اندیشکده راهبردی تبیین- لبنان به سرزمین سپید یا عروس غرب آسیا معروف است. این کشور طی تنها ۱۰ ماه اخیر شاهد دو بار استعفای دو نخستوزیر (سعد الحریری و حسان دیاب) بود. استعفای نخستوزیر یا از اکثریت افتادن کابینه در لبنان موضوع عجیبی نیست بلکه رخداد سیاسی آشنا در سپهر سیاسی این کشور محسوب میشود. تنها در ۱۵ سال اخیر ۴ نخستوزیر لبنان از سمت خود استعفا دادند. «عمر کرامی» در سال ۲۰۰۵، «نجیب میقاتی» در سال ۲۰۱۳، «سعد الحریری» در سال ۲۰۱۹ و «حسان دیاب» نیز در اوت ۲۰۲۰ از سمت نخستوزیری لبنان استعفا دادند. بنابراین عمر دولتها در لبنان کوتاه است. از سال ۱۹۴۳ که لبنان به استقلال رسید و از مستعمره فرانسه خارج شد تا امروز، میانگین عمر دولتها در لبنان یک سال و سه ماه بوده است. پس از ترور رفیق حریری در سال ۲۰۰۵ تنها دولت فؤاد سنیوره عمر چهار ساله داشته است. با این مقدمه، نوشتار پیشِ رو، ضمن بررسی مختصر چرایی کوتاه بودن عمر دولتها در لبنان، علل استعفای دولت دیاب و پیامدهای آن را بررسی میکند.
- چرایی کوتاه بودن عمر دولتها در لبنان
به نظر میرسد مهمترین عامل کوتاه بودن عمر دولتها در لبنان، نقش بازیگران خارجی است. تاریخ سیاسی لبنان معاصر را میتوان به سه دوره تقسیم کرد. دوره نخست از استقلال در سال ۱۹۴۳ تا تاسیس حزبالله در اوایل دهه ۱۹۸۰، دوره دوم از تأسیس حزبالله در سال ۱۹۸۲ تا ترور رفیق حریری در فوریه سال ۲۰۰۵ و دوره سوم نیز از سال ۲۰۰۵ به بعد. در هر سه دوره، نقش بازیگران خارجی در تحولات لبنان مشهود است. تا پیش از تأسیس حزبالله، مرز مشترک با سرزمینهای اشغالی عامل اصلی مداخله بازیگران خارجی در امور داخلی لبنان بود، اما پس از تأسیس حزبالله، مقابله با مقاومت لبنان نیز به دلیل دیگری برای مداخله بازیگران خارجی در امور داخلی این کشور تبدیل شد. در اثر ترور رفیق حریری، فشارها برای خارج کردن سوریه از لبنان و همچنین برای «متهمسازی» حزبالله به ترور رفیق حریری افزایش داشته و در سال ۲۰۰۸ نیز به شکلگیری دو جریان ۱۴ مارس (غربگرایان) و ۸ مارس (مقاومت) انجامید. از این تاریخ، حمایت از جریان ۱۴ مارس و مقابله با جریان ۸ مارس به یک دستور کار دائمی برای عربستان، آمریکا و کشورهای اروپایی تبدیل شد. این رویکرد در خصوص کابینه حسان دیاب نیز پیگیری شد. میتوان گفت ترور رفیق حریری در سال ۲۰۰۵ مهمترین رخداد سیاسی داخلی لبنان در دو دهه اخیر بود که بر سپهر سیاسی این کشور همچنان تأثیرگذار است.
بافت سیاسی و اجتماعی لبنان نیز عامل مهم دیگری در کوتاه بودن عمر دولتها محسوب میشود. لبنان به لحاظ ترکیب جمعیتی به سه گروه شیعیان، اهل سنت و مسیحیان تبدیل و قدرت نیز میان این سه گروه تقسیم شده است. در لبنان، ریاست جمهوری به مسیحیان، ریاست پارلمان به شیعیان و نخست وزیری به اهل سنت اختصاص دارد و ۱۲۸ کرسی پارلمان نیز به طور مساوی میان مسیحیان و مسلمانان تقسیم میشود. بافت اجتماعی فرقهگرا در لبنان سبب میشود وحدت سیاسی میان گروههای لبنانی شکل نگیرد و اغلب این کشور با خلأ سیاسی مواجه شود. برای مثال، «تمام سلام» در سال ۲۰۱۳ به عنوان نخستوزیر لبنان معرفی شد، اما ۹ ماه فرآیند تشکیل کابینه وی طول کشید. پس از پایان ریاستجمهوری میشل سلیمان در مه ۲۰۱۴، به مدت ۳۰ ماه جایگاه ریاستجمهوری لبنان خالی بود. سعد الحریری نیز که در مه ۲۰۱۸ برای سومین بار در یک دهه اخیر مأمور تشکیل کابینه شد، ۹ ماه بعد توانست کابینه خود را تشکیل دهد.
- علل استعفای دولت حسان دیاب
در خصوص استعفای کابینه دیاب دلایل متعددی میتوان مطرح کرد که مهمترین آنها عبارتند از:
- میراث دولت های قبل برای کابینه دیاب؛ بحران اقتصادی
مطابق آمار آوریل ۲۰۲۰ بانک جهانی، میزان جمعیت فقیر لبنان در یک دهه گذشته دو برابر شده و اکنون ۴۵ درصد از جمعت این کشور با فقر درگیر هستند. با این حال، از اکتبر ۲۰۱۹ تا مه ۲۰۲۰ قیمت مواد غذایی در لبنان شاهد افزایش ۷۲ درصدی بود و این بر میزان نارضایتی مردم لبنان افزود. هر دلار آمریکا نیز به ۸ هزار لیره رسید و پول ملی لبنان شاهد کاهش قابل ملاحظهای بود. در عین حال، مطابق اعلام صندوق بین المللی پول، میزان بدهی ملی لبنان حدود ۱۶۲ درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور در سال ۲۰۲۰ و حدود ۱۶۷ درصد در سال ۲۰۲۱ خواهد بود. نارضایتی اقتصادی مردم لبنان سبب شکل گیری چندین دور تظاهرات ضد دولت حسان دیاب شد؛ در حالی که این دولت نقشی در این وضعیت نداشته و صرفاً این مشکلات را به ارث برده است.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
- جنگ شناختی مخالفان علیه دولت
عامل دوم استعفای دولت دیاب، جنگ شناختی علیه این دولت بود. جنگی شناختی، مدرنترین شیوه جنگ در جهان معاصر است. این نوع جنگ شکل تکاملیافتهتر، پیشرفتهتر، عمیقتر و وسیعتر جنگ روانی است که با مدیریت ادراک و برداشت انجام میگیرد. جنگ شناختی با هدف گرفتن قوه شناخت عموم مردم و نخبگان جامعه هدف، تغییر هنجارها، ارزشها، باورها، نگرشها و رفتارها از طریق مدیریت ادراک و برداشت را پیگیری میکند. جنگ شناختی یا ادراکی جامعه را در مسیر هموارسازی سناریوی دشمن و آسیبرسانی درونزا قرار میدهد. در این جنگ، دشمن به دنبال تصویرسازی غلط و منفی از واقعیات جامعه و نسبت دادن مشکلات به محور مقاومت است. این جنگ عمدتاً از طریق رسانههای سنتی و شبکههای اجتماعی مجازی و تغذیه اطلاعاتی و دادهای آنها انجام میگیرد. همزمان از ابزارهای قدرتِ در اختیار به خصوص تحریمها نیز علیه یک کشور استفاده و ضمن ایجاد و افزایش مشکلات اقتصادی، گروههای مقاومت عامل این وضعیت معرفی میشوند.
در حالی که دولت دیاب وارث مشکلات سه دهه اخیر لبنان بود، مخالفان در قالب جنگ شناختی با وارونهسازی واقعیتها، دروغپردازی و تصویرسازی نادرست، دولت تازه تأسیس دیاب و محور مقاومت را عامل مشکلات معرفی کردند. بر این اساس، هجمههای سیاسی و رسانهای ضد دولت با هدف متهم کردن آن به فروپاشی اقتصاد و تعامل نداشتن با جامعه جهانی شکل گرفت. «ناصیف حتی»، وزیر خارجه مستعفی دولت دیاب در بیانیه استعفای خود یکی از دلایل استعفا را نداشتن تعامل دولت با جامعه جهانی عنوان کرد. این در حالی است که دولت دیاب زیر شدیدترین فشارهای جهانی به خصوص تحریمهای آمریکا قرار داشت.
- وقوع انفجار مهیب بیروت
انفجار مهیب روز چهارم اوت در بندر بیروت، ضربه نهایی را به دولت حسان دیاب وارد کرد. این بندر نقش مهمی در اقتصاد لبنان دارد و با تأمین ۷۰ درصد مایحتاج مردم لبنان، پلی ارتباطی بین سه قاره اروپا، آسیا و آفریقاست و سالیانه سه هزار و ۱۰۰ کشتی را سرویسدهی میکند. برخی از مخازن حساس و مواد استراتژیک مردم مانند گندم، جو، سوخت و توربینهای برق در این بندر مستقر بوده است. انفجار در این بندر بلافاصله با جنگ شناختی علیه دولت و مقاومت لبنان همراه شده و زمینه تظاهرات گسترده و خشونتها علیه دولت را فراهم کرده است. این خشونتها که با درگیری ارتش و معترضان ایجاد شد، دست کم یک کشته و بیش از ۷۰۰ زخمی داشته است. همزمان شماری از وزرا نیز با مخالفان و معترضان همراه شده و از سمت خود استعفا دادند. حسان دیاب برای جلوگیری از تداوم استعفاها و از اکثریت افتادن دولت، از سمت نخستوزیری لبنان استعفا داد تا لبنان برای دومین بار در ۱۰ ماه اخیر شاهد دولت پیشبرد امور باشد و چانهزنیهای سیاسی برای معرفی نخستوزیر جدید ایجاد شود.
- کارشکنی جریان های مخالف داخلی و برخی کشورهای عربی و غربی
بدون تردید صحنه گردانی تحولات داخلی لبنان توسط بازیگران داخلی، منطقه ای و فرامنطقه ای از مهمترین علل استعفای دولت دیاب بوده است که در سه سطح داخلی، منطقهای و فرامنطقهای قابل تحلیل و بررسی به نظر میرسد.
در سطح داخلی، جریانهای غربگرا در لبنان به رهبری سعد الحریری از همان ابتدا در مقابل دیاب و دولت وی قرار گرفته و حتی در جلسه پارلمان نیز حضور پیدا نکردند. جریان «المستقبل» به رهبری سعد الحریری، حزب «نیروهای لبنانی» به رهبری سمیر جعجع و حزب «سوسیالیست ترقی خواه» به رهبری ولید جنبلاط، از جمله مخالفان دولت حسان دیاب بودند که در دولت نیز مشارکت نداشتند. این مخالفان از همان نخستین روزهای دولت دیاب، طرح براندازی دولت را پیگیری کردند تا عدم حضور خود در ترکیب کابینه دولت را جبران کنند. این جریانات سیاسی همچنین به پیشبرد جنگ شناختی علیه دولت دیاب پرداختند. علاوه بر این، برخی از بانکها و شخصیتهای پرنفوذ بانکی لبنانی، به خصوص «ریاض سلامه»، رئیس بانک مرکزی نیز علیه دولت دیاب رفتار کردند. برخی از بانکها که با طرح تحریم آمریکا موافق بودند از طریق بازی با کارت ارز و کاهش شدید لیره لبنان در مقابل دلار آمریکا، مردم را به لحاظ معیشتی در تنگنای شدیدی قرار دادند. تعدادی از وزرای کابینه دیاب نیز پس از افزایش اعتراضها و فشارها عملاً در زمین مخالفان بازی کردند. پس از انفجار بیروت، ۵ وزیر کابینه از سمت خود استعفا داد تا کابینه به سمت از دست دادن اکثریت حرکت کند.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
در سطح منطقه ای، عربستان سعودی و امارات دو بازیگر اصلی عربی هستند که علیه دولت دیاب عمل کردند. ریاض و ابوظبی درباره تحولات لبنان طی ۷ ماه گذشته موضع رسمی نداشتند، اما تشکیل دولت دیاب در راستای منافع این دو کشور عربی نبود. آنها از حامیان جریان ۱۴ مارس و از مخالفان جدی ۸ مارس در لبنان هستند. اگرچه آل سعود برای کمک به لبنان اعلام آمادگی کرد، اما بازوهای رسانهای وابسته به عربستان با روایت خود انگشت اتهام را به سمت حزبالله برد. دو شبکه العربیه و الحدث در همان لحظات نخستین پس از انفجار بیروت ادعا کردند بر اساس اطلاعات اولیه، این انفجار در انبار سلاح و مهمات حزبالله در بندر بیروت اتفاق افتاده است. کاربران عرب در توئیتر، روایت سعودیها را زیر سوال بردند و آنها را به «لاشخوری» در حادثه بیروت متهم کردند.
در سطح فرامنطقه ای، آمریکا و فرانسه مهمترین بازیگران مداخلهگر در امور داخلی لبنان هستند. آمریکا از طریق وضع تحریمها علیه حزبالله لبنان، اجرایی کردن قانون سزار علیه سوریه که برای لبنان نیز تبعات زیادی دارد، بلوکه کردن داراییهای طلای لبنان در نیویورک و همچنین مخالفت با اعطای وام صندوق بینالمللی پول به لبنان در وخیمتر شدن شرایط اقتصادی این کشور نقش اصلی را ایفا کرد. در عین حال، دولت آمریکا که دشمنی آن با حزبالله ثابت شده است، تلاش کرد افکار عمومی را علیه دولت دیاب و حزبالله بسیج کند. «دوروتی شیا»، سفیر آمریکا در لبنان در شکلگیری تظاهرات ضد دولت دیاب نقش مهمی داشت. فرانسه نیز در بروز شرایط کنونی لبنان نقش مهمی داشت. اساساً افزایش تنش سیاسی در لبنان در پی سفر «ژان ایو لودریان» وزیر خارجه فرانسه به بیروت رخ داد. پس از این سفر و در روز سوم اوت «ناصیف حتی» از سمت وزارت خارجه لبنان استعفا داد و این نقطه آغاز داستان استعفاها در کابینه دیاب بود. امانوئل مکرون، رئیسجمهوری فرانسه نیز پس از انفجار بیروت به عنوان نخستین رهبر خارجی وارد لبنان شد. سفر مکرون در تحریک افکار عمومی به تظاهرات و خشونت نقش داشت.
- پیامدهای استعفای دیاب
به نظر میرسد مهمترین پیامد استعفای دولت دیاب، افزایش واگرایی سیاسی در قالب تقویت «دوقطبیگرایی» در این کشور باشد که میتواند به بروز خلأ سیاسی در این کشور بیانجامد. در عین حال، عدم اجماع احتمالی گروههای لبنانی برای تشکیل دولت وحدت ملی، زمینه افزایش مشکلات اقتصادی این کشور و شدت گرفتن مسائل معیشتی مردم را فراهم میکند و این نیز از تبعات احتمالی وضعیت کنونی لبنان است. پیامد دیگر این وضعیت در سطح منطقهای است. رژیم صهیونیستی که در حمله به دمشق، «علی کامل محسن»، رزمنده حزبالله را به شهادت رساند، در هراس ناشی از پاسخ متقابل حزب الله قرار داشت. انفجار بیروت و استعفای کابینه دیاب، امکان پاسخ متقابل حزبالله را دست کم در شرایط کنونی کاهش داده است. در واقع، میتوان گفت مداخله آمریکا و فرانسه در امور داخلی لبنان و فراهم کردن زمینه سقوط کابینه دیاب، بیش از همه با هدف دفاع از رژیم صهیونیستی انجام شده است.
- سناریوهای پیشِ روی لبنان
میتوان گفت سه سناریو پیشِ روی لبنان در شرایط کنونی قرار دارد. سناریوی نخست این است که گروههای سیاسی لبنانی با درک شرایط فعلی در جهت ایجاد اجماع و تشکیل دولت وحدت ملی حرکت کنند، موضوعی که در کوتاهمدت سخت به نظر میرسد. جریان ۱۴ مارس در استعفای دولت دیاب نقش مهمی داشت و اکنون درصدد است نخستوزیر جدید را معرفی کند. «امین حطیط»، کارشناس مطرح لبنانی در این خصوص میگوید: «نباید گمان کرد که تشکیل دولت وحدت ملی با حضور تمامی احزاب و جریانهای سیاسی مسئلهای است که خیلی آسان و خیلی سریع محقق خواهد شد. حتی اگر همگان هم بر سَر تشکیل چنین دولتی با یکدیگر به توافق برسند، تحقق این مهم ماهها به طول خواهد انجامید.»
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr4', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr4", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
سناریوی دوم این است که در صورت شکست گروههای لبنانی برای تشکیل دولت وحدت ملی، فراکسیون اکثریت در پارلمان که اکنون ائتلاف مقاومت است، دولت مد نظر خود را تشکیل دهد. این راهکار ممکن است در عمل محقق نشود و جریانهای سیاسی که در فرآیند تشکیل کابینه مشارکت نداشتند، اکنون حتی از پارلمان استعفا داده و زمینه انحلال پارلمان را فراهم کنند. همچنین در صورت تداوم حضور در پارلمان، ممکن است سناریویی که علیه دولت دیاب اجرا کردند علیه دولت جدید نیز به کار گیرند و بار دیگر زمینه استعفا و سقوط دولت را فراهم کنند. به نظر میرسد امکان تحقق این سناریو، اندک باشد.
سناریوی سوم، تداوم دولت پیشبرد حسان دیاب است. پس از اینکه سعد الحریری اکتبر ۲۰۱۹ از سمت نخستوزیری لبنان استعفا داد، دولت پیشبرد امور به رهبری الحریری به مدت ۴ ماه به فعالیت خود ادامه داد. این وضعیت اکنون میتواند بار دیگر تکرار شود و حتی ممکن است دولت پیشبرد امور برای مدت بیشتری در لبنان حضور داشته باشد زیرا تقویت دوقطبیگرایی، امکان وحدت و اجماع سیاسی میان گروههای لبنانی برای پایان دادن به بنبست سیاسی را کاهش میدهد. این راهکار در راستای منافع و امنیت لبنان نیست. زیرا دولت پیشبرد امور حق تصمیمسازی ندارد و اساساً نمیتواند دولت مقتدری باشد. تداوم حضور دولت پیشبرد امور در سپهر سیاسی لبنان بیش از همه به نفع رژیم صهیونیستی و مخالفان محور مقاومت است.
نتیجهگیری
با استعفای دولت لبنان، این کشور وارد مرحله تازهای از بحران شد. اعتراضات خیابانی، معضلات عمیق اقتصادی، خیز بازیگران خارجی برای مداخلهگری و اختلافات فزاینده داخلی، ازجمله مهمترین مسائل فعلی لبنان است. از اینرو اگرچه عمر کوتاه دولتها در لبنان، موضوع تازهای نیست، اما توأمانی این بحرانها شرایط ویژهای را به این کشور بخشیده است. در مجموع به نظر میرسد در میان سناریوهای موجود آینده، شکلگیری دولت لبنان هدف چندان آسانی و در دسترسی نباشد.