۲۰۲۱، سال تلخ دیگری برای ریاض

"سال ۲۰۲۰ برای سعودی‌ها سال آسانی نبود و با خاطره بدی به اتمام رسید چرا که اکثر وعده‌های محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی یا کاملا به تعویق افتاد یا تقریبا شکست خورد."

مضاوی الرشید در مطلبی برای میدل ایست آی نوشت: اثرات آسیب به شهرت، کاهش قدرت خرید و اصلاحات متوقف‌شده در ماه‌های آینده برای محمد بن سلمان طنین‌انداز خواهد شد. دلایل آن هم کاملاً به پاندمی کرونا که مقاوم‌ترین دموکراسی‌ها و اقتصادهای جهان را هم ویران کرده است، چه رسد به کشورهای شکننده و وابسته به نفتی مانند عربستان سعودی، مرتبط نیست.

وعده پایان دادن به وابستگی عربستان به نفت هنوز با پروژه‌های دقیق و متنوع تحقق نیافته است. با ادامه روند نزولی بهای نفت، رهبری سعودی چاره‌ای جز ادامه استفاده از ذخایر کشورش و وام گرفتن از بازارهای بین‌المللی پول ندارد.

نه سرمایه‌گذاری خارجی و نه صندوق‌های محلی نمی‌توانند هزینه‌های پروژه‌های توسعه جدید را که این شاهزاده سعودی برنامه‌ریزی کرده بود، تأمین کنند. فارغ از تقاضای کم برای نفت در دوران پاندمی کرونا، بن سلمان هنوز نتایج کامل تغییر بازار را درک نمی‌کند؛ وضعیتی که در آن نفت عربستان دیگر منبع اصلی انرژی نیست چون آینده‌ای متفاوت، بدون احتراق و آلودگی پیش‌بینی شده است.

عربستان سعودی در دستیابی به سطحی از تنوع که وابستگی آن به نفت را به نصف کاهش دهد، ناکام مانده است. این کشور ممکن است به عنوان منبع انرژی بی‌ربط شود زیرا کشورهای صنعتی بیشتری ممکن است طی چند سال آینده به منابع انرژی پاک روی بیاورند.

مشکلات بن سلمان فقط کاهش درآمد حاصل از نفت و عدم اجرای برنامه‌های تنوع‌بخشی وعده داده تحت چشم‌انداز ۲۰۳۰ نیست. همچنین اگر ملک سلمان، پدر ولیعهد سعودی در سال ۲۰۲۱ از دنیا برود، عدم توافق‌نظر در مورد رهبری او وجود خواهد داشت.

در کوتاه مدت، کمپین بازداشت او علیه بستگانش احتمالا شدت یافته و حلقه بزرگتری از شاهزادگان ناراضی و به حاشیه رانده شده به ویژه ثروتمندان را هدف بگیرد. او در وضعیتی قرار می‌گیرد که به استفاده از دارایی آنها مجبور شود تا از این طریق جلوی اعتراض آنها به رهبری خودش را گرفته یا آنها را در حصر خانگی نگه دارد؛ همانطور که در سال‌های اخیر این کار را کرده است.

وفاداران خسته

تغییر اقتصادی پیش‌بینی نشده جهانی از نفت، توانایی عربستان در حفظ وفاداری شهروندان خودش را محدود خواهد کرد و این در صورتی است که این کشور قادر به ارائه خدماتی که قبلاً ارائه می‌داد، نباشد. مالیات‌هایی که به تازگی برای مردم وضع شده، مانند مالیات بر ارزش افزوده، آغاز یک رابطه آشفته میان دولت و جامعه است که در آن انتظار می‌رود شهروندان محروم خزانه را تأمین کنند و حجم نامشخصی از آن اغلب در جیب تعداد انگشت‌شماری از شاهزادگان محو می‌شود.

ممکن است سعودی‌ها بدون نمایندگی سیاسی و شفافیت، شروع به طرح سوالاتی در مورد چگونگی هزینه‌کرد مالیات خود کرده و بخواهند درباره نحوه توزیع آن اظهارنظر کنند. دولت سعودی با پرداخت حقوق آنها به عنوان کارمند بخش دولتی، برای پر کردن شکاف بین درآمد و هزینه‌ها، درصد قابل توجهی از آن را برداشت خواهد کرد.

این رژیم هیچ علاقه‌ای به جذب سعودی‌ها در روند تصمیم‌گیری نشان نمی‌دهد. در نتیجه بسیاری از افراد حتی بیش از پیش به حاشیه رانده شده و محروم می‌شوند. بعد از آن است که آنها به شروع به طرح پرسش‌هایی جدی درباره آینده خود در یک سلطنت مطلقه می‌کنند که در برابر هرگونه دعوت برای اصلاحات سیاسی مقاومت کرده است.

کاهش درآمدهای نفتی عربستان ممکن است برای منطقه عربی چندان بد نباشد. در آن صورت عربستان سعودی بودجه کمتری برای پیشبرد سیاست‌های منطقه‌ای ارتجاعی خود مانند سیاست‌هایی دارد که قیام‌های عربی ۲۰۱۱ را از مسیرش منحرف کرد و برای سرکوب روند دموکراسی‌سازی پول روانه می‌کرد.

حمایت از تحکیم مجدد حکومت نظامی و استبدادی، از مصر تا بحرین، با پول نقد کمتر در کیف پول سعودی ممکن نمی‌شود. ادامه ماجراجویی‌های نظامی در یمن بدون بودجه قابل توجه برای سرپوش گذاشتن بر اشتباهات، خطرناک‌تر و مضرتر خواهد شد.

فاکتور بایدن

در حالی که بسیاری از مهاجران عرب، آسیایی و آفریقایی با کاهش توانایی عربستان سعودی در واردات نیروی کار خارجی صدمه خواهند دید، بسیاری در دراز مدت از مزایای آن بهره‌مند خواهند شد، زیرا این سلطنت مطلقه در تلاش‌هایش برای مداخلات دیپلماتیک از طریق تزریق سوبسید یا مداخله نظامی در امور دیگر کشورها متزلزل خواهد شد. جهان عرب از کاهش منابع پولی عربستان سعودی که در طول تاریخ از بسیاری از دیکتاتورهای این منطقه حمایت کرده است، بهره‌مند خواهد شد.

از زمان انتخاب جو بایدن به عنوان رئیس جمهوری آینده آمریکا، رژیم سعودی حمایت بی‌قید و شرط دونالد ترامپ را از دست داده است. پس از قتل جمال خاشقجی، روزنامه نگار منتقد سعودی، ترامپ هر آنچه در حوزه اختیاراتش بود، برای محافظت از عربستان سعودی در برابر عدالت بین‌المللی انجام داد؛ او در انتقاد از وضعیت حقوق بشری این کشور ناکام ماند و هرگز تلاش نکرد تا جلوی یورش پنج ساله سعودی‌ها به یمن را بگیرد.

عربستان سعودی در سال ۲۰۲۱ با دولت جدیدی در آمریکا روبرو خواهد شد که شخصیت‌های برجسته آن همین حالا هم سر و صدای کافی برای نگران ساختن ولیعهد سعودی به راه انداخته‌اند. بن سلمان دلایل کافی در اختیار دارد که نه فقط نگران تعهد ایالات متحده برای محافظت از سلطنت خودش، بلکه همچنین نگران بازگشت واشنگتن به مذاکرات با ایران باشد.

ولیعهد سعودی به دلیل احساس امنیت کاذب، به طور فزاینده‌ای به آغوش اسرائیل می‌رود و این امر مبتنی بر انتقال پنهانی فناوری شناسایی و نظامی به ریاض، حملات به ایران در صورت لزوم و برنامه‌های مختلف همکاری مخفیانه خواهد بود. در نتیجه همکاری بیشتر با اسرائیل و احتمالاً عادی‌سازی روابط، احساس امنیت واهی در ریاض حاکم خواهد شد. اما امنیت واقعی دست‌نیافتنی خواهد بود.

روزهای بدتر پیش رو

در کل، سال ۲۰۲۰ برای این ولیعهد جاه‌طلب سال بدی بود. شهرت او در سطح جهانی فرو ریخت، قدرت خرید او کاهش یافت و آرزوهایش برای استقبال عربستان از بازارهای مالی جهانی و تقویت گردشگری به بن‌بست رسید.

این پاندمی فقط روندی را که از قبل آشکار شده بود، پررنگ کرد. کووید-۱۹ را نمی‌توان تنها عامل اضطراب حال حاضر بن سلمان دانست. شرایطی که او را به دردسر انداخته است، در سال ۲۰۲۱ نیز ادامه خواهد داشت و حتی ممکن است بدتر شود.

 

  • این مطلب، صرفاً جهت اطلاعِ مخاطبان، نخبگان، اساتید، دانشجویان، تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران بازنشر یافته و الزاماً منعکس‌کننده‌ی مواضع و دیدگاه‌های اندیشکده راهبردی تبیین نیست.

منبع: خبرگزاری ایسنا

ارسال دیدگاه