خلاصه مدیریتی
اندیشکده راهبردی تبیین در قالب جلسه گروه متمرکز موضوع جدایی ایالت کالیفرنیا از ایالات متحده آمریکا را مورد بحث و بررسی قرار داده است. گزارش پیشرو جمعبندی و چکیدهای از مباحث این جلسه است که سعی شده پیشینه، ابعاد، زمینهها و موانع استقلال ایالت کالیفرنیا و ملاحظات این موضوع برای جمهوری اسلامی ایران مطرح شوند. اگرچه استقلال ایالت کالیفرنیا برای بسیاری از ناظران دور از ذهن بوده و به وقوع پیوستن چنین استقلالی در آینده نزدیک چندان محتمل نباشد اما مطالعه نحوه الحاق این ایالت به آمریکا، ترکیب جمعیتی آن پیش و پس از الحاق، دلایل اقتصادی وجود تمایلات جداییطلبانه و افزایش این تمایلات در سالهای اخیر، میتواند ارزیابیها را دستخوش تحول نماید. استقلال کالیفرنیا که پرجمعیتترین و ثروتمندترین ایالت آمریکا محسوب میشود تأثیرات مهم داخلی و بینالمللی خواهد داشت که به اقتضای این شرایط مطلوب است جمهوری اسلامی ایران به کنشگری در راستای منافع خود بپردازد. رصد افراد شاخص جنبش استقلال کالیفرنیا و تحولات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی این ایالت از الزامات کنشگری ایران به شمار میرود. همچنین داشتن حساسیت نسبت به موضوع و لزوم اعلام مواضع بههنگام و هوشمندانه بایستی مورد توجه قرار گیرد. همکاری با شرکای راهبردی که دارای منافع مشترک با ایران هستند نیز راهگشا خواهد بود. گزارش حاضر تلاش کرده است که در این چارچوب و در محورهای مشخص شده این موضوع را مورد ارزیابی قرار دهد. در ابتدا تاریخچهای از ایالت کالیفرنیا و نحوه الحاق آن به آمریکا مطرح شده و پیشینهای از طرحهای جدایی این ایالت به خصوص در سالهای اخیر مورد بررسی قرار گرفته است. در ادامه زمینهها در سه حوزه اقتصادی، تاریخی- جغرافیایی و نژادی و موانع نیز در حوزههای حقوقی، اجتماعی و اقتصادی بررسی شدهاند. همچنین اقدامات بازیگران خارجی به خصوص روسیه ارزیابی شده است. در انتها ملاحظات و پیشنهادهای راهبردی برای کنشگری مطلوب جمهوری اسلامی ایران در این زمینه مطرح شده است که به نوعی میتوان هدف جلسه گروه متمرکز و گزارش حاضر را استخراج این ملاحظات و پیشنهادها دانست.
مقدمه
موضوع جدایی ایالت کالیفرنیا از ایالات متحده آمریکا از هنگام اتمام جنگ آمریکا و مکزیک و الحاق این ایالت به آمریکا در سال 1848 مطرح بوده است. در دورههای مختلف، جنبشها و تحرکاتی در این راستا فعال بوداند اما این تحرکات به دلایل گوناگون به یک جنبش گسترده اجتماعی و سیاسی مبدل نگشتهاند. با این وجود، تمایلات جداییطلبانه در این ایالت مشهود و غیرقابل انکار بوده است. در سالهای اخیر نیز فعالیتهایی در این راستا مشاهده شده است که سازماندهی این فعالیتها از جانب برخی افراد و گروهها توجهات را تا حدودی به خود جلب کرده است. سازمانیافتهترین گروه در این زمینه را میتوان پویش «بله کالیفرنیا»[1] به رهبری مارکوس ایوانز[2] دانست که در عمل جنبش جدایی کالیفرنیا از آمریکا یا کالگزیت[3] با این پویش شناخته میشود. آنچه که موضوع استقلال کالیفرنیا را برای مخاطب ایرانی بیش از گذشته مطرح کرده است پیام ویدئویی ایوانز خطاب به مردم ایران بوده که مدتی پیش منتشر شد. ایوانز در این پیام ویدئویی خود را نه یک آمریکایی بلکه یک کالیفرنیایی معرفی کرد و وعده داد که اگر ایالت کالیفرنیا به کشوری مستقل تبدیل شده و جمهوری کالیفرنیا تشکیل شود سیاست خارجی خود را مستقل از واشنگتن تنظیم خواهد کرد. وی از مردم ایران خواست که استقلال این ایالت را به رسمیت بشناسند. فارغ از میزان حمایت سیاسی اجتماعی از این جنبش، نفس وجود چنین جنبشی در آمریکا و آن هم در ایالتی مانند کالیفرنیا توجهات را به چرایی وجود این جنبش و ابعاد آن جلب میکند. مطالعه سوابق تاریخی تحرکات الحاقگرایانه و جداییطلبانه در این منطقه از آمریکا، پتانسیل تمایلات استقلالطلبانه در کالیفرنیا را نشان میدهد. اهمیت موضوع زمانی آشکارتر میشود که توانمندی اقتصادی و تنوع فرهنگی و اجتماعی این ایالت مورد توجه قرار میگیرد. کالیفرنیا با تولید ناخالص داخلی بیش از 3 تریلیون دلاری، اقتصادی بزرگتر از هند داشته و بعد از آلمان پنجمین اقتصاد جهان به حساب میآید. مهاجرپذیربودن این ایالت موجب تنوع نژادی بالای آن شده و ترکیب جمعیتیِ در حال تحول کالیفرنیا زمینه شکافهای اجتماعی گستردهای را در آینده فراهم کرده است. نسبت جمعیتی لاتینتبارها در این ایالت با سرعت قابل توجهی در حال افزایش بوده و پیشبینی میشود طی سالهای پیشرو اسپانیولیزبانها در ایالت کالیفرنیا در اکثریت قرار گیرند. بنابراین هر چند جدایی کالیفرنیا از آمریکا در کوتاه مدت دور از ذهن به نظر میرسد اما وجود زمینههای تاریخی، اقتصادی و اجتماعی، امکانسنجی استقلال ایالت کالیفرنیا را شایسته بررسی میکند. ضمناً رد پای برخی بازیگران بینالمللی در این موضوع را نیز نمیتوان از نظر دور داشت که ضرورت مطالعه زمینهها و شرایط و همچنین بررسی نحوه نقشآفرینی موثر و هوشمندانه جمهوری اسلامی ایران را بیش از گذشته نمایان میکند. جمعیت فراوان ایرانیان مقیم کالیفرنیا و پتانسیل آنان، ظرفیت بالای نقشآفرینی ایران را نشان میدهد. نوشتار حاضر در این چارچوب ضمن توجه به امکان خروج کالیفرنیا از آمریکا سعی کرده است در محورهای ذیل به بررسی زمینهها و پتانسیل جنبشهای موجود در کالیفرنیا پرداخته و ابزارهای کنشگری جمهوری اسلامی ایران و ملاحظات در این زمینه را مورد سنجش قرار دهد.
بررسی محورهای موضوع:
1-تاریخچه طرح جدایی کالیفرنیا از ایالات متحده آمریکا
قرارگیری ایالت کالیفرنیا در مجاورت کشور مکزیک و وجود جمعیت عظیم لاتینتبارها در این ایالت، خود تا حدودی دلیل تمایلات جداییطلبانه در میان بخشی از مردم و اغلب در میان بومیان کالیفرنیا را توجیه میکند. مطالعه نحوه شکلگیری این ایالت میتواند در کسب نگاهی دقیقتر از تاریخچه طرحهای جدایی یاریدهنده باشد.
ایالت کالیفرنیا بخشی از منطقه وسیعی شامل برخی از ایالتهای امروزی آمریکا و مکزیک است که تحت قلمرو امپراطوری اسپانیا محسوب میشدند. در سال 1804 استان آلتا کالیفرنیا[4] که شامل ایالتهای امروزی کالیفرنیا، نوادا و یوتا و بخشهایی از ایالتهای آریزونا، وایومینگ، کلورادو و نیومکزیکو میشود تشکیل شد. به دنبال جنگ استقلال مکزیک، در سال 1822 این منطقه بخشی از کشور مکزیک محسوب شد. پس از جنگ آمریکا و مکزیک طی سالهای 1846 تا 1848 و امضای پیمان گوادالوپ هیدالگو[5] ایالت کالیفرنیا در سال 1850 به طور رسمی ضمیمه ایالات متحده آمریکا گردید.
الحاق کالیفرنیا به آمریکا به طور عمده از سوی آمریکاییهای مهاجر به این منطقه حمایت میشد و میتوان گفت که از زمان الحاق، تضادی میان ساکنان انگلیسیزبان مهاجر به کالیفرنیا و بومیان اغلب اسپانیاییزبان وجود داشت. در سالهای اولیه پس از 1850 نیز تحرکاتی در راستای استقلال بخشیهایی از ایالت صورت گرفت. در دهه 1850 گروههای تجزیهطلب اقداماتی در جهت جدایی مناطق جنوبی کالیفرنیا از مناطق شمالی انجام دادند که به نتیجه نرسید.
در دهههای پایانی قرن 19 و آغازین قرن 20 جنبشی جهت اتحاد مناطق شمالی کالیفرنیا و مناطق جنوبی ایالت اورگان تشکیل شد که وقوع جنگهای جهانی این جنبش را به حاشیه برده و در نهایت اثری از آن باقی نماند. در سال 1965 طرحی جهت تقسیم ایالت کالیفرنیا به دو بخش مطرح شد که با وجود تصویب در مجلس سنای ایالتی در مجالس بالادستی رد شد. در سال 1992 نیز طرحی مورد بررسی قرار گرفت که این ایالت را به سه بخش تقسیم کند که در سنای ایالتی به تصویب نرسید.
در سالهای اخیر بار دیگر بحث استقلال ایالت کالیفرنیا از سوی برخی اشخاص و گروهها مطرح شده است که انتخاب دونالد ترامپ به ریاستجمهوری آمریکا و مواضع و سیاستهای وی به خصوص در حوزه مهاجرت و مالیات، به این بحثها دامن زده است. گرایشهای اغلب دموکرات و لیبرال اکثریت مردم کالیفرنیا به برخی گروهها این فرصت را داده است که با تبلیغات منفی علیه سیاستهای ترامپ بخشهایی از جامعه کالیفرنیا را به جدایی از آمریکا ترغیب نمایند. حزب ملی کالیفرنیا[6] یکی از این گروهها است که در سال 2015 تأسیس شده و تمرکز خود را بر اصلاحات گسترده در حوزه خدمات درمانی، محیط زیست، مهاجرت و زیرساختها معطوف کرده است. این حزب بر کنترل بیشتر حکومت محلی بر درآمدها و مخارج ایالت تأکید داشته و در نهایت به دنبال استقلال صلحآمیز کالیفرنیا از آمریکا است. نام این حزب به نوعی الهامگرفته از حزب ملی اسکاتلند است که حزبی ریشهدار و دارای پایگاه اجتماعی قوی در اسکاتلند محسوب میشود. حزبی ملیگرا که بر استقلال اسکاتلند از بریتانیا تأکید داشته و هماکنون مسئولیت دولت محلی اسکاتلند را برعهده دارد. این حزب با پیگیریهای خود توانست در سال 2014 رفراندوم جدایی اسکاتلند از بریتانیا را برگزار کند اما در نهایت این جدایی رأی نیاورد. این حزب بر ماندن در اتحادیه اروپا تأکید دارد. به همین دلیل پس از خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا برگزاری رفراندومی دیگر برای جدایی اسکاتلند از بریتانیا مطرح شده است. با این وصف برخی گروههای استقلالطلب در کالیفرنیا جنبش استقلال اسکاتلند را به دلیل قدرت محلی بالا و موفقیتهای اخیر آن، الگویی مناسب برای استقلالطلبان کالیفرنیا به شمار میآورند.
مهمترین گروه استقلالطلب را باید جنبش «بله کالیفرنیا» دانست که در سال 2015 توسط لوئیز مارینلی[7] و مایکل ایوانز تشکیل شد. این گروه بیشترین تأکید را بر اصطلاح کالگزیت داشته که الهامگرفته از اصطلاح برگزیت[8] است. برگزیت معرف فرایندی است که طی آن بریتانیا با برگزاری رفراندوم سال 2016 و پس از بحثهای فراوان در نهایت از اتحادیه اروپا خارج شد. مارینلی هماکنون فعالیتی در چارچوب جنبش نداشته و در مسکو ساکن است و ریاست فعلی جنبش بر عهده مایکل ایوانز است.
این گروه توانست در سال 2017 مجوز جمعآوری امضا جهت برگزاری رفراندوم استقلال کالیفرنیا را کسب کند. بیش از ششصدهزار امضا تا حد نصاب مقرر جهت برگزاری رفراندوم استقلال نیاز است که به نظر میرسد جنبش کالگزیت راه دشواری جهت جمعآوری این تعداد امضا داشته باشد. با این وجود طی سالهای اخیر و همزمان با ریاستجمهوری ترامپ انرژی جدیدی به جنبش تزریق شده و احتمال تقویت تمایلات استقلالطلبانه در سالهای آینده بسیار زیاد است.
2-زمینههای داخلی جدایی کالیفرنیا از ایالات متحده آمریکا
الف) زمینههای اقتصادی
بررسی وضعیت اقتصادی ایالت کالیفرنیا بسته به نوع نگاهمان میتواند تحلیلی دوگانه از وضعیت ارائه دهد. برخی این ایالت را همزمان هم ثروتمندترین و هم فقیرترین ایالت آمریکا میدانند. تولید ناخالص داخلی بالای این ایالت که آن را همسطح برترین اقتصادهای اروپا قرار میدهد، صنعت عظیم سرگرمی که این ایالت را به مرکز سینمایی و تلویزیونی آمریکا تبدیل کرده است، وجود مجموعهای از شاخصترین دانشگاههای جهان همچون استنفورد، برکلی و یوسیالای و جذب نخبگان از سرتاسر جهان و حضور مراکز عظیم تکنولوژی، حجم زیادی از تولید سرمایه را در این ایالت توجیه میکند. همچنین کالیفرنیا بالاترین سهم مالیاتی دولت فدرال را داشته و حدود 13 درصد از درآمد مالیاتی دولت از این ایالت تأمین میشود. اما زیرساختهای کالیفرنیا به خصوص در زمینه حملونقل متناسب با این سهم مالیاتی توسعه نیافتهاند و بنا بر گزارشها این زیرساختها طی دهههای اخیر به شدت فرسوده شدهاند.
علاوه بر این بخش اعظم این سرمایه به خارج از کالیفرنیا منتقل شده و این ایالت بهره چندانی از آن ندارد. همچنین درآمدها به صورت عادلانه میان مردم این ایالت توزیع نشده و با تضعیف طبقه متوسط موجب ایجاد یک شکاف طبقاتی عظیم شده است. یکچهارم جمعیت کالیفرنیا زیر خط فقر قرار داشته و همزمان بیشترین تعداد میلیاردرهای آمریکا نیز در این ایالت ساکن هستند. 22 درصد کل افراد بیخانمان آمریکا یعنی 135 هزار بیخانمان در این ایالت زندگی میکنند.
جداییطلبان کالیفرنیا با استناد به این آمار افزایش اختیارات حکومت محلی برای مدیریت عادلانه منابع و در نهایت استقلال از ایالات متحده آمریکا را خواستارند. تأکید این گروهها اغلب بر مخارج نظامی دولت فدرال معطوف است که به جای تقویت زیرساختها خرج ماجراجوییهای خارجی میشود. ایالت کالیفرنیا به تنهایی حدود 90 میلیارد دلار از بودجه نظامی آمریکا را تأمین میکند. بنابراین میتوان انتظار داشت که ایالت کالیفرنیا در صورت استقلال، از لحاظ نظامی مسیری متفاوت از مسیر دولت آمریکا را در پیش گیرد. چنانچه مواضع جنبش «بله کالیفرنیا» نیز این موضوع را تأیید میکند. بنا بر اعلام جنبش، کالیفرنیا در صورت استقلال از ترتیبات امنیتی همچون ناتو خارج و به سایر ائتلافها که هزینههای کمتری تحمیل نماید خواهد پیوست.
ب) زمینههای تاریخی و جغرافیایی
اشاره به این نکته ضروری به نظر میرسد که ایالت کالیفرنیا از بدو تأسیس کشور آمریکا عضوی از اتحادیه نبوده و پس از حدود 70 سال به آن ملحق شده است و این الحاق نیز نه از طریق آرای مردمی بلکه به وسیله اشغال نظامی توسط ارتش آمریکا صورت گرفته است. مطالعه تاریخ جنگ آمریکا و مکزیک (1846-1848) نشان میدهد که آمریکاییهای مهاجر به مکزیک پس از استقلال این کشور (1822) در الحاق بخشهایی از مکزیک و از جمله ایالت کالیفرنیای کنونی به آمریکا نقش مهمی ایفا کردند و بومیان این مناطق اغلب نظارهگر بودند. در سالهای اولیه پس از اتحاد و در بحبوحه جنگهای داخلی آمریکا نیز ایالت کالیفرنیا شاهد تحرکات جداییطلبانهای از سوی بومیان اکثراً لاتینتبار آن بود که البته اهداف جداییطلبان محقق نشد. از سوی دیگر ساخت فدرالی و استقلال نسبی ایالات این امکان را برای ایالتهایی چون کالیفرنیا فراهم میکند که در صورت خواست اکثریت و با در نظر گرفتن اقتضائات قانونی، استقلال کامل را به دست آورند هر چند هماکنون شانس چندانی برای آن قائل نباشیم. البته این نکته را نیز باید در نظر گرفت قانون اساسی آمریکا با وجود فدرالیبودن اختیار جدایی را به ایالتها واگذار نکرده است و روند جدایی پیچیدگیهای خاص خود را دارد که در ادامه گزارش به آن پرداخته خواهد شد.
پ) زمینههای نژادی
ایالت کالیفرنیا به دلیل فرصتهای شغلی بالایش به خصوص در حوزههای علمی و هنری، ایالتی مهاجرپذیر شناخته میشود. مکزیکیها، اروپاییها و آسیاییها کسر قابل توجهی از جمعیت کالیفرنیا را شامل میشوند. لاتینتبارها و سفیدپوستهای غیرلاتینتبار را میتوان دو دسته غالب جمعیتی در این ایالت دانست. پیش از سال 1850 اسپانیولیزبانها در اکثریت بودند اما پس از هجوم آنگلوآمریکنها به این مناطق و الحاق کالیفرنیا به آمریکا اسپانیولیزبانها اکثریت را از دست دادند. این روند تا سال 2014 تداوم داشت اما در این سال برای نخستین بار از زمان اتحاد، تعداد لاتینتبارها از سفیدپوستان پیشی گرفته و این قشر هماکنون حدود 40 درصد از جمعیت کالیفرنیا را شامل میشوند. پیشبینی میشود طی دهههای آینده لاتینتبارها اکثریت مطلق جمعیت را کسب کنند. همزمانی موج جدیدی از استقلالطلبی و اکثریتیافتن لاتینتبارها در کالیفرنیا میتواند به فهم عمیقتر تمایلات جداییطلبانه در این ایالت در زمان حاضر کمک کند.
این نکته را نیز باید در نظر داشت که حدود 27 درصد از ساکنان فعلی کالیفرنیا در این ایالت به دنیا نیامدهاند که بخش قابل توجهی از آنها مهاجرین غیرقانونی لاتینتبار هستند. این مهاجرین که ترکیب جمعیتی کالیفرنیا را تغییر دادهاند و اغلب فقیر هستند میتوانند به طور همزمان شکاف نژادی و شکاف طبقاتی در این ایالت را تقویت کرده و در آینده بخش اعظمی از نیروی جداییطلبی را ایجاد نمایند.
3-موانع جدایی کالیفرنیا از ایالات متحده آمریکا
الف) موانع حقوقی
در قانون اساسی آمریکا در مورد الحاق یک ایالت به اتحادیه سازوکاری تعبیه اما در مورد نحوه خروج از اتحادیه سکوت اختیار شده است. علاوه بر اینکه نفس خروج یکجانبه به موجب متمم قانون اساسی ممنوع است. مسیری که رهبران جنبش کالگزیت طی سالهای اخیر انتخاب کردهاند کسب مجوز جمعآوری امضا جهت برگزاری رفراندوم بوده است. بر این اساس حکومت محلی کالیفرنیا پذیرفته است که در صورتی که تعداد امضاهای جمعآوری شده به حد نصاب مقرر برسد استقلال کالیفرنیا به رای گذاشته خواهد شد. اگر استقلال رأی بیاورد این به معنای جدایی قطعی کالیفرنیا از ایالات متحده نخواهد بود. در این صورت نیاز است که متممی به قانون اساسی آمریکا اضافه و مجوز خروج از این طریق صادر شود. به نظر میرسد دو مسیر برای این منظور قابل پیشبینی است: 1- یکی از نمایندگان فدرال ایالت کالیفرنیا در واشنگتن متممی را پیشنهاد دهد که به این ایالت اجازه خروج از اتحادیه داده شود. این متمم باید به تأیید دوسوم اعضای مجلس نمایندگان و دوسوم اعضای مجلس سنا برسد. پس از تأیید دو مجلس، متمم برای تصویب به مجالس قانونگذاری 50 ایالت آمریکا ارسال میشود و باید 38 ایالت از 50 ایالت این متمم را تصویب کنند. 2- ایالت کالیفرنیا میتواند جهت بررسی متمم، درخواست برگزاری کنوانسیونی با حضور نمایندگان تمامی ایالات ارائه کند. متمم اگر به تأیید دوسوم نمایندگان رسید برای تصویب به مجالس قانونگذاری 50 ایالت فرستاده میشود که نیاز به تأیید 38 ایالت دارد.
بنابراین از لحاظ قانونی مسیر طولانی و دشواری جهت جدایی ایالت کالیفرنیا مشاهده میشود اما اگر اکثریت ساکنان ایالت کالیفرنیا خواستار استقلال باشند و این خواسته را در یک رفراندوم به طور رسمی تأیید نمایند مخالفت دولت فدرال و سایر ایالتها بسیار هزینهبردار و دشوار خواهد بود.
ب) موانع اجتماعی
در مقطع فعلی مهمترین مانع بر سر استقلال کالیفرنیا را میتوان قوی نبودن پایگاه اجتماعی جنبش کالگزیت دانست. با وجود همه کمبودها و شکافها هنوز جداییطالبی به یک مطالبه گسترده اجتماعی تبدیل نشده است. بسیاری از مردم در ضرورت چنین اقدامی تردید داشته و همچنین نسبت به فردای استقلال نیز ذهنیت شفافی ندارند. با این وجود نظرسنجیهای سالهای اخیر نشان میدهند که حدود یکسوم مردم کالیفرنیا از کالگزیت حمایت میکنند که افزایش قابل توجهی نسبت به سالهای قبل نشان میدهد. برخی این تمایلات رو به رشد را احساسی، گذرا و ناشی از انتخاب فردی همچون دونالد ترامپ به ریاستجمهوری آمریکا میدانند اما باید به این نکته اشاره کرد که روند گرایش به استقلالطلبی پیش از روی کار آمدن ترامپ آغاز شده بود و شکافهای طبقاتی و نژادی در این ایالت موضوعی غیرقابل انکار است. ریاستجمهوری ترامپ را میتوان تسریعکننده این فرایند دانست.
پ) موانع اقتصادی
مسائل اقتصادی را علاوه بر اینکه میتوان یکی از زمینههای استقلالطلبی در کالیفرنیا دانست همزمان یک عامل پسران نیز میتوان در نظر گرفت. با وجود اینکه فرسودگی زیرساختها و شکاف درآمدی در این ایالت کاملاً احساس میشود اما همچنان فرصتهای شغلی گستردهای که در این ایالت وجود دارد میتواند بسیاری را به خصوص مهاجرانی که از مناطقی با شرایط به مراتبط وخیمتر به این ایالت پا گذاشتهاند در کوتاهمدت راضی کند. اما در صورت تداوم این روند در سالهای آتی و اکثریت یافتن مهاجران میتوان انتظار داشت که در میانمدت بر گستره نارضایتیهای اقتصادی در این ایالت افزوده شود.
4-نقش بازیگران خارجی در جدایی ایالت کالیفرنیا از ایالات متحده آمریکا
به دلیل نو پا بودن جنبشهایی که در سالهای اخیر پیرامون جدایی ایالت کالیفرنیا ایجاد شدهاند هنوز مواردی از اعلام حمایت رسمی از سوی کشورها مشاهده نمیشود. جنبش «بله کالیفرنیا» اقداماتی را جهت جلب حمایت بینالمللی آغاز نموده است و به نظر میرسد توانسته حمایتهایی را به طور غیر رسمی از جانب روسیه به دست آورد. لوییز مارینلی بنیانگذار این جنبش که هماکنون در مسکو ساکن است در سال 2016 اعلام کرد که جنبش «بله کالیفرنیا» یک مرکز فرهنگی جهت معرفی کالیفرنیا به مردم روسیه افتتاح کرده است. همچنین جنبش آنتیگلوبالیست[9] روسیه که به طور دورهای کنفرانسی تحت عنوان «گفتگوی ملتها[10]» برگزار میکند در چند دوره از جنبش «بله کالیفرنیا» نیز دعوت به عمل آورده است. ارتباطات جنبش با طرفهای روسی دستاویزی برای حمله رسانههای جریان اصلی آمریکایی به آن فراهم کرده است و حتی دادستانی کالیفرنیا پروندهای را در مورد ارتباطات این جنبش با روسیه گشوده بود که مدیران جنبش، سال گذشته از اتهامات وارده تبرئه شدند.
در صورت استقلال کالیفرنیا نحوه تعامل این دولت با بازیگران و سازمانهای بینالمللی از اهمیت خاصی برخوردار خواهد بود. بنا بر اعلام جنبش «بله کالیفرنیا»، دولت کالیفرنیا پس از استقلال در راستای ایجاد ارتباطات بینالمللی گسترده، سعی در عضویت در نهادهای بینالمللی همچون صندوق بینالمللی پول، سازمان تجارت جهانی و گروه 8 خواهد داشت. به نظر میرسد رهبران این جنبش با تأکید بر اتخاذ مواضع مستقل در عرصه بینالمللی سعی در اعتمادسازی میان کشورها دارند. به هر حال با گسترش احتمالی فعالیتهای استقلالطلبانه در کالیفرنیا به نظر میرسد سایر بازیگران بینالمللی به جز روسیه نیز به نحوی سعی در کنشگری و اعلام موضع در این رابطه داشته باشند که میزان این کنشگری ارتباط مستقیمی با گستردگی تمایلات استقلالطلبی در کالیفرنیا خواهد داشت.
5-ملاحظات و پیشنهادهای راهبردی جهت کنشگری جمهوری اسلامی ایران پیرامون جدایی ایالت کالیفرنیا از ایالات متحده آمریکا
الف) با وجود اینکه در رابطه با موضوع جدایی ایالت کالیفرنیا در برخی رسانههای آمریکایی مباحثی صورت گرفته و دلایل و ابعاد این موضوع مورد بررسی قرار گرفته است اما به نظر میرسد همچنان برای کسب نگاهی دقیقتر این نیاز احساس میشود که تمامی ابعاد مسئله از نزدیک و به طور عمیق مورد مطالعه قرار گیرد تا کنشگری متناسب با آن نیز از دقت و هوشمندی کافی برخوردار باشد. رصد افراد شاخص جنبش کالگزیت، فعالیتها، مواضع و ارتباطات آنها، پیگیری دقیق میزان حمایت مردم کالیفرنیا از این جنبش و رصد مداوم تحولات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی این ایالت ضروری به نظر میرسد.
ب) داشتن حساسیت نسبت به این موضوع مقدمه کنشگری فعالانه است. احتمال جدایی ایالت کالیفرنیا از آمریکا موضوعی نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت و در صورت وقوع، پیامدهای عظیم اقتصادی، سیاسی و ژئوپلتیکی برای آمریکا و جهان خواهد داشت. جدایی کالیفرنیا با وجود منابع عظیم اقتصادی و انسانی ضربهای دردناک برای جایگاه جهانی و داخلی دولت آمریکا خواهد بود. مطالعه زمینههای وجودی این جنبش نشان از عملی بودن چنین رویدادی دارد اما شاید در مقطع فعلی احتمال وقوع آن کم باشد. بنابراین بایستی با نگاهی بلندمدت به موضوع، تأثیرگذاری لازم را در این فرایند داشته و خود را برای کنشگری در فردای چنین واقعهای آماده کرد.
پ) به طور کلی نفس وجود جنبش کالگزیت آسیبپذیریهای داخلی آمریکا را نمایان میکند. جمهوری اسلامی ایران با توجه به این آسیبپذیریها و نقاط ضعف میتواند چارچوبی برای کنشگری خود در این زمینه تعریف نماید. بنا بر خبرهای منتشر شده در سالهای اخیر، تمایلات جداییطلبانه محدود به ایالت کالیفرنیا نیست و سایر ایالات جنوبی آمریکا نیز سابقه چنین تحرکاتی را داشتهاند. بنابراین با رصد تحولات داخلی آمریکا میتوان به صورت جامع در قالب برنامهریزیهای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت اقدامات مقتضی را در چارچوب تعریفشده پیش برد. در مورد ایالت کالیفرنیا این اقدامات طیف وسیعی شامل اقدامات فرهنگی، سیاسی و دیپلماتیک را در بر میگیرد. متناسب با برنامهریزیهای زمانبندی شده، بایستی سناریوهای موفقیت و یا عدم موفقیت جنبش و همچنین سناریوهای پس از استقلال کالیفرنیا را پیشبینی کرد.
ت) اقدامات جمهوری اسلامی ایران دو سطح رسمی و غیررسمی را در بر میگیرد. در سطح رسمی و به خصوص در دستگاه سیاست خارجی کشور بایستی اعلام نظر در مورد مسائل داخلی آمریکا و از جمله موضوع استقلال کالیفرنیا در دستور کار قرار گیرد و نسبت به آن حساسیت نشان داده شود. بنابراین اصل لزومِ داشتن موضع باید مورد توجه قرار گیرد. همچنین اقدام ایران در سطح رسمی باید تدریجی و هوشمندانه باشد.
ث) در سطح غیررسمی ظرفیتهای بسیار بیشتری جهت کنشگری ایران وجود دارد. البته محدودیتهایی در حوزههای اقتصادی، امنیتی و سیاسی وجود دارد اما در حوزه فرهنگی و رسانهای ظرفیت فعالیتهای گسترده میسر به نظر میرسد. در این راستا میتوان از فعالان فرهنگی کالیفرنیا در جهت تولید محتوا در فضای مجازی و ایجاد برنامههای رادیویی در کالیفرنیا استفاده کرد. علاوه بر این، ظرفیت ایرانیان مقیم کالیفرنیا را نباید از نظر دور داشت.
ج) انجام اقدامات حمایتی و ابراز مواضع همدلانه در مواجهه با جنبش استقلال کالیفرنیا ممکن است حساسیتهایی را از دو جهت در داخل ایران ایجاد نماید. از یک سو جریان غربگرا به دنبال کمتوجهی به این موضوع بوده و احتمالاً با تبلیغات منفی سعی در کماهمیت جلوه دادن آن دارد. از سوی دیگر احتمال دارد بخشی از جریان مذهبی و انقلابی با این ملاحظه که ایالت کالیفرنیا بخشی از دولت آمریکا محسوب شده و در صورت استقلال نیز همان منش استکباری 40 سال اخیر دولت آمریکا علیه ایران را دنبال خواهد کرد، همراهی با استقلالطلبان آمریکا را به دیده تردید بنگرند. با این وجود در هفتههای اخیر بخش قابل توجهی از جریان انقلابی عکسالعمل مثبتی نسبت به جنبش استقلال کالیفرنیا داشته و به نظر میرسد از موضع حمایتی از این جنبش استقبال خواهند کرد. برجسته کردن مواضع اخیر مارکوس ایوانز رهبر جنبش «بله کالیفرنیا» خطاب به مردم ایران که حسابشده و هوشمندانه ابراز شده بود میتواند کمککننده باشد.
چ) با توجه به اینکه به نظر میرسد روسیه در سالهای اخیر فعالیتهایی را در جهت تقویت گروههای استقلالطلب آمریکا آغاز کرده بنابراین احتمالاً از تجربه و اشراف بیشتری نسبت به این موضوع برخوردار است. مطلوب است جمهوری اسلامی ایران ضمن رصد اقدامات روسیه در این زمینه، برنامهریزی خود را با مدنظر قرار دادن این اقدامات صورت دهد. همچنین میتوان همکاریهایی را در برخی حوزهها با مشارکت روسها ترتیب داد. حتی تشکیل ائتلافی از سه کشور ایران، روسیه و چین در جهت همافزایی نیروها میتواند مدنظر قرار گیرد، با توجه به اینکه به نظر نمیرسد روسیه و چین منافع متضادی با ایران در این موضوع داشته باشند و تجربیات پیشین نیز نشان میدهد که این ائتلافسازیها اغلب با موفقیت همراه بوده است.
جمعبندی و نتیجهگیری
آمریکا تجربه جدایی یک ایالت از اتحادیه در قالب کشوری مستقل را نداشته و قانون اساسی آن نیز چنین مجوزی به ایالات واگذار نکرده است. به موجب این شرایط جداییطلبان ایالت کالیفرنیا مسیر پیچیده و دشواری جهت نیل به هدف خود دارند. اما مانع اصلی آنان در مقطع فعلی این است که مطالبه استقلال تاکنون به صورت گسترده مورد پذیرش مردم کالیفرنیا واقع نشده است. اظهارات رهبران گروههای استقلالطلب نیز نشان میدهد که چنین انتظاری از فعالیتهای خود در حال حاضر ندارند. بنابراین به نتیجه رسیدن جدایی کالیفرنیا از آمریکا را باید متعلق به آینده میانمدت و بلندمدت دانست و نحوه کنشگری جمهوری اسلامی ایران نیز باید متناسب با این واقعیت باشد. استقلال کالیفرنیا در صورت وقوع، تأثیر شگرفی بر مناسبات بینالمللی خواهد گذاشت و به همین دلیل بایستی از هماکنون خود را آماده چنین واقعه بزرگی کرد و بیعملی در این موضوع قابل قبول نخواهد بود. با وجود دور از انتظار بودن، استقلال کالیفرنیا دارای زمینههای تاریخی، اقتصادی و نژادی است که نمیتوان از آنها به سادگی عبور کرد و با توجه به این زمینهها امکان وقوع این اتفاق در آینده کاملاً وجود دارد. جمهوری اسلامی ایران با شناخت دقیق از موضوع و کسب اطلاعات مقتضی از رهبران استقلالطلب و مطالبات آنها میتواند برنامهای دقیق جهت کنشگری موثر، پیش و پس از استقلال تدوین نماید. ارتباط با بازیگران بینالمللی آگاه و دارای منافع مشترک با ایران از جمله روسیه و چین و ائتلافسازی با آنها میتواند در این مسیر کمککننده باشد. آنچه که ضروری به نظر میرسد لزومِ داشتن موضع مناسب در زمان و مکان مقتضی است. جمهوری اسلامی ایران همراه با داشتن حساسیت نسبت به موضوع استقلال کالیفرنیا باید خود را برای هر شرایطی در آینده مهیا نماید.
پی نوشت ها
[1] Yes California
[2] Marcus Ruiz Evans
[3] Calexit
[4] Alta California
[5] Treaty of Guadalupe Hidalgo
[6] California National Party
[7] Louis J. Marinelli
[8] Brexit
[9] Anti-Globalist Movement
[10] Dialogue of Nations