بنگاه «رند» در پایگاه اینترنتی خود با انتشار سه گزارش تحلیلی با عنوان«یک برنامهی صلح برای سوریه» دیدگاه کارشناسانش دربارهی برنامهای قابل اجرا برای روند صلح در سوریه را بیان کردهاست. این سه گزارش به صورت به هم پیوسته، مراحل گام به گام و عملیاتی صلح و انتقال قدرت در سوریه را تشریح کرده است. نسخه اول این گزارش در سال 2015 و نسخههای دوم و سوم آن به ترتیب در سالهای 2016 و 2017 در اختیار پژوهشگران قرار گرفتهاست. اندیشکدهی راهبردی تبیین، در نوشتار پیشِ رو گزارشهای مذکور را ترجمه و تلخیص کردهاست. تحلیل رویکرد و مولفههای در نظر گرفته شده در این گزارشها توسط اندیشکده راهبردی تبیین در قالب بخش دوم، منتشر خواهد شد.
1-گزارش اول؛ آتش بس(سال 2015)
1-1-مرحلهی اول؛ فراغت از جنگ
جنگ در سوریه به دلیل خیزش مردمی ضد حکومت استبدادی «بشار اسد» رئیس جمهور این کشور، آغاز شد. درگیری در این کشور تبدیل به جنگ همه علیه همه شد، به نحوی که شیعه با سنی، کرد با عرب، معتدلین با افراطگرایان و حکومت با معارضین درگیر شدند، تا حدی که نیروهای نظامی از دوازده کشور مختلف در سوریه حضور یافتند. چالش اصلی موافقان و مخالفان در سوریه مسئلهی بقای اسد است، اما با نگاهی به فاجعهی انسانی در سوریه فعلا باید از این مسئله چشمپوشی کرد تا بتوان روند اجرای آتشبس در سوریه را تدوین نمود. بنابراین اولین گام برای اجرای مذاکرات صلح، برقراری آتش بس در این کشور است. از سویی به دلیل احتمال نقض آتش بس توسط گروههای درگیر در سوریه، نیاز به یک نظارت بینالمللی وجود دارد. آتش بس شرط کافی برای اصلاح سیاسی در سوریه نیست اما یکی از ضرورتهای دستیابی به این هدف است.
سوریه در حال حاضر به چهار بخش تقسیم شدهاست؛ بخشی از این کشور در دست نیروهای حکومت سوریه قرار دارد، قسمتی از آن تحت سیطره کردها است، بخشی نیز در قلمرو معارضین سنی و بخشی از این کشور تحت تسلط داعش است. اما به دلیل اینکه داعش از تصمیم کاهش تنش سر باز خواهد زد، سوریه به سه منطقهی امن که دیگر گروههای درگیر در آن حضور دارند، تقسیم خواهد شد.
2-1-مرحلهی دوم؛ تعیین مناطق امن به عنوان پایهی صلح
تعیین مناطق امن باید جان 16 ملیون سوری را نجات دهد. از سویی به نظر میرسد سیاست ایالات متحده و شرکای او مبنی بر تسلیح معارضین برای براندازی حکومت بشار اسد در چهار سال گذشته، به نتیجه نرسیده است و نخواهد رسید. مبنای تعیین مناطق امن باید خطوط درگیری کنونی قرار گیرد[1]. نگاهی به بافت جمعیتی سوریه ما را در تعیین نقاط امن کمک خواهد کرد. البته باید توجه داشت که بیش از 60 درصد جمعیت این کشور از اهل تسنن هستند و در همهی نقاط کشور حضور دارند، حتی سُنیهایی که در نقاط تحت حکومت سوریه زندگی میکنند اکثریت را تشکیل میدهند[2] که همچنان و در بیشتر اوقات طرفدار نظام اسد هستند.
با در نظر گرفتن نکات پیش گفته و نقشهی سوریه که بافت جمعیتی آن را بر اساس مذهب و قومیت نشان میدهد (نقشه شماره 1) و نیز معادلات موجود میدانی، پیشنهاد میشود نقاط کاهش تنش به شرح زیر ترسیم شود:
1-2-1-منطقهی اول، سرزمینهایی است که که تحت سیطره حکومت سوریه خواهد بود و از نواحی جنوبی دمشق آغاز میشود و تا حمص، بانیاس و لاذقیه ادامه مییابد.(این منطقه در نقشه شماره 2 با رنگ قهوهای نشان داده شده است.)
2-2-1- منطقه دوم شامل سرزمینهایی است که تحت سیطره کردها قرار دارد، این منطقه در شمال سوریه از بلندیهای حلب آغاز میشود و تا حسکه و قامشلی ادامه پیدا میکند.(این منطقه در نقشه شماره 2 با رنگ ارغوانی نشان داده شده است.)
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
3-2-1- منطقه سوم که تحت سیطره معارضین معتدل قرار خواهد داشت از دو قسمت غیر مجاور تشکیل میشود؛ یکی در جنوب غرب سوریه شامل سرزمینهای پیرامونی درعا و دیگری در ادلب. مناطقی از حلب و حماه نیز در بخشهایی تحت سیطره معارضین و در قسمتهایی تحت تسلط حکومت سوریه قرار خواهد داشت و حکومت سوریه باید مسئولیت تامین آذوقه و مایحتاج حلب را در این مدت تامین نماید.(این منطقه در نقشه شماره 2 با رنگ سبز نشان داده شدهاست.)
مناطق تحت سیطره داعش نیز که جز در مناطق دیرالزور، الرقة، کرانهی رود فرات و تدمر، عمدتا بخش کم جمعیت کشور را تشکیل میدهد، توسط ائتلاف بینالمللی مبارزه با داعش با محوریت طرد این گروه، مدیریت خواهد شد. در اجرای آتش بس نیز ایران و روسیه باید حکومت سوریه را ملزم به پایبندی به آتش بس کنند، ایالات متحده پایبندی کردها را تضمین کند و ترکیه و اردن نیز التزام معارضین را متعهد شوند.
پس از برقراری آتش بس، سازمان ملل متحد به نمایندگی از همه گروههای سوری، مسئولیت بازسازی پایههای دولت یکپارچه فدرالی یا کنفدرالی را بر عهده خواهد گرفت.[3] این مسئولیت باید اصلاح قانون اساسی سوریه را در بر داشته باشد و زمینه سازی انتخابات آینده سوریه را با عدم حضور بشار اسد فراهم کند. برای رصد و نظارت آتش بس در سوریه نیز حضور نظامی بین المللی مورد نیاز است.
3-1- مرحله سوم: تلاش دیپلماتیک
به این دلیل که حدود 20 بازیگر در سوریه فعال هستند و امکان دستیابی به نتیجه، دور میز مذاکره دشوار خواهد بود، ایالات متحده آمریکا باید مذاکرات دو جانبه خود را با بازیگران اصلی از جمله روسیه و همپیمانان اصلی خود مثل عربستان سعودی و ترکیه آغاز کند. عربستان سعودی به دلیل ضدیت با نفوذ ایران در سوریه خواهان برکناری اسد در کوتاه مدت است، از طرفی روسیه کنارهگیری اسد را بر نخواهد تافت و در این صورت جنگ همچنان ادامه خواهد یافت. بنابراین مسئله بقا یا کنارهگیری اسد نباید در مذاکرات مورد بحث قرار گیرد تا بتوان آتش بس را برقرار کرد. آمریکا میتواند از دولتهایی مثل اردن، مصر و امارات متحده عربی که حامی توقف جنگ هستند، برای تقویت آتش بس استفاده کند.
4-1- نقدهای پیش رو
نقد اول برای دسترسی به طرح پیشنهاد شده در این گزارش، احتمال ایجاد بحران به حسب تقسیمات صورت گرفته در مناطق کاهش تنش خواهد بود، که منجر به پاکسازی نژادی و مذهبی اقلیتهای موجود در سوریه شود. نقد دوم این است که کنار گذاشتن مسئلهی بقای اسد پس از جنایتهای فراوانی که مرتکب شده، امری غیر اخلاقی است.[چرا که بشار اسد به سرعت باید از قدرت کنار رود.] نقد سوم، بی رغبتی طرفهای خارجی حاضر در سوریه درباره تضمین آرامش در مناطق امن است.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
2-گزارش دوم، نوع حکومت آینده سوریه(سال 2016)
1-2- مروری کوتاه بر تحولات در فاصلهی گزارش اول تا دوم
در فوریه 2016 طرفهای اصلی، گزینهی توقف اعمال خصومت آمیز را پذیرفتند و مسئلهی بقای اسد به موضوعی ثانوی بدل شد. نظام سوریه نیز با حمایت روسیه توانست بخش بزرگی از دمشق، حمص و حماة را به دست آورد و سیطرهی خود را بر بخشهای پیرامونی حلب گسترش دهد، به نحوی که راه کمکرسانی به معارضین بسته شود، بنابراین نظام سوریه توانسته است طی این مدت، بخش غربی کشور خود را کسب کند. در این میان روسیه در 14 مارس اعلام کرد که به اهداف اصلی خود در سوریه(بقای حکومت اسد) دست یافتهاست و قصد دارد نیروهای نظامی خود را بازگرداند اما حمایت مادی و هوایی از نظام سوریه همچنان ادامه خواهد یافت. رهبران کرد سوریه نیز از تمایل خود برای یکپارچه سازی بخشهای سه گانهی کردی در شمال سوریه در چارچوب حکومت خود مختار خبر دادند. از سوی دیگر حکومت سوریه زیرساختهای باز پسگیری تدمر را آماده کرد و این نشان دهندهی گرایش سوریه به طرد داعش به جای معارضین معتدل است. تحولات مذکور فرصت کاستن خشونت در سوریه را فراهم آورد و شرایط را برای گسترش آتش بس و مساعدات انسانی و ایجاد حاکمیت محلی مهیا کرده است.
بنابراین ترتیبات آمریکا برای حفظ آتش بس باید ادامه یابد. میدانیم که برای حفظ آتش بس لازم است نوع حکومت سوریه در دوره انتقالی مشخص شود. برای تعیین نوع حکومت 4 سناریو مد نظر است که تشریح داده خواهد شد.
2-2-حکومت غیر متمرکز محدود
سناریوی اول برای سامان سیاسی آیندهی سوریه، مرکزیت زدایی و اعطای استقلال بیشتر مالی و اداری به حکومتهای محلی است که در قانون اساسی اصلاح شدهی سوریه در سال 2012 در مادههای 130 و 131 به آن اشاره شده است و به این دلیل که قانون اساسی کیفیت مرکزیت زدایی را معلوم نکرده است، بهتر است این دو ماده ضمن دستور قانونی شماره 107 که در اکتبر 2011 صادر شده است، تفسیر شود. در این دستور قانونی نظام سوریه متعهد شده است که قدرت بیشتری به استانها، شهرها، روستاها و شهرداریها تفویض کند و بودجه دولت برای ادارهی محلی هر منطقه اختصاص داده شود و هر منطقه نیز بتواند فرصتهای محدودی برای درآمدزایی خود ایجاد کند. از مزایای این سناریو این است که نیاز به تغییر قانون اساسی ندارد و نکتهی منفی آن این است که به نظام سوریه مشروعیت مداخله و فعالیت را اعطا میکند.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr4', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr4", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
3-2- حکومت نهادی محلی
حکومت نهادی محلی به این معناست که همانند مناطقی که در حال حاضر، معارضان سوریه در آن ساکن هستند و مناطق خود را با تشکیل شوراهای محلی در ادلب و درعا اداره میکنند، حکومتی نهادی تشکیل شود و این نهادهای محلی بر تمام منطقهی تحت سیطرهشان حکومت کنند و ناظران بین المللی نیز از آن حمایت کنند. این حکومتهای محلی توانسته است در خدمات دهی در حوزهی آب رسانی و تهیه ما یحتاج موفق عمل کنند اما در حوزهی عدالت و امنیت توفیق چندانی نداشتهاند.
اما این سناریو دارای موانعی برای اجرا هست؛ اول اینکه سوریه سابقهای طولانی در حکومت متمرکز دارد و معلوم نیست که رهبران محلی حتی با وجود حمایت خارجی بتوانند خدمات اساسی ارائه دهند و حکومت را ادره کنند. دوم اینکه این سناریو با واکنش نظام سوریه مواجه خواهد شد و ممکن است از مواضع خود عقب ننشیند. سوم اینکه، در صورت تحقق چنین سناریویی امکان گرایش گروههای اسلامی به سلب آرامش و امنیت در جهت دستیابی به مناطق بیشتر و گسترش نفوذ خود وجود دارد.
4-2- حکومت غیر متمرکز نامتناظر
سناریوی دیگر، حکومت غیرمتمرکز نامتناظر است. این حکومت به مثابهی اعطای حکومت خود مختار به مناطق کردی است و بقیه مناطق سوریه نیز میتوانند تحت سیطره حکومت محلی اداره شوند.(نامتناظر بودن به معنای این است که به مناطق کردی حکومت خود مختار اعطا شده اما به معارضین سوری حکومت محلی زیر مجموعه حکومت مرکزی داده شده است.) این سناریو بیشترین میزانِ تطابق با واقعیت را داراست، به این صورت که نوعی حکومت خود مختار به کانتونهای کردی اعم از عفرین، جزیرة[حسکه] و عین العرب[کوبانی] اعطا شود. اگر کانتونهای کردی اعلام حکومت خود مختار کردند و دمشق آن را نپذیرفت وضعیتی مشابه آنچه در عراق در دهه 90 میلادی رخ داد، محقق خواهد شد؛ که ضعف حکومت نتوانست حکومت خود مختار را از آنان پس بگیرد و در نهایت حکومت مرکزی بغداد آن را پذیرفت و در قانون اساسی نیز به آن اشاره کرد. در این صورت وضعیت کردهای سوریه مشابه وضعیت اقلیم کردستان عراق خواهد شد که دارای حکومت خود مختار است و در تصمیمسازی ملی عراق نیز اثر گذار هستند. وجه ممیز این سناریو، این است که حکومت خود مختار کردی به مجموعههای دیگر سوری مانند معارضین سنی عرب و طایفهی دروزی ساکن در سویدا، تسری پیدا نمیکند، بنابراین یک حکومت غیرمرکزی نامتناظر تشکیل خواهد شد.
این سناریو بیشترین تناسب را با واقیتهای میدانی سوریه دارد، اما موانعی نیز بر سر مسیر اعمال آن وجود دارد؛ از جمله اینکه دولت ترکیه، حاکمیت خود مختار کردی در مناطق مرز جنوبی خود را نخواهد پذیرفت. اگر ترکیه در راستای تحقق خواسته خود (تشکیل نشدن حکومت خود مختار در مرز جنوبی خود) واکنش نظامی از خود بروز دهد، و جنگ بین کردها و ترکیه در گیرد، در این صورت احتمال معکوس شدن مسیر خود مختاری کردها هموار خواهد شد.
5-2-حکومت غیرمتمرکز متناظر
این سناریو مبتنی بر این است که کشور سوریه به سه بخش تقسیم شود؛ بخش اول حکومت خودمختار کردی در شمال سوریه است، بخش دوم در اختیار نظام فعلی سوریه و بخش سوم تحت سیطره معارضین مسلح قرار گیرد. در این سناریو همهی مناطق شرایط مشابهی با دیگر مناطق خواهند داشت و هر بخش قادر خواهد بود نیروهای امنیتی مختص به خود را برای حمایت از سرزمینِ تحت نفوذش داشته باشد.
با توجه به اینکه هیچ یک از نظام سوریه و معارضین به صورت کامل در صحنهی میدانی پیروز نشدهاند ، طرح مسئلهی فدرالیسم، درگیری بین آنان را به دلیل کسب قدت بیشتر، افزایش خواهد داد . از طرفی باید توجه داشت که تحقق فدرالیسم در سوریه، به عنوان یک توطئهی غربی برای تقسیم سوریه به دولتهای کوچکتر به حساب میآید، لذا با مخالفتهای زیادی در سطح جامعه مواجه خواهد شد. در این سناریو نیز ترکیه، با تقویت کردها در جنوب مرز خود مخالفت خواهد کرد.
6-2- راه پیش رو
با توجه به اینکه معارضین سوری اجازه نخواهند داد که نیروهای نظامی دولت سوریه، امنیت مناطق تحت سیطرهشان را به دست گیرند، سناریو اول قابلیت تحقق کمتری دارد. از سویی اگر توافقی مبنی بر انتقال قدرت در دمشق صورت گیرد، احتمال تحقق سناریوی دوم بیشتر خواهد بود، زیرا نیاز به تغییر قانون اساسی ندارد و معارضین قادر خواهند بود، خودشان امنیت مناطق تحت سیطرهشان را به عهده گیرند.
به ایالات متحده آمریکا پیشنهاد میشود، به علت ادامهی صلح و حفظ فرصت حکومت یکپارچه در پایان مسیر حل بحران سوریه، همپیمانان خود را در جهت حمایت از حاکمیت محلی و امنیت محلی تشویق کند.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr5', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr5", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
3-گزارش سوم؛ تعیین مناطق کاهش تنش و مدلی برای ادارهی استان الرقه
1-3- مروری بر تحولات در فاصلهی گزارش دوم تا سوم
در دسامبر سال 2016 نظام سوریه توانست، از شرق حلب پیشروی کند و این شهر را از آن خود کند. حلب دومین شهر بزرگ سوریه است که تسلط بر آن، گروههای معارض را از داشتن جمعیت قابل توجه و نیز درآمد اقتصادی محروم کرد. نظام سوریه با تصرف حلب توانست بخش غربی کشور خود را به جز مناطقی از غوطه شرقی، استان ادلب و بخشهای کوچک دیگری را از آن خود کند. از سوی دیگر وضعیت نیروهای سوری اعم از تجهیزات و روحیه بهتر شده است. در این مدت، کردها با حمایت آمریکا توانستند، قلمرو خود را تثبیت کنند. ترکیه نیز برای عدم اتحاد کانتونهای کردی وارد سوریه شد و منطقه جرابلس تا اعزار را تصرف کرد. نیروهای SDF [4](کردها) توانستند قلمرو خود را تا حوالی الرقه، پایتخت خود خوانده داعش گسترش دهند.
مذاکرات بین آمریکا و روسیه ادامه یافت تا اینکه ایالات متحده آمریکا در بمبارانی حدود 62 سرباز از ارتش سوریه را کشت. در پی این رخداد، یک بد گمانی بین این دو کشور به وجود آمد، زیرا آتشبس از سوی آمریکا نقض شده بود. این موضوع موجب بر هم خوردن مذاکرات شد. از سوی دیگر مدت زمان ریاست جمهوری باراک اوباما رو به اتمام بود و اوباما تمایل نداشت برای نزدیکی دوباره به مسکو اقدامی انجام دهد، لذا آن را موکول به رئیس جمهور بعدی کرد. در فاصلهی انتقال قدرت در آمریکا، در دسامبر 2016 سه بازیگر اصلی روسیه، ایران و ترکیه مذاکراتی را برای روند صلح و آتش بس در سوریه کلید زدند. مفاد این مذاکرات به طرح آتشبس آمریکا – که در این گزارش نیز به آن اشاره شد- بسیار شباهت داشت. وجه ممیز این مذاکرات، اولا حضور نداشتن آمریکا و نقش کمرنگ او بود، ثانیا مواضع ترکیه نشان میداد که این کشور با حریفان خود همکاری میکند.
در حال حاضر احتمال دستیابی به توافق آتش بس و ترسیم چشم انداز آن قدری بیشتر شده است، زیرا در کوتاه مدت، موضوع کنارهگیری اسد چه از طریق نظامی و چه از راه مذاکره قابل پیشبینی نیست [امکان ندارد]. تهدید اعراب سُنی و گروههای معارض برای اسد و همپیمانانش کم رمق شده است بنابراین مسئلهی انتقال قدرت سیاسی دور نمای روشنی ندارد.
2-3-یک رویکرد امیدبخش؛ کاهش تنش و مرکزیت زدایی
برای دستیابی به توافق صلح برای توقف جنگ و مرکزیت زدایی در سوریه نیاز به یک درک مشترک هست، مانند آنچه که در بوسنی اتفاق افتاد که بازیگران پس از خسته شدن از جنگ و پرداخت خسارت فراوان بر اساس بافت جمعیتی، بوسنی را به دو قسمت تقسیم کردند. در سوریه نیز توافق طولانی مدت نیازمند چنین درکی است. هر چند که آغاز مذاکرات بین روسیه، ایران و ترکیه راه خوبی برای آغاز است، اما کافی نیست. حضور بازیگرانی مثل آمریکا و کشورهای حاشیه خلیج [فارس] و حامیان اسد، یک طرح بلند مدت را قابل اجرا خواهد ساخت، بدین نحو که گروههای معارض به جز داعش و جبهةالنصرة نیز در مذاکرات حضور داشته باشند و روند اصلاح سیاسی و پایان دادن به فاجعهی انسانی را آغاز کنند. هیچ بازیگری نباید توهم پیمودن مسیر دوم [راهی به جز راه ترسیم شده در مذاکرات] را به خود راه دهد، حتی یک گام کوچک برای مشارکت دادن گروههای معارض در نهادهای سوریه و سامان دادن درجهای از مرکزیت زدایی از طریق قانون اساسی راه را برای یک همکاری سیاسی نهایی روشن خواهد کرد. نظامبخشی به یک آتش بس با حضور قدرتهای خارجی کاری بس دشوار است، اما درک اینکه همه از پایان درگیری سود خواهند برد، ما را ترغیب میکند تا مناطق تحت کنترل را مشخص کنیم و بر اساس آن راه صلح در سوریه را آغازگر باشیم.(رجوع شود به نقشه شماره 3)
در غرب، نظام سوریه باید حاکمیت خود را تحکیم و تثبیت کند و مناطق پراکندهای که در دست تروریستها است پاکسازی کرده و سرزمینهایی که در طول شش سال جنگ ویران شدهاست را باز سازد. سوریه باید در منطقه ادلب با افراطیان ادلب وارد معامله شود. اگر روسیه و ایران متعهد شوند که نظام سوریه را از طریق دفاع و بازسازی ویرانیها حفظ کنند و تلاش آنها مبتنی بر بازپسگیری مناطقی که در دست معارضین است، نباشد آنگاه میتوان در منطقه ادلب آتش بس برقرار کرد.
در شمال با توجه به خطوط درگیری، امکان کنترل اراضی، قابلیت افزایش یا کاهش دارد. احتمال اینکه ترکیه از سیاست جداسازی کانتونهای کردی دست بردارد، کم است، از سوی دیگر حملات تروریستی کردها به ترکیه سطح تنش را همچنان بالا نگاه داشتهاست. این موضوع نیز محتمل است که ترکیه خواستار گسترش قلمرو خود باشد، اما ممکن است با اشغال مناطق شمالی کردی سوریه، با حرکت ارتش کردی به سوی ترکیه سطح خشونت افزایش یابد. در این صورت ترکیه در خانهی خود احساس تهدید خواهد کرد. کردها در شمال سوریه به دنبال تثبیت قلمرو خود و خودمختاری فزاینده و در نهایت، استقلال سیاسی هستند. آنها میدانند با آزادسازی مناطقی که تحت سیطره داعش است، خواهند توانست حمایت سیاسی و نظامی آمریکا را کسب کنند. کردها اذعان دارند که خودمختاری و به رسمیت شناخته شدن آنان از طریق قانونی با مخالفت ترکیه مواجه خواهد شد، بنابراین باید شرایط زمینیِ کنونی در شمال سوریه در سه منطقهی توافقی، متوقف شود. این منطقه شامل دو بخش کردی است که با یک بخش عربی- سنی تحت حمایت ترکیه جدا شده است.(این سه بخش در شمال سوریه با رنگ نارنجی با جداسازی رنگ زرد مشخص شده است.)
در جنوب، برخلاف ادلب بیشتر گروههای معتدل تحت حمایت غرب، در منطقه درعا و مزرهای اردن حضور دارند. این منطقه نیز قابلیت ثابت شدن، در شرایط میدانی کنونی را داراست. ایالات متحده و دیگر کشورهایی که از این گروههای معتدل حمایت میکنند، میتوانند در ازای پایبندی آنان به توافق آتش بس همچنان به حمایت خود ادامه دهند. کارشناسان جنگ شهری به این نتیجه رسیده اند که حتی در صورتی که نظام سوریه این مناطق را مورد هدف قرار دهد، به علت دسترسی شورشیان به پناهگاههای مرزی (در مرز اردن) پاکسازی آنان بسیار دشوار خواهد بود.(لذا حمله سوریه به این مناطق بی نتیجه است و بهتر است به توافق آتش بس پایبند باشد.)
شاید بزرگترین چالش برای مرکزیت زدایی از حکومت سوریه، در رابطه با مناطقی باشد که از دست داعش خارج خواهد شد، زیرا به نظر میآید آمریکا قادر باشد توسط نیروهای کردی تحت حمایت خود، «رقه» را از دست داعش پس بگیرد. در این صورت یک پرونده همچنان مفتوح خواهد بود. سپردن رقه به کردها گزینهی قابل اعتمادی در طولانی مدت نیست، زیرا اطراف این استان را اعراب احاطه کردهاند و بقای کردها در رقه به بقای حمایت آمریکا و عدم دخالت ترکیه بستگی خواهد داشت.
از سوی دیگر بازگشت دولت سوریه به رقه نیز با دشواریهای فراوانی همراه خواهد بود، به این دلیل که پس از آزادی رقه، با همپیمانان آمریکا در اطراف این منطقه مواجه خواهد شد و همچنین دولت سوریه قادر نیست از بازگشت داعش به این منطقه جلوگیری کند. با اين وصف رقه به يك همكاري بينالمللي، حداقل متشکل از آمریکا، روسیه و ترکیه نیاز دارد. بنابراین ما پیشنهاد میکنیم که ایالات متحده آمریکا برنامه رقه را اینگونه طرحریزی کند که یک بار آزاد شود، سپس تحت مدیریت موقت بینالمللی به عنوان منطقهای خنثی مدیریت شود به نحوی که نه دولت سوریه و نه معارضین در این منطقه حضور داشته باشند. این مدیریت بینالمللی تا زمان پایان جنگ شهری و حل بحران آن ادامه خواهد یافت.
3-3- یک مدیریت بینالمللی برای استان رقه
ما توصیه میکنیم رقه به دست نیروهای کرد و عرب و با پشتیبانی هوایی آمریکا و در صورت امکان با همکاری روسیه آزاد شود. سپس این استان و مناطق پیرامونی آن توسط نیروهای سازمان ملل اداره شود، به طوری که نیروهای حافظ صلح سازمان ملل در این منطقه حضور یابند و از دست یافتن داعش به رقه جلوگیری کنند و امنیت را در آن برقرار کنند. یک جایگزین دیگر برای نیروهای سازمان ملل نیز میتواند ائتلافی از نیروهای آمریکا و روسیه برای حضور در استان رقه باشد.
مدیریت رقه توسط نیروهای سازمان ملل برای ترکیه بر مدیریت کردها، داعش یا دولت سوریه ترجیح دارد، زیرا ایجاد یک منطقه امن در شرق سوریه ذیل سازمان ملل بهتر از ایجاد یک کانتون کردی در کنار دیگر کانتونها برای ترکیه است. در نهایت، طی یک برنامه طولانی مدت، مدیریت رقه باید به دولت آینده سوریه که در طی مذاکرات بین دولت سوریه و معارضین معتدل تحت نظارت بینالمللی تعیین خواهد شد، سپرده شود.
طبیعتا گزینههای زیادی برای موفق نشدن این برنامه وجود دارد، از جمله اینکه ایران و روسیه تمایل دارند رقه و منطقهی نفتخیز دیرالزور به دست نیروهای ارتش سوریه آزاد شود، آمریکا تمایل دارد نیروهای همپیمان کرد در این منطقه حضور یابند و ترکیه قصد دارد قضايا به سمتي پیش برود که حزب اتحاد دموکراتیک در آنجا نفوذ نداشته باشد. اما تلاش برای تحقق چنین برنامهای منتفی نیست.
پی نوشت:
[1] در سال 2015 بخش عظیمی از سرزمینهای سوریه در دست معارضین و تروریستها قرار داشت و معادلات میدانی به کلی با آنچه در حال حاضر(سپتامبر 2017) وجود دارد متفاوت است.
[2] حاکمان سوریه علوی مذهب هستند.
[3] موضوع نوع حکومت آینده سوریه در گزارش سال 2016 به تفصیل توضیح داده شده است.
[4] Syrian Democratic Forces
***
این مطلب، صرفاً جهت اطلاعِ مخاطبان، نخبگان، اساتید، دانشجویان، تصمیمسازان و تصمیمگیران ترجمه شده و الزاماً منعکسکنندهی مواضع و دیدگاههای اندیشکده راهبردی تبیین نیست