«ویلیام برنز»، دیپلمات سابق آمریکایی در فصل نهم کتاب خاطرات خود که به نام «کانال پشت پرده؛ تاریخچه دیپلماسی آمریکا و استدلالی برای احیای آن» منتشر شده است، میگوید که باراک اوباما، رئیسجمهور سابق ایالات متحده در نامه خود به رهبر انقلاب اسلامی، آمادگی خود را برای گفتوگوهای مستقیم با جمهوری اسلامی ایران ابراز داشته بود.
وی در این خصوص مینویسد: «در اوایل ماه می، رئیسجمهور [اوباما] نامهای بلند و محرمانه برای آیتالله خامنهای فرستاد. این نامه تلاش داشت تا ظرافت زیادی به خرج دهد، پیام این نامه باید واضح میبود اما باید به شکلی نوشته میشد که در صورت درز کردن به بیرون، خیلی بحثبرانگیز نباشد.»
در ادامه نوشتار برنز میخوانیم: «در نامه، اوباما بر کلیت پیام نوروزی خود تاکید کرد. او بر عزم راسخ خود مبنی بر جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای و حمایتش از موضع 1+5 مبنی بر اینکه ایران از یک برنامه هستهای غیرنظامی برخوردار باشد، تصریح کرد. او همچنین تصریح کرد که سیاست دولت او پیگیری تغییر رژیم در ایران نیست و به آمادگی خود برای گفتوگوهای مستقیم اشاره کرد.»
برنز در ادامه ضمن ارائه روایت خود از پاسخ رهبر انقلاب به نامه اوباما تصریح میکند: با اینکه رهبر عالی ایران پاسخ مشخصی به پیشنهاد رئیسجمهور برای گفتوگوی مستقیم نمیداد اما پاسخ وی براساس استانداردهای ادبیات انقلابی خیلی تند نبود.
چندی بعد رئیسجمهور اوباما در نامهای کوتاه پیشنهاد ایجاد یک کانال گفتوگوی دوجانبه مشخص را میداد و در آن من و «پونیت تالوار» از شورای امنیت ملی بهعنوان نمایندگان او معرفی شده بودیم.
در ادامه برنز تصریح میکند که این روند پس از انتخابات 88 متوقف شده است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در یکی از خطبههای نماز جمعه در بهمنماه سال 1390، با اشاره به عهدشکنی جبهه قدرت مادی که امروز بر دنیا مسلط است، فرمودند: آنها راحت و بدون هیچ دغدغهای عهدشکنی کرده و زیر قول خود میزنند.
ایشان با بیان اینکه نمونههای زنده زیادی از این رفتار آمریکاییها سراغ داریم که شاید وقتی که لازم شد در اختیار افکار عمومی قرار دهیم، یادآور شدند: همین اظهاراتی که آمریکاییها کردند، نامهای که رئیس جمهور آمریکا به ما نوشت و جوابی که ما دادیم و بعد عکسالعمل و اقدامی که آنها داشتند، اگر لازم باشد در اختیار افکار عمومی قرار خواهد گرفت و مردم دنیا خواهند دید که اینها چگونهاند و حرف و وعدههایشان چقدر اهمیت و ارزش دارد.
در بخشی از فصل مرتبط با ایران، وی به توضیح روند شکلگیری توافق موقتی که در نوامبر سال ۲۰۱۳ میلادی در شهر ژنو سوئیس به دست آمد، پرداخته و نوشته است که این توافق توانست ذخایر اورانیوم ۲۰ درصد ایران را به صفر برساند و در مقابل تخفیفهای مختصر تحریمی و مبلغی معادل ۴.۲ میلیارد دلار را به صورت چند مرحلهای در اختیار ایران قرار دهد.
او در این مورد نوشته است: «هسته اصلی این [توافق]، مبلغ ۴.۲ میلیارد دلار از درآمدهای آزادشده نفتی ایران بود که در شش قسط ماهانه تقسیمبندی شد. چند بند دیگر هم وجود داشت، که مهمترین آن کاهش تحریمهای صنعت خودرو بود، که بیش از همه شرکت خودروسازی فرانسوی رنو از آن نفع میبرد.»
برنز سپس به نقل از «محمد جواد ظریف» وزیر امور خارجه ایران نوشته است که «لوران فابیوس» وزیر خارجه فرانسه بخش اعظم جلسات دوجانبه با ایران در ژنو را به بحث در مورد رنو و تحریم خودروسازی گذرانده، نه اراک و مباحث هستهای.
این در حالی است که در ساعات پایانی مذاکرات ژنو، در حالی که تصور میشد توافق نهایی حاصل شده، فابیوس ناگهان در برابر دوربینها ظاهر شد و گفت مفاد این توافق در مورد تأسیسات آب سنگین اراک ضعیف است و پاریس به همین دلیل با امضای آن مخالف است. نهایتا بعد از چند ساعت و با اعمال تغییراتی در مفاد توافق، آن سند نهایی و با عنوان «برنامه اقدام مشترک» اعلام شد.
در بخش دیگری از فصل های مرتبط با ایران، برنز اولین جلسه گفتوگوی دو جانبهاش با «سعید جلیلی» دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی در سال ۲۰۰۹ میلادی را توصیف کرده است. او هرچند مانند دیگر مذاکرهکنندگان آمریکایی به گلایه از شیوه مذاکراتی جلیلی پرداخته و او را به وقتکشی در مذاکرات متهم کرده، اما در عین حال، وی را «یک باورمند واقعی به انقلاب اسلامی» توصیف کرده است.
این دیپلمات کهنهکار آمریکایی با بیان اینکه جلیلی «عمیقا به این تعامل ظنین بود»، نوشته است: «او یک باورمند واقعی به انقلاب اسلامی بود و به واسطه تجاربی تلخ به این باور رسیده بود. او که در دهه ۱۹۸۰ در نبرد با عراقیها زخمی شده بود، بخشی از پای راستش را از دست داده بود و در راه رفتن با مشکلاتی مشهود مواجه بود. مانند بسیاری از همنسلانش، او در سنگرها این راه دشوار را آموخته بود که ایران نباید به هیچکس اعتماد کند و تنها میتواند بر خودش متکی باشد.»
به گفته برنز، در مذاکره با جلیلی، طرح مبادله اورانیوم با غنای پایین با صفحات سوخت برای رآکتور تحقیقاتی تهران را مطرح کرده و به نظر هم میرسیده که ممکن است چنین توافقی حاصل شود، اما نهایتا این توافق به دلیل آنچه برنز «رقابتهای سیاسی داخلی» در ایران خوانده، بینتیجه مانده است.
مذاکرهکننده دولت سابق آمریکا در بخش دیگری از کتاب نظرش در مورد دیگر مذاکرهکنندگان ایرانی از جمله «عباس عراقچی» و «مجید تخت روانچی» را هم مطرح کرده و با بیان اینکه میان طرفین «احترام دیپلماتیک» و نه اعتماد حاکم بود، نوشته است که «آنها دیپلماتهایی حرفهای و نه ایدئولوگ بودند، اما به همان میزان به ایران متعهد، به همان میزان به انقلاب خود مفتخر و به همان میزان مصمم بودند که میتوانند موضع دیپلماتیک خود را حفظ کنند.»
او «محمدجواد ظریف» وزیر امور خارجه ایران را هم «دیپلماتی توانمند» خوانده و تیم تحت رهبری او را «خلاق در حل مشکل» توصیف کرده است.
با این وجود، برنز نهایتا حاصل کار تیم آمریکایی را توافقی در راستای منافع ایالات متحده توصیف کرده و نوشته است که خروج آمریکا از توافق هستهای اقدامی اشتباه بود. وی در عین حال نوشته شاید اگر دوباره فرصت مذاکره داشت، برای گرفتن امتیازات بیشتر از جمله طولانیتر کردن محدودیتهای هستهای، بیشتر تلاش میکرد.
- این مطلب، صرفاً جهت اطلاعِ مخاطبان، نخبگان، اساتید، دانشجویان، تصمیمسازان و تصمیمگیران بازنشر یافته و الزاماً منعکسکنندهی مواضع و دیدگاههای اندیشکده راهبردی تبیین نیست.
- منبع: خبرگزاری فارس