اندیشکده راهبردی تبیین- بعد از انقلاب اسلامی ایران تاکنون ایالات متحده آمریکا تمام تلاش خود را کرده تا علیه ایران از تمام گزینهها استفاده کند. علاوه بر این درصدد بوده تا به جهانیان این پیغام را منتقل کند که اگر آمریکا در مواردی مانند تحریم و اجماعسازی علیه ایران موفق نشود، هنوز میتواند از گزینه نظامی روی میز استفاده کند. در این یادداشت پژوهشی، تلاش بر این است تا همه گزینههایی که آمریکا مدعی است که میتواند بر علیه ایران استفاده کند اعتبارسنجی شوند.
گزینه های روی میز آمریکا علیه ایران
در طول چهل ساله بعد از انقلاب اسلامی ایران، بزرگترین دشمن ایران، یعنی ایالات متحده از راههای مختلفی جهت فشار، تهدید و حتی سرنگونی ایران استفاده نموده است. واقعه طبس، همکاری در کودتای نوژه، همکاری در جنگ عراق علیه ایران، ترور دانشمندان هسته ای، تحریمهای سیاسی، اقتصادی در دورههای مختلف، کمک به فتنه سال 88، خروج از برجام، تحمیل معاهدات بر ایران (سند 2030، پالرمو، FATF و …)، مخالفت با برنامه موشکی و هستهای ایران، کمک به دشمنان ایران در منطقه به ویژه محور مقاومت، دعوت به مذاکره همراه با پیششرطهای تهدیدمحور و… از جمله اقدامات خصمانهای است که آمریکا بعد از انقلاب علیه ایران انجام داده است. اما همواره در طول تاریخ گزینههای جنگ و تجاور نظامی، اجماعسازی و تحریم سه گزینهای هستند که آمریکا به ویژه آمریکای زمان ترامپ، از آن به عنوان گزینههای روی میز بر علیه ایران استفاده میکند. ایالات متحده غالباً در کنار توطئهها و دسیسهها همواره از ابزار تحریم جهت تهدید و فشار بر علیه ایران استفاده میکند و یا با تحمیل معاهدههایی مانند (سند 2030، پالرمو، FATF و …)، بر علیه ایران این اجماع را ایجاد میکند که ایران حقوقبشر را نقض میکند، تلاش برای دستیابی به سلاح اتمی را دارد، و یا حامی تروریسم و… است. این اجماع ضد ایرانی درواقع نوع دیگری از ابزار فشاری است بر ایران جهت حمایت از جهانیان برای تحریم و تضعیف ایران. با این حال، آمریکا با توجه به بیاثر ماندن تمام گزینهها و تاکتیکها از تهدید گزینه جنگ و تجاوز نظامی به عنوان حربه آخر علیه ایران استفاده میکند تا شاید بتواند از این طریق ایران را تحت فشار قرار دهد تا به اهدافش برسد.
اهداف آمریکا از طرح گزینه های مختلف علیه ایران
بعد از خروج ترامپ از برجام، آمریکا از تمام توان خود بر علیه ایران استفاده میکند تا ایران را تحت فشار و تهدید قرار دهد. ایجاد تحریمهای شدید، مخالفت با برنامه موشکی ایران، تحمیل برخی از معاهدات بینالمللی، اصرار و وادار کردن ایران به مذاکره، خود گواه این است که ترامپ در تحت فشار قرار دادن ایران ناتوان مانده و عملاً گزینه دیگری برای تحت فشار قرار دادن ایران ندارد. اهداف آمریکا از طرح گزینههای مختلف علیه ایران را میتوان به دو دسته اهداف کوتاهمدت و بلندمدت تقسیم کرد:
آمریکا با تحریمهای سیاسی و اقتصادی ایران درصدد فشار بر ایران است تا در کوتاه مدت ایران را با خواستههای خود همراه سازد و از ایران در جهت منافع خود امتیاز بگیرد. آمریکا با تحریمهای سخت درصدد است تا فشار اقتصادی و اوضاع داخلی ایران را ناآرام سازد و به نوعی بیاعتمادی را بین مردم و مسئولان افزایش دهد تا به هدف بلند مدت خود یعنی تغییر نظام دست یابد. از طرف دیگر، با خروج از برجام و اعمال تحریم علیه ایران، قصد دارد ایران را در منطقه تضعیف نماید و با اجماعسازی علیه ایران، ایران را متهم به دخالت در امور کشورهای منطقه سازد. از طرف دیگر، جمهوری اسلامی ایران از لحاظ فکری و معنوی به عنوان قطب اصلی جهان اسلام، نقش مهمی در منطقه و جهان اسلام دارد که تضعیف و یا تغییر رژیم آن برای ایالات متحده نه تنها امکانپذیر نیست بلکه هزینه بسیاری دربر دارد بر همین اساس، آمریکا در طول این چهل سال نتوانسته حمله نظامی به ایران را داشته باشد و نیز نخواهد توانست. از ابتدای انقلاب همه دولتهای آمریکا با ساز و روشهای متفاوت به نوعی درصدد تضعیف و یا سرنگونی جمهوری اسلامی ایران بوده اند. بعضی از دولتها متوجه شدهاند که جمهوری اسلامی به این راحتی سرنگون نمیشود و به همین دلیل بدنبال گرفتن اهرمهای قدرت ایران بودند که اوباما از آن جمله بود و میخواست اهرم هستهای را از ایران بگیرد اکنون ترامپ هم تفکر سرنگونی حکومت را به شکل دیگری دنبال میکند. (1) به طور کلی اهداف آمریکا از طرح گزینههای مختلف علیه ایران عبارتند از:
– تهدید و فشار بر ایران؛
– ایجاد مشکلات اقتصادی در داخل کشور؛
– تضعیف و یا سرنگونی رژیم ایران؛
– تضعیف ایران در منطقه؛
– تضعیف محور مقاومت و قدرتمند ساختن اسرائیل در منطقه؛
– تضعیف نهضت بیداری اسلامی؛
– نشان دادن غیرقابل اعتماد بودن ایران،
– جلوگیری از سرمایهگذاری روی گاز ایران، تولید و صادرات آن به اروپا؛
– مخالفت و توقف برنامه موشکی ایران؛
– مخالفت با انرژی هستهای ایران؛
– اجرای استراتژی سلطه آمریکا بر انرژی جهان و کنترل آن بر تامین نفت جهان؛
– تلاش برای ایجاد شکاف در ایران بر ادامه «برنامه تامین امنیت دفاعی ایران»؛
– شکست توسعه ایده همگرایی با غرب؛
– افزایش فشارهای روانی و اقتصادی به ایران برای ورود تهران به دور جدیدی از مذاکرات.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
روشهای اعتبار دادن آمریکا به گزینه های مطرح شده
آمریکا برای متهم ساختن ایران در مجامع بینالمللی از هر اقدامی فروگذار نیست. بعد از خروج آمریکا از برجام، ترامپ بر این بود تا با تحت فشار قرار دادن ایران، آن را به خروج یکجانبه از برجام وادار سازد. برای این اقدام از طرح جدید «قانون مقابله با دشمنان آمریکا از طریق تحریم» که در مجلس نمایندگان به تصویب رسید، برای اعتباربخشی به اقدام خود استفاده کرد. آمریکا مبنای این تحریمها را برنامه موشکهای بالستیک ایران، اتهام حمایت از اقدامات تروریستی بینالمللی و نقض حقوق بشر و ساخت بمب اتم از سوی ایران دانست. ایالات متحده برای اجماعسازی جهانیان با خود، دیگر کشورها را نیز مورد تحریم و یا تحت فشار قرار میدهد، نمونه آن تحریمهای ثانویه آمریکا علیه کشورهایی که از ایران نفت خریداری میکنند. از طرف دیگر، ایالات متحده برای تحریم ایران درصدد کاهش ابزارهای قدرت ایران است. کاهش صادرات نفت ایران، برهم زدن توافق هستهای و … از جمله اقداماتی است که آمریکا از طریق آن ایران را تحت فشار قرار میدهد. آنها درصدد هستند تا با افزایش تحریم ایران، فرآیند مذاکره مستقیم را بر ایران تحمیل نمایند و به جهانیان این را بقبولانند که برای حل تنش با ایران خواستار مذاکره هستیم. این درحالی است که مذاکره فقط سرپوشی است برای اعتبار بخشیدن به گزینههایی چون تحریم و جنگ نظامی با ایران. چرا که اساساً هدف سياست خارجي مذاكره يا عدم مذاكره نيست بلكه از بين بردن فشار و تحريم است.
در رابطه با جنگ نظامی نیز باید گفت که از زمان دولت بوش، آمریکاییها قصد حمله نظامی به ایران را داشتهاند اما این قصد فقط در حرف ماند. آمريكاييها تهديد نظامي معتبر را مكمل سياست فشار خود ميبينند؛ يعني آنها الان به اين نتيجه رسيدند سياست فشار اقتصادي و تحريم حداكثري اگرچه به ايران آسيب رسانده اما نه تنها منجر به تغيير رژيم و آشوب داخلي نشده بلكه حمايت مردم از نظام را هم افزايش داده است. بنابراين، سياست مورد نظر آنها منجر به تغيير محاسبه نشده است و امريكا را به اين نتيجه رساند كه براي شكاندن اين مقاومت داخلي ايران لازم است يك مولفه بر مولفههاي فشار امريكا افزوده شود. (2) در تهدید نظامی آمریکاییها معتقدند برای اثرگذاری محاسبات جنگ باید آن را به ایران بقوبولاند تا ایران جنگ و درگیری نظامی را باور کند. بنابراین برای اثرپذیری ایران از تحریمها، باید ایران را به گونهای تحریم کرد که حس کند در صورت به آخر رسیدن تحریمها، مورد حمله نظامی قرار میگیرد. آمریکاییها برای تکمیل پروژه فشار خود بر ایران و باورسازی به جنگ، مقامات ارشد سیاسی و نظامی ایران را مورد تحریم قرار دادند و یا با ارسال پهباد بر فراز خطوط هوایی ایران شروع به زمینهسازی این تفکر شدند که قصد حمله نظامی را دارند. اما معتبر نشان دادن تهدید نظامی آمریکا علیه ایران با سرنگونی پهباد آمریکایی که از حریم هوایی ایران عبور کرده بود، کاملاً بیاساس ماند چرا که آمریکا در مقابل سرنگونی پهباد آمریکایی، تنها کاری که انجام داد تهدید نظامی نبود بلکه افزایش فشار و تحریم بود. بنابراین، تهدید نظامی را نیز میتوان ابزاری برای اعتبار بخشیدن به مذاکره، تحریم و فشار بر ایران دانست.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
میزان اعتبار گزینه های مطرح شده آمریکا
همانطور که بیان شد از زمان پیروزی انقلاب اسلامی، ایران توسط ایالات متحده مورد تحریم و فشار اقتصادی بوده است. اما این اقدام آمریکا هیچگاه منجر به شکستن مقاومت ایران در برابر آمریکا نشده و آمریکا نتوانسته به اهداف خود برسد. ایالات متحده برای گسترش تحریم و حتی درگیری نظامی با ایران، نیاز به اجماعسازی گسترده دارد چرا که اینبار جامعه بینالمللی با آمریکا همراه نیست. چرا که کشورهای قدرتمندی مثل چین، هند، کره جنوبی و کشورهای قدرتمند اروپایی واردکنندهگان عمده نفت ایران هستند و نمیتوانند نسبت به تحریم نفتی ایران سکوت اختیار کنند. درواقع، ایران روابط اقتصادی عمیقتری با بقیه کشورها نسبت به آمریکا دارد. تحریم ها همیشه زمانی موثرتر خواهند بود که توسط کشورهای زیادی اجرایی شوند. در نتیجه، تحریم دیگر کشورها به خاطر ایران منجر به انزوای روز افزون آمریکا از متحدان قدیمی میشود که میتواند زیان آورتر هم شود.در صورتی که ایالات متحده میتواند در تحریم ایران به ویژه در حوزه انرژی موفق شود که بتواند به طور چشمگیری سرمایهگذاری در دیپلماسی انرژی برای همراستا کردن متحدین آمریکا با این تحریمها را بیشتر کند. که این امر نیز با توجه به نیازهای داخلی خود امکانپذیر نخواهد بود. بحث بعدی دور زدن تحریمهای مالی آمریکا علیه ایران است. راهکارهای موثر استفاده از فناورهای مالی نوین مانند بلاکچین و سیستم پیام رسان مالی مستقل و پیمانهای پولی دوجانبه و چندجانبه برای بینیاز شدن از ارز و سیستم پیامرسان مالی آمریکا است و همین موارد بزرگترین چالشها برای کارآمدی تحریمهای ترامپ به شمار میروند. (3)تحریمهای ایران بعد از سرنگونی پهباد آمریکایی، به این معنا است که آمریکا جنگ و درگیری نظامی را منتفی میداند. قاعدتاً اگر آمریکاییها این توان را در خود میدیدند، تهدیدات خود را عملی میکردند. اما دلایل متعددی آنها را از این کار باز میدارد: 1- بالا بودن توان نظامی ایران؛ 2- هزینهبردار بودن جنگ با ایران؛ 3- گسترده شدن جنگ با ایران به دلیل وجود همپیمانان منطقهای ایران؛ 4- جنگ و درگیری نظامی با ایران، نمیتواند آمریکا را به اهداف خود برساند؛ 5- عدم کنترل پیامدها و دامنه اقدام خود در منطقه و جهان؛ (به ویژه اینکه حمله به نفتکشها در دریای عمان و بندر فجیره امارات بدون شناخت مسبب آن نشان از غیرقابل پیشبینی بودن اتفاقات نظامی علیه ایران است) 6- از طرف دیگر، ترامپ برای انتخابات شدن در انتخابات بعدی نیازمند هزینه و امکانات تبلیغی است که آن را با جنگ و درگیری نظامی از بین نخواهد برد. 7- از دست رفتن حضور آمریکا در منطقه در صورت جنگ با ایران مانند آنچه که در سوریه برایش اتفاق افتاد. 8- درگیر بودن متحد آمریکا یعنی عربستان سعودی در جنگ با یمن؛ 9- نقش فعال و قدرتمند ایران در عملیات مقاومت در درگیریهای تکفیری عراق و سوریه و باز پس گرفتن سرزمینها (نیروهای تکفیری که توسط خود دشمنان ایران من جمله آمریکا شکل گرفته بودند)
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr4', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr4", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
با توجه به این شرایط میتوان گفت که خود مقامات آمریکا دچار یک نوع سردرگمی سیاسی هستند به طوری که برخی از مقامات جنگ را راهحل آخر میداند و برخی دیگر، تحریم و فشار برای مذاکره را راهحل کاهش تنش بین ایران و آمریکا میدانند. ایران همواره بر این نکته تاکید دارد که «نه جنگ خواهد شد و نه مذاکره میکنیم». این سیاست ایران، منجر به سردرگمی بیشتر آمریکاییها شده، به طوری که در مذاکره، محتملترین شخص برای مذاکره وزیرامورخارجه ایران است که آن هم نیز توسط آمریکایی مورد تحریم قرار گرفته شده است.
الزامات راهبردی جمهوری اسلامی ایران در فرایند اعتبارزدایی گزینه های آمریکا
با توجه به سردرگمی سیاست ایالات متحده به ویژه در مطرح کردن گزینهها، این ایران است که میبایست به صورت قاطع و شفاف در برابر گزینههای آمریکا که بیشتر جنبه ابزاری و انفعالی دارند موضعگیری نماید. بیشتر، هدف آمریکا در مطرح کردن ترکیب گزینهها (از یک سو، تحریم و مذاکره و از سوی دیگر جنگ و درگیری نظامی) استراتژی جنگ روانی علیه ایران است که میتواند با به وجود آوردن شرایط آشفته اتخاذ استراتژی مناسب را از ایران بگیرد. دشمن این کار را از طریق نبرد اطلاعاتی یا همان اجماعسازی علیه ایران صورت میدهد. در این شرایط، آمریکاییها بر این باورند که اگر ایران را در سیاست خارجی با «گزینه های دشوار» مواجه کنند، آن وقت نه تنها قادر به تصمیم گیری درباره آن نخواهد بود بلکه اختلافات درونیاش شدیدتر هم میشود. (4) با توجه به این شرایط، جمهوری اسلامی ایران میبایست تهدیدهای دشمن را به فرصت تبدیل نماید. یا از فرصتهایی که به دست میآید آنها را علیه دشمن تبدیل به تهدید نماید. این عمل از طریق گسترش قدرتملی امکانپذیر خواهد بود. افزایش قدرتملی زیر سایه گفتمان انقلاب اسلامی این توان را به ایران میدهد تا در برابر تحریمها و فشارها ایستادگی نماید. چرا که هدف آمریکایی تغیر رژیم ایران است و زمانی به ایران حمله میکنند که مطمئن هستند قادر به تغییر نظام اسلامی هستند. از اینرو، آنها آنقدر به تحریم و فشار بر ایران ادامه خواهند داد تا ایران را از داخل تضعیف کنند تا پروژه تغییر نظام یک زمانی اتفاق بیفتد. بر این اساس، وضع داخلی ایران در درجه اول، موضوع تعیینکننده برای وحدت و انسجام در برابر آمریکا یا تسلیم شدن در برابر خواستههای آمریکاست. استراتژی ایران، استراتژی ایستادگی و مقاومت در برابر آمریکاست که این استراتژی از طریق بازدارندگی قابل تحقق است. سرنگونی پهباد آمریکایی نمونه یک عمل مبتنی بر بازدارندگی است. ایران سالیان زیادی شاهد استراتژی و تاکتیک ایالات متحده در اطراف خود (عراق، افغانستان) بوده است و به آسانی توانسته تاکتیک و استراتژی آمریکا را از سرزمین خود رصد کند. بنابراین، ما میتوانیم از طریق گسترش قدرت ملی، وحدت و انسجام داخلی قدرت بازداندگی خود را در برابر دشمنان احیا کنیم. استراتژی مقاومت و ایستادگی در ایران پس از انقلاب اسلامی به خوبی توانسته در برابر دشمن عملیاتی شود و حتی ایران نیز در بسیاری از عرصهها توانسته پیشرفت کند و به استقلال برسد.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr5', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr5", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
جمع بندی
سناریوها و یا گزینههایی که ایالات متحده آمریکا به ویژه در زمان ترامپ در مقابل ایران اتخاذ کرده، علاوه بر اینکه نشان از شفاف نبودن سیاست دولت آمریکاست نشان از بیتأثیری این گزینهها در مقابل ایران است. اما باید هر زمان در مقابل رفتار پیشبینینشده آمریکا آماده بود. ترامپ از ایران قدرتمند در منطقه احساس خطر میکند به ویژه اینکه توافق هستهای را راهی برای قدرت بیشتر ایران میداند. از اینرو، آمریکای زمان ترامپ تلاش بر این دارد تا با کمک اجماع جهانی ایران را از برجام خارج سازد و نشان دهد که ایران غیر قابل اعتماد است. اعمال فشار و تحریم فزاینده در جهت تغییر موضع ایران از موضع فعلی خود است. با این هدف که ایران را از سر اجبار به مذاکره بکشاند یا منتظر رویارویی بیشتر شود. اما استراتژی ایران کاملاً مشخص است نه مذاکره خواهد کرد و نه جنگ خواهد کرد. ایران برای حفظ این هدف، همانند سالهای گذشته استراتژی مقاومت و بازدارندگی را در پیش گرفته است. ایران در طول سالیان بعد از انقلاب نشان داده به خوبی توانسته در برابر شدیدترین تحریمها ایستادگی کند و از طرف دیگر، ایران هیچگاه آغازگر جنگ و درگیری نیست ولی به خوبی میتواند در برابر تهدیدات نظامی پاسخ متقابل دهد. از طرف دیگر آمریکا میداند که هر گونه مداخله در مناطق تحت نفوذ ایران منجر به تحریک ایران و پاسخ متقابل ایران میشود، بنابراین، سعی میکند از طریق تقویت کشورهایی مثل اسرائیل و عربستان، ایران را درگیر حوزههای مقاومت کند. اما ایران با درایت توانسته از درگیری مستقیم پرهیز کند و یا با راهبردهای جنگ نیابتی و نامتقارن از افتادن در تله نظامی آمریکا و یا اسرائیل خود را دور سازد.
پی نوشت
1-ایزدی، فؤاد (1397). «علت اصلی دشمنی آمریکا با ایران چیست؟»، باشگاه خبرنگاران جوان، کد خبر: ۶۷۹۹۱۲۷، قابل بازیابی در پیوند زیر:
https://www.yjc.ir/fa/news/6799127/
2-جمشیدی، محمد(1398). «هدف رفع تحريم هاي امريكاست نه صرف مذاكره»، روزنامه ایران، شماره 7102، ص 2.
3-«چالشهای ترامپ در اعمال تحریم علیه ایران»، خبرگزاری مشرق، کد خبر: 890380، 13 شهریور 1398، قایب بازیابی در پیوند زیر:
https://www.mashreghnews.ir/news/890380/
4-محمدی، مهدی(1391). «نبردسایه ها، جایگاه نبرد اطلاعاتی در استراتژی ترکیب گزینه ها علیه ایران»، 12 شهریور 1391، قابل بازبینی در پیوند زیر:
https://www.islamtimes.org/fa/article/191745/