فرمانده ستاد مرکزی آمریکا راهبرد نظامی کشورش در غرب آسیا را تشریح کرد

ژنرال 'جوزف ووتل' فرمانده ستاد مرکزی ارتش آمریکا در نشست روابط آمریکا و اعراب که با حضور سفیر امارات متحده عربی در واشنگتن برگزار شد، راهبرد نظامی کشورش در غرب آسیا را تشریح کرد.

متن کامل سخنان این مقام ارتش آمریکا به شرح زیر است :

«19 ماه هست که من فرمانده سنتکام بوده ام. همانطور که همه می دانید، سنتکام 20 کشور را پوشش می دهد که از مصر تا پاکستان و ازیمن تا قزاقستان را در بر می گیرد. مشکلات زیادی در این منطقه وجود دارد و همانطور که می دانید این منطقه از اهمیت بالایی برای ما برخوردار بوده است. 
در این 19 ماه،‌ سه نکته کلیدی که آموخته ام را با شما در میان می گذارم. اول، خاورمیانه، شام و آسیای مرکزی که نواحی تحت سنتکام هستند، برای آمریکا اهمیت بالایی دارند. این منطقه از گذشته تا به امروز یکی از مراکز درگیر با منافع ملی حیاتی ایالات متحده بوده است. پس این منطقه به اندازه گذشته برای ما اهمیت دارد و برای ما در آینده نیز مهم خواهد ماند.می خواهم به شما اطمینان دهم که این نکته ای است که به همه می گویم. 
نکته دومی که در این 19 ماه آموختم این است که شرکای ما در این منطقه، بدون استثنا، خواهان روابط قوی و رو به رشد با آمریکا هستند. تمام کشورهایی که دیده ام این را می خواهند و خواهان روابط دوجانبه قوی یا چند جانبه با حضور آمریکا هستند. و با اینکه ممکن است ما اختلاف نظرهایی داشته ایم. اما مفتخرم که بگویم که در بعد نظامی ما همواره با شرکایمان همراه بوده ایم و بخش نظامی ما نقش بسیار مهمی در پایدار کردن روابط واشنگتن با کشورهای این منطقه داشته است. 
نکته سوم این است که در این منطقه بیش از انکه مانع وجود داشته باشد فرصت هست. و این نکته بسیار قابل توجهی است و این برای ما مهم است که مردم این منطقه را بشناسند و فرهنگ غرب را تجربه کنند و زبان آنها را یاد بگیرند و تجربه خود را در امریکا و دیگر کشورهای جهان با دیگران به اشتراک بگذارند. من به عنوان یک فرمانده نظامی احساس می کنم که وقتی به اطراف نگاه می کنم این مساله به وضوح وجود دارد و موضوع های مختلفی است که می تواند در این باره به بحث گذاشته شود.شمامی توانید به عراق، افغانستان، سوریه یا یمن یا صحرای سینای یا هر منطقه دیگری که در آن درگیری داریم نگاه کنید، اما مهم است که بدانید که در کنار تمامی این درگیری ها فرصت های زیادی وجود دارد و این نکته ای کلیدی است که من در این مدت آموخته ام. 
من موضوع کنفرانس امروز را واقعا دوست دارم: چگونه به بهترین شکل در حال و آینده ای نامطمئن قدم برداریم. و من می کنم این سوال مهمی برای این منطقه است. من با رهبران نظامی راجع به این موضوع زیاد صحبت کرده ام و ما به یک راهبرد ساده رسیده ایم: آمادگی، پیگیری و پیروزی.
بیایید کمی راجع به این سه کار صحبت کنیم. 
در بخش آمادگی، ما نه تنها از حصول دسترسی ها و پایگاه ها و دیگر برنامه ریزی ها با شرکایمان اطمینان حاصل می کنیم، بلکه ما به دنبال این هستیم که در سراسر منطقه روابط شراکتی قوی ایجاد کنیم. ما به حد خوبی از درک منطقه، فرهنگ ها و چالش هایش و همچنین در مورد فرصت های موجودش رسیده ایم. پس اولین قدم ما آمادگی است. 
در بخش دوم ما مایل به پیگیری فرصت ها هستیم. ما به دنبال جاهایی که برای منافع ملی ما و منافع متحدین ما فرصت وجود دارد می گردیم. 
و نهایتا ما به دنبال راه های موفقیت می گردیم. ما می دانیم که درگیری ها امروز مانند زمان جنگ جهانی دوم و با یک رژه یا راهپیمایی نمایشی در شهر نیویورک پایان نمی یابند. یکی از تاثیرگذارترین عکس هایی که اخیرا دیدم تصویری بود که چند ماه قبل از نخست وزیر عبادی و چند تا از رهبران نظامی اش که در حلقه ای از مردم ایستاده بودند در موصل گرفته شده بود. این تصویر آن چیزی است که ما در سنتکام پیروزی می دانیم. 
این معنای برنده شدن است. اینکه شرکای ما به اهداف خود برسند و ما نیز برای آنها ارزشمند باشیم. 
در سال 1789 جرج واشنگتن نامه ای به محمد بن عبدالله که سلطان مراکش بود نوشت. مراکش اولین کشوری بود که امریکا را به رسمیت شناخت. او در نامه اش نوشت که در کشور ما معادن طلا و نقره وجود ندارد و این کشور جوان تازه در حال برآمدن از پس جنگی طولانی است و هنوز به استغنای کشاورزی و تجارت نرسیده است. اما خاک ما پرنعمت است و مردم ما اهل کارند و ما دلایل موجهی داریم که به خود ببالیم که به تدریج در آینده برای دوستانمان مفید خواهیم بود. 
آمریکا در 230 سال گذشته راه طولانی طی کرده است، اما خواسته امریکا برای اینکه برای متحدانش در جهان عرب مهم و ارزشمند باشد، تغییر نکرده است. نه تنها شمال آفریقا، بلکه خاورمیانه به طور ویژه برای امریکا و برای شخص من و فرماندهان سنتکام از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. 
امروز ما بیش از هر زمان دیگری به یکدیگر نیاز داریم با چالش ها و فرصت هایی که وجود دارد روبرو شویم. 
آنچه امروز می خواهم با شما در میان بگذارم دیدگاه یک رهبر نظامی و راهبرد یک فرد نظامی در سنتکام درباره مفهوم مشارکت و مسئولیت در منطقه و در جهان است. این راهبردی است که از پس شکست ها و تجربه های مختلف و صرف منابع مالی کشورمان برآمده است. همانطور که می دانید سنتکام رهبری یک ائتلاف متشکل از 62 کشور را بر عهده دارد که هدفشان شکست نظامی گروه موسوم به دولت اسلامی عراق و شام، (داعش) است. 
در عراق و سوریه ما از راهبردی استفاده کرده ایم که آن را «به وسیله،‌ همراه و از طریق» می نامیم و هدف آن رساندن ما به اهداف نظامی، انسانی و سیاسی ماست. این به معنی انجام پیکارهای نظامی به وسیله نیروهای مانور مشترک، با همراهی و حمایت امریکا و از طریق یک چارچوب قانونی و دیپلماتیک است. 
ما این راهبرد را در عراق و سوریه به دو شکل متفاوت اجرا می کنیم. در عراق ما این پیکار را با حمایت از نیروهای امنیتی عراق و با حمایت لجستیک، اخباری و نظامی ائتلاف، از طریق توافق های صورت گرفته با دولت عراق عمل می کنیم. تعداد نیروهای ائتلاف در این پیکار نسبتا پایین است و متناسب با حضور نیروهای امنیتی خود عراق تعیین می شود. 
خود نیروهای امنیتی عراقی از طریق این راهبرد از روزهای تاریک 2014 تا امروز پیشرفت کرده اند. عملیات ها در موصل میلیون ها نفر را از دست داعش رهایی داده و زندگی به شهر بازگشته است. 
برای اولین بار در تاریخ شکل گیری شان، نیروهای عراق موفق شدند عملیات های همزمان در مکان های مختلف انجام دهند. عملیات های تلعفر و حویجه که برنامه ریزی و انجام آنها قبلا هفته ها و گاهی ماه ها به طول می انجامید تنها در دو هفته انجام شد و پایان رسید. ائتلاف به آنها کمک کرد،‌اما اشتباه نکنید و بدانید که نیروهای عراقی در تمام مدت رهبری عملیات را داشتند و پیشرو بودند. 
در سوریه ما موقعیت سیاسی و نظامی پیچیده تری برای مبارزه با داعش داریم. سیاست حال حاضر امریکا این نیست که اجازه حضورنظامی با مقیاس بالا در سوریه را بدهد. به همین دلیل،‌ رژیم سوریه در حالی که به دنبال بازپس گیری بخش های از دست رفته در کشور از دست معارضان است، باید با داعش نیز مبارزه کند. 
روسیه و ایران حضور نظامی بالایی در سوریه دارند و به دعوت بشار اسد عمل می کنند و وضعیت پیچیده موجود را وخیم تر می کنند. پیکار برای مبارزه با داعش در این کشور ویژگی متفاوتی دارد. با اینکه روسیه و ایران و تا حدی رژیم سوریه همه می خواهند داعش را شکست دهند، اما میزان تحمل آنها برای اینکه تا چه زمانی حضور داعش را بپذیرند با هم متفاوت است. همه آنها منافع و اهداف متفاوت از هم را پیگیری می کنند. 
ائتلاف در این موقعیت فقط به دنبال شکست داعش است. در بخش هایی از کشور ما وضعیت میدان جنگ و نیروهایی که در زمین هستند به ما اجازه داده است که به نقطه مشترکی برسیم. 
از آنجایی که ما نمی توانستیم با دولت سوریه مشارکت کنیم، با سازمانی به نام نیروهای دمکراتیک سوریه، این به معنی این است که نیروهای دمکراتیک سوریه و ائتلاف در چارچوبی هماهنگ شده فعالیت کنند. آنها نیروهایی محلی هستند که از اعراب و کردهای سوریه تشکیل شده اند. در نتیجه این کار شورایی از رهبران غیرنظامی تشکیل شده که در مناطقی که داعش از آنها خارج شده است به اسکان و بازگشت شهروندان کمک کرده اند. به عبارت دیگر این ائتلاف به مردم کمک کرده است که پس از رفع درگیری تحت رهبری مردمانی از جنس خودشان قرار بگیرند. 
شریک دیگری که با ما در طرح «به وسیله،‌ همراه و از طریق» همراهی می کند، امارات است. ما در یمن با هم همکاری می کنیم.آمریکا وامارات هدف مشترکی در مبارزه با تروریسم دارند و در مورد یمن دشمن تروریست القاعده و داعش است. 
در این همکاری، ما به نیروهای اماراتی کمک می کنیم که استراتژی «به وسیله،‌ همراه و از طریق» را به دست خودشان در یمن و با شرکای یمنی اجرا کنند. این راهبرد خوب عمل کرده است و در عین اینکه به رسیدن به اهداف ضد تروریسمی ما کمک می کند از نیروهای محلی استفاده کرده و از همه مهمتر منجر به مالکیت محلی راه حل ها می شود. 
این هدف ماست: راه حل های محلی برای مشکلات محلی و کمک آمریکا در زمان و مکان هایی که منافع ملی ما تحت تاثیر قرار گرفته اند. 
همانطور که در بحث سوریه اشاره کردم،‌ مبارزه با کنشگرانی که خارج از خاک کشورها عمل می کنند و تاثیرگذارند یکی از مسائل پیچیده در منطقه است. به طور خاص، ایران این تاثیر را به روش های مختلف اعمال کرده و لازم است که آمریکا و ائتلاف روش ها خود را با این شرایط تطبیق دهند. 
ایران در تئوری و در عمل نشان داده که مایل است نفوذ خود را گسترش دهد. در تئوری: حفظ محور تهران-بیروت و در عمل:‌با اعمال نفوذ در جاهایی مانند عراق و سوریه که سبب نگرانی برخی متحدان ما در منطقه شده است. ما مایلیم در این جهت از راهبرد «به وسیله،‌ همراه و از طریق» برای مقابله با رفتارهای مخرب ایران در منطقه و خارج از منطقه استفاده کنیم. 
چرا این راهبرد جواب می دهد؟ همانطور که گفتم این راهبرد اجازه می دهد که آمریکا به متحدانش کمک کند، بدون اینکه نیاز به وجود سیاستی باشد که اجازه حضور نظامی بالا در منطقه را بدهد. همچنین این راهبرد اجازه می دهد که کنشگران محلی مشکلات محلی را به دست بگیرند و مالکیت محلی راه حل اتفاق بیفتد و از درکی که فقط شرکای محلی ما از منطقه دارند استفاده شود. 
البته مشکلات بزرگی در این راه وجود دارد و این راه بدون هزینه نیست. در برخی موارد ممکن است شریکی سیاستی را به نحوی اعمال کند که همانی نباشد که آمریکا یا ائتلاف می خواهد. در چنین شرایطی ما باید بهترین تلاش خود را بکنیم تا بفهمیم دلیل این تفاوت برای شریک ما چه بوده و یا با شریک خود صحبت کنیم و دلایل خود را در اختیارش بگذاریم و بگوییم چرا فکر می کنیم این روش برای رسیدن به هدف مشترک ما مناسب تر است.
اما نهایت ماجرا این است که کسانی که در صحنه محلی حضور دارند حرف نهایی را خواهند زد. 
موضوع دیگر سرعت عملیات هاست. ما به این درک و تشخیص رسیده ایم که عملیات ها تابع سرعت شرکای ما هستند، برخی مواقع سریعتر وبرخی مواقع آرامتر.چه سریعتر باشد و چه آرامتر، ما قائلیم که شرکای ما رهبری موضوع را به عهده دارند. 
به عنوان مثال چند هفته پیش، نیروهای دمکراتیک سوریه عملیات ها را به انتخاب خود متوقف کردند تا اجازه دهند غیرنظامیان در رقه خارج شده و برخی نیروهای داعش تسلیم شوند. آنها با درکی که از فرهنگ و روابط قبایل خود دارند تشخیص می دهند که باید از قوم های محلی که ممکن است بعد از داعش بخواهند با آنها همکاری کنند حمایت کنند. و مواردی نیز بوده است که نیروهای امنیتی عراق عملیات ها را به نحوی انجام داده اند که بسیار سریعتر از آنچه بوده که ائتلاف می توانست انجام دهد. با توجه به این نمونه ها و نمونه های مشابه دیگر، شرکای ما باید به این مساله آگاه بوده و با آمادگی و انعطاف پذیری برخورد کنند. 
چرا امروز اینها را به شما می گویم؟ برای اینکه مهم است بدانیم که این ائتلاف و راهبرد «به وسیله،‌ همراه و از طریق» کلیدی ترین راه برای رسیدن به اهداف ماست. در واقع ما در وزارت دفاع به دنبال این هستیم که ببینیم چگونه می توانیم این راهبرد را وارد دکترین نظامی خود کنیم و در حال حاضر در حال آموزش نیروهایی هستیم که به طور ویژه برای اجرای این راهبرد عمل کنند. 
در یک کلام، این راهبرد جای فکر و تحلیل بیشتری دارد و فقط به درد مسائل نظامی ما نمی خورد و برای دیپلماسی، سیاست و اجرای قانون در همکاری با متحدانمان نیز مناسب است. این یک استراتژی جامع است و اصلی ترین مفهوم آن این است که حمایتی که ما از شرکای خود می کنیم باید در چارچوبی قانونی و دیپلماتیک باشد. این راهبرد چارچوب قانونی برای استفاده از ظرفیت های ما را فراهم می کند. 
علاوه بر این ما باید تعریف خود از شریک را هم ارائه کنیم. تعریف شریک و قانون، خط تعیین کننده بین موفقیت و شکست است. 
تعاریف دیگری نیز وجود دارد که ما باید روی آنها فکر کنیم و سیاست هایی وجود دارد که باید تغییر دهیم تا بتوانیم این راهبرد «به وسیله،‌ همراه و از طریق» را موثرتر اجرا کنیم. 
این بحث در بالاترین سطوح وزارت دفاع و مسئولان آمریکا مورد بررسی قرار گرفته است. اما زمان آن رسیده که تعریف مشخصی از آن ارائه دهیم. ما وظیفه داریم به متحدانمان منظور خود را صریح و شفاف بگوییم.» 

 

***

• این مطلب، صرفاً جهت اطلاعِ مخاطبان، نخبگان، اساتید، دانشجویان، تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران بازنشر یافته و الزاماً منعکس‌کننده‌ی مواضع و دیدگاه‌های اندیشکده راهبردی تبیین نیست.

منبع: ایرنا

ارسال دیدگاه