برکناری تیلرسون، تغییر رویکرد قطر و ملاحظاتی برای ایران

به نظر می‌رسد با حضور پمپئو، تلاش آمریکا برای پایان بحران قطر بیشتر شده و به همین نسبت نیز، احتمال واگرایی قطر از ایران افزایش خواهد یافت.

اندیشکده راهبردی تبیین تصمیم دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا  بر عزل رکس تیلرسون وزیر خارجه‌ی دولتش و معرفی پمپئو، رئیس سازمان اطلاعات مرکزی به‌عنوان کاندیدای تصدی این وزارت‌خانه، موجی از تحلیل‌ها را در رسانه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی ایجاد کرد. در این میان، شیوه عزل تیلرسون هم مزید بر علت شد تا این تصمیم ترامپ بیشتر در معرض دید قرار گیرد.

آن‌گونه که گفته شده و خودِ ترامپ هم به آن اشاره کرده، تیلرسون در برخی پرونده‌ها از جمله کره شمالی و برجام با ترامپ اختلاف‌نظر داشته است. با این وجود، آن‌چه در این مقاله مورد بررسی قرار می‌گیرد، پرونده‌ی بحران سیاسی در شورای همکاری خلیج فارس و به صورت مشخص‌تر، بحران در روابط چهار کشور عربستان سعودی، امارات متحده عربی، بحرین و مصر با قطر می‌باشد. آیا تیلرسون و ترامپ در این پرونده اختلاف‌نظر داشتند؟ نگاه چهار کشور عربی مذکور به تیلرسون چگونه بود؟ با روی کار آمدن پمپئو، بحران به کدام سو خواهد رفت؟ و در نهایت، روابط قطر با ایران چگونه خواهد شد؟

 

1-بحران قطر؛ اختلاف ترامپ و تیلرسون؟

چهارده روز از سفر دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا به ریاض در اواخر اردیبهشت‌ماه 96 نگذشته بود که چهار کشور عربی یعنی عربستان سعودی، امارات متحده عربی، بحرین و مصر، با قطع روابط دیپلماتیک خود با دوحه، تحریم‌های سختی را بر این کشور وضع کردند. استدلال آن‌ها این بود که قطر روابطی مستحکم و حتی پنهانی با ایران دارد، از اخوان المسلمین، حماس، القاعده و داعش حمایت می‌کند و زمینه‌ی بی‌ثباتی در کشورهای عربی را فراهم می‌سازد. تحریم‌ها اما شدید بود؛ قطع تمامی روابط دیپلماتیک، بستن مرزهای آبی، هوایی و زمینی، اخراج اتباع قطر، ممنوعیت صادرات کالا و مواد غذایی به قطر و … . به صورت مشخص، محمد بن سلمان و محمد بن زاید، دو ولیعهد جوان عربستان و امارات در پی همسان‌سازی رفتارهای امیر جوان قطر با مواضع خود بودند. مقابله با ایران و اخوان المسلمین، مهم‌ترین بخش این همسان‌سازی بود که البته قطر آن را نپذیرفت. حمایت‌های سریع و وسیع ایران و ترکیه از قطر، زمینه‌ی مقاومت این کشور در مقابل خواسته‌های چهار کشور عربی را فراهم کرد. دوحه هیچ کدام از شروط طرف مقابل را نپذیرفت و بحران طولانی شد.

 

 

اما موضع آمریکا در مقابل قطر دوگانه بود. این را می‌توان در مواضع ترامپ و وزیر خارجه و حتی وزیر دفاعش مشاهده کرد. «در سفر اخیرم به خاورمیانه اعلام کردم که دیگر نمی‌توان ایدئولوژی‌های افراطی را تامین مالی کرد. رهبران به قطر اشاره کردند»؛ این توئیتی معنادار از سوی ترامپ بود که نشان می‌داد او از طراحی عربستان و یارانش برای قطر مطلع است و علاوه بر آن، دوحه را مشخصا حامی افراطی‌گری می‌داند. او ادامه داده بود: «این‌که می‌بینم سفر به عربستان و دیدار با پادشاه و پنجاه کشور، نتیجه داده بسیار خوب است. گفته بودند موضعی سخت در قبال حمایت از افراط‌گرایی می‌گیرند.» این تلقی از قطر، علاوه بر نوع نگاه ترامپ به ایران، تا حدی ناشی از تصور او از اخوان المسلمین هم بود. ترامپ در ابتدای ریاست جمهوری‌اش در پی تحریم‌های گسترده علیه اخوان المسلمین بود.

اما تیلرسون در همان روزهای آغازین بحران در روابط قطر و چهار کشور عربی، خواستار رفع تحریم‌ها شده و اعلام کرد که اختلافات پدید آمده بین عربستان و کشورهای متحد آن با قطر می‌تواند تاثیری منفی بر مبارزه با داعش به همراه داشته باشد. تیلرسون حتی نسبت به شروط سیزده‌گانه برای قطر از سوی عربستان هم گفته بود که برخی از این شروط برای قطر قابل اجرا نیست. این موضع میانه، گرایش به قطر تلقی می‌شد. دوحه هم از فرصت استفاده کرده و با استناد به این موضع تیلرسون، گفت که شروط باید عقلانی باشد. در تیرماه 96 یعنی چند هفته پس از بحران به‌وجود آمده محمد بن ‌عبدالرحمان آل ثانی، وزیر خارجه قطر در کنفرانس خبری مشترکی که با رکس تیلرسون داشت، گفت دو کشور در خصوص عدم حمایت مالی از تروریسم تفاهم‌نامه‌ای امضا کردند. در شرایطی که عربستان و امارات به صورت مکرر قطر را متهم به حمایت از تروریسم می‌کردند، این تفاهم‌نامه بسیار معنادار بود. در بهمن‌ماه 96 هم در نشست «گفت‌وگوی راهبردی آمریکا و قطر» که با حضور وزرای دفاع و خارجه دو کشور برگزار شد، از قطری‌ها به دلیل پایبندیشان به تعهدات امنیتی در زمینه مقابله با تروریسم تقدیر و تشکر به‌عمل آمد.

 

[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]

 

اگرچه این اختلاف‌نظر در ادبیات ترامپ و تیلرسون، نوعی تقسیم کار (پلیس بد، پلیس خوب) تحلیل می‌شد اما گذر زمان و خوشحالی برخی رسانه‌ها و مقامات کشورهای امارات و عربستان از برکناری تیلرسون نشان داد که چنین اختلافی، فراتر از یک تقسیم کار بوده است.

 

2-برکناری تیلرسون؛ دست امارات در کار است؟

برکناری تیلرسون از وزارت خارجه ایالات متحده آمریکا، اگرچه به لحاظ روشی، عجیب بود اما به لحاظ محتوایی، قبل از عزل، خبرها و تحلیل‌هایی در این خصوص منتشر شده بود. حداقل در دو مورد از این خبرها، ردی از امارات متحده عربی دیده می‌شد.

لابی برای عزل تیلرسون و جنگ سایبری؛ بی‌بی‌سی در 15 اسفند یعنی یک هفته قبل از عزل تیلرسون، در گزارشی نوشت: «ایمیل‌ها که بی بی سی به آنها دست یافته حاکی از لابی گری امارات متحده عربی برای قانع کردن دولت ترامپ به اخراج رکس تیلرسون، وزیر خارجه آمریکا، به خاطر عدم حمایت از این کشور در مقابل قطر است. بر اساس این ایمیل‌ها، الیوت برویدی، بازرگان مرتبط با امارات متحده عربی که برای مبارزات انتخاباتی دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا کمک جمع آوری می کرد، در اکتبر ۲۰۱۷ از او خواست آقای تیلرسون را کنار بگذارد. او در ایمیل دیگری وزیر خارجه آمریکا را آدمی سست و ضعیف توصیف می‌کند که باید کنار گذاشته شود. یک سخنگوی آقای برویدی گفت که ایمیل‌های او را قطر هک کرده است و افزود که بعضی ای‌میل‌ها ممکن است دستکاری شده باشد اما توضیح بیشتری نداد.»[1] آن‌گونه که نیویورک تایمز نوشته، شرکت امور دفاعی «سیرسینوس» متعلق به آقای برویدی صدها میلیون دلار با امارات قرارداد دارد و مورد هجوم سایبری قطر قرار گرفته است.[2]

توئیت‌های معنادار مشاور ولیعهد امارات؛ «عبدالخالق عبدالله» استاد علوم سیاسی دانشگاه «امارات متحده عربی» و مشاور  «محمد بن زاید آل نهیان» ولیعهد امارات، در 6 مارس در توئیتی نوشت: «رئیس جمهور آمریکا از عملکرد او [تیلرسون] راضی نیست؛ از طرفی اغلب کسانی که با او در وزارت خارجه کار می‌کنند از او ناراضی هستند. پایتخت‌های جهان او را نادیده می گیرند و حرف شنوی از او ندارند. او به دلایل مالی، استعفا نمی‌دهد.»[3] او ساعاتی پس از برکناری تیلرسون، دوباره تویئت کرد: «تاریخ به یاد خواهد داشت که کشوری خلیجی [اشاره به امارات] در بیرون انداختن وزیر خارجه کشوری بزرگ نقش داشته؛ این مشتی از خروار است.»[4]

کنار هم قرار دادن این دو یعنی توئیت‌های مشاور ولیعهد امارات و ایمیل‌های افشاشده یک تاجر نزدیک به امارات و ترامپ، بیان‌گر این مساله است که امارات هم یکی از بازیگران زمینه‌ساز برای عزل تیلرسون بوده است. شدت این اثرگذاری محل بحث است اما ایفای نقش امارات، احتمالا قابل انکار نخواهد بود. جالب این‌که سایت الجزیره وابسته به قطر هم در مطلبی در خصوص دلایل عزل تیلرسون، یکی از موارد را بحران قطر ذکر کرده و به نقل از نیویورک تایمز می‌نویسد که برخی از مقامات دولت‌های عربی خلیج فارس، طی هفته‌های اخیر به آمریکا رفته و در پی فشار بر کاخ سفید جهت معرفی پمپئو به‌عنوان وزیر خارجه جدید بوده‌اند.[5]

 

[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]

 

علاوه بر این دو، بررسی رسانه‌های اماراتی و سعودی نیز موید این امر است که این دو کشور از عزل تیلرسون عمیقا خشنودند. به‌عنوان مثال، وبگاه خبری «الخلیج الجدید» نوشت شیوه‌ای که تیلرسون در مدیریت بحران قطر داشت، این احساس را برانگیخته بود که او حامی دوحه است و کشورهای تحریم‌کننده قطر، او را دوست قطر می‌دانستند.[6] روزنامه الشرق الاوسط وابسته به عربستان هم در یادداشتی، تیلرسون را مانعی در مقابل ترامپ برای تائید موضع چهار کشور عربی در قبال قطر معرفی کرده است.[7] روزنامه سعودی «العرب» نیز در مطلبی با تیتر «بزرگ‌ترین بازنده برکناری تیلرسون قطر است»، به این موضوع پرداخته است. در بخشی از این گزارش آمده: «بر خلاف اینکه ترامپ قطر را به حمایت از تروریسم متهم کرد و آن را تحت فشار گذاشت، دیپلماسی تیلرسون کاملا عکس رویکرد رئیس جمهور آمریکا بود و به جای فشار بر دوحه، رابطه غیرمتوازنی با دو طرف بحران برقرار کرد.» [8]

 

3-معرفی پمپئو؛ اراده‌ای قوی‌تر برای پایان بحران

پمپئو، رئیس سابق سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) و کاندیدای تصدی وزارت خارجه این کشور که به تازگی از سوی ترامپ معرفی شده است، آشکارا ضد ایرانی‌تر از تیلرسون است. او حامی تغییر حکومت در ایران بوده و معتقد است ایران در پی نابودی آمریکاست. اما آن‌چه او را بیشتر از دیگران به ترامپ نزدیک می‌سازد، مخالفت قاطعش با برجام است. حمایت از دخالت نظامی در کره شمالی و تغییر حکومت در این کشور نیز، نشانه‌ای دیگر از رویکردهای سخت و شدید پمپئو در قبال مسائل است. به بیان دیگر، پمپئو در جبهه جمهوری‌‌خواهان، در صف تندروترین و راست‌گراترین‌ها قرار گرفته است.

حضور پمپئو در وزات خارجه ایالات متحده آمریکا، به دو دلیل، زمینه‌ی تلاش بیشتر واشنگتن برای حل بحران در روابط قطر و چهار کشور عربی و واگرایی قطر از ایران را فراهم خواهد ساخت. البته باید گفت که چنین واگرایی‌ای، حتی در صورت حضور تیلرسون نیز محتمل بود اما روی کار آمدن پمپئو، احتمالا بر سرعت آن خواهد افزود؛

ضرورت انسجام‌بخشی به متحدان برای مواجهه با ایران؛ شورای همکاری خلیج فارس که ابزاری برای آمریکا جهت اِعمال فشار بر جمهوری اسلامی ایران بود، اکنون به دلیل بحران در روابط عربستان، امارات و بحرین با قطر، کارایی گذشته را ندارد. از این منظر، آمریکا ناچار است تا برای برای تشدید و اِعمال سیاست‌های ضد ایرانی خود، عمیقا به انسجام متحدانش در منطقه بیاندیشد.  مارتین ایندیک، دستیار ویژه بیل کلینتون رئیس جمهور اسبق آمریکا  و طراح سیاست «مهار دوگانه»، اوایل فروردین‌‌ماه 1396 در مقاله‌ای که در سایت بروکینگز منتشر شد، شش بخش مهم سیاست جدید آمریکا در قبال ایران را تشریح کرد. این مقاله که دو ماه قبل از آغاز بحران در شورای همکاری منتشر شد، فراتر از انسجام متحدان آمریکا در منطقه، پیشنهاد چارچوب امنیتی منطقه‌ای جدیدی را طرح می‌کند تا افق همکاری برای فشار بر ایران را ترسیم کند.

«هماهنگ کردن توانمندی‌های متحدان منطقه‌ای آمریکا به صورت یک چارچوب امنیتی منطقه‌ای که می‌تواند به تلاش‌های بلندمدت تداوم بخشد؛ ایالات ‌متحده خوش‌شانس است که دارای شرکای استراتژیک توانمند در اسرائیل، ترکیه، عربستان سعودی و کشورهای عربی است که برای مهار ایران منافع مشترکی دارند. گرچه هریک از آن‌ها چشم‌انداز استراتژیک خاص خودشان را دارند، اما با توجه به این مسأله که ترکیه، کشورهای حوزه خلیج‌فارس و مصر همگی همکاری‌های خود را با اسرائیل بهبود بخشیده‌اند، در سراسر منطقه آمادگی جدیدی برای همکاری وجود دارد. اکنون زمان آن است که آمریکا آمادگی متحدان منطقه‌ای خود را در ترتیبات جدید امنیتی منطقه‌ای بیازماید. این ساختار جدید امنیتی به آمریکا و متحدان منطقه‌ای آن امکان می‌دهد به‌طور موثرتری تلاش‌هایشان را علیه ایران هماهنگ کنند.» [9]

چنین انسجامی در شرایطی که ترامپ در پی تغییر برجام و حتی خروج از آن است، نیازی راهبردی برای آمریکا محسوب می‌شود. در واقع، واشنگتن برای تحت فشار قرار دادن ایران و وادارسازی او به تغییر رفتار منطقه‌ای، نیاز دارد تا متحدانش در منطقه به یک‌دیگر نزدیک‌شده و پروژه‌های مشترک و غیرمشترک (اما در یک راستا) را در دستور کرار قرار دهند. بر همین اساس، برای آمریکا مطلوب نیست که از برجام خارج شود اما متحدانش در منطقه یکپارچه نباشند. لذا به نظر می‌رسد آمریکا در صدد انسجام‌بخشی به آنان است. نشانه‌هایی وجود دارد مبنی بر این‌که آمریکا در صدد رفع بحران در شورای همکاری است. نشست کمپ دیویدکه بناست بزودی و با حضور روسای کشورهای شورای همکاری برگزار شود، چنین امری را پیگیری می‌کند. با آمدن پمپئو و مشی ضد ایرانی شدیدتر او نسبت به تیلرسون، به نظر می‌رسد اراده آمریکا برای حل این بحران تقویت خواهد شد.

 

[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr4', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr4", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]

 

امید امارات و عربستان به پمپئو؛ این‌گونه نیست که صرفا آمریکا در پی انسجام‌بخشی به متحدانش در منطقه علیه ایران باشد، بلکه این متحدان نیز در پی چنین رویکردی هستند. بر همین اساس است که امارات و عربستان، عمیقا از عزل تیلرسون خشنودند. به گمان آن‌ها، تیلرسون در اِعمال سیاست‌های ضد ایرانی در منطقه، چندان کارایی نداشته و با همسویی با قطر، مانع از موفقیت آن‌ها برای همسان‌سازی رفتار دوحه با سایر متحدان آمریکا علیه ایران شده است. لذا پمپئو و رویکرد ضد ایرانی‌ترش، برای ریاض و ابوظبی، فرصتی است که می‌توانند با استفاده از آن، قطر را با خود همسو ساخته، به رژیم صهیونیستی نزدیک‌تر شده و جبهه‌ای گسترده‌تر علیه ایران سامان دهند.

 

4-واگرایی محتمل قطر از ایران

روابط ایران با قطر هر قدر هم که مطلوب باشد، دوحه عضوی از خانواده اعراب و به صورت خاص‌تر اعراب خلیج فارس است و نمی‌تواند به صورت بلندمدت با سایر اعضای این خانواده روابطی نابسامان داشته باشد. حتی تصور این‌که آمریکا از برجام خارج شده و دوباره ایران در مسیر تحریم‌ قرار گیرد و یا به هر نحو دیگری تهران تحت فشارهای شدیدتری باشد، قطر را ناچار خواهد ساخت تا به رویکردی جدید بیاندیشد. به نظر می‌رسد این ملاحظات دوحه را به این فکر وامی‌دارد که چگونه می‌تواند روابط راهبردی‌اش با واشنگتن را ادامه داده و نیازهای راهبردی‌اش را در حالی که مرزهایش با اعراب بسته است، از ایران تامین کند در حالی که آمریکا در پی تشدید فشارها بر تهران است؟ این تنظیم رفتار با این ملاحظه همراه است که قطر نمی‌خواهد خواسته‌های مداخله‌جویانه‌ی چهار کشور عربی و به خصوص عربستان را بپذیرد. اما آیا این به معنای عدم هرگونه نرمش در مقابل عربستان است؟ به نظر می‌رسد پاسخ منفی باشد.[10]

بر این اساس می‌توان گفت قطر مختصات شرایط جدید را فهم کرده و بیشتر از قبل در پی کاهش بحران در روابطش با چهار کشور عربی است. نشانه‌هایی وجود دارد که این ادعا را تا حدی اثبات می‌کند. به‌عنوان نمونه شبکه الجزیره به سراغ سفیر آمریکا در کویت رفته است تا این جمله او را برجسته سازد: «موضع دولت آمریکا روشن است و ما خواهان حل بحران به وجود آمده در شورای همکاری خلیج‌فارس هستیم و این نیازمند وحدت است.»[11] خالد بن محمد العطیه وزیر دفاع قطر هم در حالی که چندی قبل در آمریکا به سر می‌برد گفت تنها کسی که می‌تواند بحران در روابط قطر و کشورهای عربی را فقط با یک تماس تلفنی حل کند، دونالد ترامپ است. این جمله که طی ماه‌های اخیر کم‌نظیر است، در بطن خود یک درخواست مشخص از آمریکا دارد. قطر به‌خوبی می‌داند اگر بخواهد در مقابل خواسته‌های حداکثری عربستان تسلیم نشود اما بحران هم فروکش کند، تنها راه، میانجی‌گری آمریکاست البته به شرطی که نرمش‌هایی در مقابل ریاض از خود نشان دهد؛ نرمش‌هایی که احتمالا تغییر رفتار با ایران هم جزئی از آن خواهد بود.

 

5-جمع‌بندی و ملاحظاتی برای ایران

عزل تیلرسون از وزارت خارجه ایالات متحده آمریکا، رویکرد واشنگتن نسبت به ایران را دچار تغییر نساخت اما بر شدت ضدیت با تهران افزود. از این منظر، حضور پمپئو در وزارت خارجه می‌تواند منجر به فشارهای بیشتر بر ایران شود. یکی از روش‌هایی که می‌تواند زمینه‌ی فشار بر ایران را تقویت کند، منسجم شدن متحدان منطقه‌ای آمریکا علیه تهران است. بر همین اساس، به نظر می‌رسد روندی که طی هفته‌های اخیر در خصوص حل بحران در روابط قطر با چهار کشور عربی آغاز شده بود، با حضور پمپئو تقویت شده و با سرعت بیشتری پیش رود. از سوی دیگر با توجه به این‌که قطر نیز نمی‌‌تواند چنین بحرانی را در بلندمدت تحمل کند، احتمال واگرایی‌اش از ایران بیشتر خواهد شد. ایران در مواجهه با چنین شرایطی چه باید کند؟ هدف اصلی این مقاله تبیین چرایی واگرایی قریب الوقوع قطر از ایران بود و در پی پاسخ به این سوال نیست اما صرفا ملاحظاتی کلی در این خصوص طرح می‌شود؛

ممانعت از تغییری اساسی در قطر؛ حتی با پایان بحران در روابط قطر و چهار کشور عربی، باز هم امارات و عربستان برای همسان‌سازی «دائمی» قطر با خود علیه ایران، نیازمند تغییری اساسی در ساختار قدرت قطر می‌باشند. همین امر می‌تواند زمینه‌ طراحی توطئه علیه دوحه و امیر جوان آن را افزایش دهد. قدرت لابی‌گری امارات و عربستان در آمریکا، امر قابل توجهی است که طی سال‌های اخیر مورد توجه تحلیل‌گران قرار گرفته است. بر همین اساس، امکان همراه‌ ساختن آمریکایی که ترامپ، رئیس جمهور و پمپئو، وزیر خارجه آن است، برای تغییری اساسی در قطر وجود دارد. چنین امری به هیچ وجه برای ایران مطلوب نیست. لذا این گزاره که در ابتدای بحران قطر طرح می‌شد مبنی بر این‌که ایران باید مانع از هرگونه تغییر اساسی مانند کودتا در قطر شود، هم‌چنان معتبر است، اگرچه با واگرایی قطر از ایران، روش تحقق این گزاره متفاوت خواهد شد.

تعریف پروژه‌های مشترک اساسی؛ اگرچه امر دشواری است اما به نظر می‌رسد تعریف پروژه‌های مشترک اساسی با قطر که سودآوری آن‌ها برای دو طرف، نیازمند تداوم این پروژه‌ها باشد، می‌تواند واگرایی قطر از ایران را به لحاظ سیاسی تا حدی کم هزینه‌تر سازد.

تثبیت گزاره‌ی ذهنی «ایران، حامی قطر»؛ ایران از خردادماه 96 که قطر از سوی چهار کشور عربی تحریم شد، نیازهای اساسی این کشور از جمله مواد غذایی را تامین کرده است. علاوه بر این، بخشی از هواپیماهای قطر که امکان عبور از آسمان عربستان و امارات را نداشتند، از آسمان ایران گذر کردند تا اثرگذاری این تحریم، تا حدی برای دوحه کمتر شود. مهم‌تر از این دو، تقویت همکاری‌های امنیتی و نظامی ایران و قطر بود. ایران و ترکیه حامیان قطر در مقابل عربستان و امارات بودند و ایران به دلیل مجاورت جغرافیایی با قطر، نقش مهم‌تری در این خصوص ایفا کرد. بر این اساس به نظر می‌رسد تهران باید بکوشد این حمایت‌های بی‌دریغ را به یک گزاره ذهنی عمیق و ثابت برای مردم و نخبگان حکومتی و غیرحکومتی قطر تبدیل کند، به‌گونه‌ای که نام ایران برای آن‌ها، یادآور این حمایت‌ها باشد. این امر هرچند اندک اما در کنترل هزینه‌های سیاسی ناشی از واگرایی احتمالی قطر از ایران موثر خواهد بود.

حفظ و تقویت کانال‌های ارتباطی پنهان؛ با فرض این‌که واگرایی قطر از ایران به دلیل تشدید سیاست‌های ضد ایرانی آمریکا در منطقه قریب الوقوع است، به نظر می‌رسد ضروری است کانال‌های ارتباطی غیرآشکار با قطر، بیشتر از قبل توسعه یافته و تثبیت شود.


منابع:

[1] . بی‌بی‌سی فارسی، «ای‌میل‌های هک شده به تلاش امارات برای برکناری تیلرسون اشاره دارد»، 15 اسفند 1396، قابل بازیابی در؛

http://www.bbc.com/persian/world-43296995

[2] . New York Times, “A Top Trump Fund-Raiser Says Qatar Hacked His Email”, March, 5, 2018, Available at:

https://www.nytimes.com/2018/03/05/world/middleeast/qatar-trump-hack-email.html

[3] . https://twitter.com/Abdulkhaleq_UAE/status/971047570410803202

[4] . https://twitter.com/Abdulkhaleq_UAE/status/973622879484030976

[5] . الجزیره، «تيلرسون.. أسباب العزل والتغريدة المهينة»، 14 مارس 2018، قابل بازیابی در؛

http://www.aljazeera.net/news/presstour/2018/3/14/ تيلرسون-أسباب-العزل-و-التغريدة-المهينة

[6] . الخلیج الجدید، «إعلام دول الحصار يحتفي بإقالة «تيلرسون» بزعم محاباته قطر»، 13 مارس 2018، قابل بازیابی در؛

http://www.thenewkhalij.news/ar/ سياسة/إعلام-دول-الحصار-يحتفي-بإقالة-«تيلرسون»-بزعم-محاباته-قطر

[7] . مشاري الذايدي، «إقالة تيلرسون رسالة ترمب الواضحة»، الشرق الاوسط، 14 مارس 2018، قابل بازیابی در؛

https://aawsat.com/home/article/1203991

[8] . العرب، «قطر أكبر الخاسرين من إقالة تيلرسون»، 14 مارس 2018، قابل بازیابی در؛

https://alarab.co.uk/ قطر-أكبر-الخاسرين-من-إقالة-تيلرسون

[9] . Martin Indyk, “6 elements of a strategy to push back on Iran’s hegemonic ambitions”, Brookings Institution, March 29, 2017, Available at: https://www.brookings.edu/blog/markaz/2017/03/29/6-elements-of-a-strategy-to-push-back-on-irans-hegemonic-ambitions/

[10] . سعید ساسانیان، «برجام و بحران قطر؛ تغییری در راه است؟»، شبکه مطالعات سیاست‌گذاری عمومی، 5 اسفند 1396، قابل بازیابی در؛

http://npps.ir/ArticlePreview.aspx?id=182074

[11] . خبرگزاری فارس، «سفیر آمریکا در کویت: خواهان حل بحران قطر هستیم»، 17 بهمن 1396، قابل بازیابی در؛

http://www.farsnews.com/13961117001591

ارسال دیدگاه