جهان بی نظم و پرآشوب؛ مولود آمریکای ‘ترامپ’

نیویورک تایمز در دیدگاهی نوشت: آمریکای 'ترامپ' نظم جهان را به هم می ریزد و جهانی آشفته و به هم ریخته را به بشریت عرضه می کند.

 توماس فریدمن’ اندیشمند آمریکایی و دارنده سه جایزه ‘پولیتزر’ و نویسنده هفت کتاب در این نوشتار آورده است:هنگام سخنرانی ‘دونالد ترامپ’ رئیس جمهور آمریکا یک ماه پیش در مجمع عمومی سازمان ملل؛ او مطلبی را عنوان کرد که باعث خنده حضار شد. ترامپ می گوید که ‘حاضران در جلسه به من نخندیدند، بلکه با من خندیدند’. اما من می گویم؛ آنها نخندیدند، گریه کردند.
بله، نمایندگان کشورهای دیگر گریستند.
آنها گریستند، از این سوز دل که می دیدند آن آمریکایی را که می شناختند، در عرض 70 سال گذشته برایش احترام قائل بودند، با بزرگ منشی و نظم امنیتی که آن آمریکا در جهان برقرار کرده بود و تکیه گاهی برای کشورهای جهان شده بود تا در سایه آن به کامیابی و پیشرفت برسند، از این ساختمان جهانی سازمان ملل رخت بر بسته است.
آن آمریکا رفته و جایش را به ‘آمریکای ترامپ’ سپرده است. این آمریکا در دو رکن بنیادین با آمریکای قبلی متمایز است.
نخست آنکه؛ آمریکای ترامپ خود را یک محرک و الهام بخش و محافظ نظم جهان لیبرال نمی شناسد. آمریکای ترامپ، به جنگ با نظم طبیعی همه چیز می رود. این همان جنگ دائمی تنازع بقاء جنگل است. این حمایت از تولید داخلی است. این حاکمیت مرد قدر قدرت است.
دوم آنکه؛ آمریکای ترامپ فقط ‘منفعت’ را می طلبد. آمریکای ترامپ، باکی ندارد از اینکه یک نوع قدرت خام را به هر دشمن و یا هر دوستی نشان بدهد تا بلکه از او امتیاز اقتصادی و یا ژئوپولیتیک کسب کند، کم یا زیاد فرقی نمی کند. 
آمریکای ترامپ، اصلا برایش اهمیت ندارد که آیا در کشوری که دوست فرض می شود، حقوق بشر مثل آب خوردن زیر پا گذارده می شود و مردم بی گناه به بهانه های مختلف کشته می شوند. این بی اعتنایی ناشی از آن است که ترامپ شخصا با آن کشور دوست است و یا موضوع از حیث ژئوپولیتیک برایش اهمیتی ندارد.
اما آیا ترامپ محسناتی هم دارد یا نه؟
روابط بین الملل یک کارگاه بافندگی نیست. سکان هدایت آمریکا امروز در دستان یک قلدر دروغگوست که حرمتی برای ارزشها قائل نیست. او فقط در فکر این است که از دوست و دشمن تا آخرین قطره موجود شیره تعرفه ها را بکشد، کار تعرفه ها با چین را به بعد موکول کند و با پشت دست به صورت تمام نهادهای چندجانبه جهانی بزند.
ترامپ می گوید:’ من رئیس جمهور آمریکایم، رئیس جمهور کره زمین که نیستم. از زمین چمن من بروید به جهنم’.
باید دید ترامپ در این سیره اش تا کجا پیش خواهد رفت.
منش ترامپ؛ یک چرخش 180 درجه ای از منش و رویه تمام روسای جمهور سابق آمریکا بعد از پایان جنگ جهانی دوم است. تمام این روسای جمهور همگی واقف به این اصل اساسی بودند که، منافع آمریکا فقط در این مهم نهفته است که ما پیشاهنگ یک نظم جهانی دمکراتیک بر روی کره زمین باشیم. اما ترامپ به دنبال یک خروج رادیکال از این نظم جهانی است.
این آمریکای ترامپ کار جهان را امروز به آنجا رسانده است که ‘ گربه بیرون رفته است و موشها از لانه بیرون آمده اند و مشغول بازی اند’.
آخرین نمونه این نظم جهانی؛ هفته گذشته با ماجرای ربوده شدن و قتل یک خبرنگار سعودی ‘جمال خاشقچی’ در استانبول ترکیه تجربه شد. عربستان سعودی با دو فروند جت خصوصی در استانبول فرود آمد و یک گروه ضربت بیشرمانه جمال را ربودند و او را به قتل رساندند. جمال برای انجام یک کار شخصی به کنسولگری عربستان در استانبول مراجعه کرده بود. 
اگر رژیم ‘محمد بن سلمان’ ولیعهد عربستان لحظه ای احساس می کرد که این موضوع مطلقا برای ترامپ اهمیتی خواهد داشت؛ امکان نداشت هرگز اینقدر به خود جرأت بدهد و دست به این جنایت بزند. اما مشخص شد که موضوع اصلا برای ترامپ مهم نبوده است. 
اما لکه این ننگ بر سلطنت محمد بن سلمان و بر پیشانی تاریخ ماندگار خواهد بود.
همین احساس را ‘ولادیمیر پوتین’ رئیس جمهور روسیه هم داشت؛ هنگامی که جاسوسهای قدیمی روسیه در انگلیس را مسموم کرد تا آنها را بکشد. همین بلا قرار بود سر یک خبرنگار قضایی روس هم بیاید اما او موفق شد از پنجره به بیرون بپرد و از مهلکه فرار کند. 
همین احساس را چین هم داشت وقتی که ‘ منگ هوانگ’ رئیس پلیس بین الملل ‘اینترپل’ را که شهروند چینی است و برای سفر به کشورش رفته بود را بازداشت کرد. رئیس اینترپل هم اکنون در چین به اتهام فساد مالی تحت بازجویی است.
دستگیری دو گزارشگر تلویزیون در ‘صوفیه’ بلغارستان هم ماجرایی مشابه دارد. دو خبرنگار بلغار و رومانیایی وقتی قصد داشتند از موضوع تحقیقشان که پیرامون استفاده نادرست از صندوق اتحادیه اروپا بود فیلم بگیرند؛ تمام اسنادشان سوزانده شد. 
در میانمار هم دو گزارشگر ‘ رویترز ‘ به هفت سال زندان محکوم شده اند. این دو خبرنگار پیرامون کشته شدن اهالی چندین دهکده که از اقوام مسلمان ‘روهینگیا’ بودند بدست نیروهای امنیتی و مردم عادی میانمار گزارش تهیه می کردند.
در دو کشور مصر و ترکیه هم فعالان حوزه های مختلف به طور مرتب ‘ناپدید’ می شوند و دولت هم همچنان معاف از مجازات جان سالم به در می برد.
آمریکا همیشه نمی تواند خودش به تنهایی جهان را بهتر کند، اما می تواند با کلامش و با فعلش به رهبران جهان تفهیم کند که مراقب باشند اینقدر با ظلم و بیداد نتازند. 
اما افسوس که از این ظرفیت بی نظیر خود هم نتوانستیم استفاده احسن کنیم.
‘رابرت کاگان ‘ تاریخدان و مفسر سیاسی آمریکایی در کتاب جدیدش به نام ‘ جنگل بعد از قطع شدن دوباره رشد می کند’ The Jungle Grows Back به وضوح مسئله را باز کرده و به تشریح نقش منحصر به فرد آمریکا در جهان پرداخته است.
کاگان می نویسد: « در تاریخ بشر؛ دمکراسی نادر ترین فرم (شکل) حکومت بوده است. چون؛ همیشه در تاریخ، قدرتهای بزرگ فقط سرکوبگر و بیدادگر بوده اند و مردم عادی هم همیشه ضعیف و فقیر. اما تاریخ بشر در 70 سال گذشته بزرگ ترین سعادتمندی اش را تجربه کرده است. در این دوره زمانی؛ دمکراسی رشدی غرش گونه داشته است و بطور بی سابقه ای قدرتهای بزرگ جهان برای یک دوره طولانی مدت در صلح و آرامش کنار هم زیسته اند’.
کاگان می نویسد:’ ارکان کلیدی این نظم لیبرال جهان، اول روی گرداندن دو کشور آلمان و ژاپن از دیکتاتوری سلطه جویانه و تجاوزکارانه به دمکراسی های صلح طلب بوده است. دوم؛ ساختن یک رژیم تجاری جهانی و پشتیبانی آن با هنجار ‘ ساخت آمریکا’ و قوانین و احکام تجارت و ژئوپولیتیک ( جغرافیای سیاسی) است. تمام اینها را نیروی دریایی، نیروی هوایی و نیروی زمینی و یا همان ارتش آمریکا حفظ و حراست می کردند’.
در این نظم نوین جهانی؛ آحاد بشر آموختند که می توانند در کنار هم در صلح و آرامش زندگی کنند.
وقتی صحبت از ‘قدرت’ می شود؛ منظور فقط قدرت نظامی نیست. قدرت همگرایی و مجتمع ساختن کشورها هم در همین دایره می گنجد.
اما اینک رئیس جمهور جدید آمریکا برخاسته و کمر همت بسته است این نظم جهانی را به هم بریزد.
بالاترین مرجع گزارش آب و هوای سازمان ملل هشدار می دهد؛ خطر تغییرات اقلیمی کره زمین جدی است. هوای کره زمین گرمتر شده و سطح آب اقیانوسها بالا آمده است. زمینهای زراعی و اکوسیستم در حال تخریب شدن است. تا زمانی که بشر گامهایی عملی برای کاستن از شدت این تغییرات آب و هوایی برندارد، کره زمین در معرض خطر نابودی است.
همه آحاد بشر این خطر را جدی می گیرند؛ به جز رئیس جمهور آمریکا.
در واقع او با این رویکرد دارد نظم لیبرال جهان را به هم می ریزد و راه را برای بی نظمی و آشفتگی جهان هموار می سازد.
این میل نفسانی بشر است که همیشه دوست دارد ‘قبیله گرا’ و ‘ خودمحور’ باشد و به یک قدرت تبدیل شود و با قدرتهای دیگر درگیر.
این همان قانون جنگل است. این همان قانونی است که همیشه میل داشته است به جهان بازگردد اما همیشه آمریکا با قدرتش مراقب اوضاع بوده و اجازه نداده است بر جهان مستولی شود.
ترامپ می گوید که ما می خواهیم فقط مواظب خودمان باشیم. این یعنی بی اعتنایی کامل به تاریخ و اقتصاد.
ترامپ با شعار ‘احیاء عظمت آمریکا’ در واقع گرفتار توهم شده است و دارد ‘انزوای’ آمریکا را احیا می کند. 
این خیالبافی محض است که تصور کنیم می توانیم ‘ غیرمسئول و غیرپاسخگو ‘ باشیم و حالمان هم خوب باشد.
یک آمریکای کوچک در ساختن نظم جهان، جهانی در معرض خطر را خواهد ساخت. 
یک چنین جهانی؛ بهار آدم کش هاست. علائم ظهور یک چنین دنیایی امروز فراوان شده است » .

این مطلب، صرفاً جهت اطلاعِ مخاطبان، نخبگان، اساتید، دانشجویان، تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران بازنشر یافته و الزاماً منعکس‌کننده‌ی مواضع و دیدگاه‌های اندیشکده راهبردی تبیین نیست.

  • منبع: فارس

ارسال دیدگاه