اندیشکده راهبردی تبیین – پادشاهی بحرین با ادعای جلب حمایتهای مالی برای فلسطینیان در امور زیربنایی، صنعتی، سرمایه گذاری بشردوستانه و اصلاحات اداری، قرار است در تاریخ 24 و 25 ژوئن 2019 (4و 5 تیرماه 1398)، کنفرانس بینالمللی اقتصادی را با عنوان کارگاه صلح برای شکوفایی (Peace to Prosperity) با حضور مقامات ارشد سیاسی و اقتصادی در شهر منامه برگزار کند. حال سؤالی که ایجاد میشود این است که اهداف و پیامدهای کنفرانس منامه و ارتباط آن با معامله قرن چیست که در پاسخ میتوان گفت ایالاتمتحده آمریکا قصد دارد با اجرای یک نمایش بینالمللی و جذب حمایتهای مالی، بسترهای لازم را برای اعلام و اجرایی کردن طرح معامله قرن مهیا کند.
قضیه فلسطین و دولت ترامپ
ایالاتمتحده آمریکا مدعی رهبری عرصه بینالمللی است و بر اساس همین ادعا اصولاً سعی میکند نسبت به چالشهای بینالمللی راهحلی بر اساس منافع و مصالح خود ارائه نماید. قضیه فلسطین بهعنوان یکی از چالشهای بزرگ بینالمللی نزدیک به یک قرن تداوم داشته است بهطوریکه یک ایدئولوژی توسعهطلب به نام صهیونیسم زمینه اشغال بخشی از سرزمینهای عربی و اسلامی بهخصوص کشور فلسطین را فراهم کرده است و این توسعهطلبی همچنان نیز با اشکال مختلف از اشغال سرزمین تا ایجاد فضای امنیتی در پیرامون رژیم صهیونیستی تداوم داشته است. دولت ایالاتمتحده آمریکا تاکنون طرحهای مختلفی را برای حل قضیه فلسطین ارائه کرده است که مهمترین آن، راهحل دو دولت بوده است اما این طرحها به دلایلی همچون مقاومت مردم فلسطین و منطقه غرب آسیا، تمامیتخواهی صهیونیستها، عدم سازگاری با واقعیتهای قضیه فلسطین و رویکرد حمایتی این کشور از رژیم صهیونیستی، تاکنون با شکست روبرو بوده است بهطوریکه روند سازش فلسطینیان و رژیم صهیونیستی در شرایط کنونی به بنبست رسیده و نهتنها پیشرفتی در زمینه این طرحها ایجاد نشده بلکه چالشهای داخلی فلسطینیان و همچنین کشورهای منطقه را بیشازپیش نموده است.
دونالد ترامپ رئیسجمهور ایالاتمتحده آمریکا از زمان ورود به کاخ سفید با اعلان ناکارآمدی طرحهای آمریکا برای سازش اعراب و رژیم صهیونیستی، ادعا کرده طرحی جامع برای سازش ارائه میکند تا قضیه فلسطین را حلوفصل کند و از آن بهعنوان معامله قرن یاد کرده است. مقامات آمریکایی بهخصوص جراد کوشنر، داماد و مشاور ارشد ترامپ بهعنوان مسئول این پرونده، در دو سال اخیر رایزنیهای گستردهای را با مقامات کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی آغاز کردهاند. اگرچه دولت آمریکا تاکنون بهطور رسمی جزئیات این طرح را اعلام نکرده ولی برخی از رسانهها جزئیاتی از این طرح را بهصورت ضدونقیض و غیررسمی منتشر کردهاند. آخرین این موارد، اخبار غیررسمی رسانههای صهیونیستی در می 2019 بوده است. بر اساس این اخبار رژیم صهیونیستی و تشکیلات خودگردان فلسطین و جنبش حماس قرار است برای ایجاد یک دولت فلسطینی، توافق جدیدی نمایند و جنبش حماس در هنگام امضای این توافقنامه، سلاحهای خود را تحويل خواهد داد. این دولت فلسطینی شامل کرانه باختری و نوار غزه است که توسط پل هوایی به هم متصل خواهند شد، ولی زمینهای اشغالشده توسط شهرکهای صهیونیستی از این مناطق جدا و به رژیم صهیونیستی ملحق میشوند. نکته جالب این طرح محرومیت فلسطینیان از داشتن ارتش است و تنها نیروهای انتظامی این کشور میتوانند سلاحهای سبک داشته باشند. بر اساس این اخبار، بیتالمقدس تقسیم نخواهد شد و رژیم صهیونیستی بر بیشتر آن حاکمیت خواهد داشت. فلسطینیان میتوانند برخي از اراضي مصر را در نزدیکی غزه بدون حق سکونت و مالکیت در اختیار گیرند و در آنجا تأسیسات زیربنایی، اماکنی برای کار کشاورزی و تجارت ایجاد کنند. حمایت مالی از اجرای این طرح بر عهده ایالاتمتحده آمریکا، کشورهای عضو اتحادیه اروپا و بهخصوص کشورهای خلیجفارس است. علاوه بر این، این اخبار مدعیاند بر اساس طرح معامله قرن حاکمیت بر غرب دره اردن همچنان متعلق به رژیم صهیونیستی خواهد بود[1].
به نظر میرسد ارائه و اجرایی کردن طرح معامله قرن نیازمند زمینههایی هست که بخشی از آن را آمریکا تاکنون اجرایی کرده و بخشی از آن نیز میبایست عملی شود که مهمترین آنها عبارتاند از: 1. به رسمیت شناختن بیتالمقدس بهعنوان پایتخت رژیم صهیونیستی و برخی از اراضی اشغالی 1967؛ 2. عادیسازی روابط صهیونیستی با کشورهای عربی؛ 3. کاهش اثرگذاری گروههای مقاومت در فلسطین و کشورهای پیرامون رژیم صهیونیستی؛ 4. استفاده از ابزارهای اقتصادی برای پیشبرد طرح معامله قرن. با نگاهی به روند سیاست خارجی آمریکا در دو سال اخیر میتوان پیشبرد این اهداف را به شکل مستقیم و غیرمستقیم مشاهده کرد. همانطور که اشاره شد بخشی از این طرح، استفاده از ابزارهای اقتصادی است که استوار بر حمایت مالی کشورهای درگیر با موضوع فلسطین بهخصوص کشورهای حوزه خلیجفارس است. گفتنی است دونالد ترامپ به دلیل رویکرد اقتصادی خود، در ارائه هر راهکاری توجه ویژهای به ابعاد اقتصادی آن دارد؛ برای مثال چالشهای بینالمللی آمریکا با چین و برخی کشورهای اروپایی بیشتر به فاز اقتصادی وارد شده و آمریکا از تاکتیکهای جنگ اقتصادی استفاده میکند و یا برای پیشبرد اهداف خود در پروندههای جمهوری اسلامی ایران، کره شمالی و ونزوئلا سعی دارد ضمن فشار به ارائه وعدههای اقتصادی برای عقبنشینی آنها بپردازد. به دلیل سیاستهای تحریمی و محاصره اقتصادی رژیم صهیونیستی و همچنین کاهش سطح کمکهای بینالمللی و منطقهای لازم به فلسطینیان که بخشی از آن حاصل سیاستهای آمریکا در چند سال اخیر در قطع کمکهای اقتصادی به تشکیلات خودگردان فلسطین است، شرایط سخت اقتصادی در کرانه باختری رود اردن و نوار غزه حاکم است. ترامپ با آگاهی به این امر، سعی دارد با ارائه وعدههای اقتصادی و بهبود وضعیت اقتصادی همانطور که از نام کنفرانس منامه یعنی صلح برای شکوفایی پیداست، اهداف سیاسی و امنیتی خویش را به پیش برد.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
شرکتکنندگان در نشست منامه
در مورد شرکتکنندگان در کنفرانس منامه میتوان گفت بهجز متحدان نزدیک آمریکا همچون عربستان سعودی و امارات متحده عربی، بیشتر مقامات کشورهای عربی، با توجه با روابط خود با ایالاتمتحده آمریکا اظهارنظر روشنی در مورد این امر نکردهاند ولی فضای عمومی و برخی از اظهارنظرها نشان از مشارکت پایین دارد و حتی برخی از مؤثرترین بازیگران و کشورهای درگیر در قضیه فلسطین همچون تشکیلات خودگردان فلسطین، لبنان و عراق این کنفرانس را تحریم کردند.
اهداف آمریکا از برگزاری نشست منامه
آمریکا از برگزاری این کنفرانس بینالمللی در کشور بحرین دارای اهداف متفاوتی است که مهمترین آن عبارتاند از:
- پیشبرد معامله قرن با هزینه کشورهای عربی: دونالد ترامپ چه در دوران رقابتهای انتخاباتی و چه در دوران ریاست جمهوری همواره بر تأمین هزینههای حضور بینالمللی آمریکا توسط متحدانش تأکید کرده است. در این راستا برای مثال شاهد فشار به اروپا در متقبل شدن هزینههای بیشتر در ناتو و همچنین خواهان متقبل شدن هزینههای مبارزه با تروریسم در عراق و سوریه توسط کشورهای حاشیه خلیجفارس بودیم. آمریکا در مورد معامله قرن نیز تلاش دارد تا هزینههای طرح خود را توسط کشورهای منطقه تأمین کند تا به این منظور با انتخاب یکی از کشورهای حاشیه خلیجفارس از منابع مالی آنها برای پیشبرد طرح خود بیشترین بهره را ببرد.
- عادیسازی روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی: بعد از روی کار آمدن دونالد ترامپ وی تلاش زیادی کرده تا روابط بعضاً غیر آشکار و امنیتی میان کشورهای عربی را به سمت روابط رسمی پیش ببرد. در این راستا میتوان به تلاش آمریکا برای فراهمسازی زمینه سفر مقامات رژیم صهیونیستی به کشورهای عربی اشاره کرد. اوج این تلاشها را میتوان در سفر بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی به کشور عمان و همچنین سفر برخی از مقامات صهیونیست به کشورهای امارات متحده عربی و بحرین مشاهده کرد. برگزاری کنفرانسی با حضور مقامات ارشد کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی در یک کشور عربی همچون بحرین را میتوان در راستای این هدف آمریکا تحلیل کرد.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
اهداف بحرین از میزبانی این نشست
در مورد اهداف برگزاری این کنفرانس در بحرین میتوان بخشی از این امر را تمایل سران این کشور برای همراهی و جلب حمایت آمریکا دانست که مهمترین دلایل این تمایل عبارتاند از:
- بحرین یکی از نظامهای سیاسی جهان است که خود را با شرایط جدید سیاست وفق نداده است و هنوز به شیوه سنتی و قبایلی بر کشور خود حکومت میکند و یک اقلیت تمام قدرت را در این کشور قبضه کرده است و نظام حاکم از مشروعیت داخلی کافی برخوردار نیست و برای حفظ خود نیازمند حمایت خارجی است و ایالاتمتحده آمریکا نیز نشان داده که علیرغم شعارهای حقوق بشری و دموکراسی خواهی برای کشورهای غیرهمسو در حفظ نظامهای همسو هرچند که برخلاف شعارها و ارزشهای ترویجی خود اقدام میکند.
- روابط میان بحرین و آمریکا ریشه در الزامات استراتژیکی نیز دارد بهگونهای که بحرین بهعنوان یک کشور کوچک به دلیل قرار گرفتن در زیرسیستم خلیجفارس از طرف بازیگران منطقهای همچون قطر و جمهوری اسلامی ایران احساس تهدید میکند. مقامات بحرین برای حفظ امنیت خود بجای اتخاذ سیاست همسایگی مناسب، به سمت ائتلاف با آمریکا رفتهاند و سعی دارند با همسویی با سیاستهای آمریکا، حمایت این کشور را جلب کنند.
- مقامات بحرینی در یک سال اخیر درصدد عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی بودند و هر از چند گاهی هم اخباری در مورد امکان سفر مقامات صهیونیست به این کشور منتشر میشد ولی این امر به دلیل مخالفتهای داخلی و خارجی با مانع روبرو شده بود. به نظر میرسد مقامات بحرین عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی را در قالب یک اجلاس بینالمللی فرصت مناسبی برای برطرف کردن برخی از موانع این امر میدانند.
- مقامات بحرین در چند سال اخیر با برگزاری برخی از کنفرانسهای بینالمللی همچون کنفرانس امنیتی منامه سعی دارند ضمن کسب یک جایگاه بینالمللی در این زمینه، منامه را در مقابل دوحه قطر و استامبول ترکیه که در این زمینه در منطقه غرب آسیا مطرح هستند قرار دهند و همچنین از مزایای سیاسی و امنیتی اقتصادی آن بهرهمند شوند.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr4', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr4", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
پیامدهای برگزاری نشست منامه
با توجه به اهداف ذکرشده برای کنفرانس منامه برگزاری آن دارای پیامدهایی است که میتوان مهمترین آنها را اینگونه بیان کرد:
- ارائه و اجرا طرح معامله قرن: همانطور که در مطالب قبلی ذکر شد، ارائه و اجرای طرح معامله قرن نیازمند زمینهها و بسترهای اقتصادی و سیاسی است که به نظر میرسد هرچقدر این کنفرانس به اهداف خود نزدیک شود، در اعلام رسمی آن تسریع میشود. به نظر میرسد این کنفرانس بهنوعی فضاسازی لازم را برای ارائه این طرح فراهم میسازد و اگرچه شکل اقتصادی دارد ولی ماهیت آن سیاسی است.
- تحتفشار قرار دادن فلسطینیان: اگرچه تشکیلات خودگردان فلسطین و جریانات عمده فلسطینی این کنفرانس را تحریم کردهاند و دستاوردهای آن را برخلاف منافع ملی فلسطینیان اعلام کردهاند ولی اداره مناطق فلسطینی وابستگی زیادی به کمکهای منطقهای و بینالمللی دارد و به نظر میرسد در صورت تداوم مخالفت فلسطینیان با دستاوردهای احتمالی این کنفرانس، فشار سیاسی و اقتصادی بر فلسطینیان افزایش پیدا خواهد کرد تا تصمیمات این کنفرانس و معامله قرن را بپذیرند.
- آشکار شدن روابط برخی کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی: اگرچه بر کسی پوشیده نیست که بسیاری از کشورهای عربی بهخصوص کشورهای حوزه خلیجفارس دارای روابط غیر آشکار با رژیم صهیونیستی هستند ولی مشارکت این کشورها در یک کنفرانس با حضور صهیونیستها و در یک کشور عربی بستر لازم را برای آشکار شدن روابط سیاسی و امنیتی این کشورها با صهیونیستها را فراهم میکند. گفتنی است برگزاری کنفرانس منامه یادآور کنفرانس مینا هاوس مصر در 1977 است که در آن در حین مذاکرات غیر آشکار مصر و رژیم صهیونیستی، کنفرانسی با حضور برخی مقامات از کشورهای عربی و مقامات رژیم صهیونیستی برگزار شد. اگرچه آن زمان هم این کنفرانس با تحریم گسترده فلسطینیان و برخی کشورهای عربی روبرو شد ولی نتیجه آن پیمان کمپ دیوید در سال 1978 بود. به نظر میرسد کنفرانس منامه اگرچه با تحریم گسترده روبرو شده ولی بهنوعی تلاش جدی برای عادیسازی روابط میان رژیم صهیونیستی و کشورهای حوزه خلیجفارس محسوب میشود.
- اولویت یافتن قضیه فلسطین: محور مقاومت با اتخاذ رویکرد مقاومت، توانسته قضیه فلسطین را بهعنوان تهدید اصلی برای رژیم صهیونیستی و آمریکا در منطقه غرب آسیا تبدیل کند. این رژیم و آمریکا در چند سال اخیر تلاش زیادی برای برسازی تهدید ایران برای کل منطقه غرب آسیا کردهاند تا بتوانند تهدید ایران برای خویش را، به یک تهدید منطقهای تبدیل کنند و به موازنه قدرت روزافزون جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت بپردازند و هم قضیه فلسطین را از اولویت منطقه غرب آسیا خارج سازند. به نظر میرسد اقدامات یکسویه آمریکا در جهت منافع صهیونیستها همچون برگزاری کنفرانس منامه و تبعات بعدی آن، برخلاف خواست ایشان، قضیه فلسطین را مجدداً بهعنوان اولویت منطقه مطرح میسازد و این امر میزان حمایت از محور مقاومت را در میان ملتهای منطقه بیشازپیش خواهد نمود بهخصوص که اکثریت جریانات سیاسی فلسطینی به اهداف آمریکا در تضییع بیشتر حقوقشان پی بردهاند.
جمعبندی
در جمعبندی مطالب فوق میتوان گفت کنفرانس منامه بیش از آنکه به دنبال تحقق اهداف اعلامی آن، یعنی کسب کمک و حمایت اقتصادی از فلسطینیان باشد، بهنوعی بسترسازی لازم برای ارائه و اجرای طرح معامله قرن است. این کنفرانس به دلیل عدم استقبال مورد انتظار آمریکا از هماکنون یک کنفرانس شکستخورده است ولی اهداف سیاسی آن که همان عادیسازی روابط برخی کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی است تا حدودی محقق خواهد شد. محور مقاومت بهعنوان اصلیترین جبهه مقابله با محور غربی، عبری و عربی میبایست با رصد دقیق تحولات کنفرانس منامه و طرح معامله قرن با یک دیپلماسی فعال همهجانبه سیاسی، رسانهای و عمومی تلاش کند آرمان فلسطین همچنان بهعنوان اولویتهای منطقه غرب آسیا و جهان اسلام باقی بماند.
منبع
[1]. «افشای جزئیات کامل معامله قرن آمریکا»، تارنمای اسپوتنیک، 8 می 2019، قابلدسترسی در:
https://ir.sputniknews.com/politics/201905084734012 (18.05.2019).