اندیشکده راهبردی تبیین- عربستان سعودی به عنوان بزرگترین کشور عربیِ منطقه غرب آسیا و یکی از بازیگران همواره فعال منطقهای، در سال 1398 نیز در ابعاد اقتصادی، سیاسی، امنیتی و اجتماعی در زمره خبرسازترین کشورهای غرب آسیا قرار داشت. اصرار بر پیگیری سیاستهای سلبی در یمن و عراق و سوریه، نگاه متکبرانه و از موضع برتر حکام سعودی به رهبران کشورهای عربی، همکاری با آمریکا و رژیم صهیونیستی برای اعمال فشار بر کشورهای عربی جهت پذیرش معامله قرن و عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی باعث شد تا در سال 1398 شاهد افزایش سطح واگرایی ملتها و سران عرب با حاکمان جدید عربستان سعودی باشیم. آثار و تبعات این واگراییها را میتوان به وضوح در تصمیمات برخی سران عرب و نیز واکنش منفی ملل عربی به سفرهای دورهای محمدبنسلمان مشاهده کرد. همه این اتفاقات در حالی رخ داده است که با روی کار آمدن ملک سلمان، شاخصهای سیاست خارجی عربستان بر اساس موارد زیر تبیین گردید و انتظار میرفت که عربستان با نرمش در سیاست خارجی و در پیش گرفتن یک گفتمان اعتدالگرا، دورانی از تعامل سازنده و کم تنش با کشورها را تجربه کند:
1- تقویت مناسبات با کشورهای حاشیه خلیج فارس و شبه جزیره عربستان
2- رعایت حسن همجواری و عدم مداخله در امور داخلی کشورهای دیگر
3- حمایت از مناسبات با کشورهای عربی و اسلامی و منافع مشترک آنها
4- در پیش گرفتن سیاست بیطرفی بر پایه تعمیق مناسبات همکاری با کشورهای دیگر.
مانع اصلی تحقق سیاست خارجی جدید:
قدرت گرفتن محمدبن سلمان ولیعهد سعودی با شخصیتی منحصر بفرد، جاهطلب، کم تجربه و تشنه قدرت و موفقیت باعث شد تا برنامه تعامل مثبت و سازنده و کاهش تنش عربستان با کشورهای عربی و اسلامی به حاشیه رانده شده و روندی کاملا متضاد و متناقض با شاخصهای اعلامی در پیش گرفته شود. البته اتخاذ رویکرد عملگرایانه در قالب موازنه تهدید و اتحاد و اتکاء به قدرتهای فرامنطقهای برای مقابله با تهدیداتی که مشروعیت حاکمیت در عربستان را به چالش میکشد، نقطه مشترک تمامی حاکمان سعودی از ابتدا تا کنون بوده است. برخی از این تهدیدات عبارت است از: 1- پان عربیسم جمال عبدالناصر در میان تحصیلکردهها و نظامیان سعودی 2- انقلاب اسلامی ایران 3- شروع انقلابهای عربی در سال 2011 موسوم به بهار عربی و بیداری اسلامی 4- اصلاحطلبی مسالمتآمیز گروهی از علمای داخلی عربستان و…
با روی کار آمدن ملک سلمان و اعلام شاخصهایی جدید در سیاست خارجی عربستان، انتظار میرفت که این کشور بالأخره از رویکرد سنتی خود فاصله بگیرد، چرا که تمامی شاخصهای مطرح شده در راستای پیادهسازی رویکردی مستقل و پویا در عرصه سیاست خارجی عربستان قرار داشت، اما رویکرد سلبی محمدبن سلمان در ابعاد سیاسی، دینی، اجتماعی و تعامل غیر سازنده با همسایگان و دیگر همپیمانان منطقهای چنان جایگاه نرم عربستان را بهچالش کشید که در نهایت مجبور شد بیش از هر زمان دیگری در دامان غرب و قدرتهای فرامنطقهای آرام گیرد. رویکرد سه سطحی عربستان در محیط منطقهای یعنی: 1- هژمونیگرایی سخت در شبه جزیره عربی 2- برتری جویی نرم در جهان عرب و 3- موازنهگرایی در غرب آسیا به دلیل اقدامات نابخردانه ولیعهد سعودی تا حدود زیادی به موازنهگرایی صِرف، آن هم با اتکاء به متحدین غربی محدود شده است.
آزادیها و اصلاحات ناسازگار با فضای سنتی و اعتقادی جامعه عربستان، پروژههای سنگین، رؤیا پردازانه، سرمایهبر و متکی به امنیت و ثبات در قالب سند چشم انداز 2030، چالشهای اساسی با همسایگان، مداخله نظامی، سیاسی، اقتصادی و رسانهای در یمن، قطر، عراق، سوریه و بحرین، برخورد سرکوبگرانه با مخالفین داخلی پس از قدرت گرفتن محمدبنسلمان از جمله عوامل تأثیرگذار در ناکامی سیاست داخلی و خارجی عربستان در طول سالهای اخیر بوده است. همین امر سبب شده است تا در تأثیر و تأثری متقابل میان اقتصاد، جامعه، امنیت و سیاست خارجی این کشور شاهد طیفی از چالشهای نوظهور و مهم، اعم از کسری بودجه 2020، کاهش سرمایهگذاری خارجی، کاهش رغبت بینالمللی به خرید سهامِ شرکت آرامکو، واکنش منفی اجتماعی به سنتشکنیهای فرهنگی، تغییرات سریع در دولت، گسترش دامنه حملات انصارالله به تأسیسات راهبردی و حیاتی در عمق خاک عربستان، افزایش سطح تنش با دیگر بازیگران منطقهای مانند ایران، ترکیه و قطر و نیز تعمیق سقوط عربستان به دامان غرب باشیم.
مقالات مرتبط: در همین راستا اندیشکده راهبردی تبیین نیز با رصد علمی و مستمر و واکاوی علمی تحولات داخلی و منطقهای عربستان، مقالات و تحلیلهای متعددی را در سال 1398 ارائه کرده است که بخشی از این مقالات عبارتند از:
1-نقشآفرینی عربستان در عراق؛ اهداف و پیامدها
2-ظرفیتسنجی عربستان برای جایگزینی نفت ایران
3-دلایل ورود عربستان به شرق فرات و چگونگی واکنش بازیگران داخلی و خارجی
4-احتمال اعدام رهبران الصحوة السعودیة؛ واکنشها و پیامدها
5-ابعاد آسیبپذیری عربستان سعودی و امارات از افزایش تنش میان ایران و آمریکا
6-دیپلماسی مساجد؛ رقابت ترکیه و عربستان (بخش اول)
7-دیپلماسی مساجد؛ رقابت ترکیه و عربستان(بخش دوم)
8-گونهشناسی تأمین امنیت در غرب آسیا؛ ایران، عربستان و ترکیه
9-عربستان و امارات؛ دلایل حضور و تقویت منافع در شاخ آفریقا
10-مذاکرات مسقط؛ روند شکلگیری و آینده آن
11-انصارالله و حذف گامبهگام همپیمانان ریاض
12-امکانسنجی روابط مجدد تهران-ریاض در پرتو تحولات اخیر
13-آثار و پیامدهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی حمله به آرامکو بر عربستان
14-توافق ریاض و تأثیر آن بر آینده تحولات یمن
15-تیرگی روابط تشکیلات خودگردان و عربستان سعودی؛ دلایل و چشمانداز
16-مقاومت یمنی؛ استیصال ائتلاف عربی
`17-کلاف سردرگم جنوب یمن؛ عربستان و انتخابهای اشتباه
مقالات منتخب: بخشی از محتوای مربوط به مقالات منتخب اندیشکده راهبردی تبیین درباره مسائل و موضوعات عربستان در زیر ارائه خواهد شد:
این نوشتار با تمرکز بر حملات ویرانگر ارتش و کمیتههای مردمی یمن به قلب تپنده صنعت نفت عربستان در بقیق و خریص، پیامدهای گسترده و دامنهدار آن بر بخشهای اقتصادی، امنیتی و سیاسی عربستان را مورد بررسی و تدقیق قرار داده است. اشاره به نقش و جایگاه توان موشکی–پهپادی در راهبرد تهاجمی انصارالله بهعنوان ابزاری کارآمد و قابل اتکاء در راستای ایجاد موازنه وحشت اولین نکتهایست که در مقدمه مقاله بدان توجه شده است.
1-1 پیامد اقتصادی:
انفجار و آتشسوزی در تأسیسات نفتی آرامکو، توقف تولید و پالایش نفت و گاز، کاهش میانگین تولید شرکتهای پتروشیمی، به مخاطره افتادن وضعیت اشتغال نیروی داخلی و خارجی فعال در آرامکو، مجموعه خسارتهای اولیه و آشکاری است که توضیح مبسوط آن در این نوشتار آمده است.
کاهش جدی ارزش سهام شرکت آرامکو که مدتها در انتظار عرضه رسمی در بورسهای داخلی و بینالمللی قرار داشت و به تبع آن اختلال در تأمین منابع مالی پروژههای اصلاحی و سند چشمانداز 2030، از بین رفتن جذابیت آرامکو برای سرمایهگذاران خارجی، به بنبست خوردن سیاست آمریکا برای جایگزینی نفت ایران از طریق افزایش سطح تولید نفتِ عربستان و امارات و سوق دادن مشتریان بینالمللی به سمت این دو کشور، گرایش مشتریان ثابت نفت عربستان بسمت بدیل و جایگزینی مطمئن جهت تکمیل سبد خرید خود، کاهش توان بازیگری عربستان در بازار نفت، کسری بودجه عمومی و اختلال در بودجهریزی از دیگر پیامدهای غیر مستقیم و البته تأثیرگذار اقتصادی است که نوشتار حاضر به آن پرداخته است.
یکی از عمدهترین پیامدهای اقتصادی حمله به آرامکو، متوجه بازارهای مالی عربستان و نیز توقف روند ورود سرمایه خارجی به این کشور است. زیرا سرمایه ذاتا گریزان بوده و نمیتوان از سرمایهگذار خارجی توقع داشت که با ماجراجویی، سرمایه خود را در کشوری که تأسیسات حیاتی و حساس آن مدام با تهدیدات موشکی–پهپادی مواجه است به خطر اندازد.
2-1 پیامد سیاسی:
آرامکو مخزن پمپاژ اکسیژن سیاسی، اقتصادی و امنیتی به کالبد عربستان، آمریکا و رژیم صهیونیستی است و احتضار قلب تپنده این شرکت، ائتلاف متجاوز به یمن و متحدین آن را در دام یک جنگ فرسایشی گرفتار ساخته و در حال ذوب کردن پشتوانههای سیاسی، نظامی، اقتصادی، اخلاقی و حتی وجودی آنهاست. یکی از مهمترین پیامدهای سیاسی حملات ارتش یمن به شریان حیاتی عربستان، شکنندگی و تضعیف روزافزون سلطه و سیادت حکام سعودی، افول توان نقش آفرینی و الهام بخشی آنها در جوامع عربی، وابستگی هر چه بیشتر به قدرتهای فرامنطقهای، به مخاطره افتادن منابع درآمدی به عنوان مهمترین ابزار دیپلماسی این کشور و ناکامی در پیگیری کارویژههای خدماتی در داخل است.
3-1 پیامد امنیتی:
مقامات سعودی به ویژه در دوره ملک سلمان و ولیعهدی فرزندش هیچ تلاشی برای اصلاح ساختار معیوب و بحرانزای این کشور نکرده و همواره از در انکار واقعیات درآمدهاند که پیامد آن، تداوم بحرانها و چالشهای ریشهدار بوده است. حکام سعودی به دنبال ضربه سهمگین ارتش یمن به تأسیسات نفتی و پالایشگاهی آرامکو، همچنان مدعی بهرهمندی از توان کافی برای دفاع از خود هستند، اما در عمل واکنشی که تداعیگر قدرت، اقتدار و استقلال امنیتی عربستان باشد را شاهد نیستیم و شکنندگی نظامی و استراتژیک عربستان در دفاع از منافع حیاتی و ژئواستراتژیک بیش از هر زمان دیگری کاملا خودنمایی میکند.
این مقاله با اشاره به نقش عربستان سعودی و امارات در افزایش تنش میان ایران و آمریکا در سالهای اخیر، پیامدها و تأثیرات مخرب این تنش بر ریاض و ابوظبی را بررسی کرده است. تحریکِ ترامپ به خروج از برجام، لابیگری در راستای انتصاب سیاستگذاران همفکر با خود در آمریکا و حمایت مالی و سیاسی از آنها، تلاش و اعمال فشار بهمنظور محدودسازی توان هستهای ایران و ایجاد جنگ اقتصادی علیه جمهوری اسلامی ایران از جمله مواردی است که عربستان و امارات در پیگیری و پیاده شدن آن نقشآفرین بودهاند.
حمایت از فشار حداکثری و افزایش تنش میان تهران-واشنگتن با هدف افزایش مشکلات اقتصادی و بروز شورشهای داخلی در ایران، اتهامزنی در ابعاد مختلف با هدف ترغیب آمریکا به اتخاذ تدابیر بازدارنده و اقدامات تنبیهی بر علیه ایران نیز از دیگر مواردی است که ریاض-ابوظبی با صراحت تمام در پشت آن قرار داشتهاند. با اینحال، اقدامات مزبور از منظر اقتصادی، سیاسی و امنیتی، آسیبهایی را نیز برای عربستان و امارات به عنوان متحدان واشنگتن در پی داشته است:
1-2 ابعاد اقتصادی:
این نوشتار با اشاره به محدودیت در صادرات انرژی از طریق تنگه هرمز، تأثیر منفی ناامنی بر سرمایهگذاری خارجی در عربستان و امارات به عنوان آسیبهای اقتصادی ناشی از افزایش تنش میان تهران- واشنگتن بر ریاض-ابوظبی، به بررسی و تحلیل جداگانه آنها اقدام کرده است.
2-2 ابعاد سیاسی:
ظرفیت ایران در بهرهگیری از نیروهای داخلی کشورهای متخاصم منطقهای علیه حکام مستبد آنها و بروز و تشدید التهابات اجتماعی در اثر مشکلات اقتصادی برآمده از تنش فراگیر منطقهای از موارد حائز اهمیتی است که میتواند بنیان قدرت سیاسی حکام عربستان و امارات را متأثر و متزلزل نماید.
3-2 ابعاد امنیتی: تأسیسات نفتی، فرودگاه ها و پایگاه های نظامی و مناطق حساس و راهبردی عربستان و امارات نه تنها در برد موشک های ایران بلکه در برد موشکی نیروهای نیابتی ایران به خصوص حزب الله لبنان و انصارالله یمن قرار دارند. نیروهای انصارالله در پنجمین سال جنگ ائتلاف سعودی علیه یمن، به عنوان یکی از متحدان و بازوهای ایران در منطقه که به لحاظ توانمندی دفاعی و نظامی قابل مقایسه با حزب الله لبنان نیز نیستند، آسیب ها و خسارت های آشکاری به عربستان سعودی و امارات متحده عربی وارد کرده اند. در واقع، عربستان و امارات که در مقابلِ نیروهای نیابتی ایران در منطقه آسیب پذیر نشان داده اند، اگر در مقابل توانمندی نظامی ایران قرار گیرند، آسیب پذیری آنها چند برابر خواهد شد.
رونمایی از توان بالای هماهنگی اطلاعاتی، لجستیکی و فرماندهی انصارالله در قالب حمله به تأسیسات آرامکو و اندکی پس از آن عملیات «نصرمن الله» سبب شد تا حکام سعودی متأثر از واقعیتهای میدانی و موازنه جدید شکلگرفته در صحنه یمن، به مذاکره با انصارالله در مسقط پایتخت عمان تن دهند. انتخاب مسقط برای مذاکره با انصارالله از نگرانی مفرط سعودیها نسبت به مذاکره با ایران برای عبور از مخاطرات جنگ یمن ناشی میشود. در این مقاله ضمن پرداختن به پیشینه مذاکرات دو طرفِ اصلی جنگ در یمن، به جزییات طرح شورای همکاری خلیج فارس و سازو کار اجرایی آن، کنفرانس گفتگوی ملی یمن و قطعنامه 2216 شورای امنیت سازمان ملل، راهحلهای پروژه جامع ملی یمن برای برون رفت از بحران توجه شده است. هرچند برخی کارشناسان ریشه مذاکرات مسقط را در توافق استکهلم جستجو میکنند اما نباید از نظر دور داشت که عامل اصلی و تعیین کننده در شکلگیری مذاکرات مسقط، راهبرد تهاجمی انصارالله و دست بالای آن در صحنه میدانی بود. این مذاکرات بهرغم حضور مقامات سطح بالای دو طرف، اما در ابتدا بر روی اهداف موقت مانند بازگشایی فرودگاه بینالمللی صنعا، ایجاد منطقه حائل در امتداد مرزهای یمن و عربستان متمرکز شد، اما دستیابی به صلح جامع همواره تحتالشعاع شروط تاکتیکی سعودیها قرار داشت و همین امر دورنمای صلح و آتشبس در یمن را مبهم و تاریک کرده بود.
آنچه تاکنون از مذاکرات مسقط میان انصارالله و عربستان سعودی گذشته، از یک طرف نشان دهنده پذیرش ناتوانی در حل مسئله یمن به وسیله جنگ از سوی عربستان و از طرف دیگر تمایل ریاض برای طولانی کردن روند مذاکرات در شرایط توقف حملات انصارالله و تداوم محاصره به منظور فشار بر صنعا برای گرفتن امتیاز است. به همین دلیل مقاله حاضر در کنار توجه به شروط طرفین و روند مذاکرات، چالشها و موانع دستیابی به توافق و نیز تبعات شکست مذاکرات را بررسی کرده است.
نتیجهگیری:
هر چند عربستان سعودی پس از قدرت گرفتن ملک سلمان با اعلام برخی شاخصهای نوین در عرصه سیاست خارجی و تأکید بر گفتمانی اعتدالی به دنبال گذار از رویکرد سنتی خود در تعاملات منطقهای بود، اما قدرت گرفتن محمدبن سلمان و جاهطلبی، شتابزدگی و بلندپروازی وی در کلید زدن پروژههای اصلاحی، در نقش یک مانع اساسی بر سر راه اراده ملک سلمان ظاهر شد و عربستان را با تلاطمی سنگین در ابعاد سیاسی، فرهنگی، امنیتی و اقتصادی مواجه ساخت. این امر بهویژه در ماجراجویی منطقهای اعم از جنگ یمن، مداخلات فرامرزی و اتخاذ رویکرد تقابلی با دیگر رقبای منطقهای اعم از ایران، ترکیه و قطر باعث هدر رفت بخش اعظمی از ذخایر ارزی، کسری بودجه، تخریب تأسیسات راهبردی، مشکلات امنیتی و افزایش فشار اقتصادی بر شهروندان سعودی از طریق افزایش مالیات و کاهش یارانهها شده است. این اتفاقات در کنار افزایش روزافزون سطح تهدیدات امنیتی، چشمانداز مثبت و امیدبخشی از آینده عربستان به لحاظ ثبات سیاسی، اقتصادی و امنیتی ارائه نمیدهد. بنابراین مقامات و تصمیمگیران سعودی نیز قادر نخواهند بود که فضایی اطمینانبخش از آینده سیاسی، اقتصادی و امنیتی را در برابر سرمایهگذاران خارجی ترسیم کرده و آنها را برای خرید سهام آرامکو و سرمایهگذاری در زیرساختهای اقتصادی این کشور ترغیب نمایند.
