مذاکره کره شمالی و آمریکا؛ ارزیابی اهداف و انگیزه‌ها

دیدار و مذاکره رهبران کره شمالی و آمریکا با توجه به اهداف و منافع دو طرف، اتفاق قابل توجهی است و بررسی ابعاد و زوایای متعدد آن دارای اهمیت است.

اندیشکده راهبردی تبیین- دیدار ترامپ و کیم جونگ اون اتفاق قابل توجهی بود که می تواند تبعات مختلفی برای نظام بین الملل و البته بطور ویژه برای کشورمان داشته باشد. نکته حائز اهمیت آن است که چه اهداف و انگیزه هایی در پشت پرده تمایل پیونگ یانگ و واشنگتن برای چنین مذاکره و توافقی نهفته است و اساسا این اهداف و انگیزه ها تا چه میزانی با همدیگر همخوانی دارد. کره شمالی اکنون به سطح قابل توجهی از بازدارنگی دست یافته و بدنبال سلسله اهداف دیگری از جمله یک رژیم امنیتی مستحکم می باشد و در مقابل آمریکا در پی دستیابی به خلع سلاح کامل کره شمالی، و نه تامین امنیت برای این کشور است.

 

 

ریشه های تاریخی این مذاکرات

در ابتدا با گریزی به پهنه تاریخ، میتوان شاهد نمونه های متعددی از این مذاکرات بود. توافق “چارچوب توافق شده” در سال 1944 یکی از این موارد است که بین پیونگ یانگ و واشنگتن شکل گرفت و کره شمالی تعهد داد تا با نظارت آژانس انرژی اتمی به فعالیت هسته ای خود پایان دهد و در قبال آن غذا و همچنین خدمات فنی انرژی هسته ای صلح آمیز تحویل بگیرد. اما این دو کشور هیچکدام به تعهدات خود عمل نکردند و توافق با شکست روبرو گردید. در 29 فوریه سال 2012 نیز بار دیگر دو کشور “توافق جهش” را امضا کردند که کره بار دیگر به تعلیق غنی سازی و آزمایش موشکی خود متعهد شد و آمریکا نیز وعده غذا را تکرار کرد که اینبار نیز واشنگتن ارسال ماهواره کره شمالی را نوعی آزمایش موشکی تفسیر نموده و از ادامه ارسال مواد غذایی سرباز زد که در نتیجه توافقی باقی نماند.

با این وصف کره شمالی یکباره به پیشباز مذاکره نرفته و نزدیک به دو دهه است که رهبران این کشور تمایل خود به مذاکره را نمایان ساخته اند اما در مقاطع گوناگون روسای جمهور آمریکا پاسخ مناسبی نداده اند. چنانچه کلینتون پس از درخواست کره شمالی برای مذاکره، صرفا آلبرایت را به کره فرستاد، بوش نیز در برابر این تمایل آن را شدیدا رد نمود و اوباما نیز بر این موضوع تاکید نمود که این روش از سوی رهبران پیشین کره شمالی نیز مشاهده شده است و آن را جدی تلقی ننمود. بنابر این مذاکره ترامپ را می توان سنت شکنی روسای جمهور آمریکا دانست که در این سطح وارد گفتگو و توافق شده اند.

 

[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]

 

ارزیابی اهداف و انگیزه های کره شمالی

کره شمالی اهدافی را در پی این مذاکره و توافق دنبال می نماید که به مهمترین موارد آن از منظر پیونگ یانگ می توان پرداخت. کیم جونگ اون در این برهه ملاقات با رئیس جمهور آمریکا، کاری را که رهبران پیشین کره شمالی نتوانستند انجام دهند را عملی نمود تا بواسطه آن مشروعیت رهبری اش را تثبیت نماید. وی در پرتو این دیدار و مذاکره خواستار توسعه اقتصادی برای کشورش نیز می باشد که مورد نیاز این کشور و از نتایج دیدار و توافق با آمریکا خواهد بود.

کره شمالی فرصت گفتگو با کره جنوبی را زمینه ساز دیدار رهبران دو کره در مرز دو کشور ساخت و با بدست آوردن ظرفیت بی‌سابقه هسته‌ای و به بهره مندی از به قدرت رسیدن ترامپ در آمریکا، خود را به پای میز مذاکره با آمریکا رساند. از سوی دیگر تلاش نمود با تاکید بر اولویت خلع سلاح هسته ای در مذاکرات، پیشتر از نپرداختن به حقوق بشر در این کشور، تضمین بگیرد[1].

کاهش آثار تحریم های بین المللی بویژه تحریم نفت کره شمالی در کنار سایر فشارهای اقتصادی آمریکا از دیگر اهداف پیونگ یانگ می باشد که با مذاکره، مانع اجماع سازی بیشتر واشنگتن علیه این کشور و کنترل تهدیدات مکرر ترامپ مبنی بر اقدام نظامی می باشد. ترامپ با رونمایی آخرین سند امنیت ملی این کشور، کره شمالی را کانون تهدیدات پیش روی ایالات متحده معرفی کرد و بر خطر هسته ای کره شمالی بعنوان محوری ترین برنامه واشنگتن برای دستیابی به موقعیت برتر هسته ای در برابر رقبا تاکید نمود که در نتیجه کره شمالی نیز برای ایجاد یک رژیم امنیتی تلاش نمود.

دیگر انگیزه کره شمالی از این مذاکره مقابله با نفوذ چین می باشد که در اثر ارتباط با آمریکا تعادل بیشتری برقرار می کند و در ازای دریافت کمک های آمریکا از وابستگی به چین نیز می کاهد. روابط خاص چین با پیونگ یانگ منجر به این گشته که در ادوار مختلف آمریکایی ها برای مهار کره شمالی وارد رایزنی و معاملاتی با چین بشوند.

 

[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]

 

بنابر این اهداف کره شمالی و انگیزه های ورود به مذاکره و توافق با آمریکا شامل تضمین های امنیتی، پذیرفتن مشروعیت سیستم حکومتی کره شمالی توسط آمریکا، آغاز روند برقراری مناسبات سیاسی تازه و کاهش روند تحریم ها، فشارها و تهدیدهای آمریکا علیه پیونگ یانگ، مشارکت کره شمالی درروند برقراری صلح و ثبات در منطقه شبه جزیر کره و کاهش روند مانورهای نظامی آمریکا در منطقه می باشد.

ارزیابی اهداف و انگیزه های ایالات متحده آمریکا

واشنگتن در چرخشی قابل توجه بعد از آخرین شلیک موشک قاره پیمای پیونگ یانگ، اعلام کرد که بدون پيش شرط آماده گفتگو با کره شمالي مي باشد که این اتفاق اهمیت بررسی اهداف و انگیزه های دولت آمریکا را دوچندان می کند. در حقیقت برای ترامپ و سایر دولتمردان آمریکا روشن است که دستیابی به توافق موثر با کره شمالی در جهت خلع سلاح به سادگی میسر نخواهد شد. با این حال، کشاندن مقامات پیونگ یانگ پای میز مذاکره خود هدف ارزنده ای است که دستاورد آن برای سیاست خارجی دولت جمهوریخواه آمریکا در بزنگاهی چون انتخابات سال ۲۰۲۰ بسیار کاربردی خواهد بود. ترامپ همچنین نشان داده است که بدنبال تقویت موقعیت اقتصادی و سیاسی آمریکا و تحقق شعار “آمریکا اول” بوده و با هر کسی که بتواند این هدف را تامین نماید، مذاکره و مصالحه می کند. کره شمالی دارای شش ترلیون دلار ذخایر زیرزمینی و معادن می باشد که دولت آمریکا انگیزه دیگری برای مذاکره با پیونگ یانگ دارد و به این واسطه در صدد بهره مندی شرکت های آمریکایی از قراردادهای تجاری با بازار وسیع و دست نخورده کره شمالی می باشد.

از دیگر سو آمریکا با مذاکره با کره شمالی این موضوع را تایید نموده است که جنگ با این کشور تقریبا غیر ممکن گشته چرا که کره شمالي به مرحله بازدارندگي و رشد خيره کننده نظامی رسیده که این موضوع علاوه بر هزینه‌های مادی و نظامی، به شدت به خدشه‌دار شدن موقعیت سیاسی واشنگتن در جامعه بین‌المللی خواهد انجامید. پس بهترین مسیر کنترل این کشور از طریق مذاکره خواهد بود. همچنین عملگرایی ترامپ و تفاوت وی با دیگر روسای جمهور آمریکا، موجب گردیده است تا معادله ساختار- کارگزار را به نفع نقش کارگزار تغيير دهد و از این طریق متفاوت و موفق بودن خویش را اثبات نماید. این موقعیت همچنین به ترامپ فرصت داد که درخواستش از کره شمالی را از انهدام یکجای تسلیحات هسته‌ای به خلع سلاح مرحله به مرحله تغییر دهد. در کمترین دستاورد ترامپ میتوان به آزادی سه زندانی آمریکایی از کره شمالی و تخریب تنها سایت آزمایش هسته ای این کشور در کوتاه مدت و جریان مذاکرات هم اشاره کرد[2].

 

[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr4', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr4", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]

 

کنترل و مهار چین نیز براساس سند امنیت ملی آمریکا در اولویت های واشنگتن قرار دارد[3]،  از اهداف دیگر این مذاکرات می باشد که این موضوع با هدف مهار چین توسط کره شمالی نیز همپوشانی و سنخیت دارد[4]. دیگر هدف آمریکا از مذاکره می تواند ایجاد شکاف و جدایی بین پکن و مسکو باشد تا بتوانند به موفقیت هایي در سیاست مهار روسیه دست بیابند و بعد از آن در فرصت مناسب دوباره به چین و کره شمالی بپردازند.

تحلیل الگو و مدل مذاکراتی کره شمالی و ایالات متحده

مذاکره و دیدار ترامپ و کیم جونگ اون از ابعاد مختلفی قابل تحلیل است که یکی از آنها بررسی مفاد مورد توافق و الگوی مذاکراتی آنها می باشد و اینکه تا چه میزانی امکان بهره برداری از این الگو جهت مذاکره با ایران نیز وجود دارد. بطور کلی مفاد بیانیه چهار ماده ای و جوهره مندرج در مفاد توافق میان ترامپ و کیم جون اون دارای محورهای مهمی نظیر توافق برای برقراری روابط دیپلماتیک مجدد بین دو کشور آمریکا و کره شمالی، تلاش برای ایجاد و تداوم صلح در شبه جزیره کره، تعهد طرف آمریکایی به اعتمادسازی برای دولت و ملت کره شمالی، تعهد کره شمالی به خلع سلاح اتمی و در نهایت ایجاد سازوکار مذاکرات برای تحقق تعهدات متقابل می باشد.

در تحلیل این مدل مذاکره و توافق انجام شده باید اذعان داشت سه عنصر مهم در این توافق وجود ندارد. یک این که جدول زمانبندی برای موضوع و نحوه مذاکرات مشخص نشده است. نکته دیگر آنکه درباره کنترل برنامه های تسلیحاتی و قابل نظارت بودن آن در این سند مشابه مذاکرات با ایران وجود ندارد و نکته پایانی آن که به تامین و نحوه پرداخت هزینه های سنگین خلع سلاح کره شمالی پرداخته نشده که طبعا این کشور توان پرداخت بهای سنگین آن را نخواهد داشت[5].

آنچه که از مفاد مندرج در بیانیه قابل استنباط است شکل و مدل مذاکره بین دو کشور می باشد که در حقیقت در چارچوب توافق ، داده ها و ستانده ها و تعهدات کلی طرفین مشخص شده است تا به صورت گام به گام اجرا شود و در همین حال توسط کمیته نظارت و راستی آزمایی مورد بررسی قرار بگیرد. اما نکته پراهمیت در این الگو آن است که با یک روش بیزینسی توسط ترامپ انجام گرفته و بصورت عمده عناوین تعهدات و کلیات نقشه راه مشخص نموده و از ورود به جزئیات مناقشه برانگیز امتناع نموده اند. این روش برای احاله نمودن جزییات در یک الگوی مذاکراتی، همواره به عنوان کمین گاه شیطان تعبیر می شود و در مذاکرات در خصوص جزییات است که موانع زیادی پدیدار می گردد. بنابراین هیچ یک از دستاوردهای ذکر شده در توافق تا مشخص شدن ماهیت و جزییات توافق را، نمیتوان در پرتو سوابق پیچیده مذاکرات پیونگ‌یانگ و واشنگتن، تحقق یافته دانست.

 

[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr5', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr5", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]

 

در یک مطالعه تطبیقی می توان به این نکته اشاره کرد که این توافق از جهات قابل توجهی با مذاکرات با ایران و سند برجام متفاوت است چرا که در مذاکرات با کشورمان یک توافق حجیم نزدیک به 200 صفحه با اشاره به تمام جزییات و صرفا درمورد یک موضوع هسته ای انجام پذیرفت در حالیکه در توافق آمریکا و کره شمالی فقط به کلیات یک توافق کلان اشاره شده است و از این جهت کاملا غیر تخصصی و متفاوت با الگوی برجام بوده است.

همچنین برای به فرجام رسیدن مذاکرات با جمهوری اسلامی ایران، موانعی جدی از جمله وجود مخالفین و کارشکنان سرسختی در حوزه منطقه ای و بین المللی نظیر رزیم صهیونیستی و عربستان بود که متحد منطقه ای آمریکا هستند و از ابتدا دنبال عدم تحقق مذاکرات بوده و تمام ظرفیت سیاسی و اقتصادی خود را برای این موضوع متمرکز کردند. اما در الگوی توافق آمریکا و کره شمالی  شاهد حمایت متحدین منطقه ای آمریکا یعنی ژاپن و کره جنوبی می باشیم. بنابراین مذاکرات ایران و آمریکا در خصوص هسته ای در قیاس با مذاکرات آمریکا و کره شمالی با چهار چالش داخلی ایران، چالش داخلی آمریکا، چالش های منطقه ای و بین المللی مواجه بوده است که این چالش ها در الگوی مذاکرات احتمالی مدنظر کاخ سفید با ایران نیز شدیدتر از گذشته به حیات خود ادامه خواهند داد.

تعارض اهداف و منافع در مدل مذاکرات

با توجه به فهرست اهداف و انگیزه های کره شمالی و آمریکا از مذاکره، می توان سریع به ناهمگونی و تعارض اهداف دو کشور رسید. ایجاد رژیم امنیتی برای کره شمالی در مقابل خلع سلاح کره شمالی، گسترش روابط با آمریکا در مقابل کنترل بیشتر کره شمالی، کاهش آثار تحریم ها و توسعه اقتصادی در مقابل افزایش فشار تحریم از سوی آمریکا، مشروعیت یافتن از جانب آمریکا در مقابل تعارض و رویکرد منافع حداکثری ترامپ به مذاکرات، از جمله مواردی است که این تعارض و عدم سنخیت در اهداف کره در مقابل اهداف آمریکا از مذاکره را آشکار می سازد.

آنچه روشن است تمایل پوینگ یانگ برای خلع سلاح می باشد اما آنچه همچنان مبهم است تضمین امنیت کره شمالی توسط آمریکا است. سابقه تاریخی آمریکا در کارشکنی هایی که برای برقراری صلح و امنیت در شبه جزیره کره داشته است یادآور عدم تضمین دولت های پیشین آمریکا برای تامین یک توافق امنیتی قابل قبول برای پیونگ می باشد. این رویکرد همچنان در تعارض با اهداف کره شمالی در آمریکا وجود دارد و از 64 سال پیش، مذاکره کننده های آمریکایی را مجبور به اتخاذ زبان زورگویی، خودنمایی ایدئولوژیک و مقابله با سازش کرده است. چنانچه یک بار دیگر در سال 2003 میلادی پیونگ یانگ بخاطر همین تعارض اهداف و منافع که عدم پایبندی آمریکا به بند 2 چارچوب توافقی، که حرکت به سوی عادی سازی روابط اقتصادی و سیاسی بود، از توافق منع گسترش سلاح های اتمی خارج شد.

اما اینبار یک تفاوت آشکار وجود دارد و اینکه واشنگتن تمایل دارد مذاکرات با کره شمالی زمینه ساز الگوی مذاکراتی برای گفتگو با ایران باشد. در این شرایط ترامپ به دلیل خروج از برجام در داخل آمریکا و در سطح بین المللی با انتقادات شدیدی مواجه شده که اکنون در مذاکره با کره شمالی تلاش دارد آن را یک الگوی موفق نشان داده و بواسطه آن فشار بر ایران را برای آمدن به پای میز مذاکره افزایش دهد. ترامپ تلاش خواهد داشت در مذاکرات جاری اثبات کند که او می تواند یک توافق خوب همراه با خلع سلاح کامل هسته ای را به انجام برساند و از این طریق وجهه خود را بازسازی و به تبع آن فشار بر ایران را دوچندان نماید.

فقط در صورت موفقیت توافق با پیونگ یانگ واشنگتن می تواند از موفقیت این توافق برای افزایش فشارها بر ایران استفاده نموده و با وسعت دامنه کنش در سطح داخلی و بین المللی میتواند این مدل از مذاکره را به عنوان الگویی برای تحمیل مذاکره به ایران و رسیدن به توافق موردنظر خود با ایران معرفی نماید. البته این امر منوط به موفقیت مذاکرات فعلی می باشد که باتوجه به سابقه مذاکرات تاریخی اشاره شده در روابط دو کشور آمریکا و کره شمالی، تعارض و عدم سنخیت منافع و اهداف دو کشور، ضعف های اساسی الگوی توافق جاری و روحیات و شخصیت ترامپ، احتمال موفقیت این مذاکرات کمرنگ تر از آن ارزیابی می شود که بتواند بعنوان یک مدل موفق به ایران تحمیل شود.


منابع و ارجاعات:

[1] “ملاقات ترامپ و کیم، چه کسی طناب را می کشد؟” وبسایت دیلی استار، منتشر شده در تاریخ 12 ژوئن 2018، قابل بازیابی در پیوند زیر:

http://latestnews24.unaux.com/trump-kim-summit-whos-pulling-the-strings/?i=1

[2]“تایید آزادی سه زندانی آمریکایی؟” وبسایت خبری تحلیلی تابناک، منتشر شده در تاریخ 19 اردیبهشت 1397، قابل بازیابی در پیوند زیر:

http://www.tabnak.ir/fa/news/797611

[3] سند امنیت ملی آمریکا در دولت ترامپ. منتشر شده در تاریخ 18 دسامبر 2018 . قابل بازیابی در پیوند زیر:

https://www.whitehouse.gov/briefings-statements/president-donald-j-trump-announces-national-security-strategy-advance-americas-interests/

[4] برای مطالعه بیشتر ر.ک: “یکجانبه گرایی ایالات متحده و تاثیر آن در افول هژمونی آمریکا” توحید افضلی، اندیشکده راهبردی تبیین، منتشر شده در تاریخ 11 اردیبهشت 1397، قابل بازیابی در پیوند زیر:

یک‌جانبه‌گرایی ایالات‌متحده و تأثیر آن در افول هژمونی آمریکا

” [5]چرا مذاکره کره شمالی و آمریکا شکست خواهد خورد” وبسایت الوقت، منتشر شده در تاریخ 2 اردیبهشت 1397، قابل بازیابی در پیوند زیر:

http://alwaght.com/fa/News/129885

 

 

ارسال دیدگاه