راهبرد جدید ایالات‌متحده برای مبارزه با تروریسم؛ آثار و پیامدها

ترامپ با امضای استراتژی ملی مقابله با تروریسم، به‌عنوان نقشه راه ایالات‌متحده در این حوزه، اتهاماتی را متوجه ایران نموده است. وی از ایران به‌عنوان شبکه تروریستی جهانی یاد می‌کند و وعده داده که با آن مقابله خواهد کرد.

اندیشکده راهبردی تبیین- ترامپ با امضای پای سند استراتژی ملی مقابله با تروریسم اجازه انتشار آن را صادر کرد تا سومین سند مقابله با تروریسم آمریکا از سوی ترامپ منتشرشده باشد. پیش‌ازاین و برای اولین بار سندی با این عنوان توسط بوش و بعد از آن توسط اوباما صادر گردید که به ترتیب مربوط به سال‌های 2003 و 2006 توسط بوش و 2011 توسط اوباما بوده است. این سند مهم که در حقیقت نقشه راه دولت ایالات‌متحده در مبارزه با تروریسم است، اتهاماتی را متوجه ایران نموده و ادعاشده که ایران مهم‌ترین دولت حامی تروریسم بوده که تهدیدهای اساسی را متوجه این کشور و سایر کشورهای جهان می‌نماید. در این سند رئیس‌جمهور آمریکا از تهدید ایران به‌عنوان شبکه تروریستی جهانی ایران یاد می‌کند و وعده داده است که با آن مقابله خواهد کرد. با توجه به اهمیت سند مزبور، لازم است علاوه بر مقایسه‌ی آن با اسناد مشابه پیشین، آثار و پیامدهای آن موردبررسی و تحلیل قرار گیرد.

مهم‌ترین محورها و اهداف راهبرد ایالات‌متحده در مبارزه با تروریسم

سند راهبردی مقابله با تروریسم دولت ترامپ به تقسیم‌بندی تروریسم در سه بخش تروریسم افراطی اسلام‌گرا، تروریسم موردحمایت ایران و دیگر اشکال تروریسم افراطی پرداخته است و در این سند تروریست به شکل مضیقی تعریف می‌شود که عبارت است از آن فردی که در پی ایجاد آسیب به ایالات‌متحده، شهروندان و منافع خارجی آن کشور باشد. در این سند اهداف راهبردی مهمی تعقیب می‌شوند که مهم‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از کاهش قابل‌توجه ظرفیت انجام عملیات تروریستی در داخل خاک ایالات‌متحده و یا علیه منافع خارجی این کشور؛ از بین بردن منابع قدرت و پشتیبانی مورداتکای تروریست‌ها؛ کاهش توان گسترش افراط‌گرایی، جذب و سازمان‌دهی به‌منظور ارتکاب خشونت در خاک ایالات‌متحده؛ ایجاد آمادگی و محافظت از شهروندان آمریکایی در برابر حملات تروریستی از طریق ارتقای امنیت مرزها و اعمال قانون؛ از بین بردن امکان دستیابی تروریست‌ها به سلاح‌های کشتارجمعی، از قبیل تسلیحات شیمیایی، بیولوژیکی، تشعشع زا و هسته‌ای؛ و ایفای نقش جدی‌تر از سوی شرکای دولتی، بخش خصوصی و خارجی در پیشگیری و مبارزه با تروریسم[1].

 

 

از دیگر نکات مورد تمایز در این سند در مقایسه با اسناد پیشین تأکید بسیار بر ایران هست که تلاش می‌نماید ایران را بزرگ‌ترین دولت حامی تروریسم معرفی نماید و در راستای تهدید انگاری ایران اصلی‌ترین متحدان منطقه‌ای ایران را نیز تروریست قلمداد نموده و نفوذ ایران در منطقه و کشورهای غرب آسیا را به‌منزله نفوذ تروریستی و خرابکارانه دانسته است. دیگر نکته مهم در این سند معرفی نیروی قدس سپاه پاسداران به‌عنوان بازوی منطقه‌ای ایران برای تداوم اقدامات تروریستی هست که آن را ابزار تأمین، تجهیز و آموزش نیروهای حزب‌الله و دیگر گروه‌های موردحمایت ایران در بحرین، عراق، سوریه و یمن، معرفی نموده است. همچنین تأکید گردیده که نیروی قدس می‌تواند با استفاده از عوامل خود در سراسر جهان، منافع و حتی خاک ایالات‌متحده را با تهدید مواجه نماید. در توضیح تاکتیک‌های مبازره با تروریسم، ذیل بخش «دور نگه‌داشتن تروریست‌ها از منابع مالی، مواد و تجهیزات مورداستفاده»، ایران به استفاده از تروریسم به‌عنوان یک ابزار سیاست خارجی متهم شده است که در این راستا، از شبکه‌های مشروع و قانونی مالی و تجاری، جهت حمایت مخفیانه از گروه‌های موردحمایت، استفاده می‌کند[2].

 

وجوه تفاوت و شباهت با راهبردهای پیشین

در بررسی سند منتشرشده از سوی کاخ سفید به این نکته خواهیم رسید که این راهبرد با سند مقابله با تروریسم سال 2011 تفاوت آشکاری دارد و نکته این است که در استراتژی دوران اوباما تمرکز اصلی سند راهبردی مقابله با تروریسم بر القاعده و زیرشاخه‌ها و هوادارانش بود که در کنار القاعده به‌عنوان تهدید اصلی به موارد دیگر همچون حزب‌الله و فارک[3] و حماس اشاره گردیده بود که آن‌ها را هم به‌صورت حاشیه‌ای به‌عنوان نگرانی‌های تروریستی و تهدیدات آمریکا معرفی نموده بود. این در حالی رخ می‌دهد که در سند اخیر تهدیدهای تروریستی متنوعی را مطرح، داعش را در صدر تهدیدات تروریستی آمریکا و همچنین، تهدید ایران را بسیار برجسته کرده که این اتفاق گویای دیدگاه بدبینانه و به‌شدت افراطی دولت ترامپ و به‌ویژه مقامات سیاست خارجی و امنیت ملی او نسبت به جمهوری اسلامی ایران هست. در حقیقت بر اساس سند راهبردی دولت ترامپ در چارچوب تلاش برای فشار حداکثری بر ایران فرصتی فراهم گردیده تا با برجسته کردن تهدید جمهوری اسلامی ایران و القاء ضرورت برخورد با چنین تهدیدی به این هدف اعمال فشار دست یابند. می‌توان این‌گونه استنباط کرد که فهرست دولت‏‌های حامی تروریسم آمریکا بیش از آنکه مبتنی بر واقعیت باشد، بیشتر رنگی سیاسی دارد و از آن به‌عنوان ابزاری برای فشار بر کشورهای مخالف آمریکا استفاده می‌شود.

 

[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]

 

نمونه آشکار این بهره‌برداری سیاسی و استفاده ابزاری از مقوله تروریسم اقدام ترامپ در سال 2017 است که با افزایش تنش بین آمریکا و کره شمالی، این کشور را در زمره فهرست کشورهای حامی تروریسم قرارداد ولی در اقدامی سیاسی در استراتژی مقابله با تروریسم دولتش که اخیراً منتشر شد نامی از کره شمالی برده نشده است. این موضوع در کنار عدم نام بردن از حامیان اصلی و واقعی تروریسم همچون عربستان سعودی بیشتر نمود پیدا می‌کند. کشوری که به‌‏عنوان حامی ایدئولوژی افراطی- تکفیری وهابیت، نقش بی‏‌بدیلی را در شکل‏‌گیری بسیاری از ایده‏‌ها و گروه‏‌های افراط‏‌گرا و تروریستی در سراسر جهان ایفا می‌نماید. در حقیقت نقطه تمایز این سند با دیگر سندهای قبلی دولت‌های آمریکا تمرکز و تأکید ویژه و کاملاً سیاسی ایالات‌متحده بر تهدید نمایی ایران هست که این کشور را به دلیل پشتیبانی از شبکه‌ای از عوامل و گروه‌های منطقه‌ای که تهدیدهایی را در منطقه‌ی غرب آسیا متوجه منافع ایالات‌متحده می‌کنند، به حمایت از تروریسم متهم نموده است که کاملاً در تغایر با واقعیت‌های منطقه و نظام بین‌الملل هست.

 

دشمنان متنوع آمریکا در چشم‌انداز سند راهبردی

بر اساس استراتژی ملی مقابله با تروریسم منتشرشده توسط دولت ترامپ، اکنون ایالات‌متحده و متحدانش با چشم‌انداز تروریستی پیچیده و متنوعی روبرو می‌باشند. این تهدیدات روزافزون شامل طیف متنوعی از بازیگران تروریستی می‌شود که با پیشرفتی چشمگیر امروز با بهره‌برداری از تکنولوژی‌‏ها و تاکتیک‌‏های نوین برای پیشبرد دستور کارهای خود استفاده می‏‌کنند. همچنین، در این سند تأکید شده است که به‌موازات افزایش شمار گروه‏‌ها، شبکه‏‌ها و افرادی که از روندهای جهانی مانند شیوع شیوه‏‌های امن‌‏تری از ارتباطات، گسترش رسانه‌‏های اجتماعی و جمعی و بی‌‏ثباتی مستمر در برخی مناطق بهره‌‏برداری می‏‌کنند، تهدید تروریسم برای ایالات‌متحده به شکل پویاتر و گسترده‌‏تری در حال رشد است[4]. در ادامه در همین سند از «تروریست‏‌های اسلام‏‌گرای رادیکال» به‏‌عنوان تهدید اصلی تروریستی فراملی برای آمریکا و منافع حیاتی آن نام‌برده شده و داعش و القاعده را مهم‌ترین سران این تهدید می‌داند. این دو گروه از منظر ایالات‌متحده همواره “نیت و توانایی حمله به میهن و منافع آمریکا و تداوم طرح‌‏ریزی حملات جدید و الهام‌‏بخشی به افراد مستعد برای انجام اعمال خشونت‏‌آمیز در درون آمریکا را نشان داده‌‏اند”[5].

 

[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]

 

در بخش‌های دیگر این سند ذکر گردیده است که این گروه‌‏ها درصدد بهره‌‏برداری از ضعف حکمرانی، مناقشه‌‏ها، بی‌‏ثباتی‌‏ها و مظالم سیاسی و مذهبی دیرینه برای حذف نفوذ آمریکا در کشورهای اسلامی و بازسازی خلافت اسلامی می‌باشند. همچنین به موضوع اشاره‌شده که گروه‌های مذکور روش‌‏هایی را برای به چالش کشیدن اقدامات ضد تروریستی آمریکا ایجاد کرده‌‏اند؛ ازجمله ایجاد نهادهای حکومتی شبه‏‌دولتی در مامن‏‌ها، به‏‌کارگیری ابزارهای انفجاری پیچیده برای غلبه بر ابزارهای امنیت هوایی و استفاده از تولیدات رسانه‌‏ای باکیفیت بالا برای استخدام افراط‏‌گرایان در غرب که از مهم‌ترین موارد و اقدامات آن‌ها است[6].

در استراتژی ملی مقابله با تروریسم دولت ترامپ، در کنار تهدید جدی دانستن ایران به تهدید داعش و القاعده به‌عنوان تهدید مداوم اشاره‌شده و آن را خطری پیوسته برای میهن و منافع آمریکا در سراسر جهان دانسته است. بوکوحرام، تحریک طالبان پاکستان و لشکر طیبه ازجمله گروه‌‏های دیگری هستند که هرچند توان و انگیزه‌‏های کمتری برای حمله به میهن آمریکا و منافع این کشور دارند، اما هنوز هم تهدیدهایی متوجه اشخاص و منافع آمریکایی در خارج می‏‌کنند و یا اینکه به‌‏واسطه روابطشان با داعش و القاعده، تهدید بالقوه‏‌شان علیه منافع آمریکا افزایش‌یافته است.

همچنین در سند مقابله با تروریسم علاوه بر تهدیدهای ذکرشده به طیف گسترده‏‌ای از جنبش‏‌های جدایی‌‏طلب، انقلابی و ملی‏‌گرا که از خشونت استفاده می‏‌کنند و تمایل به بی‌‏ثبات‏‌سازی جوامع دارند اشاره‌شده است که از آنان به‌عنوان تهدیدهایی که می‌توانند زندگی آمریکایی‏‌ها را به خطر بیندازند یادشده است. جنبش مقاومت شمال اروپا و گروه اقدام ملی نو نازی دو نمونه‏‌ای هستند که در این مورد به آن‌ها اشاره‌شده است. گفته‌شده که این گروه‏‌ها ممکن است از هدف قراردادن منافع آمریکا پرهیز کنند، اما اقدامات خشونت‌طلبانه آن‌ها و ترورها و بمب‌‏گذاری‏‌های پی‏‌درپی‏‌شان علیه اهداف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، اشخاص و منافع آمریکایی در خارج را می‌تواند در معرض خطر قرار دهد. در ادامه در سند راهبردی مقابله با تروریسم از تروریست‌های داخلی به‌عنوان آخرین تهدیدهایی یاد می‌کند که ایالات‌متحده در سند آن‌ها را لحاظ کرده و باید مورد کنترل و مبارزه قرار بگیرند. در رابطه با این گروه‌ها بیان‌شده که این تروریست‏‌ها نه از ایدئولوژی اسلام‌‏گرای رادیکال، بلکه از اشکال دیگر افراط‏‌گرایی خشونت‌‏آمیز انگیزه می‏‌گیرند؛ مانند تندرو‏های نژاد گرا، افراطیون حامی حقوق حیوانات، تندروهای طرفدار محیط‌زیست، افراط‏‌گرایان طرفدار ایده شهروند مستقل و تندروهای شبه‏‌نظامی. چنین گروه‏‌هایی در تلاش برای پیشبرد دستور کارهای خود از طریق اعمال خشونت‌‏آمیز و مبتنی بر زور هستند. گفته‌شده که تروریسم داخلی در آمریکا و قربانیان و هزینه‏‌های آن در حال افزایش است[7].

تفاوت و شباهت راهبرد مقابله با تروریسم و راهبرد امنیت ملی

استراتژی امنیت ملی، نوعی ظرفیت تصمیم‌گیری را در اختیار هر کشوری قرار می‌دهد تا با توجه به الگو قرار دادن آن، رئوس کلی سیاست‌گذاری، تمرکز بر منابع و اهداف کشور را به آن سمت سوق داده و موجب بالفعل شدن قدرت تفکر و اندیشه به قدرت مادی ‌گردد[8]. در راهبرد امنیت ملی نیز به موارد تهدید و مخاطره منافع ملی ایالات‌متحده اشاره می‌شود و دشمنان این کشور در دامنه بین‌المللی مورداشاره و تبیین قرار می‌گیرد که به ایران در راهبرد امنیت ملی نیز به‌طور ویژه پرداخته‌شده است. همچنین در راهبرد امنیت ملی در کنار ایران به کشورهای چین و روسیه و کره شمالی هم به‌عنوان مخاطرات و تهدیدات آمریکا اشاره و پرداخته‌شده بود. در سند مقابله با تروریسم که به‌نوعی می‌توان آن را زیرمجموعه‌ای از راهبرد امنیت ملی با تمرکز و توضیح بیشتر در مورد تهدیدات و تروریستی که آمریکا را تهدید می‌کند دانست بار دیگر به موضوع ایران اشاره‌شده است اما این بار دیگر نای از کره شمالی به جهت پیشروی مذاکرات با این کشور نامی برده نشده است. در حقیقت راهبرد مقابله با تروریسم تلاش می‌کند آنچه در راهبرد امنیت ملی به‌عنوان تهدید معرفی می‌گردد در شکلی مفصل با مصادیق معرفی و تبیین گردد و راه‌های مبارزه با این تروریسم و تهدیدهای فزاینده و اهداف مبارزه با آن به شکلی جامع مورداشاره و معرفی قرار می‌گیرد.

 

[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr4', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr4", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]

 

جایگاه ایران در سند راهبردی مقابله با تروریسم آمریکا

ایران در کانون سند راهبرد ضد تروریستی آمریکا قرار دارد و در این سند از ایران به‌عنوان بانک جهانی برای تروریسم بین‌المللی[9] یادشده است. البته این در شرایطی است که چنانچه ذکر شد در سال ۲۰۱۱ این القاعده بود که در کانون درگیری و توجه سند راهبردی قرار داشت. با بررسی سند اخیر به این نکته می‌توان رسید که پس از تروریسم اسلام‏گرای رادیکال، ایران در این سند به‌عنوان تهدید دیگری برای آمریکا مطرح‌شده است. در خصوص ایران اتهامات قابل‌توجهی به این کشور منتسب شده است که عبارت‌اند از حمایت از گروه‏‌های شبه‏‌نظامی و تروریستی در سراسر غرب آسیا و پرورش شبکه‌‏ای از عاملان که تهدیدی را بر آمریکا و جهان تحمیل می‌‏کنند. در این رابطه ادعاشده است که این گروه‏‌ها به‌ویژه حزب‌الله لبنان در همکاری با ایران، از تروریسم و ابزارهای نامتقارن دیگری برای گسترش نفوذ خود در عراق، لبنان، سرزمین‏‌های فلسطینی، سوریه، یمن و بی‌‏ثبات‏‌سازی رقبایشان استفاده می‏‌کنند. همچنین در ارتباط با ایران گروه‌های دیگر نیز مورد هجمه قرارگرفته است که در این میان حزب‌الله به‌عنوان متحد ایران گروهی معرفی‌شده است که دارای قدرت اطلاعاتی و نظامی، ذخایر بزرگی از تسلیحات پیچیده و شبکه گسترده‌‏ای از عاملان و هواداران در خارج ازجمله افرادی در آمریکاست.

در بخشی دیگر از این سند راهبردی به نیروی قدس سپاه پاسداران اشاره‌شده و این ادعا که ایران از این نیرو، که بازوی پشتیبانی اصلی تروریستی آن است، برای حمایت مالی و مادی، آموزش و هدایت حزب‌الله و گروه‌‏های عملیاتی شیعی دیگر در بحرین، عراق، سوریه و یمن استفاده می‏‌کند، مطرح‌شده است. همچنین، نیروی قدس به حمایت از حماس و گروه‌‏های فلسطینی دیگر متهم شده است. بر این اساس، ادعاشده که نیروی قدس سپاه پاسداران با عاملانی که در سراسر جهان دارد، توانایی هدف‏ قرار دادن منافع آمریکا و احتمالاً خاک این کشور را دارد.

 

[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr5', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr5", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]

 

امکان اجرایی شدن و تحقق راهبرد مقابله با تروریسم

در رابطه با شکل اجرا و تحقق استراتژی ملی مقابله با تروریسم دولت ترامپ در کنار تعیین دشمنان تروریستی آمریکا راهکارهایی ارائه‌شده است که در زمینه‌‏های مختلف ازجمله تعقیب تهدیدهای تروریستی از مبدأ؛ جلوگیری از دسترسی تروریست‏‌ها به منابع حمایت مالی، مادی و لجستیکی؛ مدرن‏ و یکپارچه کردن مجموعه‌‏ای از ابزارها و مجوزهای مرزی آمریکا برای مقابله با تروریسم و حفاظت از میهن؛ حفاظت از زیرساخت‏‌های آمریکایی و ارتقای آمادگی مقابله با تروریسم؛ مقابله با تلاش‏‌های تروریست‏‌ها در ترویج افرا‏ط‌‏گرایی و استخدام نیرو و تقویت قابلیت‏‌های ضد تروریستی شرکای بین‌‏المللی برای مقابله با تروریسم ارائه کرده است.

همچنین در راستای تحقق و اجرای این سند به همکاری با شرکا در مبارزه با تروریسم تأکید شده است که یکی از موضوعات مهم این سند است که موردتوجه تحلیل‌‏گران قرارگرفته است. در این سند گفته‌شده که «این استراتژی، آمریکا را در اولویت قرار می‏‌دهد و بر حفاظت از میهن از طریق افزایش استحکام مرزها، تقویت وضعیت امنیتی در همه ورودی‏‌ها به خاک آمریکا، حفاظت از زیرساخت‏‌های حیاتی و تسهیل آمادگی مقابله با تروریسم تأکید دارد». بااین‌حال، بلافاصله پس‌ازآن عنوان‌شده که «این استراتژی این مسئله را به رسمیت می‌‏شناسد که در اولویت بودن آمریکا به معنای آمریکا به‌تنهایی نیست…».

در حقیقت این نوعی تحول آرام در شعار معروف «اول آمریکا» ترامپ است[10]. با این وصف و علیرغم وجود راهکارهای متعدد تحقق سند راهبردی باید اذعان داشت یکی از مهم‌ترین چالش‌های پیش روی اجرایی شدن آن، خود رئیس‌جمهور آمریکاست چنانچه دیدگاه‌های ترامپ تعیین‌کننده‌ی خط‌مشی‌های کلی راهبرد مبارزه با تروریسم نبوده است و اینکه این سند تا چه حدی اجرایی شود، در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. در این خصوص بایدبه محذورات محیطی و نظام بین الملل نیز اشاره داشت که طبعا اجازه یکجانبه گرایی مطلق آمریکایی ترامپ و یکه تازی وی به بهانه مبارزه با تروریسم را که بازتعریف سیاسی نموده است، نخواهد داد. اجرای مفاد سند راهبردی مقابله با تروریسم دولت ترامپ چالش های داخلی و برون مرزی جدی را پیش رو خواهد داشت که این تعریف سیاسی و مضیق از تروریسم که کاملا بر مبنای منافع کوتاه مدت دولت آمریکا تدوین شده است را با مشکل اساسی روبرو خواهد کرد. در واقع مقدورات دولت ترامپ در نگاه رئالیستی در دورانی که متحدان دیرین آمریکا نیز با دیده تردید و شک به آن می نگرند، توان غلبه بر محذورات نظام بین الملل برای اجرای سیاسی و عملیاتی این سند را نخواهد داشت.

 

[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr6', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr6", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]

 

پیامدها برای منطقه‌ی غرب آسیا

اما در همین حال نباید از پیامدهای این سند در منطقه غرب آسیا و بویژه در قبال ایران غافل بود. تمرکز بر موضوع ایران در این سند آنقدر پررنگ است که می توان یکی از انگیزه های اصلی تدوین این سند را تمرکز و هجمه علیه ایران عنوان کرد. در همین راستا می توان انتظار داشت به منظور اجرای این سند که در آن ایران به عنوان بانک جهانی تروریسم بین المللی مطرح شده است، دولت آمریکا در دوران ترامپ به تقویت و تعمیق روابطش با کشورهای حاشیه خلیج فارس همچون عربستان، بحرین و امارات بپردازد و آن را بهانه ای برای ایجاد هجمه و ائتلاف علیه ایران به بهانه مبارزه با تروریسم قرار دهد. از سوی دیگر حضور بیشتر و پررنگتر از قبل آمریکا در منطقه غرب آسیا می تواند دیگر پیامد این سند به بهانه کنترل ایران و مبارزه با تروریسم گردد و همچین تقویت فروش سلاح به کشورهای منطقه و افزایش نظامی گری هم دیگر آثار این سند راهبردی خواهد بود که در نهایت می تواند حتی به اقدامات تهدید آمیز منطقه ای به رهبری آمریکا علیه ایران نیز بینجامد که طبعا رفتارهای دولت کنونی آمریکا باید مدیریت و کنترل گردد.

 

نتیجه گیری

استراتژی ملی مقابله با تروریسم دولت ترامپ به ترتیب اولویت، تروریسم اسلام‌‏گرای رادیکال همچون داعش، القاعده و گروه‌‏های دیگری مانند بوکوحرام، لشکر طیبه، تحریک طالبان پاکستان، کشور ایران و گروه‏‌های حامی آن، برخی گروه‏‌های ملی‌‏گرا، تجزیه‏‌طلب و انقلابی و تروریسم داخلی را چهار تهدید تروریستی برای آمریکا معرفی کرده است. برای ارزیابی این سند راهبردی می‌توان آن را تداوم راهبردهای دولت بوش و اوباما دانست که در مقایسه تطبیقی با نسخه‌های پیشین باید اذعان داشت دارای عناصری ثابت و متغیر است که تا حد زیادی ریشه در توازن «ثبات ساختار» و «تغییر کارگزار» در نظام سیاسی ایالات‌متحده دارد[11]. در حقیقت بیانگر تداوم و ثابت بودن نگاه و رویکرد تصمیم گیران ایالات‌متحده در رابطه با مقوله تروریسم و کشورهایی همچون ایران بوده است که علیرغم تغییر شرایط همچنان همان رویکرد با شکلی تهاجمی‌تر دنبال می‌گردد. همچنین با توجه به تغییر کارگزار و بازیگران اصلی و تغییر برخی شرایط -که به‌عنوان نمونه‌ای از شرایط جدید، می‌توان به شکل‌گیری فضای مجازی و امکاناتی که این فضا جهت اشاعه‌ی ایدئولوژی‌های افراط‌گرا و جذب نیرو در اختیار گروه‌های تروریستی قرار داده است اشاره کرد- تا حدودی می‌توان تغییراتی را متأثر از این متغیرها در سند اخیر ملاحظه نمود که ناشی از تحولات محیطی و تکنولوژیکی و ابزاری بوده است[12].

از سوی دیگر این بار این ساختار است که در مقابل ترامپ در این سند مقاومت می‌کند و اجازه انحراف بیشتری به سند راهبردی مقابله با تروریسم نمی‌دهد. چراکه در بخش‌های مهم این سند و در راهکارهای اجرای آن نیز برخلاف روحیه یک‌جانبه‌گرایی ترامپ شاهد دست همکاری به‌سوی دیگر کشورها و متحدین آمریکا هستیم که دیگر آمریکا را تنها و در اولویت کامل نمی‌گذارد و با توجه به تجربه ناکارآمدی یک‌جانبه‌گرایی این بار تصمیم گرفته‌شده است همکاری کشورهای منطقه را نیز به‌عنوان فاکتوری مهم، در راهبردهای مقابله با تروریسم خود لحاظ نماید. با این وصف آمریکا می‌تواند با اولویت‌بندی انجام‌شده در مبارزه با تهدیدات، تمرکز خود را به تهدیدات اصلی آمریکا نهاده و در حوزه کشورهای غرب آسیا هزینه‌ها را با متحدینش تشریک نماید و بازوهای اجرای این سند در غرب آسیا را نیز برای خود تدارک ببیند.

آنچه بطور واقع بینانه میتواند آثار و پیامدهای سند راهبردی مبارزه با تروریسم ایالات متحده باشد در گام اول تقویت یکجانبه گرایی آمریکا به بهانه مبارزه با تروریسم و تمرکز بر حفظ منافع ملی آمریکا و پیشگیری از تهدید مردم و منافع آمریکا است که دستاویزی برای افزایش مداخله گرایی آمریکا در کشورهای مذکور در سند و مناطق جغرافیایی از جمله غرب آسیا شود. از سوی دیگر با توجه به اهمیت موضوع ایران در این سند می توان پیامدهایی همچون تعمیق روابط آمریکا با کشورهای حاشیه خلیج فارس، هجمه و ائتلاف علیه ایران به بهانه مبارزه با تروریسم، حضور بیش از پیش در منطقه غرب آسیا، تقویت فروش سلاح به کشورهای منطقه و افزایش نظامی گری را پیش بینی نمود.


منابع

[1] “نگاهی به سند راهبرد ضد تروریسم ایالات‌متحده ” منتشرشده در اندیشکده راهبردی تبیین، در تاریخ 17 مهر 1397 قابل بازیابی در پیوند زیر:

نگاهی به سند راهبرد ضدتروریسم ایالات‌متحده آمریکا

[2] “نگاهی به سند راهبرد ضد تروریسم ایالات‌متحده ” منتشرشده در اندیشکده راهبردی تبیین، در تاریخ 17 مهر 1397 قابل بازیابی در پیوند زیر:

نگاهی به سند راهبرد ضدتروریسم ایالات‌متحده آمریکا

[3] با نام کامل نیروهای مسلح انقلابی کلمبیا، یک سازمان چریکی انقلابی مارکسیست-لنینیستی است و دولت کلمبیا آن را گروهی تروریستی می‌داند.

[4] “راهبرد جدید ضد تروریسم ایالات‌متحده” منتشر پژوهشکده مطالعات راهبردی، در تاریخ 17 مهر 1397 قابل بازیابی در پیوند زیر:

http://www.riss.ir/2018/10/

 [5]”سند راهبردی مقابله با تروریسم آمریکا” منتشرشده توسط کاخ سفید، در تاریخ اکتبر 2018 قابل بازیابی در پیوند زیر:

 https://www.whitehouse.gov/wp-content/uploads/2018/10/NSCT.pdf

[6]“سند راهبردی مقابله با تروریسم آمریکا” منتشرشده توسط کاخ سفید، در تاریخ اکتبر 2018 قابل بازیابی در پیوند زیر:

 https://www.whitehouse.gov/wp-content/uploads/2018/10/NSCT.pdf

[7] “اهداف پنهان آمریکا از سند جدید مقابله با تروریسم ” یاسر سعید نژاد، منتشرشده در پایگاه بصیرت، در تاریخ 25 مهر 1397 قابل بازیابی در پیوند زیر:

http://basirat.ir/fa/news/312659

[8] “بررسی اسناد استراتژیک امنیت ملی آمریکا ” عباس کاردان، منتشرشده در موسسه ابرار معاصر تهران، در تاریخ 17 اردیبهشت 1390 قابل بازیابی در پیوند زیر:

http://www.tisri.org/default-517.aspx

[9]  The World Bank for International Terrorism

[10] “سند راهبردی مقابله با تروریسم آمریکا” منتشرشده توسط کاخ سفید، در تاریخ اکتبر 2018 قابل بازیابی در پیوند زیر:

 https://www.whitehouse.gov/wp-content/uploads/2018/10/NSCT.pdf

[11] “نگاهی به سند راهبرد ضد تروریسم ایالات‌متحده ” منتشرشده در اندیشکده راهبردی تبیین، در تاریخ 17 مهر 1397 قابل بازیابی در پیوند زیر:

نگاهی به سند راهبرد ضدتروریسم ایالات‌متحده آمریکا

[12] “سند راهبردی مقابله با تروریسم آمریکا” منتشرشده توسط کاخ سفید، در تاریخ اکتبر 2018 قابل بازیابی در پیوند زیر:

 https://www.whitehouse.gov/wp-content/uploads/2018/10/NSCT.pdf

 

ارسال دیدگاه