابل بازیابی در پیوند زیر:
http://www.leader.ir/fa/media/play/19947
3) فرهنگ لغت آنلاین «المعانی» قابل بازیابی در پیوند زیر:
4) «فرهنگ معین»، (تکجلدی)، چاپ اول، 1386، انتشارات فردوس، صفحه: 583
5) هنیس، جف،1381، دین، جهانی شدن و فرهنگ سیاسی در جهان سوم، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی
6) «فرهنگ چیست؟» وبگاه راسخون، منتشرشده در: 29 مرداد 96، قابل بازیابی در پیوند زیر:
http://rasekhoon.net/article/show/170645
7) «تهاجم فرهنگی (ابعاد ویژگیها، عوامل و زمینهها و راههای مقابله با آن)»، ستار هدایتخواه، چاپ اول، انتشارات معاونت اداره کل آموزشوپرورش خراسان، ص ۳۸
http://www.javanonline.ir/fa/news/716898
8) «سقوط اخلاقی در جامعه غربی»، پایگاه اطلاعرسانی حوزه، منتشرشده در:24 آبان 88، قابل بازیابی در پیوند زیر:
http://www.hawzah.net/fa/Article/View/83708
9) ابوالفضل ساجدی و محمود نمازی، «میزگرد عوامل تضعیف و تقویت خودباوری فرهنگی و علل گرایش جوانان به فرهنگ غیرخودی»، ماهنامه معرفت، ش 45 (شهریور 1380)، ص 13.
10) حمیدرضا شاکرین، پرسشها و پاسخهای دانشجویی، چ سوم، قم، معارف، 1385، ص 248 ـ 250.
11) «عوامل دینگریزی و گرایش جوانان به فرهنگ غرب»، محمّد عباسی، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)، 1386
12) ابوالفضل ساجدی، دینگریزی چرا؟ دینگرایی چه سان؟، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، 1384، ص 237
13) بیانات مقام معظّم رهبری در دیدار با فرماندهان نیروی مقاومت بسیج، 22 تیر 1377، قابل بازیابی در پیوند زیر:
14) «لزوم بهرهگیری از نقاط قوت فرهنگ دینی در ارتقای ارزشهای اخلاقی» خبرگزاری مهر، 23 فروردین 1393، قابل بازیابی در پیوند زیر:
http://www.mehrnews.com/news/2267133
15) امامجمعه زاده، سیدجواد، علی ابراهیمی، مریم مسعودی نیا، (1392)، مؤلفههای مذهبی استقلال طلبی در فرهنگ ملی گرایان و تأثیر آن در رابطه با آمریکا، پژوهشهای سیاسی جهان اسلام، شماره دوم.
16)«آیه ۱۴۶ سوره «آل عمران»؛ دستورالعمل تحقق سیادت فرهنگی جامعه اسلامی»، خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، 23 اسفند 1395 قابل بازیابی در پیوند زیر:
http://iqna.ir/fa/news/3583476