مسائل مهم جهان ازنگاه استاد روابط بین المللی دانشگاه هاروارد

تارنمای 'فارین پالیسی' در نوشتاری تحلیلی زیر عنوان 'آینده توسط چند مساله بزرگ تعیین می شود که هنوز پاسخ و راه حلی برای آنها یافته نشده است'، به طرح و بررسی مسایل مهم جهان پرداخته که مورد توجه همگان قرار نگرفته است.

‘استفان ام والت’ استاد روابط بین الملل دانشگاه هاروارد با اشاره به مسیر آینده چین به عنوان نخستین مساله مهم جهان می نویسد: تنها چند موضوع انگشت شمار وجود دارد که برای وضع جهان اهمیت بیشتری از نقش چین در آینده دارد. ادامه رشد سریع یا آهسته چین و رکود یا عقب گرد آن تاثیر بسیار گسترده ای بر موازنه قدرت در جهان، روابط در سراسر اروپا و آسیا (اوراسیا)، میزان و گستره تغییرات اقلیمی و شماری از دیگر مسایل خواهد داشت.
آیا چین هنوز بسیار ضعیف تر از ایالات متحده است و بعید است که به آن برسد یا غول مهیب غیرقابل توقفی است که قصد دارد ایالات متحده را پشت سربگذارد و خود را به عنوان قدرت برجسته و اول جهان تثبیت کند، همان طور که به نظر می رسد شی جین پینگ رئیس جمهوری چین امیدوار است و برخی ناظران امور چنین پیش بینی می کنند. آیا هدف از طرح جاه طلبانه کمربند و جاده آن، تثبیت نفوذ چین در سراسر جهان است یا این ابتکار، ترکیبی از سیاست های ناهمگن و بیهوده است که بیشتر برای دلایل بین المللی اجرا شده است. آیا چین در دام طبقه دارای درآمد متوسط، گیر خواهد کرد یا به روند افزایش بهره وری کلی خود ادامه داده و حتی از آن نیز فراتر می رود.
اگر سخن کسانی که بر این باورند بعید است چین بتواند به ایالات متحده برسد، درست باشد، بنابراین می توان چنین نتیجه گرفت که واشنگتن رویکرد بسیار آرامی در رقابت با چین در پیش گرفته و باید نگران واکنشی افراطی باشد که به زیان هر دو کشور خواهد بود، اما چنانچه چین به رشد خود حتی با سرعت و نرخ آهسته تری ادامه دهد، تقریبا به صورت گریزناپذیری به مانع اصلی در سیاست خارجی ایالات متحده تبدیل خواهد شد. (در واقع این گرایش از قبل آغاز شده و همچنان ادامه دارد).
دوم: توانایی سایبری آمریکا چه اندازه است؟ ما همگی به خواندن خبرهای هشدار دهنده درباره تهدیدهای رویاروی ما در عرصه و صحنه سایبری عادت کرده ایم. افزون بر مشکلات شناخته شده ای مانند بدافزارها، جرایم سایبری و اینترنتی، باج افزارها و غیره، ما همچنین با خطرات حملات برای جلوگیری توزیع شده از ارایه خدمات، جاسوسی بازرگانی و همه گونه های دیگر برنامه های غیرمتعارف و پیشرفته و یا ادعای حمله سایبری روسیه به ایمیل های کمیته ملی حزب دمکرات آمریکا در جریان انتخابات ریاست حمهوری 2016 و یا استفاده احتمالی دولت چین از تجهیزات شبکه هوآووی برای دسترسی آسان به تجهیزات کاربران روبه رو هستیم.
والت می افزاید: ایالات متحده از دیرباز رهبر جهان در اطلاعات دیجیتالی بوده است بنابراین دلایل بسیاری برای این باور وجود دارد که در این زمینه بسیار بسیار قوی و نیرومند است. هرچند ما درباره بدافزار استاکس نت، ادعای نفوذ به گوشی تلفن همراه آنگلا مرکل صدراعظم آلمان و شماری از دیگر حوادث شنیده ایم و اطلاع داریم که دولت دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا به فرماندهی سایبری این کشور اختیارات بیشتری برای اجرای عملیات تهاجمی علیه دشمنان ایالات متحده داده است، اما آگاهی همگانی در باره کل توانایی ها و قابلیت های ایالات متحده و فعالیت های این کشور به دلایل آشکار مربوط به امنیت ملی، بسیار محدود است.
والت می افزاید: با اینکه من چرایی حفظ و نگهداری این اطلاعات را درک می کنم، اما ناآگاهی همگانی نیز پیامدهایی دارد. اگر ما اطلاعی درباره فعالیت و عملکرد ایالات متحده علیه دیگران نداشته باشیم (که ممکن است آن را اعلان نکند)، بنابراین حملات سایبری خارجی به این کشور غیرمنتظره به نظر خواهد رسید، در حالی که در واقع بخشی از روند گسترده تر مقابله به مثل است. ناآگاهی از فعالیت های ایالات متحده در این زمینه، همچنین ارزیابی درستی ادعای سازمان های اطلاعاتی و امنیتی مانند این ادعا که روسیه در واقع عامل نفوذ به سامانه حزب دمکرات بوده است را دشوار می سازد. گرچه این امر به صورت گسترده ای پذیرفته شده است، اما پایه و اساس اصلی آن هیچ گاه برای همگان فاش نشده است.
سوم اینکه برای اتحادیه اروپا چه اتفاقی خواهد افتاد. این نهاد با 28 عضو دستکم تا هنگامی که بریتانیا تصمیم نهایی خود را درباره عضویت در این نهاد نگرفته باشد، شامل چارچوب کلی اقتصادی و نظارتی برای اقتصادی ترکیبی با حجم فراتر از 18 تریلیون دلار (18 هزار میلیارد دلار) است. گرچه این نهاد در افزون بر 60 سال اخیر به تنهایی مسئول صلح و ثبات اروپا نبوده، اما در موفقیت های مداوم پس از جنگ دوم جهانی سهم اساسی داشته است. 
اما همان طور که قبلا نیز گفته ام، خوش بینی درباره آینده اتحادیه اروپا دشوار است و نمی توان گفت که بحران طولانی منطقه یورو را به کلی پشت سر گذاشته است. حکومت های لیبرال لهستان و مجارستان به چالش با برخی از اصول اصلی اتحادیه اروپا برخواسته اند و همان ملی گرایی که اتحادیه اروپا قرار بوده به تدریج از آن فراتر رود، به تدریج به سراسر این قاره بازگشته است. همچنین خصومت کوته بینانه دولت ترامپ عامل تداوم این مشکل است.
پرسش بعدی (چهارم) این است که چند کشور در 20 سال آتی، هسته ای خواهند شد؟ یک توجیه آشنا برای تداوم رشته تعهدات نظامی آمریکا در جهان، این ادعاست که حتی یک موضع گیری میانه رو منجر به این خواهد شد که شماری از کشورها، مسیر دستیابی به تسلیحات هسته ای را پیگیری کنند که پیامدهای بی ثبات کننده ای خواهد داشت. درصورتی که ایالات متحده دیگر به عنوان تضمین کننده قابل اعتماد امنیت متحدان گوناگون خود مطرح نباشد، ممکن است کشورهایی مانند ژاپن، کره جنوبی، عربستان سعودی، آلمان و شاید چند کشور دیگر به سرعت مسیر دستیابی به فناوری هسته ای را بپیمایند. بنابراین اگر به جلوگیری از گسترش تسلیحات هسته ای اهمیت می دهید، ترجیح خواهید داد که عموسام به فعالیت هایش در سراسر جهان ادامه دهد.
این استدلال را نباید به سادگی کنار گذارد. کشورها گاهی هنگامی به دنبال عامل بازدارنده هسته ای می افتند که نگران امنیت خود می شوند و راه های دیگری برای تقویت امنیت خود نمی یابند. بنابراین کاملا محتمل است که برخی کشورها که تاکنون به محافظت عموسام متکی بوده اند، درصورت ازبین رفتن این عامل حفاظتی به تلاش برای دستیابی به زرادخانه هسته ای برای کشور خود روی آورند. در واقع برخی از متحدان ایالات متحده گاهی به این احتمال به عنوان راه نه چندان ظریفی برای متقاعد کردن سران این کشور به ادامه حفاظت از آنان، اشاره می کنند.
اما این نتیجه گیری ناامید کننده و پیامدهای سیاسی آن قطعی نیست و دستیابی به تسلیحات هسته ای و نگهداری آن، عامل بازدارنده قابل اعتماد و پرهزینه ای است که افزون بر مزایا و فواید، تهدیدهای نیز ایجاد می کند، زیرا دراختیار داشتن زرادخانه هسته ای، موجب نگرانی همسایگان می شود و احتمال این امر را که آنها نیز از همین راه پیروی کنند، بیشتر می کند و همچنین این احتمال را افزایش می دهد که شما نیز در فهرست اهداف برخی از قدرت های هسته ای دیگر قرار بگیرید. این ملاحظات به تشریح اغراق مکرر پیش بینی های گذشته درباره بازدارندگی هسته ای، درباره شمار کشورهایی که قصد گذر از آستانه هسته ای (برای ساخت تسلیحات هسته ای) را داشته اند، کمک می کند. ده ها کشور از توانایی فنی ساخت بمب هسته ای برخوردار هستند، اما تنها شمار انگشت شماری تاکنون برای ساختن آن تلاش کرده اند و شمار کمتری نیز در این امر موفقیت به دست آورده اند.
برای این دلایل این تصور کاملا باورپذیر است که بسیاری از کشورهای اشاعه دهنده بالقوه تسلیحات هسته ای در صورت برداشته شدن یا کاهش چتر حمایتی و حفاظتی ایالات متحده، تصمیم به انتخاب گزینه هسته ای بگیرند و در پی تقویت امنیت خود از این مسیرها و با این ابزار برآیند. این نکته همچنین ارزش یادآوری دارد که حضور پرهزینه نظامی آمریکا و زورآزمایی بی وقفه آن، یکی از دلایل اصلی روی آوردن کشورهایی مانند کره شمالی به ساخت بمب هسته ای و توجه جدی کشورهایی مانند ایران به دستیابی به تسلیحات هسته ای است که برای نزدیک شدن به این هدف، مسیرهای طولانی را پیموده اند.
استفان والت می نویسد: نظر من به صورت خلاصه این است که نمی دانیم چه تعداد کشورهای دیگر قصد دستیابی به تسلیحات هسته ای را در چند دهه آتی دارند و حتی نمی دانیم ایالات متحده باید برای بیشتر یا کمتر کردن احتمال گسترش تسلیحات هسته ای چه سیاست هایی اجرا کند. آیا بهتر نبود اگر می توانستیم پاسخ این پرسش ها را مشخص کنیم. چه کسی در تعیین راهبرد اصلی ایالات متحده پیروز خواهد شد؟ به نوشته استفن ورتهایم، بحث و جدل طولانی مدتی درباره نقش آمریکا در جهان همچنان ادامه دارد و از سرگیری این بحث در پی پایان جنگ سرد، عالی می بود، اما براساس یک سخن مشهور، آمریکا همیشه پس از آنکه همه گزینه ها را امتحان کرد، تصمیم درست را می گیرد و آن اجرا می کند.

 

  • این مطلب، صرفاً جهت اطلاعِ مخاطبان، نخبگان، اساتید، دانشجویان، تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران بازنشر یافته و الزاماً منعکس‌کننده‌ی مواضع و دیدگاه‌های اندیشکده راهبردی تبیین نیست.
  • منبع: خبرگزاری ایرنا

ارسال دیدگاه