جنگ احتمالی آمریکا با ایران و شوک نفتی؛ منافع چه کسانی در میان است؟

در حالی که عده‌ای تندرو در کاخ سفید دست به دامن هر بهانه‌ای برای عملیاتی‌شدن حمله به ایران می‌شوند، چه کسانی شکم خود را برای سود این جنگ صابون می‌زنند و چه کسانی باید منتظر ضرر باشند؟

روزنامه معاریو به نقل از دیپلمات‌های سازمان ملل نوشته که دولت آمریکا در حال بررسی یک جنگ محدود علیه ایران، احتمالاً بمباران یکی از پایگاه‌های هسته‌ای به تلافی حمله‌ای است که ادعا شده از سوی ایران در خلیج عمان علیه دو نفتکش انجام شده است.

اگر چنین حمله‌ای از سوی آمریکا به روش پرچم دروغین صورت گیرد، هیچ بعید نیست که دامنه آن به خلیج فارس کشیده شود و اینجا است که یک موضوع سیاسی و امنیتی، تبعات اقتصادی‌اش از اصل جنگ مهمتر می‌شود، زیرا افزایش بهای نفت، تأثیر مستقیم در ضرر دولت‌های مختلف در جهان و سود شرکت‌های بزرگ نفتی خواهد داشت، یعنی یک بحران اقتصادی وسیع دیگر در جهان.

این موضوع گزارشی تحلیلی است که جان روبینو در پایگاه Dollarcollapse منتشر کرده است و دو دلیل برای نگرانی خود دارد:

۱- پیش از این نیز چنین جنگ‌هایی به بحران اقتصادی انجامیده بود

در دهه ۱۹۷۰ میلادی قدرت‌گرفتن اوپک و جنگ اعراب و اسرائیل به شوک اقتصادی منجر شد. قیمت گاز بالا رفت و افراد عادی به ویژه رانندگان ترابری دیگر نمی‌توانستند هزینه سوخت خود را از سود شغل خود تأمین کند. در نتیجه سرعت رشد اقتصادی دچار وقفه شد و در حالی که فقط شرکت‌های نفتی و گازی داشتند جیب خود را پر می‌کردند، همه ضرر کردند.

حالا نیز وقوع یک جنگ در خلیج فارس عملاً همان کارویژه را انجام می‌دهد. فروش نفت و گاز محدود شده و قیمت آن سر به فلک می‌کشد.

جنگ اعراب و اسرائیل در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ در کنار تشکیل اوپک به یک شوک بزرگ نفتی و گازی منجر شد که دولت‌های زیادی را متضرر کرد.

۲- کاهش اعتبار قدرت مسلط بر غرب آسیا بر اثر عملیات پرچم دروغین

تصور کنید زمانی که ایالات متحده همه تلاش خود را برای بی‌ثبات‌کردن ایران و محدود کردن اقتصاد آن انجام می‌دهد، تهران تصمیم بگیرد با چند حمله مکرر به نفتکش‌ها به اهداف ایالات متحده کمک کند و آشکارا از افزایش بی‌ثباتی، خصومت با همسایگان و به هم ریختن روندهای اقتصادی استقبال کند!

اینکه بسیاری فهمیده‌اند چنین عملیاتی یک عملیات پرچم دروغین بوده است، اعتبار قدرت مسلط بر خاورمیانه یعنی ایالات متحده را تضعیف می‌کند و این کاهش اعتبار، امکان کنترل بحران اقتصادی را در زمان وقوع از بین می‌برد، به ویژه در زمانی که شخص ترامپ به دلیل تاریخچه زندگی و تغییر مواضعش آدم قابل اعتمادی تلقی نمی‌شود.

روبینو از نیویورک تایمز نقل می‌کند که همینجوری نیز به دلیل اثبات دروغگویی بوش در ماجرای سلاح کشتار جمعی عراق و ابهامی که در ادعای اوباما در مورد استفاده بشار اسد از تسلیحات شیمیایی وجود داشت، ادعای ترامپ در مورد بندر فجیره و خلیج عمان زیر سوال هست، چه برسد به اینکه او خود رئیس‌جمهوری است که پرونده‌های مشکوکی مانند ارتباط با زنان و عدم پرداخت مالیات دارد.

جمع‌بندی

وقتی مردم و دولت‌های جهان در مورد منطقی‌بودنِ جنگ علیه ایران توجیه نشوند، و در کنار آن، تحت فشار قیمت‌های فزاینده نفت و گاز قرار بگیرند، تصور می‌کنید از اعتبارِ باقی‌مانده ایالات متحده چه چیزی باقی می‌ماند؟

روبینو می‌نویسد «سیستم مالی بر اساس پولِ مجوزداری است که برای حفظ ارزش خود به اعتماد مجموعی ما بر افرادی وابسته است که آن را مدیریت می‌کنند.» حالا با از بین رفتن این اعتماد، دست آنها در مدیریت بازار مالی بسته می‌شود و نتیجه‌اش اتفاقی است که اخیراً در اروپا پس از اعلام سیاست‌های ماریو دراگی رئیس بانک مرکزی اروپا رخ داد و تا برکناری او پیش رفته است. اکنون روزهایی آغاز شده که بازار مالی برخلاف انتظار مدیرانش عمل می‌کند چون به آنها اعتماد ندارد.

اگر جنگی با ایران آغاز شود، آیا اتفاق مشابهی در مورد خزانه‌داری آمریکا رخ خواهد داد؟ فعلاً احتمالش از بقیه گزینه‌ها بیشتر است.

منبع

https://www.rt.com/news/462086-us-iran-israel-tactical-assault

Will A False Flag Iran War Cause A Financial Crisis?

ارسال دیدگاه