در بخش نخست این مقاله(/http://tabyincenter.ir/23445)به بررسی اهداف و شعارها و همچنین موانع و چالشهای هر سه انقلاب پرداخته شد.در ادامه نیز، میزان تحقق شعارها و دستیابی به وعدهها در هر سه انقلاب مورد ارزیابی قرار گرفته است.
4-ارزیابی میزان تحقق شعارها و دستیابی به وعدهها در هر سه انقلاب
اندیشکده راهبردی تبیین –برای درک عمیق و علمی میزان تحقق شعارها و دستیابی به وعدههای انقلابهای رخداده در دنیا، باید شرایط و فضای داخلی و بینالمللی زمان رخداد انقلاب را ترسیمکرد و آن را بازشناخت. گرچه در این مجال نمیتوان بهتفصیل به تبیین شرایط پس از سه انقلاب پرداخت، اما بررسی میزان تحقق شعارها به ما کمک خواهد کرد تا بتوانیم چشماندازی از آینده این انقلابها داشته باشیم.
1-4-انقلاب اسلامی ایران
هر انقلابی یک دوره ترمیدور دارد. ترمیدور اصطلاحی است که از زمان انقلاب کبیر فرانسه در ادبیات علوم سیاسی راهیافته و به دورهای گفته میشود که خشونتها و ترورها پایان مییابد. در انقلاب اسلامی ایران همهچیز فرق میکرد. اولا در مقایسه با سایر انقلابها دوره خشونت و ترور بسیار کوتاهتر و آرامتر بود و از سوی دیگر به فاصله کمی از انقلاب یک جنگ فرسایشی خارجی به ایران تحمیل شد تا انقلابیون یک دشمن مشترک داشته باشند و کمتر به هم بپردازند. بااینوجود یکچیز از دوره اول انقلاب به یادگار به دورههای بعدی انتقال پیدا کرد و آن افراطیگری بود. میتوان گفت انقلاب ملت ایران در بسیاری عرصهها به تحقق شعارها نائل شده و برخی دیگر از این شعارها همچنان نیاز به تلاش و کوشش بیشتر دارد. انقلاب اسلامی در مقایسه با سایر انقلابهای قرن بیست کمترین میزان خشونت را داشته است اما به نظر میرسد در ازای این، مسئله افراط و افراطیگری عنصر جداییناپذیر این انقلاب بوده است. در ابتدای انقلاب افرادی بودند که در لوای شعارهای انقلابی دست به اقداماتی افراطی نظیر کوتاه کردن موی بلند مردم یا رنگ کردن دستان کسانی که لباس آستینکوتاه میپوشیدند، میزدند. (1)
اهداف و شعارهای انقلاب در بخش دو موردبررسی قرار گرفت. سؤالی که در اینجا باید پاسخ دهیم این هست که آیا انقلاب اسلامی ایران توانست به اهداف وشعارهای خود نائل شود و وعدهها تحقق یافت؟ در یک نگاه کلی باید بگویم که مقایسهی این انقلابها با انقلاب اسلامی در ایران یک قیاس معالفارق است؛ چراکه در انقلاب ایران، مردم به معنای واقعی کلمه در متن وقایع انقلاب حضور داشتند و یک رهبری منسجم نیز در ادارهی امور به چشم میخورد. در طول این سالها، هیچ فعلوانفعال مهمی در اصلیترین اهداف انقلاب و رهبران آن صورت نگرفته است. کشور ما باوجود همهی حملات و تحمل بیش از هجده توطئهی براندازی، توانسته همچنان به راه خود ادامه دهد، همهی مشکلات را پشت سر بگذارد و قدرتمندتر به کار خود ادامه دهد… (2)
رهبر معظم انقلاب در تبیین اینکه انقلاب ما در چه مرحلهای قرار دارد سخنان مهمی ایراد فرمودهاند. از منظر ایشان بهمثابه یک متفکر و اندیشمند اسلامی، هدف نهایی انقلاب اسلامی رسیدن به تمدن اسلامی در زنجیرهای منطقی و مستمر است که بر چهار رکن دین، عقلانیت، علم و اخلاق بناشده است و برای تحقق آن بایستی پنج مرحله انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی و تمدن اسلامی در مسیر تمدن سازی پشت سر گذاشته شود… (3)
انقلاب از زمان شکلگیری تاکنون، دو مرحله از مراحل پنجگانه را بهطور کامل با حرکت شتابان و روبهجلوی خود پشت سر گذاشته است. اکنون مباحث عمده پژوهشگران بر روی مرحله سه و چهار متمرکز است. گذر از این مراحل آزمونی است برای جامعه ایران در جهت عینیت بخشیدن به اهداف و شعارهای انقلاب. به معنای دیگر اهداف و شعارهای انقلاب پس از چهار دهه تمام و کمال به منصه ظهور نرسیدهاند و برای رسیدن به تشکیل دولت و جامعه اسلامی لازم است تا تبعیض رفع، عدالت گستردهتر، رفاه مردم بیشتر، عزت و کرامت انسانها در جامعه افزایش، فساد بهطور کامل حذف و درمجموع ارزشهای دینی فراگیر شوند.
به اعتقاد بسیاری از پژوهشگران، کارنامه عملکرد نظام جمهوری اسلامی، با توجه به تغییرات عمده شرایط و افزایش هزینهها و مشکلات کشور در سالهای پس از انقلاب، با عنایت به حجم کارهای انجامشده، مصداق کارآمدی نسبی است. بهعنوانمثال، نیکی کدی نویسند آمریکایی و یکی از کسانی که وضعیت ایران در صد سال اخیر را موردمطالعه قرار داده است، علیرغم اشتباهاتی که در تفسیر بخشی از سیاستهای جمهوری اسلامی در اثر خود به نام بررسی ریشههای انقلاب اسلامی، داشته است، در نوشته آخر خود تحت عنوان نتایج انقلاب ایران نتوانسته از ذکر برخی تحولات چشمگیر پس از انقلاب خوداری ورزد. او مینویسد: در ایران، زمامداران اسلامگرا سیاستهایی را به اجرا درآوردند که درنهایت به توسعه یک جامعه سالمتر، آموزشدیدهتر و فرهیختهتر کمک کرد. (4)
میتوان بهطور فهرستوار برخی از آرمانهای محقق شده ملت ایران در دوران جمهوری اسلامی را اینگونه برشمرد: پیوند دین و سیاست، احیای آزادیهای سیاسی و تحقق مردمسالاری دینی، افزایش بینش سیاسی جامعه، احیای خودباوری و رهایی از وابستگی به غرب، حرکت جدی در مسیر عدالت و محرومیتزدایی، حفظ تمامیت ارضی، اجتماعی شدن امنیت، خودکفایی نظامی، حرکت به سمت توسعه متوازن، کاهش فاصله مرکز پیرامون، اتحاد ملی بر مبنای همبستگی اسلامی، چرخش قدرت، مردمی بودن حاکمان، انتخابات واقعی و جدی و لذا نظام برآمده از رأی ملت، مشروعیت الهی مردمی نظام سیاسی، آزادی فعالیت سیاسی، شایستهسالاری، رقابت سیاسی، گسترش نهادهای انقلابی و کارآمد، آزادی نسبی رسانهها، ساخت قدرت برآمده از شخصیت و اقناع و اسلام، مناسبات دوسویه قدرت دولت و ملت، تکثر احزاب و تشکلها، برخورد با فرقههای ضاله استعمار ساز، حمایت از مستضعفان و محرومان، برخاستن بسیاری از مسئولان در کشور از طبقه پایین، کاهش فاصله فقیر و غنی و محرومیتزدایی، اعتماد بالا و نقد حکومت، فعالیت آزادانه مراجع، منشأ اسلامی ایرانی قوانین، باز بودن دایره قدرت به طبقات پایین و بهخصوص استقلال همهجانبه و مردمی بودن نظام، سیاست مستقل در عرصه بینالملل و وابسته نبودن به شرق و غرب، تکیهبر توان داخلی، اسلامگرایی بهجای باستانگرایی در دوره پهلوی، توجه به آموزشوپرورش و رسانهها از حیث دینی و دور کردن مراکز فرهنگی از زمینههای انحراف و فساد ازجمله آرمانهای محقق شده انقلاب اسلامی است. (5)
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
2-4-انقلاب آمریکا
همانگونه که در بخش دو به بررسی اهداف انقلاب آمریکا پرداخته شد، مشخص گردید که این انقلاب بیشتر از آنکه برپایه شعارهایی چون آزادی، برابری و عدالت استوار باشد بیشتر جداسازی منافع ساکنین آمریکا از سیطره بریتانیا بود. گرچه اعلامیه استقلال ایالاتمتحده آمریکا تا حدودی به حقوق بشر و قشر به حاشیه راندهشده جامعه آمریکا اشاره میکند، اما بررسیهایی که در ادامه میآید نشان میدهد این شعارها بهجز در موارد اندکی در دهههای بعد تا حدودی فراموش شد.
چهل سال بعد از انقلاب آمریکا، همزمان است با دوران ریاست جمهوری جیمز مونرو. در ورای فضای ظاهری ملیگرایانه در این دوران، آوای جداییطلبی نیز شنیده میشد. درخواست مردم منطقه میسوری برای آنکه به جمع ایالتهای بردهدار بپیوندند رد شد و رکود اقتصادی نیز بر نگرانیها افزود. در حوزه روابط خارجی نیز سیاستها درواقع پاسخ به تهدید دولتهای محافظهکار در اروپا بود. غرض مونرو از اتخاذ این سیاست آن بود که هرگونه اقدام دولتهای اروپایی برای بازپسگیری قسمتهایی از خاک آمریکای لاتین، در نظر ایالاتمتحده آمریکا عمل خصمانهای تلقی خواهد شد و این سیاست به دکترین مونروئه موسوم شده است. (6)
در آمریکا طی شش دهه تا زمان آغاز جنگ داخلی، قیمت بردگان بهشدت افزایش یافت. درواقع طی آن دوران تولید پنبه بهشدت افزایش داشته که برای سودآوری بالای خود متکی به استفاده از بردگان بود.طی این دوران، میلیونها برده کشتهشده و میلیونها تن دیگر از ابتدای زندگی “برده به دنیا آمده” و تا پایان عمر خود محکومبه بردگی برای سفیدپوستان بودهاند. برخی تخمینها حاکی از این است که طی دوران بردهداری سی تا شصت میلیون آفریقایی درحالیکه برده بودند، جانباختهاند. (7)
رهبر معظم انقلاب نیز در خصوص برخورد سیاستمداران آمریکایی با بومیان میفرمایند: «یکی از شاخصهای دیگر استعمار و استکبار این است که جنایت را نسبت به ملّتها و نسبت به آحاد بشر مجاز میشمرند و اهمّیّت نمیدهند. اینیکی از بلایای بزرگ استکبار در دوران جدید است؛ دوران جدید یعنی دوران پیشرفت علم، پدید آمدن سلاحهای خطرناک که این سلاحها هم [از وقتی به] دست مستکبرین رسید، بلای جان ملّتهای عالم شد؛ برای جان انسانها هر انسانی که با آنها همراه نباشد، تسلیم آنها نباشد، تابع آنها نباشد هیچ ارزشی قائل نیستند؛ مثالها، الیماشاءالله [وجود دارد]. یک مثال، برخورد مستکبرین با بومیان آمریکا است؛ همین کشوری که امروز منابع مالی آن، امکانات آن، موقعیت جغرافیایی آن، همهچیز آن در اختیار غیربومیان آن منطقه است. خب اینجا مردم بومیای وجود داشتند؛ برخورد با آنها بهقدری خشن، بهقدری مشمئزکننده است که یکی از نقاط تاریک تاریخ آمریکای جدید است.» (8)
3-4-انقلاب فرانسه
سؤالی که در ابتدا مصمم هستیم به آن پاسخ دهیم این است که شعار برابری و برادری انقلابیون فرانسه به چه سرنوشتی خاتمه پیدا کرد؟ به دلايل زيادي از همان سالهای اوليه انقلاب بهطور عملي اين حقوق و آزاديها پایمالشده و امپراتوری ناپلئون به وجود آمد. از طرف ديگر بورژوا و روشنفكران كه اغلب بهنوعی مرتبط با اين قشر بوده و در مركزيت انقلاب قرار داشتند، وقتي توانستند با موج انقلاب طبقات و اقشار اشرافي پيشين را از قدرت ساقط نمايند به آزادي اقتصادي و آزادي فرهنگي بسنده كردند و تمايل چنداني به آزادي سياسي مردم نداشتند به همين لحاظ بهجای واژه روشن “حاكميت مردم ” واژه حاکمیت ملي”را جايگزين كردند؛ و ملت به وجودي مبهم و خيالي دلخواهانه مبدل شد. به همين جهت براي سالهای طولاني فقط كساني حق مشاركت سياسي داشتند كه میتوانستند ميزان معيني ماليات بپردازند.اما برابري نیز تبديل به برابري در مقابل قانون شد. سرمايهداراني كه اصول اخلاقي و ديني مانع آنها نبود. در عوض عطش سيريناپذيري براي ثروتاندوزي داشتند، با دسترسي به قدرت سياسي و حكومت، هر چه بيشتر به درجه استثمار خود افزودند. بهاینترتیب نابرابري اقتصادي و اجتماعي روزبهروز بيشتر شد و شكاف طبقاتي وسیعتر گرديد. اين امر مانع از آن شد كه افراد ضعیف بتوانند از حقوق و آزادیهای سياسي خود بهره بگيرند. (9)
فرانسه پس از چهل سال، نهتنها تفاوتی با سایر کشورهای اروپایی نداشت، بلکه در استعمارگری گوی سبقت را از سایر کشورهای اروپایی ربود. فرانسه انقلابی که شعارش آزادی، برابری و اخوت بود، تبدیل به یک استعمارگر بزرگ شد و با انگلیس، پرتغال و اسپانیا که هیچ انقلابی در آنها روی نداده بود، فرقی نداشت. انقلاب فرانسه تحول ایدئولوژیک مهمی در درون صاحبان قدرت و ثروت به وجود نیاورد، بلکه تنها یک تغییر از نظام سلطنتی به جمهوری در این کشور انجام شد که دیکتاتوری ناپلئون در قالب جمهوری نیز بهمراتب بدتر از لویی شانزدهم ارزیابی میشود. (10)
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
در مورد الجزایر، فرانسویان از سال ۱۸۳۰ این کشور را به اشغال نظامی خود درآورده و تا سال ۱۹۶۲ که سال بیرون راندن آنها توسط مبارزین الجزایری است، آن را تحت سلطه خود داشتند. در تمام این مدت، سعی وافر دولت استعمارگر بر این بود تا فرهنگ فرانسه را جایگزین فرهنگ بومی الجزایر نموده، هویت ملی و فرهنگی آنها را زایل سازد و تنها از این طریق بود که میتوانستند به مقاصد خود که همانا الحاق کامل و همهجانبه این سرزمین به فرانسه بود، جامه عمل بپوشانند. گفته میشود در این دوران ده میلیون الجزایری به دست فرانسویها کشته شدند… (11)
۵- جمعبندی
انقلابها فینفسه مولد بسیاری از اتفاقات و حوادث تاریخ هستند و به اذعان بسیاری از تحلیلگران نقطه عطف در تاریخ به شمار میآیند. مطالعه وضعیت انقلابهای دنیا در حین وقوع و سالهای بعدازآن کمک مؤثری به ما در پیشبینی حوادث آینده میکند. در این نوشتار سه انقلاب آمریکا، فرانسه و اسلامی ایران در فاصله زمانی حین وقوع و چند دهه بعدازآن موردبررسی قرار گرفت.
یافتههای تحقیق به ما نشان میدهد که چهره روشنفکرانه کشور فرانسه و آمریکا با آن چهرهای که در میدان عمل در طول تاریخ خود را نشان داد، فاصلهای بسیار دارد. چهره روشنفکرانه دو کشور مملو از آزادی و پیشرفت سایر ملل است اما واقعیت اجرایی آن، استعمار کشورهای دیگر، حذف فیزیکی مخالفان و اقلیتها، برخورد خشن با بومیان و بردههای مهاجر، نقض حقوق بشر، ایجاد شکاف طبقاتی و… بوده است. نکته جالبتوجه دیگر این پژوهش، تناقض آشکاری است که میان اعلامیه استقلال آمریکا که خواهان «برابری حقوق تمام انسانها» است و یک قرن بردهداری وجود دارد. اکنون نیز دو قرن پس از تصویب این اعلامیه، آمریکاییها به نام «دفاع از حقوق بشر» به قتلعام کودکان و غیرنظامیان از طریق بمبارانهای هوایی، ایجاد قحطی یا نابودی زیربنای اقتصادی کشورهای دیگر میپردازند. آنها آزادی را شعار خودساختهاند اما واقعاً مشخص نیست که با چه معیار و ملاک حقیقی میتوان آزادی حجاب را از زنان مسلمان گرفت، سیاهپوستان را کشت و بهراحتی تبرئه شد؟! آزادی اجازهی نقد تاریخی هلو کاست را نداد اما برای توهین به شخصیت اول اسلام حضرت محمد (ص) آزادی بیحدوحصر قائل بود؟!
اصولاً آنچه انقلاب اسلامی را به لحاظ قدرت بالندگی، نقش برجسته رهبری، وسعت دامنه، قلمرو نفوذ و آسیبپذیر ساختن نظم استعماری و تحمیلی موجود از سایر انقلابهای بزرگ دنیا همچون انقلاب کبیر فرانسه (۱۷۸۹) و انقلاب آمریکا (۱۷۷۶) و… جدا میسازد تا حد زیادی به خصلت و ویژگی و ماهیت دینی این انقلاب بازمیگردد. درواقع دینی بودن ایدئولوژی انقلاب اسلامی نهتنها به لحاظ ماهوی آن را از دیگر انقلابها متمایز میسازد بلکه درصد بالاتر بسیج سیاسی تودهها و قدرت و توان تخریبی آن در مقابل نظم سیاسی پیشین، حوزه و وسعت قلمرو نفوذ در افکار عمومی ملتها و… را باید تابعی از این رویکرد دینی به شمار آورد. (13)
انقلابهای آمریکا و فرانسه گرچه با شعارهای اخلاقی و انسانی به وقوع پیوست اما سرنوشت آن پس از چهل سال به آنچه در ذهن و شعارهای انقلابیون بود منتهی نشد. میزان تحقق شعارها و دستیابی به وعدههای انقلاب اسلامی ایران با توجه به ماهیت دینی آن بههیچوجه قابلمقایسه با دو انقلاب آمریکا و فرانسه نیست. این انقلاب باقدرت و عزت بیشازپیش به راه خود ادامه خواهد داد، گرچه در این راه با مشکلات فراوانی مواجه است.
منابع:
1-سید صادق روحانی، افراطگرایی، واژه جداییناپذیر در دولتهای پس از انقلاب، منتشرشده در سایت خبر آنلاین به تاریخ ۲/۱۰/۱۳۹۲، قابل بازیابی در پیوند زیر:
http://www.khabaronline.ir/detail/۳۲۸۸۳۱/Politics/parties
2- چرا انقلاب فرانسه از بین رفت و انقلاب اسلامی ماندگار شد؟ گفتگو با دکتر منوچهر محمدی، سایت رهبر معظم انقلاب، منتشرشده در تاریخ: ۱۸/۱۱/۱۳۹۴، قابل بازیابی در پیوند زیر:
http://farsi.khamenei.ir/others-dialog?id=۳۲۱۹۶//
3- فرزاد جهانبین و مسعود معینی پور «فرایند تحقق تمدن اسلامی از منظر آیتالله خامنهای» فصلنامه علمی پژوهشی مطالعات انقلاب اسلامی، سال ۱۱، زمستان ۱۳۹۳، شماره ۳۹، ص ۲۹
4- اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی، منتشرشده در پایگاه جامع تاریخ معاصر ایران، قابل بازیابی در پیوند زیر:
http://revolution.pchi.ir/show.php?page=contents&id=7030/
5- «آرمانها و اهداف انقلاب اسلامی» سایت خبرگزاری صداوسیما T منتشرشده در در تاریخ ۷/۱۲/۱۳۹۵، قابل بازیابی در پیوند زیر:
http://www.iribnews.ir/fa/news/۱۵۲۸۹۳۸//
6- روحالله قادری کنگاوری، «کالبدشکافی ساختار سیاسی ایالاتمتحده آمریکا»، تهران، انتشارات دانشکده و پژوهشکده پیامبر اعظم (ص) مرکز مطالعات راهبردی بینالملل، ۱۳۸۹، چاپ اول، ص ۱۴۴ و ۱۴۵
7-«شمهای از تاریخ خونبار بردهداری در آمریکا»، منتشرشده در سایت خبرگزاری تسنیم در تاریخ ۱۱/۹/۱۳۹۳، قابل بازیابی در پیوند زیر:
https://www.tasnimnews.com/fa/news/۱۳۹۳/۹/۱۱/۵۷۵۶۰۴//
8- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار ۵۰۰۰۰ فرمانده بسیج سراسر کشور، سایت رهبر معظم انقلاب، منتشرشده در در تاریخ ۲۹/۸/۱۳۹۲، قابل بازیابی در پیوند زیر:
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=24552/
9– عباس بیگدلی، «بررسی تطبیقی انقلاب اسلامی با انقلاب فرانسه و روسیه»، سایت هادی نیوز، منتشرشده در تاریخ:۱۱/۱۱/۱۳۹۱، قابل بازیابی در پیوند زیر:
http://www.hadinews.ir/?q=node/750/
10- دکترمنوچهر محمدی،همان
11-«سلطه استعمارگران بر مستعمرات» منتشرشده در سایت دانشنامه رشد، قابل بازیابی در پیوند زیر:
12-«فرانسه، نماد استعمار و شکنجه در اروپا» منتشرشده در سایت مشرق نیوز، تاریخ: ۱۸/۹/۱۳۹۱ قابل بازیابی در پیوند زیر:
13- رسول صادقی، پایاننامه با موضوع:” بررسی تطبیقی تأثیر فرهنگ بر سیاست خارجی ج.ا.ا در دوره دهه اول انقلاب اسلامی و دوران سازندگی”۱۳۹۰، دانشگاه علامه طباطبایی تهران ،ص ۴۶