اندیشکده راهبردی تبیین- با افزایش تنشهای لفظی و میدانی میان ایران و آمریکا در هفتههای اخیر، ایالات متحده تلاش کرده تا از ابزارهای سیاسی، اقتصادی و رسانهای خود علیه جمهوری اسلامی استفاده کند. براین اساس یکی از مهمترین کارتهایی که دولت ترامپ، بازی با آن را در دستور کار قرار داده، عراق است. سفر اخیر وزیر خارجه آمریکا به عراق، فشارهای فزاینده به دولت این کشور برای کاهش روابط اقتصادی با ایران و محدود کردن حشدالشعبی، تلاش برای گسترش حضور نظامی و انتشار اخباری مبنی بر احداث پایگاه نظامی جدید در عراق، بخشی از اقدامات هفتههای اخیر واشنگتن در این زمینه بوده است. به نظر میرسد همکاریهای سیاسی و امنیتی ایران با دولت و گروههای مختلف عراقی و اهمیت این کشور به عنوان دومین مقصد کالاهای تجاری ایران در سال گذشته از یکسو و جایگاه عراق در نقشه کلان ایران برای برقراری محور تهران-بغداد-دمشق باعث شده تا دولت ایالات متحده، عراق را به عنوان مکانیسمی برای تنگتر کردن حلقه تحریم و فشار بر ایران فرض کند. در این چاچوب فهم زمینهها و بسترهای این راهبرد واشنگتن میتواند حائز اهمیت باشد که نوشتار حاضر آن را مورد بررسی قرار خواهد.
پس از خروج آمریکا از برجام، مواجهه سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا، تقریباً به بالاترین سطح خود در سالهای اخیر رسیده است. به طوری که در هفتههای اخیر، احتمال ورود این مواجهه به فاز نظامی به عنوان گزینهای محتمل در سطح رسانهها مطرح شده، اگرچه مسئولان هر دو کشور بارها اعلام کردهاند به دنبال جنگ نیستند و شواهد نیز حاکی از همین نکته است.
دولت آمریکا به دلیل حضور نظامی و نفوذ اقتصادی و سیاسی گسترده در عراق از یکسو و منافع متعدد و مشخص جمهوری اسلامی ایران در این کشور از سوی دیگر، در ماههای اخیر به دنبال فشار بر ایران از طریق عراق بوده است. اقدامات آمریکاییها در عراق برای اعمال فشار بر ایران را میتوان از دو جنبه مورد ارزیابی قرار داد: نخست تحرکات دیپلماتیک و رسانهای و دوم اقدامات عملی با ابعاد اقتصادی یا امنیتی که در ادامه به بررسی این دو عرصه فشار واشنگتن بر بغداد و اهداف آن اشاره میشود:
فشارهای سیاسی-رسانهای آمریکا بر عراق
همانطور که در بالا آمد، بخشی از اقدامات آمریکا در ماههای گذشته را میتوان معطوف به فشارهای رسانهای و دیپلماتیک دانست. می سال جاری بود که وزیر خارجه ایالات متحده پس از لغو پرواز خود به آلمان در سفری اعلامنشده و کوتاه به عراق رفت و با نخستوزیر و رئیسجمهور این کشور دیدار کرد. پمپئو در جمع خبرنگاران همراهش، علت این سفر را نگرانی از فعالیتهای منطقهای ایران عنوان کرد. این سفر ناگهانی در روزهایی که تنشهای لفظی میان تهران و واشنگتن شدت گرفته و آمریکا ناو هواپیمابر خود را به منطقه اعزام کرده بود، میتوانست معنایی متفاوت داشته باشد. چهاینکه در روزهای نخست، اخباری مبنی بر هشدار پمپئو به ایران از طریق مسئولان عراقی منتشر شد، اما مدتی بعد، خبرها حکایت از آن داشت که هدف این سفر اطمینان از امنیت نیروهای آمریکایی حاضر در خاک عراق بوده است.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
ایالات متحده در اقدامی دیگر با انتشار بیانیهای به شهروندانش برای سفر به عراق هشدار داد. پایگاه اینترنتی سفارت ایالات متحده آمریکا در بغداد نیز از کارکنانی که مأموریتهای حساس و اضطراری ندارند، خواست خاک عراق را ترک کنند. شرکت اکسون موبیل هم چند کارمند خود از یک میدان نفتی در عراق را خارج کرد. وزیر نفت عراق اما این اقدام را غیرقابل توجیه خواند که دلایل سیاسی داشته است.
بر این اساس تقریباً تمامی اقدامات آمریکا که به فاصله چند هفتهیا کمتر نسبت به عراق انجام شد، فاقد اثرگذاری خاصی در معادله کاهش یا افزایش تنش میان تهران و واشنگتن بود. بنابراین به سرعت مشخص شد این سلسله رفتارها و اقدامات آمریکاییها در مواجه با نفوذ ایران در عراق، تقریباً بیشتر از آنکه سیاستهای اعمالی واشنگتن باشد به سیاستهای اعلامی آن تبدیل شده است. سیاستهایی که البته در کارآمدی آنها برای تحقق اهداف آمریکا، تردیدهای جدی وجود داشته و دارد.
این بُعد از اقدامات آمریکا اما میتواند هدف دیگری را نیز دنبال کند که آن اثرگذاری بر تحولات سیاست داخلی عراق است. واقعیت آن است که مشکلات عدیده اقتصادی، سیاسی و امنیتی عراق در سالهای اخیر مردم و بسیاری از جریانهای عراقی را به این باور رسانده که پیششرط توسعه و پیشرفت کشور، دور بودن از قطبهای متضاد منطقهای و برقراری موازنه مثبت با بازیگران غرب آسیا است. به لحاظ فکری نیز بسیاری از گروههای عراقی از نوعی توهم توطئه علیه خود گلایه دارند و بسیاری از ناکامیهای کشورشان در دوران پساصدام را ناشی از مقابله تهران و واشنگتن میدانند.
آمریکا اما در رویکرد جدید خود تلاش میکند این گزاره را میان جامعه عراق نیز تقویت کند که ایران، عراق را عرصهای برای تنش با آمریکا میداند و تعامل بیشتر تهران و بغداد به معنای آسیب دیدن عراق از منازعه احتمالی تهران و واشنگتن است. موضوعی که البته برخی جریانهای داخلی عراق نیز با اظهارنظرهای خود به آن دامن زده و بسترهای آن را فراهم میکنند.
درمجموع به نظر میرسد اقدامات سیاسی و دیپلماتیک آمریکا برای اثرگذاری بر روابط تهران و بغداد در هفتههای اخیر، اگرچه نقش خاصی بر کاهش یا افزایش تنش میان ایران و آمریکا ایفا نکرده، اما میتواند در بلندمدت از یکسو بر اذهان مردم و مسئولان عراقی اثرگذار باشد و از سوی دیگر با ایجاد دوقطبی هوادار ایران-مخالف ایران، توجهات را از گسترش نفوذ نظامی و اقتصادی آمریکا در عراق دور کند.
فشارهای اقتصادی-امنیتی آمریکا بر عراق
علاوه بر آنچه که عنوان شد، آمریکا سطح دومی از اقدامات و فشارها بر عراق را نیز در هفتههای اخیر دنبال کرده است. این سطح از رفتارهای واشنگتن قاعدتاً هم حسابشدهتر و دقیقتر خواهد بود و هم میتواند به صورت جدیتری بر منافع ایران در عراق اثر گذارد. آمریکا برای اعمال چنین سیاستی علیه ایران، عراق را انتخاب کرده است و علت آن با توجه به مبادلات تجاری دو کشور و صادرات بالای ایران به عراق -نسبت به سایر کشورها- روشن به نظر میرسد.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
براین اساس، بخشی از سیاستهای آمریکا بر کاهش مبادلات تجاری دو کشور و به صورت مشخص کاهش صادرات ایران به عراق است. واشنگتن اگرچه از نیاز عراق به برق و گاز صادراتی ایران اطلاع دارد و به نظر میرسد حداقل در کوتاهمدت، معافیت عراق برای واردات از ایران را تمدید کند، اما همچنان مایل به اعلام رسمی این تمایل نیست. دولت ترامپ البته در قبال صدور چنین معافیتهایی برای عراق، امتیازات ویژهای به ویژه در حوزه نفت و گاز این کشور خواهد گرفت؛ حتی اگر مسئولان عراقی وجود ارتباط بین این دو موضوع را تکذیب کنند.
واشنگتن همچنین در ماههای اخیر با اطلاع از طرح ایران برای برقراری ارتباط زمینی تهران-بغداد-دمشق، تلاش کرده تا با افزایش نیروها و توان نظامی خود در غرب عراق و به ویژه صحرای الانبار، پیام ممانعت خود از اجرای چنین ایدههایی را برای تهران ارسال کند. واقعیت آن است که ایران برای برقراری ارتباط زمینی با سوریه به صورت کلی از دو مسیر میتواند اقدام کند. نخست مسیری که از بالای استان الانبار بگذرد و از طریق شرق فرات به سمت دمشق برود و مسیر دوم که از طریق بیابانهای الانبار به گذرگاه البوکمال در سوریه برسد. مسیر نخست احتمال عملیاتی شدن بسیار پایینی دارد. تسلط کردها بر شرق فرات، حضور نیروهای ائتلاف بینالمللی مبارزه با داعش در این مناطق، تلاش ترکیه برای افزایش نفوذ خود در مناطق شمال شرق فرات و آینده سیاسی این منطقه موانع مهم برقراری ارتباط زمینی تهران با دمشق از این مسیر است.
مسیر دوم که از طریق صحرای الانبار عراق و گذرگاه البوکمال سوریه به دمشق میرسد اما در ماههای اخیر بیشتر مورد توجه ایران بوده است. آمریکاییها اما با آگاهی از این موضوع در ماههای اخیر، حضور و نفوذ نظامی خود در بیابانهای استان الانبار را افزایش دادهاند. انتشار اخباری مبنی بر احتمال احداث پایگاه نظامی جدید در این استان و انتقال برخی از نیروهای آمریکایی از سوریه به عینالاسد از یکسو و تلاش برای کاهش نقش حشد الشعبی در این منطقه به بهانه بافت سنی این استان و کارشکنی در مسیر پاکسازی این مناطق، بخشی از اقدام آمریکاییها برای مقابله با طرح ایران بوده است. بنابراین به نظر میرسد حداقل در کوتاهمدت، واشنگتن از ناامنی صحرای الانبار با حضور تررویستهای استقبال خواهد کرد. این ناامنی هم افزایش حضور نیروهای آمریکایی را توجیه میکند، هم مانعی خواهد بود برای اجرای طرحهای ایران.
عراق؛ رایزنی با چاشنی اطمینانبخشی به خود!
فشارهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی آمریکا علیه ایران، بدون تردید بر عراق اثرات مهمی خواهد گذاشت. بروز هرگونه منازعه احتمالی میان تهران و واشنگتن، بازندگان منطقهای زیادی خواهد داشت که یکی از آنها عراق است. به همین دلیل مهمترین کشوری که در بالاترین سطح در هفتههای اخیر مشغول رایزنیهای منطقهای و فرامنطقهای برای کاهش تنشها بوده، عراق است. البته اینکه عراق تا چه میزان واجد نقش کنشگری باشد، محل تردید است.
واقعیت آن است که مسائل بین تهران و واشنگتن بسیار اساسیتر و ریشهدارتر از آن هستند که مواجهه طرفین در عراق، تنها بخشی از این مشکلات است. به عبارت دیگر، عراق تنها قطعهای از پازل تنش ایران و آمریکاست و البته تفاوت مهمی با برخی از پروندههای دیگر بین دو طرف دارد و آن اینکه هردو بازیگر در عراق حضور و نفوذ مؤثر و مهمی دارند. حداقل در کوتاهمدت نه تهران میتواند از نقش واشنگتن در عرصه سیاست و اقتصاد عراق بکاهد و نه واشنگتن میتواند مانع روابط اقتصادی و فرهنگی ایران با عراق شود.
به صورت کلی با توجه به عدم یکپارچگی و تعدد کنشگران سیاسی در عراق، میتوان به تعداد جریانها و چهرههای اثرگذار سیاسی، مواضع، مطلوبیتها و اقدامات متنوع و بعضاً متناقض دید. در این میان، جریانات سیاسی نزدیک به ایران واکنش متفاوتی نسبت به جریانهای دیگر از خود نشان دادند. چهاینکه هادی العامری از فرماندهان حشدالشعبی سیاست بیطرفی در تنش بین ایران و آمریکا را بیمعنی دانست. برخی گروههای حشدالشعبی نیز اظهارات مسئولان عراقی مبنی بر لزوم دور ماندن عراق در تنش تهران و واشنگتن را مورد انتقاد شدید قرار دادند. اگرچه مسئولان دولتی نیز از بحران برای ایران را بحران برای کل منطقه غرب آسیا توصیف کردند.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr4', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr4", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
در مجموع به نظر میرسد سطح کنشگری دولت عراق در فضای تنشآلود میان ایران و آمریکا، فراتر از انتقال برخی پیامهای اطمینانبخش بین طرفین نباشد. سیاستمداران عراقی در این رایزنیها به دنبال اطمینان از آسیب ندیدن منافع کشورشان و جلوگیری از وضعیتی هستند که مجبور باشند بین ایران و آمریکا یکی را انتخاب کنند. در این چارچوب بسیاری از واکنشها بیش از آنکه در عرصه رسمی سیاست اتفاق بیافتد در حاشیه آن شکل میگیرد. به عبارت دیگر موضع اعلامی بغداد همان لزوم کاهش تنش بین طرفین و احتمالاً اعلام آشکار پیامهای اطمینانبخشی است که در نهان مبادله میشود. بیش از اینها قاعدتاً در راستای سیاست موازنه مثبت خواهد بود که بغداد در معادلات منطقهای پیش گرفته است؛ بغداد امتیازی به آمریکا میدهد تا ارتباط خود با ایران را حفظ کند و این چرخه احتمالاً همچنان ادامه خواهد داشت. زیرا از دیدگاه مسئولان عراقی، ثبات و امنیت عراق تا حدودی وابسته به تداوم این چرخه است.
نتیجهگیری
آمریکا برای اعمال فشار بر جمهوری اسلامی ایران، مجموعهای از سیاستهای مختلف را اتخاذ کرده که یکی از مهمترین آنها ضربه زدن به منافع ایران در کشور مهمی چون عراق است. اقدامات ماههای اخیر دولت ترامپ در دو بُعد سیاسی-رسانهای و اقتصادی-امنیتی خلاصه میشود که البته مورد دوم جدیترو قابل توجهتر است. تلاش برای تقویت انگارهای که نشان میدهد ناکامیهای عراق به دلیل تنشهای آمریکا و ایران است، یکی از مهمترین راهبردهای بُعد نخست و گسترش حضور نظامی و اطلاعاتی در صحرای الانبار عراق برای ناامن جلوه دادن این منطقه برای زمینهسازی حضور بیشتر نظامی، یکی از جدیترین سیاستهای کاخ سفید در بُعد دوم است.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr5', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr5", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
در مجموع اگرچه آمریکاییها برای تهدید منافع ایران در عراق، چندان دست و پا بسته نیستند، اما ایران نیز برای اقدام متقابل گزینههای متعددی دارد. شاید به همین علت است که مهمترین پیامی که از سفر ناگهانی پمپئو به عراق مخابره شد، تلاش واشنگتن برای کسب اطمینان از عدم تهدید نیروهای آمریکایی از سوی گروههای حامی ایران در عراق بود. فارغ از چنین مباحثی اما به نظر میرسد آنچه میتواند تهدید منافع ایران در عراق را در شرایط حداقلی کاهش دهد و در شرایط حداکثری با مواجهه شدید جامعه عراق مواجه کند، نفوذ فرهنگی و اقتصادی ایران در عراق خواهد بود. جمهوری اسلامی ایران میتواند و باید حجم مبادلات تجاری خود با عراق را افزایش دهد، پروژههای عمرانی و صنعتی مشخصی را با همکاری نیروی کار عراقی در این کشور اجرا کند، تعاملات دانشگاهی و حوزوی را با عراق گسترش و با شناخت دقیق و هوشمندانه مختصات فکری و فرهنگی جامعه عراق، قدرت نرم خود در این کشور را افزایش دهد.