اندیشکده راهبردی تبیین- با شروع پادشاهی ملک سلمان و بهویژه با ولیعهدی فرزندش محمد بنسلمان در عربستان، تنش در روابط ریاض-تهران سیر صعودی به خود گرفت و ولیعهد جوان سعودی به پشتگرمی آمریکا و امید بستن به حمایت شخص ترامپ، اقدام به تهدید صریح و مستقیم جمهوری اسلامی ایران نمود. بهرغم مواضع منطقی و دیپلماتیک مقامات ایرانی، اما مقامات سعودی برافزایش عامدانه سطح تنش در روابط دو کشور اصرار ورزیده و در نهایت کار را به قطع روابط دیپلماتیک کشاندند. اما در حال حاضر بعد از ناکامیهای منطقهای، به نظر میرسد که ولیعهد جوان سعودی به تجربه و درک لازم جهت فهم مخاطرات و پیامدهای ناگوار جنگ و تهدید و نیز اهمیت غیرقابلانکار گفتگو و تعامل با ایران بهعنوان یک بازیگر مهم منطقهای دست پیداکرده است. وی اخیراً در گفتگو با یک شبکه آمریکایی از ترجیح راهحل سیاسی بر اقدام نظامی در قبال ایران سخن گفته و اذعان نموده است که وقوع هرگونه جنگ میان ایران و عربستان اقتصاد جهانی را به ورطه سقوط خواهد کشاند. برخی رسانههای عربی نیز از تغییر لحن محمد بنسلمان به تمایل وی برای کاهش تنش و ازسرگیری روابط با ایران تعبیر نموده و آن را با تیتر «فرار ریاض به سمت صلح با ایران» منتشر کردهاند. با اینحال پیچیدگی تحولات منطقهای، دخالت خارجی در خلیجفارس و روند یکنواخت همراهی ریاض باسیاستهای غرب در منطقه غرب آسیا و از همه مهمتر تداوم تجاوز عربستان به یمن، افق روابط مسالمتآمیز تهران-ریاض را مبهم و با تردید مواجه ساخته است. با این اوصاف، بررسی علل تنشزا و عوامل تنشزدایی در روابط دو کشور و موانع پیش روی آنها میتواند ما را در درک بهتر آینده روابط دو کشور یاری رساند :
– مروری بر عوامل اصلی افزایش تنش و قطع روابط ایران و عربستان در دوره ملک سلمان
علاوه بر انباشت عوامل تنشزای گذشته که شامل تقابلهای ایدئولوژیک و قومیتی، رقابت اقتصادی در حوزه انرژی، رقابت نظامی به لحاظ تسلیحاتی و نفوذ منطقهای، دخالتها و تحریکهای بازیگران خارجی بخصوص امریکا و … میشود و ملک سلمان وارث آنهاست، این بار در دوره ملک سلمان مهمترین عاملی که در تشدید روابط ایران و عربستان دخیل بود مسائل داخلی در عربستان است. درواقع اگر تا قبل از بنسلمان جوان و کمتجربه تنشهای دو کشور ریشههای تاریخی و جغرافیایی داشت و همین موضوع باعث شده بود تا روابط دو کشور بین بیتفاوتی، دشمنی، مصالحه و تنش در نوسان باشد، این بار آنچه این روابط را تیرهوتار نمود مسائل داخلی و تلاش بنسلمان برای فائق آمدن بر رقبای سیاسی بود.
مقامات دولتی عربستان سعودی، بهویژه محمد بنسلمان، اغلب درباره عقب راندن یک تهدید خطرناک ایرانی صحبت میکنند. اما، حقیقت این است که سیاست خارجی ریاض اساساً توسط مسائل سیاسی داخلی هدایت میشود. آنها میدانند که وجود یک دشمن ترسناک برای قدرتشان کلیدی است. بن سلمان، از دشمنی با تهران برای منحرف ساختن توجه از پیچیدگی ابهامات داخلی استفاده کرده است. درواقع هدف لفاظی ضد ایرانی و پوپولیستی شدید بنسلمان و نیز قول و قرارها برای عقب راندن نفوذ ایران در بحرین، یمن، لبنان، سوریه و عراق این است که یک وضعیت جنگی ایجاد شود که در آن مخالفت داخلی، ساکت شود.[1]
از عوامل مهم تاریخی که در تنش بین عربستان و ایران هنوز هم عنصر مهم و تأثیرگذاری است تلاشهای بازیگران فرامنطقهای برای تنشهای درون منطقهای است. مهمترین بازیگر فعال در این عرصه کشور آمریکاست. وابستگی شدید عربستان به آمریکا از یکسو و تلاش ایالاتمتحده برای تقابل مذهبی و قومی بین کشورهای غرب آسیا باهدف ضروری سازی حضورش در منطقه باعث شده است تا در چند سال گذشته تنش بین دو کشور به اوج برسد.
بنابراین بنسلمان با نیمنگاهی به اختلافات تاریخی دو کشور و با دو هدف به دست آوردن رضایت آمریکا بهعنوان متحد نظامی و سیاسی و همچنین تفوق بر مشکلات داخلی برای سرکوب رقبای سیاسی وجود یک دشمن خارجی به نام جمهوری اسلامی ایران را برای خود ضروری میپنداشت و لذا اشغال سفارت این کشور در تهران به تاریخ ۱۲ دی ۱۳۹۴ در پی اعتراض به اعدام شیخ نمر باقر النمر، مهمترین بهانهای بود که بنسلمان از آن بهرهبرداری سیاسی کرد. عادل الجبیر وزیر امور خارجه دولت عربستان سعودی در تاریخ 13/۱۰/1394 اعلام کرد که روابط دیپلماتیک خود با ایران را قطع کردهاست و روز دیگر گفت که این قطع رابطه شامل پایان یافتن تمامی مناسبات تجاری و همچنین لغو پروازها بین دو کشور میشود.
– بررسی عوامل تقویتکنندهی احتمال تلطیف روابط تهران-ریاض
رژیم سعودی به رهبری بنسلمان همان قدر که در تنشزایی با جمهوری اسلامی ایران پیش قراول بود در تلاش برای تنشزدایی نیز پیشقدم شده است. در ماههای اخیر نشانههای زیادی از تلاش این کشور برای کاهش تقابلهای سیاسی و نظامی با جمهوری اسلامی ایران به چشم میخورد که نشاندهنده درک و فهم جدیدی از آنها نسبت به تحولات منطقه است. رد گزینه جنگ از سوی ولیعهد، اظهارات وزیر خارجه امارات درخصوص باز شدن مسیر گفتوگو برای تفاهم با ایران و درنهایت گفتههای عادل عبدالمهدی در خصوص آمادگی عربستان برای مذاکره با ایران نمونه هایی از این نشانهها هستند. در طرف مقابل نیز اظهارات ربیعی، سخنگوی دولت در خصوص ارسال پیام از سوی ریاض به تهران نشان داد که مسیری که یکطرفه از سوی عربستان بستهشده با پیشدستی آنها در تلاش برای بازشدن است.[2]
اما این تغییر مسیر در سیاست خارجی آل سعود علل و عواملی دارد که بررسی آنها برای پیشبینی آینده روابط دو کشور حائز اهمیت است. واقعیت این است که عامل مهم در این تصمیمگیری؛ نه یک راهبرد صلح طلبانه باهدف یک اتحاد منطقهای و حذف تنشهای موجود برای آینده، بلکه یک تاکتیک موقت برای برونرفت از وضعیت موجود است. درواقع مجموعهای از شکستهای سیاسی، نظامی و اقتصادی باعث شده است که آنها تن به چنین تصمیمی بدهند. یکی از مهمترین این عوامل ناامیدی از دولت ترامپ در تقابل نظامی و سیاسی با ایران است. این چرخش در سیاست خارجی، واکنشی است به کمتوجهی و بیمیلی آمریکا نسبت به اهداف کشورهای عربی. در پشت پرده برای ایجاد یک ائتلاف با حضور آمریکا، عربستان، اسرائیل و اتحادیه اروپا، تلاشهایی انجام میشد که هیچگاه شکل نگرفت؛ بنابراین به دنبال ناکامیهایی که عربستان در سیاستهای خود علیه ایران داشتند، ادامه همکاری همهجانبه با آمریکا علیه ایران به مشکل برخورد و اتخاذ سیاستهای جدید در قبال ایران را برای این کشورها ضروری ساخت. [3] لذا آل سعود بعد از سرنگونی پهپاد آمریکا از سوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و عدم واکنش مورد انتظار از سوی آمریکا متوجه این مسئله مهم نظامی شدهاند که در صورت یک تقابل نظامی رودررو در مقابل ایران از حمایت لازم آمریکا برخوردار نیستند و همین باعث شد تا با کاهش تنشهای سیاسی سعی در تلطیف روابط دو کشور داشته باشند.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
شکستهای مهم منطقهای عربستان نیز در این تصمیم تأثیرگذار بوده است. بعد از شکست داعش در عراق و سوریه و برتری جبهه مقاومت در این دو کشور و همچنین تلاش آمریکا برای خروج نیروهای نظامی از معرکهای که یکطرف آن نیروهای وابسته به آل سعود قرار دارند، بنسلمان سعی داشت با غلبه بر انصارالله یمن این شکستها را در مقابل ایران جبران نماید. اما باگذشت چند سال از عملیات موسوم به «توفان قاطعیت» در یمن، نهتنها نشانهای از پیروزی برای آل سعود وجود ندارد بلکه حملات موشکی و پهپادی انصارالله باعث تحقیر بیشتر بنسلمان و طرفداران تنشزایی با ایران شده است. در این جنگ نهتنها منصور هادی به یمن بازنگشته و خبری از شکست و یا تجزیه احتمالی یمن وجود ندارد، بلکه حمله به تأسیسات نفتی آرامکو، عملیات نصر من الله و به اسارت گرفتن تعداد زیادی از مزدوران نظامی عربستان و درنهایت پیشنهاد صلح مقتدرانهی کمیتههای مردمی یمن به عربستان آنها را در موضعی منفعلانه قرارداده است تا با پادرمیانی جمهوری اسلامی از وضعیت موجود خارجشده و مخاطرات احتمالی در آینده را خنثی نمایند.
همچنین، کاهش توان مالی فراوان عربستان به دلیل هزینههای جنگی و حملات به تأسیسات نفتی این کشور، جنگ سیاسی و اقتصادی این کشور علیه قطر و مهمتر از آن وجود نشانههای ضعیفی از عقلانیت و تجربه در بین برخی سیاستمداران کارکشته عربستان باعث این تغییر مسیر شده است. یکی از مهمترین نشانههای وجود عقلانیت و تلاش آن برای غلبه بر ماجراجوییها و خاماندیشیهای بنسلمان اظهار مخالفت برادر ملک سلمان با جنگ علیه ایران بود. احمد بن عبدالعزیز، برادر پادشاه عربستان، اعلام کرد مخالف هرگونه جنگ عربستان با ایران است، زیرا چنین جنگی برای عربستان فاجعهبار خواهد بود. این شاهزادهی سعودی گفته است که اگر محمد بنسلمان، خواهان پیوستن به ائتلاف آمریکایی-انگلیسی برای مقابله نظامی با ایران باشد، با او مخالفت خواهد کرد. او همچنین گفت؛ هیچکس نمیتواند او را از هشدار دادن نسبت به پیامدهای جنگ ویرانگر با ایران منع کند بهخصوص که عربستان اکنون در یمن درگیر جنگ است[4]. همین اظهارات نشان میدهد سیاستمداران کهنهکار و باتجربه در کنار عوامل از پیشگفته شده باعث شدهاند تا بنسلمان با تغییر مسیر سیاست خارجی در قبال تهران موافقت نماید. او در اولین گام برای تنشزدایی با ایران به رهبران شیعی در عراق ازجمله مقتدی صدر نزدیک شد.
– بررسی موانع و چالشهای موجود در مسیر تلطیف و برقراری مجدد روابط تهران-ریاض
باوجود نشانههای کاهش تنش میان دو کشور، اما واقعیت این است که این تنشزدایی فعلاً در حد رسانهای است و هنوز نشانههای مهم عملگرایانهای برای آب شدن یخ روابط وجود ندارد. بیشک روابطی تیره با ریشههای تاریخی و جاهطلبیهای بنسلمان در چند سال اخیر برای برقراری مجدد روابط حسنه، موانع مهمی پیشِ رو دارد که حل و یا انباشت این موانع در مسیر پیش رویِ آینده تعیینکننده است. مسائل و مشکلات میان ایران و عربستان بسیار زیاد است. این موارد عبارتاند از: ماجرای یمن، سوریه، مسئله حزبالله و لبنان، مسئله عراق، بحث رقابتهای منطقهای و بحث رهبری جهان اسلام موضوعاتی است که موجب شده رابطه میان این دو همسایه تا میزان فعلی تیرهوتار شود و تا امروز گفتگو یا مذاکره مستقیم میان مقامات ایرانی و عربستانی صورت نگیرد.
همانطور که قبلاً اشاره شد، این موانع تاریخی از قبل وجود داشته ولی در دولتهای قبلی ایران و حاکمان سابق عربستان شاهد روابط دوسویه و کاهش تنشها نیز بودهایم. اما دو مانع مهم این دوره در برقراری روابط دو کشور یکی نقشآفرینی آمریکا و دیگری مسائل داخلی عربستان است. بااینکه ناامیدی از حمایت همهجانبه آمریکا نسبت به عربستان در تلاش بن سلمان برای کاهش تنشها نقش داشته است، ولی دولت آمریکا بهراحتی اجازه برقراری این روابط و کاهش تنشها را نخواهد داد و سعی خواهد کرد با امتیازاتی مثل حمایت از جنگ یمن و فروش گسترده سلاحهای نظامی به این کشور از ناامیدی مطلق آنها جلوگیری نماید. واقعیت این است که متغیری به نام آمریکا در رابطه میان ایران و عربستان نقش بسیار مهم و تأثیرگذاری دارد. آمریکا برای بسیاری از برنامههای منطقهای خود به تنشهای موجود درون منطقهای یا درون تمدنی نیاز دارد. یکی از مهمترین برنامههای در دستور کار این کشور معامله قرن است. در این معامله عربستان و امارات دو بازیگر جدی هستند که حضور آنها پای این معامله برای آمریکا و رژیم صهیونیستی حیاتی است.
آنچه این نقشآفرینی را برای آمریکا و رژیم صهیونیستی تسهیل میکند وابستگی آل سعود به آنهاست. مستقل نبودن عربستان و تبعیت آن از غرب و ایالاتمتحده، هر نوع آرام کردن اوضاع، داغ کردن معرکه یا هر سطحی از سطوح رابطه را محکوم به این تبعیت میکند. عربستان در ارتباط با ایران از آزادی مذاکره و تفاهمهای پراگماتیست و عملگرا برخوردار نیست و طبق انگیزههای خاص خود به سمت ساختارهایی برای همکاری پیش نمیرود. عربستان رژیمی است که به ناچار مجبور به تبعیت و پیروی قهری از قدرتهای غربی است که اساس مشروعیت آن را بنا نهادهاند؛ مشروعیتی که در صورت خروج سعودیها از چارچوب سیاستهای غربی، منجر به مرگ و پایان حیات سیاسی آل سعود و روی کار آمدن نظامی جایگزین میشود[5].
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
علاوه بر نقشآفرینی آمریکا و رژیم صهیونیستی، نفوذ گروههای تکفیری و وهابی بهعنوان منبع افکار ضد تشیع در عربستان و تعصب کورکورانه و غرور جاهلانه بنسلمان از دیگر موانع جدی برقراری روابط دو کشور هستند. هنوز هم بنسلمان از مسائل و مشکلات داخلی بهصورت کامل رها نشده است تا بتواند تصمیم جدی برای روابط با ایران اتخاذ نماید. لذا یکی از مهمترین عوامل تنشزای چند سال اخیر که همان تلاش بنسلمان برای تصویرسازی یک دشمن خارجی بود، همچنان برقرار است و تا رسیدن بنسلمان به پادشاهی، این مانع جدی در برقراری روابط دو کشور وجود خواهد داشت.
– پیشبینی آینده روابط تهران ریاض در پرتوی تحولات خلیجفارس و بحران یمن
باوجود تلاشهای رسانهای ریاض برای تنشزدایی در روابط با تهران، اما آینده این روابط در وضعیتی مبهم و غیرقابلپیشبینی قرار دارد تا جایی که میتوان طیفی از سناریوهای مختلف و متعدد را پیش روی دو کشور قرارداد. حتی سناریوی تقابل نظامی بااینکه از سوی مسئولین دو کشور کاملاً رد میشود و هیچکدام بهصورت یک هدف و برنامه از قبل پیشبینیشدهای بر آن تمرکز نمیکنند اما یک خطای محاسباتی در آینده میتواند دو طرف را به این سمت سوق دهد. کارشناسان سیاسی و نظامی میدانند وقوع بسیاری از جنگهای نظامی با یک تلنگر و یک اشتباه تاکتیکی به وقوع میپیوندند و این وضعیتی است که سیاستمداران به آن واقف هستند.
با این وصف بهطورکلی سه سناریو را میتوان برای روابط بین دو کشور ترسیم نمود:
‑ سناریوی اول وضعیت خوش بینانه ای است که روابط صلحآمیز و دور از تنش بین دو کشور را محتمل میداند.
- سناریوی دوم وضعیت واقع گریانه ای است که ضمن پذیرش کاهش تنشها بین دو کشور، نهایت روابطی که پیشبینی میکند بازگشت به تاریخ قبل از 13 دیماه 1394 و بازگشایی مجدد سفارت دو کشور است.
سناریوی اول به دلیل موانعی که قبلاً اشاره شد به نظر میرسد هنوز از اعتبار چندانی برخوردار نیست. اما سناریوی دوم تا حدودی محتملتر است. هرچند، حداقل تا زمانی که بنسلمان به تخت پادشاهی تکیه نکرده است امید به این سناریو کمرنگ است. درواقع باوجود برداشتن تمام موانع فعلی و بیاعتنایی به اختلافات تاریخی، انتظار میرود که روند عادیسازی روابط با ایران از سوی محمد بنسلمان از زمانی کلید بخورد که وی توانسته باشد با موفقیت به تخت پادشاهی سعودی تکیه زند و بر طوفان مخالفتهای داخلی علیه خود نیز فائق آمده باشد.
- سناریوی سومِ پیش روی دو کشور تشدید تنشهای سیاسی است. کشور عربستان سیاستها و رفتارهایی را در منطقه پیش میبرد که معلوم است بنای آن رویکردی تقابلی با ایران است و به همین دلیل نمیتوانیم به تغییر شرایط امید چندانی داشته باشیم. درواقع دولت سعودی با کارهایی که انجام میدهد، تضادش با جمهوری اسلامی ایران را به بیشترین حالت ممکن رسانده است. باید اشاره کرد که بنسلمان با پذیرش خواستههای ایالاتمتحده و بهطور مشخص ترامپ، شرایطی ایجاد کرده است تا فاصله این کشور با همسایهی مهمی چون ایران روزبهروز بیشتر شود. یعنی هر اندازه که عربستان به آمریکا نزدیک میشود، به همان مقدار از ایران دور و دورتر میشود. پس باید گفت، با سیاستهایی که عربستان در منطقه بهپیش میبرد، مشکل این کشور با ایران را بیشتر و بیشتر کرده است.[6]
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr4', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr4", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
نتیجهگیری
با توجه به بررسیهای به عملآمده در خصوص روابط ایران و عربستان، به نظر میرسد که اقدامات یکجانبه سعودیها در تشدید تنشهای سیاسی و تقابلهای نظامی در منطقه، به دلیل شکستهای متعدد در حوزههای سیاسی و نظامی در حال افول است و این کشور نیازمند فرصت محدودی از ایران برای کاستن از حملات نظامی انصارالله و در نهایت پیدا کردن یک فرصت سیاسی برای برون رفت از باتلاق یمن است.
در مقابلِ این رفتار مقطعی، جمهوری اسلامی ایران طبیعت روابط با پادشاهی سعودی را بهویژه در حیطه مبادی اسلامی، قانون بینالمللی و چارچوب رقابتی، درک میکند و در تهران نظامی حاکم است که فرضیههای آن متکی بر امکان غلبه بر شرایط تعارض در منافع و سیاستها از طریق شبکه امنی از گفتگوها و همکاری و برخورداری از شجاعت معنوی برای مقاومت در برابر دخالتهای خارجی است. اما طرف مقابل، نهتنها آماده مذاکره نبوده و استعداد آزمودن معادله شراکت را به دلیل حمایت و تأثیر غرب بر آن ندارد، حتی سهم عمدهای در سلب صلح و آرامش دارد.[7]
بنابراین به نظر میرسد مسیر موردنظرِ دو طرف از تفاوتهای بنیادینی برخوردار است. درحالیکه جمهوری اسلامی ایران در اوج قدرت منطقهای در پی پیمانها و همکاریهای منطقهای برای مقابله بانفوذ و حضور بازیگران فرامنطقهای است، رویکرد متعارض عربستان بهعنوان متحد آمریکا در منطقه در مقابل دیدگاه تهران قرارگرفته است. سعودیها هنوز به نقش ژاندارم بودن افتخار میکنند درحالیکه ایرانیها چهار دهه است با بیرون راندن آمریکاییها عزتمندانه در تلاش بری خروج آنها از منطقه هستند. تا زمانی که رژیم سعودی این رویکرد وابسته محور را حفظ نموده و حاضر به استقلال سیاست خارجی از آمریکا و رژیم صهیونیستی نیست، جمهوری اسلامی نیز ناچار به انتخابهای سخت در مقابل آنهاست، هرچند راه بازگشت به صلح و همکاری را نمیبندد.
منابع
[1] « چرا عربستان با ایران دشمن است؟»، دیپلماسی ایرانی، منتشرشده در تاریخ 03 اردیبهشت ۱۳۹۷، قابل بازیابی در پیوند زیر:
http://irdiplomacy.ir/fa/news/1976231/
[2] «چهار نشانه از آغاز مذاکرات ایران و عربستان برای کاهش تنش!» تابناک، منتشرشده در تاریخ 09 مهر 1398 ، قابل بازیابی در پیوند زیر:
https://www.tabnak.ir/fa/news/926905/
[3] «واکاوی علل تغییر تاکتیک امارت و عربستان در مقابل ایران»ایرنا،منتشرشده در تاریخ 15 مرداد 1398، قابل بازبینی در پیوند زیر:
https://www.irna.ir/news/83427622/
[4] «مخالفت برادر ملک سلمان با پیوستن عربستان به ائتلاف آمریکا و انگلیس علیه ایران»، ایسنا، منتشرشده در تاریخ 14 مرداد 1398 ، قابل بازبینی در پیوند زیر:
https://www.isna.ir/news/98051407165/
[5] صادق النابلسی، مترجم: مریم نصرالهی، «آینده رابطه ایران و عربستان؛ دشواریهایی در محتوا و تعارض در سیاستها»، الف، منتشر شده در تاریخ 26 خرداد 1397، قابل بازبینی در پیوند زیر:
https://www.alef.ir/news/3970326059.html
[6] حسین رویوران:«دولت سعودی نگاهی واقعبینانه به مسائل منطقه داشته باشد »روزنامه همدلی، منتشرشده در تاریخ 15 مرداد 1398، قابل بازبینی در پیوند زیر:
http://www.hamdelidaily.ir/?newsid=64814
[7] صادق النابلسی، همان