اندیشکده راهبردی تبیین- «امپراطوری اردوغان: ترکیه و سیاست خاورمیانه»[1] عنوان کتابی به قلم «سونر کاگاپتای»[2] است که سال 2019 توسط انتشاراتI.BTauris به چاپ رسید. «امپراطوری اردوغان» شامل شانزده فصل همراه با یک مقدمه و نتیجهگیری است. نویسنده در اثر خود میراث به جامانده از ریاست جمهوری رجب طیب اردوغان بر سیاست خارجی ترکیه را مورد بررسی قرار میدهد. این کتاب، نگاهی توصیفی و تحلیلی نسبت به جایگاه ترکیه در منطقه به طور خاص و در جهان به طور عام ارائه میدهد. بدون تردید امپراطوری عثمانی تاثیری دیرپا بر ترکیه امروز به جا گذاشته است و اردوغان نیز در این امر که بخواهد عظمت عصر عثمانی را به این کشور بازگرداند، تفاوت چندانی با اسلاف خود ندارد. در واقع از سال 2003 اردوغان همچون رهبران گذشته ترکیه به تدریج به دنبال این بوده است تا این کشور را به قدرتی بزرگ تبدیل کند. هرچند به ادعای نویسنده نقطه تمایز رئیسجمهور کنونی ترکیه با رهبران سابق این کشور دست کشیدن از ائتلافهای سنتی با کشورهای غربی است که البته آنطور که کاگاپتای میگوید به نفع اردوغان تمام نشده است.
معرفی نویسنده
«سونر کاگاپتای» مدیر برنامه تحقیقات ترکیه در مؤسسه سیاست خاور نزدیک واشنگتن است. وی تحلیلهای متعددی در خصوص روابط ترکیه و آمریکا، سیاست داخلی ترکیه و ناسیونالیسم ترکی به رشته تحریر درآورده است. از جمله آثاری که توسط این نویسنده و مورخ منتشر شده است، میتوان به کتاب «سلطان جدید: اردوغان و بحران ترکیه مدرن» (نخستین کتاب انگلیسیزبان درباره زندگینامه سیاسی اردوغان)، و «خیزش ترکیه: نخستین قدرت مسلمان قرن بیست و یک» اشاره کرد.
محتوای کتاب
اگر کتاب را به لحاظ موضوعی به دو بخش تقسیم کنیم، میتوان گفت چهار فصل نخست به چگونگی قدرتگیری اردوغان در ترکیه مدرن و همچنین نفوذ فکری و سیاسی وی میپردازد. نویسنده ریشههای تفکر ایدئولوژیک اردوغان و رویکرد نوعثمانیگری وی در سیاست خارجی را در عواملی همچون بزرگ شدن در منطقهای کمدرآمد، تحصیلات مذهبی در مدرسه امام خطیب، و حضور در جنبش ملی ضد یهودی پیش از ورود به سیاست میداند. درحالیکه کمالیستها تصویری کاریکاتوری و منفی از سلاطین عثمانی ترسیم میکنند و آن را نسخه ترکی یک دولت سلفی میدانند، اردوغان تلاش کرده است تا امپراطوری پیش از آتاتورک را زنده کند. هرچند نویسنده مدعی است که اردوغان همان نسخه کاریکاتوری از عثمانی را احیا میکند.
بخش دوم کتاب- که در واقع بحث بیشتری را به خود اختصاص میدهد- نیز به روابط خارجی آنکارا و تلاش اردوغان برای بازیابی نفوذ این کشور در حوزههای نفوذ سابق عثمانی میپردازد. نویسنده ضمن پرداختن به روابط ترکیه با اروپا، آمریکا، سوریه، روسیه، ایران، جهان عرب، و صحرای آفریقا در فصلهای جداگانه، این ادعا را مطرح میکند که حتی اگر اردوغان از قدرت کنارهگیری کند، همچنان آنکارا به عنوان «دولتی امپریالیستی» عمل خواهد کرد.
کتاب حاضر اینگونه استدلال میکند که اردوغان در این شرایط یک الگوی غیر معمول را در سیاست خارجی پیاده کرده است تا کشورش را به تنها قدرت منطقهای تبدیل کند. هرچند به تعبیر کاگاپتای، سیاستهای اردوغان در جهت احیای عظمت دوران عثمانی از طریق اسلامگرایی تاکنون نتایج مورد نظر را به دنبال نداشته است؛ به گونهای که اکنون دوحه تنها متحد آنکارا در منطقه محسوب میشود. از طرف دیگر نویسنده با بررسی سیاست قدرت در منطقه غرب آسیا و جایگاه ترکیه در آن، تاکید میکند اکنون سازوکار سیاسی که در آغاز هزاره سوم بر منطقه حاکم بود، دیگر وجود ندارد و بدیهی است که نقش ترکیه نیز در این میان تغییر کرده باشد. در وضعیتی که جنگ عراق و سپس بیداری عربی تحولاتی اساسی را در منطقه بهوجود آورد، آنکارا نیز تغییرات آشکاری را در عرصه سیاست خارجی با رهبری اردوغان تجربه کرده است. طبیعتا سیاستهای جدید ترکیه پیامدهایی را به دنبال دارد؛ از جمله این آثار میتوان به تحولی اشاره کرد که به باور نویسنده در هویت ترکیه رخ داده است. نگارنده بر حسب تجربه شخصی خود از دیدگاه سیاستمداران و نخبگان فکری غربی نسبت به هویت ترکیه در ابتدای دهه 2000 در مقایسه با سالهای اخیر مینویسد. اگر در آغاز هزاره سوم ترکیه هویتی اروپایی داشت اما اکنون نوعی اتفاق نظر وجود دارد که این کشور متعلق به منطقه غرب آسیاست. به باور کاگاپتای هرچند ممکن است هویت ترکیه در آینده- همچون سایر کشورها- دسخوش تحولاتی شود، اما در بحث از آثار سیاست خارجی اردوغان بر ترکیه این نکته را مورد توجه و تاکید قرار میدهد که این یکی از دستاوردهای رئیسجمهور بوده که این کشور را به لحاظ هویتی تغییر داده است.
در نهایت نویسنده سه سناریوی اصلی را برای آینده سیاست خارجی ترکیه ترسیم میکند: در سناریوی نخست -که محتملترین سناریو هم محسوب میشود- سیاست خارجی ترکیه به همان شکلی که در 2019 بود، باقی میماند. در این سناریو آنکارا همچنان به ایجاد تعادل میان سه قطب آمریکا، روسیه و غرب آسیا در روابط خود ادامه میدهد. هرچند عواملی مختلف داخلی و خارجی از جمله مسئله اختلافات با جنبش گولن، مسئولیت پناهندگان و تهدید یگانهای مدافع خلق باعث شده تا سیاست خارجی ترکیه از برخی ضعفهای ساختاری رنج ببرد و در نتیجه نتواند تعادل مورد نظر سناریوی نخست را حفظ کند. بدین ترتیب شکست در سناریوی اول به شکلگیری دومین سناریو منجر میشود که در آن احتمالا در روابط ترکیه و آمریکا شکاف ایجاد شود و در نتیجه آنکارا به مسکو نزدیکتر گردد. در نهایت سومین سناریو، بازگشت دوباره ترکیه به ائتلاف غرب را پیشبینی میکند که به دلیل منافع اقتصادی و راهبردی میسر میشود. هرچند این نزدیکی دوباره به غرب با استانداردهای خارجی اردوغان ازجمله تداوم حمایت از گروههایی همچون اخوان المسلمین و حماس رخ میدهد.
در مجموع میتوان گفت با وجود کاستیهایی که کتاب دارد، اما جزو معدود منابع مفیدی است که به صورت عمیق به سیاست خارجی ترکیه در عصر اردوغان پرداخته است. با توجه به اینکه قدرتگیری اردوغان و حزب عدالت و توسعه یکی از مهمترین تحولاتی هستند که در منطقه رخ داده است، مطالعه این کتاب با رویکردی انتقادی به سیاستهای فعلی آنکارا میتواند منبع مناسبی برای پژوهشگران این حوزه باشد.[3]
نتیجهگیری
کتاب «امپراطوری اردوغان: ترکیه و سیاست خاورمیانه» معتقد است توجه به سابقه امپراطوری برای درک سیاستهای ترکیه امروزی ضروری است. اردوغان همچون اسلاف خود به دنبال احیای عظمت ترکیه است اما در چگونگی تحقق این رؤیا، مسیر متفاوتی طی میکند. ترکیه مورد نظر اردوغان ماهیتی اسلامی دارد که به دنبال بازیافتن نفوذ عثمانی در میان مسلمانان از غرب آسیا تا بالکان است؛ هرچند احیای عظمت ترکیه نیز الزاما از مسیر همکاری با غرب عبور نمیکند.
پژوهشگران گرامی می توانند نسخه اصلی این کتاب را از اینجا دانلود نمایند.
پی نوشت
[1] Erdogan’s Empire: Turkey and the Politics of the Middle East
[2] Soner Cagaptay
[3] Erdogan’s Empire: Turkey and the Politics of the Middle East, by Soner Cagaptay:
https://www.tandfonline.com/doi/abs/10.1080/21520844.2020.1733386?journalCode=ujme20