آیا جهان به سمت جنگ قدرت‌های بزرگ پیش می‌رود؟

ظهور دولتی یکجانبه‌گرا در آمریکا همزمان با رشد روزافزون قدرت سیاسی و نظامی چین، از دید برخی کارشناسان، چشم‌انداز بروز یک درگیری نظامی میان قدرت‌های بزرگ را افزایش داده است.

در مدتی که از حضور «دونالد ترامپ» در کاخ سفید می‌گذرد، روابط واشنگتن با پکن دستخوش تحولی جدی شده و دو کشور هرچند در مسئله کره شمالی همکاری‌هایی داشتند، اما در موضوعات متعددی با اختلاف نظر روبرو بوده‌اند.

بعد از آغاز ریاست جمهوری ترامپ در سال 2017 میلادی تاکنون، مسایلی همچون مناقشه دریای چین جنوبی، سیاست چین واحد و مسایل اقتصادی به بروز تنش لفظی میان این دو کشور منجر شده و در حالیکه سیاست اعلامی دولت سابق آمریکا پیشبرد الگوی رقابت و همکاری توأمان بود، در راهبرد امنیت ملی دولت جدید آمریکا، از چین، در کنار روسیه، به عنوان یک «رقیب» سیاسی و ایدئولوژیک یاد شده که باید به مقابله با آن پرداخت.

دولت اوباما؛ همکاری و رقابت

در دولت «باراک اوباما» رئیس جمهور پیشین آمریکا عنوان می‌شد که روابط مثبت میان آمریکا و چین برای هر دو کشور اهمیت بسزایی دارد. اوباما در اولین سال ریاست جمهوری خود به چین سفر کرد و خودش درباره روابط دوجانبه با پکن گفته بود «روابط میان آمریکا و چین مهم‌ترین رابطه دوجانبه در قرن 21 است».

در دولت اوباما، چهار دهه پس از برقراری روابط دیپلماتیک میان واشنگتن و پکن، روابط دو کشور تقریبا به بهترین وضعیت خود رسیده بود، هرچند در همان زمان هم قدرت روزافزون چین در عرصه اقتصاد و فعال شدن این کشور در عرصه سیاسی و نظامی، به مرور نگرانی‌هایی را بین اندیشمندان آمریکایی ایجاد کرده بود؛ نگرانی آن‌ها این بود که چین به مرور در حال به چالش کشیدن نظم لیبرال حاکم‌شده بر جهان پس از جنگ دوم جهانی و تضعیف ساختار تک‌قطبی شکل‌گرفته پس از پایان جنگ سرد است.

در آن دوره در سند امنیت ملی آمریکا بر لزوم حفظ همکاری سازنده با چین تأکید شده بود، هرچند طرفین در موضوعاتی مانند وضعیت دریای چین جنوبی تنش‌هایی هم داشتند.

 

دولت ترامپ؛ افزایش تنش، همکاری موردی

شاید بتوان گفت در صورت روی کار آمدن یک رئیس‌جمهور دموکرات هم به دلایل فوق‌الذکر روابط واشنگتن و پکن به مرور به سمت تنش حرکت می‌کرد، اما به نظر می‌رسد به قدرت رسیدن فردی که اطرافیان او مقابله با چین را نبردی ایدئولوژیک و سرنوشت‌ساز برای جهان غرب می‌دانند، این روند را تسریع کرد. ترامپ حتی پیش از آغاز دوره ریاست جمهوری و در زمانی که کاندیدای حزب جمهوری‌خواه آمریکا بود در تضاد با سیاست چین واحد، تلفنی با رئیس جمهور تایوان گفت‌وگو کرد. سیاست چین واحد بر عدم تماس مستقیم رؤسای جمهورآمریکا و تایوان که از سال 1979میلادی اعمال شده، تاکید دارد. 

این تماس‌ها حتی با وجود وعده ترامپ برای پایبندی به سیاست چین واحد، میان دولت ترامپ و تایوانی که توافق شده روابط مستقیم با آمریکا نداشته باشد، همچنان ادامه دارد.

طی هفته‌های اخیر، دولت آمریکا تهدید کرده است که به تنگه تایوان ناو اعزام می‌کند؛ اقدامی که از سوی چین به شدت خصومت‌آمیز تلقی می‌شود. همچنین حضور اخیر برخی کشتی‌های جنگی آمریکایی در نزدیکی جزایر مصنوعی ساخت چین در دریای چین جنوبی، با واکنش پکن مواجه شد و وزارت خارجه چین این اقدام واشنگتن را تحریک‌آمیز خواند.

چین با رشد اقتصادی و به روز کردن تجهیزات نظامی‌اش، تاثیر منطقه‌ای و جهانی‌ خود را افزایش داده و به قدرتی فراتر از منطقه شرق آسیا تبدیل شده است. در مقابل آمریکا به جنگ اقتصادی با چین رفته و تصمیم به اعمال تعرفه برای برخی محصولات وارداتی از چین در نظر گرفته است. قابل انتظار بود که پکن به این اقدام واکنش نشان دهد.

با این وجود به نظر می‌رسد حتی در حال حاضر دولت آمریکا و چین درباره روابط دوجانبه رفتاری همراه با احتیاط دارند و دستکم فعلا از تنش جدید در منطقه شرق آسیا اجتناب می‌کنند. در هفته‌های اخیر برخی مقامات دولت آمریکا به چین سفر کرده و با مقامات پکن درباره مسایل مورد نظر دو کشور گفت‌وگوهاییداشته‌اند.

«مایک پامپئو» وزیر خارجه آمریکا اواسط ماه ژوئن طی سفری به چین، با رئیس جمهور و دیگر مقامات چینی از جمله همتای خود دیدارهایی داشت. وی دو روز بعد از اولین نشست سران آمریکا و کره شمالی به چین رفت و از تلاش پکن برای برگزاری این نشست تشکر کرد. در این سفر محور گفت‌وگوها مسئله کره شمالی بود که دغدغه مشترک دو کشور است. چین نزدیک‌ترین متحد کره شمالی به حساب می‌آید و آمریکا سال‌ها با کره شمالی در تنش بوده است. پرونده اتمی کره شمالی از معدود موارد همکاری نزدیک میان واشنگتن و پکن به شمار می‌آید و ترامپ بارها از این بابت از «دوست خوب» خود، «شی جین پینگ» رئیس‌جمهور چین، تمجید کرده است.

هفته گذشته هم «جیمز متیس» وزیر دفاع آمریکا طی سفری به چین با مقامات این کشور دیدار کرد و با وجود اختلافات شدید بر سر مسئله دریای چین جنوبی، تاکید کرد که روابط نظامی میان واشنگتن و پکن اهمیت زیادی دارد. چین ضمن ستودن سفر متیس، از سفر وزیر دفاع این کشور به آمریکا در آینده خبر داد. 

 

هراس آمریکا از قدرت گرفتن چین، عامل تنش

دکتر «مایکل کلِر» استاد مسایل بین‌الملل در دانشگاه هَمپشایر واقع در ایالت «ماساچوست» آمریکا در رابطه با مسایل جاری میان چین و آمریکا به خبرنگار گروه بین‌الملل خبرگزاری فارس گفت که هراس آمریکا از رشد و قدرتمند شدن چین به تشدید تنش‌ها میان این دو کشور منجر شده است.

کلِر گفت: «تنش میان آمریکا و چین بر سر موضوعات مختلفی شامل مسائل تجاری، تایوان و انگیزه‌های ژئوپلیتیک چین، برای مدتی طولانی وجود داشته است. با قوی‌تر شدن چین، این تنش‌ها هم رشد کرده‌اند. چنین پدیده‌ای طبیعی و بازتاب تنش‌های اجتناب‌ناپذیر ایجاد شده به دلیل ظهور قدرت‌هایی است که استیلای تاریخی آمریکا در منطقه آسیا و اقیانوسیه را به چالش می‌کشند».

به نظر می‌رسد بروز تنش میان آمریکا و چین، اولی به عنوان «ابرقدرت نظام بین‌الملل» و دیگری به عنوان کشوری در حال تبدیل شدن به یک ابرقدرت، امری عادی باشد و آنچه آینده نظام بین‌الملل را مشخص می‌کند، نحوه برخورد این دو کشور با این تنش طبیعی باشد.

 «تنش‌های اجتناب‌ناپذیر ایجاد شده به دلیل ظهور قدرت‌هایی است که استیلای تاریخی آمریکا در منطقه آسیا و اقیانوسیه را به چالش می‌کشند.»

کلر می‌گوید: «آنچه اهمیت دارد این است که چطور این تنش‌ها مدیریت می‌شوند؛ اگر هر دو طرف رفتارهای تحریک‌آمیز را کنار بگذارند، تنش‌ها کمتر از حد بحران و خشونت باقی می‌مانند اما اگر یکی از طرفین یا هر دو طرف در چنین رفتارهایی شرکت‌ داشته باشند، خطر افزایش تنش نیز افزایش پیدا می‌کند».

وی در ادامه گفت که در شرایط کنونی این نگرانی وجود دارد که دو طرف با رفتارهای تحریک‌آمیز در دریای چین جنوبی، مانند نظامی کردن جزایر مصنوعی کوچک در این دریا از سوی چین و یا اعزام کشتی‌های جنگی به نزدیکی این جزایر، از سوی آمریکا به تنش‌ها بیافزایند. 

در این فضا، ظهور دولتی یکجانبه‌گرا مانند دولت ترامپ، احتمال تشدید تنش، نه فقط با چین، حتی با متحدان آمریکا را افزایش داده؛ تحولی که به عقیده کارشناسان خطر بروز درگیری نظامی میان قدرت‌های بزرگ را تشدید کرده است. موسسه تحقیقاتی گروه «فیچ» چندی قبل در گزارشی نوشت با گذشت هفت دهه از پایان جنگ دوم جهانی، تهدید بروز درگیری نظامی میان قدرت‌های بزرگ، بار دیگر افزایش یافته است. به عقیده این موسسه، یکی از نقاط احتمالی بروز این درگیری، دریای چین جنوبی است.

کلر درباره تاثیر سیاست‌های کنونی ترامپ بر روابط آینده آمریکا و متحدان سنتی‌اش گفت: «با سیاست “اول آمریکا” که دونالد ترامپ آن را ترویج می‌کند، آمریکا این مسئله را انتخاب کرده که وابستگی خود به متحدان قدیمی از جمله ناتو و ژاپن را کاهش دهد و به جای آن سیاست یکجانبه‌ای را در پیش بگیرد که به دنبال منافع ملی در هر شرایطی است. در برخی موارد، این مسئله می‌تواند به همکاری موقت با اتحادیه اروپا، چین یا اروپا بیانجامد و در برخی موارد این سیاست می‌تواند به درگیری منجر شود. برای مثال آمریکا ممکن است با متحدان سنتی خود دچار درگیری تجاری شود».

وی در ادامه خاطر نشان کرد، ترس از این مسئله وجود دارد که جهان به سوی فضای پیش از جنگ جهانی اول پیش رود و چندین قدرت مرکزی در رقابت باشند و برای به کارگیری نیروهای نظامی خود برای اهدافشان، تمایل داشته باشند. 

این استاد دانشگاه همپشایر در ادامه با اشاره به وقوع جنگ جهانی در سال 1914 میلادی، گفت شرایط امروز مشابه زمانی است که قدرت‌های بزرگ وقت جهان شامل انگلیس، آلمان، روسیه و امپراطوری اتریش-مجارستان برای افزایش نفوذ با هم رقابت می‌کردند. به گفته وی، امروزه این قدرت‌ها چین، آمریکا و همچنین روسیه هستند که همه به تسلیحات اتمی مجهز شده‌اند و مانند قدرت‌های قبل از جنگ جهانی اول، برای پیشرفت ژئوپلیتیک در نقاط کلیدی جهان، مانند شرق اروپا، سوریه و منطقه ایندو پاسیفیک  مانور می‌دهند. 

کلِر درباره آینده جهان و رقابت قدرت‌های بزرگ گفت: «ما دیده‌ایم که این رفتارها پیش از سال 1914 به چه نتیجه‌ای منجر شد. امیدوارم در آینده دوباره شاهد آن اتفاق نباشیم.»

 

  • این مطلب، صرفاً جهت اطلاعِ مخاطبان، نخبگان، اساتید، دانشجویان، تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران بازنشر یافته و الزاماً منعکس‌کننده‌ی مواضع و دیدگاه‌های اندیشکده راهبردی تبیین نیست.

منبع: فارس

ارسال دیدگاه