گاز طبیعی مایع: تازه ترین سلاح آمریکا

آمریکا در پی آن است که صادرات خود را به زور به اروپاییان تحمیل کند و همزمان با حفظ تبادل ال ان جی به دلار، جایگاه دلار آمریکا را به عنوان پول ذخیره جهانی بیشتر تقویت کند، به همان شکلی که در مورد دلارهای نفتی می کند.

یکی از مهم ترین میادین جنگ های انرژی آینده در حوزه گاز طبیعی مایع (ال ان جی) خواهد بود. ال ان جی که گفته می شود یکی از امیدهای اصلی حل مشکل آلودگی به شمار می رود، این احتمال را به وجود می آورد که یک کشور بتواند نیازهای صنعتی خود را برآورده سازد و در عین حال  از میزان نگرانی های زیست محیطی ناشی از استفاده از دیگر منابع انرژی بکاهد. همزمان در روندی که اندک شباهتی به موضوع دلار نیز دارد، ال ان جی در حال تبدیل شدن به ابزاری است که واشنگتن قصد دارد به هزینه متحدین اروپایی خود، آن را علیه مسکو به کار گیرد.
برای درک رشد جایگاه ال ان جی در راهبردهای جهانی، می توان به نموداری مراجعه کرد که اتحادیه بین المللی گاز تهیه کرده و در آن به چهار شاخص کلیدی اشاره شده است: ظرفیت های جهانی گازسازی مجدد؛ مجموع حجم ال ان جی تبادل شده؛ کشورهای صادر کننده؛ کشورهای وارد کننده.
از سال 1990 تا امروز ظرفیت گازسازی مجدد در جهان از 220 میلیون تن در سال به حدود 850 میلیون تن در سال افزایش پیدا کرده است. حجم تجارت نیز از 30-20 میلیون تن در سال به حدود 300میلیون تن در سال افزایش یافته است. به همین ترتیب تعداد کشورهای وارد کننده ال ان جی ظرف دوره ای 15 ساله از تنها حدود 20 کشور به 40 کشور افزایش یافته است در حالی که تعداد تولید کنندگان آن تقریبا بدون تغییر باقی مانده، با چند استثنا نظیر ایالات متحده که در سال 2016 وارد بازار ال ان جی شده اند.
برای حمل و نقل گاز از دو شیوه استفاده می شود. شیوه اول از طریق خط لوله است که هزینه ها را کاهش می دهد و تبادل بین کشورها را تسهیل می کند. یک مثال مهم از این شیوه انتقال را در واردات گاز به اروپا می توان دید که چهار خط لوله اصلی  از چهار منطقه جغرافیایی مختلف وارد اروپا می شوند: خاورمیانه، آفریقا، اروپای شمالی و روسیه.
شیوه دوم حمل و نقل گاز از طریق دریا و به شکل ال ان جی است که انجام آن در مقیاس بزرگ در کوتاه مدت بسیار گران تر، پیچیده تر و دشوارتر تمام می شود. گاز حمل شده از طریق دریا در تاسیسات فرآوری خنک می شود تا حجم آن کاهش پیدا کند بعد دوباره مایع سازی می شود تا امکان انبارکردن و حمل آن با کشتی فراهم گردد. این فرایند در مقایسه با زمانی که گاز از طریق خط لوله حمل می شود 20 درصد به هزینه ها اضافه می کند.
کمتر از نیمی از گازی که اروپا به آن نیاز دارد در داخل تولید می شود و بقیه از روسیه (39 درصد)، نروژ (30 درصد) و الجزایر (13 درصد) وارد می شود. در سال 2017 واردات گاز از داخل اتحادیه اروپا به 14 درصد رسید. اسپانیا با 31 درصد در صدر این واردات قرار داشت و به دنبال آن فرانسه با 20 درصد و ایتالیا با 15 درصد قرار داشتند.

احداث زیرساخت های سازگار کردن کشتی ها برای حمل ال ان جی در اروپا انجام می شود و کشورهای اروپایی تاکنون از ظرفیت محدودی در انجام این کار برخوردار بوده اند و در حال انتقال این فرایند به شبکه ای ملی و اروپایی هستند تا به عنوان یک هاب انرژی برای کشتی های ال ان جی به مقصد دیگر بنادری که از کشتی های کوچک تر استفاده می کنند، عمل کنند.
به نوشته کینگ اند اسپالدرینگ: «تمام پایانه های ال ان جی اروپا تاسیسات واردات هستند به استثنای نروژ (که عضو اتحادیه اروپا نیست) و روسیه که ال ان جی صادر می کند. در حال حاضر 28 پایانه واردات ال ان جی در مقیاس بزرگ در اروپا وجود دارد (از جمله در ترکیه که عضو اتحادیه اروپا نیست). هشت تاسیسات ال ان جی مقیاس کوچک نیز در اروپا وجود دارد (در فنلاند، سوئد، آلمان، نروژ و جبل طارق.) از این 28 پایانه واردات ال ان جی در مقیاس بزرگ 24 پایانه در کشورهای اتحادیه اروپا واقع شده اند (و از این رو مشمول مقررات این اتحادیه می شوند) و 4 واحد در ترکیه. 23 مورد از این پایانه های واردات در خشکی قرار دارند و 4  مورد واحد های ذخیره و گازسازی مجدد شناور هستند و یک تاسیسات واردات در مالت شامل  یک واحد ذخیره شناور و تاسیسات گازسازی مجدد درون ساحلی است.
کشورهایی که در حال حاضر بیشترین نقش را در صادارت ال ان جی دارند عبارتند از قطر (24.9 درصد)، استرالیا (21.7درصد)، مالزی(7.7درصد)، نیجریه (6.5 درصد) و روسیه (6درصد).»
با توجه به تقاضای بالای اروپا برای انرژی پاک جهت مصارف خانگی و صنعتی خود، این قاره یکی از عمده ترین بازارهای گاز در جهان به شمار می رود. به همین دلیل است که آلمان سال هاست درگیر پروژه نورد استریم2 می باشد که هدف از ساخت آن، دو برابر کردن ظرفیت حمل و نقل گاز از روسیه به آلمان است. در حال حاضر حجم گاز وارداتی به نورد استریم 55 میلیارد متر مکعب است. با احداث نورد استریم 2 این ظرفیت دو برابر شده و به 110 میلیارد متر مکعب در سال می رسد.
پروژه ساوت استریم که شرکت های انی، گازپروم، ای دی اف و وینترشال سرپرستی آن را بر عهده دارند، باید ظرفیت  عرضه گاز فدراسیون روسیه به اروپا را سالانه به 63 میلیارد متر مکعب برساند که تاثیر مثبتی بر اقتصاد تامین ارزان گاز به بلغارستان، یونان، ایتالیا، صربستان، مجارستان، اتریش و اسلونی دارد. به دلیل ممنوعیت های وضع شده از طرف اتحادیه اروپا علیه شرکت های روسی نظیر گازپروم و تداوم فشار واشنگتن برای کنار گذاشتن این پروژه و جایگزین کردن آن با گاز وارداتی آمریکا، احداث این خط لوله به کندی پیش می رود و موجب بروز تنش هایی بین اروپا و آمریکا گردیده است. واشنگتن در حال تشدید فشارها بر آلمان برای کنار گذاشتن نورد استریم2 و متوقف کردن روند احداث این حلقه ارتباطی مهم انرژی است.
بعد از کشف اخیر یک میدان گاز در مصر به میزان این تنش ها افزوده شده است. شرکت ایتالیایی انی که یک شرکت پیشتاز در بخش ال ان جی به شمار می رود کاشف این میدان فراساحلی است که یکی از بزرگ ترین میادین گاز در جهان محسوب می شود و کل ظرفیت آن 850 میلیارد متر مکعب تخمین زده شده است. برای آنکه چشم انداز بهتری از وضعیت موجود به دست بیاورید، بد نیست بدانید که کل تقاضای اتحادیه اروپا در سال 2017 حدود 470 میلیارد متر مکعب بوده است.
این کشف  موجب برنامه ریزی های مهمی برای آینده ال ان جی در اروپا و ایتالیا شده است.
مشکلات از زمانی تشدید شدند که پرزیدنت ترامپ به اروپاییان فشار آورد تا به منظور کاستن از کسری تجاری بین اروپا و آمریکا و سود رساندن به شرکت های آمریکایی، به بهای زیان کشورهای صادرکننده گاز همچون الجزایر، روسیه و نروژ، اروپا گاز مورد نیاز خود را از ایالات متحده وارد کند. همانطور که اشاره شد  ال ان جی وارداتی به اروپا از آمریکا حدود 20 درصد گران تر از گازی تمام می شود که به شکل سنتی از طریق لوله به این قاره انتقال داده می شود. این بدون احتساب تمام سرمایه گذاری های لازم برای احداث تاسیسات گازسازی مجدد در کشورهایی است که قرار است مقصد دریافت این گاز حمل شده از طریق کشتی باشند. اروپا در حال حاضر فاقد  تاسیسات لازم در ساحل اقیانوس اطلس به منظور دریافت ال ان جی از آمریکا، وارد کردن آن به شبکه های انرژی خود  و همزمان کاستن از تقاضای خود از منابع سنتی است.
با توجه به اینکه حجم ال ان جی وارداتی از آمریکا اخیرا شاهد افزایش شدیدی بوده، این وضعیت می تواند در آینده تغییر کند. در سال 2010 صادرات ال ان جی آمریکا به اروپا حدود 10 درصد بود، سال بعد این مقدار به 11 درصد افزایش پیدا کرد و در چند ماه نخست سال 2019 این مقدار به 35 درصد جهش کرده است. یک کاهش قابل توجه در میزان صادرات ال ان جی از کشورهای آسیایی که به زیان آنها تمام شده و می تواند توضیحی برای این افزایش قابل توجه در اروپا باشد.

اما بدون شک اروپا خود را در وضعیتی ناخوشایند می بیند که نمی تواند به سادگی آن را حل کند. هیستری ضد روسی که تشکیلات گلوبالیست اروپایی- آتلانتیکی به آن دامن می زند، به تلاش های دونالد ترامپ برای اعمال فشارهای اقتصادی هر چه بیشتر بر هم پیمانان اروپایی  واشنگتن کمک می کند و به شهروندان اروپایی لطمه می زند، چرا که مجبور خواهند بود بهای بیشتری بابت ال ان جی آمریکایی بپردازند که یک پنجم بیشتر از گاز وارداتی از منابع روسی، نروژی یا الجزایری هزینه برمی دارد.
به نظر می آید که احداث پروژه های گازسازی مجدد فراساحلی در اروپا آغاز شده و با توجه به سرمایه گذاری تعهد شده و زمانبندی های صورت گرفته، احتمالا نوسانات سیاسی نیز بر آنها  بی تاثیر خواهد بود.
واشنگتن با کشتی های حمل ال ان جی خود در مقابل قطر و استرالیا که سهم شیر این بازار را در دست دارند، در آسیا و در برابر خطوط لوله مسکو که بقیه این سهم را نصیب خود می کند، هیچ ظرفیتی برای رقابت ندارد. تنها بخش باقیمانده بزرگ بازار در اروپا قرار دارد، در نتیجه تعجبی ندارد که دونالد ترامپ تصمیم گرفته است در اقدامی که اندک شباهتی به مسئله دلار دارد، از ال ان جی به عنوان یک اسلحه استفاده کند.  این کار فقط کشورهای اروپایی را به این سمت سوق داده که در پی متنوع کردن انرژی و تامین منافع امنیتی خود باشند.
به نظر نمی رسد که کشورهای اروپایی از جایگزین کردن بخشی از گاز مصرفی خود با ال ان جی آمریکا منصرف شوند، با اینکه هیچ مزیت اقتصادی در این کار وجود ندارد. همانطور که همیشه مشهود بوده هر گاه واشنگتن می گوید «بپر!» متحدان اروپایی اش در جواب می گویند: «چقدر بپرم؟» اما دیگر این وضعیت در مورد تمام هم پیمانان آمریکا صدق نمی کند. مثلا آلمان از نظر اقتصادی قادر به قطع پروژه نورد استریم 2 نیست  و با اینکه  این پروژه حامیان مالی عالی رتبه زیادی از جمله صدراعظم پیشین گرهارد شرودر دارد، همواره چنین به نظر می آید که این پروژه در آستانه متوقف شدن قرار دارد؛  دست کم در توهمات واشنگتن.
حتی کشف یک میدان گازی در مصر توسط شرکت انی نیز موجبات رنجش آمریکا را فراهم کرده که به دنبال رقابت کمتر است (حتی وقتی این کار غیرقانونی باشد، آنگونه که در مورد هوآوی مشاهده شد) و خواهان این است که بتواند صادرات خود را به زور به اروپاییان تحمیل کند و همزمان با حفظ تبادل ال ان جی به دلار، جایگاه دلار آمریکا را به عنوان پول ذخیره جهانی بیشتر تقویت کند، به همان شکلی که در مورد دلارهای نفتی چنین می کند.
هیستری تولید شده علیه فدراسیون روسیه در کنار کاهش صادرات نفت ایران در نتیجه تحریم های آمریکا، فضای مانور را برای کشورهای اروپایی محدود می کند و علاوه بر این برای مالیات دهندگان اروپایی هزینه زیادی در پی دارد. به نظر می رسد که اروپاییان خود را برای پیمودن مسیری که آمریکا پیش پایشان گذاشته آماده می کنند، راهی که آنها را از منابع گاز ارزان تر دور و به ال ان جی گران تر حمل شده از آن سوی اقیانوس اطلس نزدیک می کند. با توجه به سرمایه گذاری هایی که تاکنون برای دریافت این ال ان جی تعهد شده، به نظر محتمل نمی رسد که در مسیر تعیین شده برای اروپاییان تغییری صورت بگیرد.
نویسنده: فدریکو پیراچینی (Federico Pieraccini) نویسنده مستقل و متخصص در امور بین الملل
منبع:

 http://yon.ir/eRWeG

 

  • این مطلب، صرفاً جهت اطلاعِ مخاطبان، نخبگان، اساتید، دانشجویان، تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران بازنشر یافته و الزاماً منعکس‌کننده‌ی مواضع و دیدگاه‌های اندیشکده راهبردی تبیین نیست.
  • منبع: خبرگزاری فارس

ارسال دیدگاه