پایان عصر «هژمونی مفید» آمریکا

سیاست خارجی ترامپ جهانی که آمریکا در آن محوریت داشت را به نقطه عطفی نزدیک کرده است که احتمالاً موجب تغییر در اصول بنیادین نظم آن خواهد شد. اما چگونه؟

اندیشکده راهبردی تبیین- در حالی که بسیاری دونالد ترامپ را منادی گرایش های ملی گرایی از جنس ناسیونالیسم قرن بیستمی می دانند، بسیاری دیگر ظهور او را پرده ای دیگر از راست گرایی افراطی تلقی می کنند. اما ترامپ را باید بیش و پیش از هر چیزی دشمن نظمی دانست که فاتحین جنگ جهانی دوم در سالهای پس از پایان این نزاع تاریخی پایه ریزی کردند. نظمی مبتنی بر چندجانبه گرایی و همکاری بین المللی که بعد از فروپاشی شوروی با چاشنی هژمونی مفید ایالات متحده ممزوج شده بود. در چارچوب این نظم ایالات متحده آمریکا در قبال بهره مند سازی متحدان خود از نظم جهانی توانسته بود نقش رهبری خود را تثبیت کرده و کشورها را به تبعیت از آن وا دارد. عنصر بارز این نظم فایده ای بود که در ازای پذیرش هژمونی آمریکا عاید دولت های متحد این کشور می شد. اما اکنون رئیس جمهور کنونی آمریکا با اصول و مبانی نظم جهانی مبتنی بر هژمونی ایالات متحده درگیر شده است. سیاست خارجی مبتنی بر یکجانبه گرایی دولت ترامپ[1] بیش از آنکه موقعیت این کشور در قبال دشمنان و رقبا را تقویت کند، موجب تضعیف متحدان قدیمی ایالات متحده آمریکا شده است. خروج از پیمان های بین المللی، تشویق دیگر کشورهای اروپایی به پیروی از الگوی ناتمام برگزیت انگلستان، فشار بر اعضای ناتو برای افزایش بودجه این سازمان نظامی و مهمتر از همه «دشمن» خوانده شدن اروپا توسط ترامپ، همه نشان از تغییرات بنیادن در بازیگری آمریکا دارد. یکجانبه گرایی های آمریکا و اصالت دادن به منافع خود در کنار بی توجهی به منافع و علایق متحدانی که سالیان متمادی موجب برساخته شدن نقش هژمونی ایالات متحده می شدند، جهانی که آمریکا در آن محوریت داشت را به نقطه عطفی نزدیک کرده است که احتمالاً موجب تغییر در اصول بنیادین نظم آن خواهد شد. اما چگونه؟

 

 

«هنری کسینجر» دیپلمات آمریکایی و مشاور اسبق امنیت ملی ایالات متحده آمریکا که معمار رابطه میان ایالات متحده آمریکا و چین  کمونیست با اجرای سیاست معروف به دیپلماسی پینگ پنگ در ۱۹۷۲ به شمار می آید، اخیراً گفته است که نظم جهانی پایه گذاری شده در دوران پس از جنگ جهانی دوم متزلزل است و شیوه رهبری و سیاست‌های رئیس جمهور کنونی آمریکا تأیید‌کننده فرضیه‌اش است. او همچنین گفته است «فکر می‌کنم که ترامپ ممکن است یکی از شخصیت‌های تاریخی باشد که نشان دهنده پایان یک دوره است»[2] سوالی که مطرح می شود این است که ترامپ چگونه می تواند نشان دهنده «پایان یک دوره» باشد؟ پاسخ به تغییر سیاست خارجی آمریکا مربوط می شود. به عبارتی ساده تر آمریکا دیگر آن هژمونی مفیدی نیست که پیروی از سیاست هایش متحدان دور و نزدیک را بهره مند کند. در طول تمام سالهای بعد از جنگ جهانی دوم ساختارها و رژیم های بین المللی که همزمان جایگاه هژمونیک و برتر ایالات متحده آمریکا را تثبیت می کردند و به متحدان این کشور سود می رساندند امروز در اثر سیاست های دونالد ترامپ یا تضعیف می شوند یا به حاشیه می روند.

 

[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]

 

سازمان تجارت جهانی که محرک اصول تجارت آزاد و لیبرالیسم اقتصادی آمریکایی به شمار می آید، امروز با تعرفه های وحشتناک دولت آمریکا بر کالاهای وارداتی به چالش کشیده شده است. اروپایی ها در حالی از احتمال فروپاشی ناتو در اثر سیاست های آمریکا حرف می زنند که در برهه های متعدد تاریخی مانند لشگرکشی آمریکا به افغانستان، سازمان پیمان آتلانتیک شمالی نقش حامی و مشروعیت ساز اقدام آمریکایی ها را ایفا کرده است. یا اینکه ترامپ در دیدار با همتای فرانسوی خود در کاخ سفید در حالی به وی پیشنهاد خروج از اتحادیه اروپا را داد که «همگرایی با اتحادیه اروپایی» در تمام سالهای بعد از جنگ جهانی دوم بعنوان یک اصل در سیاست خارجی ترامپ مطرح بوده است.

 

[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]

 

تضعیف ساختارهایی که پایه های نظم مبتنی بر هژمونی آمریکایی محسوب می شوند توسط دولت آمریکا در کنار خواسته های بی منطق این کشور برای اطاعت بی چون و چرا  در موضوعاتی مانند تحریم های ضدایرانی، در حال تبدیل کردن ایالات متحده از هژمونی مفید به یک قدرت یاغی مضر است که پیروی از آن بیش از انتفاع موجب متضرر شدن متحدانش می شود. در این شرایط است که رهبرانی مانند آنگلا مرکل صدراعظم آلمان و متحد سالیان متمادی ایالات متحده از لزوم خوداتکایی کشورها و اتحادیه اروپایی با وجود سیاست های آمریکا سخن می گویند.

آنچه مسلم است با استمرار سیاست خارجی خودمحورانه دولت دونالد ترامپ، نقش هژمونی آمریکا افول خواهد کرد و دوران نظم پسا جنگ آمریکا محور به پایان خواهد رسید و گفته کسینجر مبنی بر اینکه «ترامپ ممکن است یکی از شخصیت‌های تاریخی باشد که نشان دهنده پایان یک دوره است» محقق خواهد شد. در این وضعیت بهترین شرایط برای رشد هر چه بیشتر قدرت های رقیب ایالات متحده و استقلال بیشتر متحدان وابسته به سیاست های آمریکا ایجاد خواهد شد. روسیه و چین بعنوان رقبای ایالات متحده در حال پر کردن خلاءهای ناشی از بی مسئولیتی آمریکا نسبت به نظم جهانی هستند. در کنار آن کشورهای کلیدی اروپایی در حال دست و پنجه زدن برای اتخاذ رویکردی مستقل از آمریکا در مسائلی مانند تجارت بین المللی و موضوی مانند توافق هسته ای ایران هستند. فارغ از افول نقش هژمونی آمریکا، نتیجه تلاش سایر قدرت ها تعیین خواهد کرد که سمت و سوی نظم جهانی به کدام سو می رود.

 


 

پی نوشت ها

[1] برای مطالعه در مورد نقش یکجانبه گرایی در سیاست خارجی ترامپ به مقاله دکتر توحید افضلی با عنوان «خطوط جدید سیاست خارجی آمریکا در دوران ترامپ» منتشر شده در اندیشکده راهبردی تبیین مراجعه کنید. قابل بازیابی در آدرس زیر:

خطوط جدید سیاست خارجی آمریکا در دوران ترامپ

 

[2] Henry Kissinger: The World Is in a ‘Very, Very Grave Period’ and Trump Could Mark ‘End of an Era’, Newsweek, 20 Jul 2018, Available at: https://www.newsweek.com/henry-kissinger-trump-russia-putin-1035017

 

ارسال دیدگاه