اندیشکده راهبردی تبیین- اندیشکده «کارنگی» در مقالهای با عنوان «یمن و نفرین جغرافیا[۱]» به قلم «عمار الاشوال» روزنامهنگار یمنی به بررسی بحران یمن از دریچه بحث جغرافیا پرداخته و به خوبی توضیح داده که چگونه جفرافیای بینظیر و موقعیت استراتژیک این کشور موجب شده کشورهای منطقه به طمع بهرهمندی از مزایای آن در امور این کشور دخالت کنند. این مسئله همچنین عاملی برای بیثباتی مستمر در یمن نیز محسوب میشود. در ادامه این یادداشت، ترجمه، تلخیص و ارزیابی گزارش اخیر کارنگی میآید.
انتقام جغرافیا
بحرانهای پیدرپی و بیثباتی و درگیری که دهههاست یمن را درگیر کرده، این سوال را به وجود آورده که چگونه جغرافیای بینظیر یمن در مشکلات آن نقش داشته و آیا «نفرین جغرافیا» باعث فروپاشی یمن شده است؟ «رابرت کاپلان» کارشناس معروف سیاسی و نظامی در کتاب خود با نام «انتقام جغرافیا» یمن را «قلب مهم» توصیف کرده و دلیل بیثباتی این کشور را به موقعیت استراتژیک و توپوگرافی آن نسبت داده است. جالب اینکه دیدگاههای کاپلان به سبب درگیریهای شدید در داخل یمن تأیید میشود.
پس از آغاز تجاوز ائتلاف سعودی در مارس ۲۰۱۵، عربستان و امارات بر مناطق حیاتی و استراتژیک یمن مسلط شدهاند و حتی بعضاً نهادهای سیاسی و نظامی موازی با دولت (مستعفی) ایجاد کرده و از آنها حمایت میکنند؛ در حالی که منصور هادی شش سال است که در تبعید به سر میبرد. این شرایط پیچیده مستلزم بررسی دقیق نقش ژئوپلیتیک در تحول روابط منطقهای یمن به ویژه با کشورهای عربستان، امارات، ایران و ترکیه است.
باب المندب
از حیث راهبردی تنگه بابالمندب مدتهاست که یمن را در مرکز ژئوپلیتیک منطقه قرار داده است. این تنگه عملاً آسیا و آفریقا را از هم جدا میکند و دریای سرخ را به خلیج عدن و اقیانوس هند متصل میکند. عرض این تنگه ۳۰ کیلومتر است و توسط جزیره «پریم» (یا جزیره مایون) به دو بخش یا کانال تقسیم شده که کانال غربی ۲۶ کیلومتر عرض و ۳۰ متر عمق و کانال شرقی ۳ کیلومتر عرض و ۳۱۰ متر عمق دارد.
این دروازه معروف در طول تاریخ خود شاهد جنگها و درگیریهای مختلفی بوده است؛ مانند مسدودشدن تانکرهای نفتی ایران در سال ۱۹۷۳ که در طول جنگ اکتبر به سمت اسرائیل حرکت میکردند. اهمیت بابالمندب با افتتاح کانال سوئز در سال ۱۸۶۹ که منجر به رشد حجم تجارت بینالمللی دریایی شد، به شدت افزایش یافت. این اهمیت پس از کشف نفت در شبه جزیره عربستان و افزایش تجارت از شرق آسیا دوباره رشد پیدا کرد. این آبراه حیاتی اکنون به دلیل اتصال اروپا به اقیانوس هند و آفریقای شرقی یکی از شریانهای اصلی جهانی است.
جاده ابریشم
یمن با توجه به موقعیت ممتاز خود میتواند بخشی کلیدی از پروژه مهم «یک جاده یک کمربند» چین (جاده ابریشم جدید) باشد. موقعیت استراتژیک بنادر عدن و … یمن را در موقعیتی ایدهآل برای این موضوع قرار داده است.
در حالی که دولت منصور هادی در سال ۲۰۱۹ یک تفاهم اولیه با دولت چین امضا کرد ولی امارات با فرض کنترل کامل بر بنادر و جزایر حیاتی یمن با دخالت آشکار در امور یمن مانع تحقق این تفاهمنامه شد. این تصمیم امارات نقض حق حاکمیت یمن در پیگیری منافع اقتصادی خود است.
در همین زمینه امارات یک برنامه راهبردی بلندپروازانه برای خود طراحی کرده که بر اساس آن از طریق شرکت DP World دبی کنترل کامل بنادر و جزایر یمن و تنگه بابالمندب را در اختیار خواهد گرفت و از این طریق به کانون اصلی فعالیتهای تجاری منطقه و جهان تبدیل میشود. عملیشدن این موقعیت در حالی است که امارات از طریق کنترل جریان تسلیحات و پشتیبانی از گروههای نیابتی عملاً نقش یک محافظ منطقه را بازی خواهد کرد. ظاهراً امارات سعی دارد تا خود را به عنوان محافظ منطقه به غرب و اسرائیل ارائه کند تا به نوعی جبران سیاست شکست خوردهاش در مهار دوجانبه ایران و ترکیه شود.
کنترل زمین
با اینکه امارات در سال۲۰۲۰ رسماً خروج نیروهای خود را از یمن اعلام کرد ولی این کشور نفوذ مستقیم و غیرمستقیم خود را در مناطق استراتژیک یمن حفظ خواهد کرد. این کشور اخیراً ساخت یک پایگاه هوایی نظامی و یک باند فرودگاه را در جزیره فوقاستراتژیک پریم آغاز کرده است. مهمتر اینکه امارات در یمن چندین نهاد سیاسی و نظامی به جهت تقویت حضور خود ایجاد کرده است. مهمترین آنها «شورای انتقالی جنوب» به ریاست «عیدروس الزبیدی» است و اخیراً نیز «دفتر سیاسی مقاومت ملی یمن» را به ریاست «طارق صالح» ایجاد کرده که متشکل از چند گروه مسلح غیردولتی است و تصور میشود مجموع این گروهها در مجموع حدود ۲۰۰ هزار نفر باشد!
این نهادهای سیاسی و نظامی بخشهای زیادی از جنوب و جنوب غرب یمن را کنترل میکنند و همچنین از پشتیبانی قدرتهای بینالمللی نیز بهره میبرند و توسط آنها به رسمیت شناخته میشوند.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
ازسوی دیگر کنترل بابالمندب توسط امارات به معنای حضور غیرمستقیم اسرائیل در آن است. به خصوص پس از عادیسازی روابط امارات با این رژیم. کاملاً آشکار است که بابالمندب برای اسرائیل به اندازه سوئز برای مصر اهمیت دارد، خصوصاً اگر طرح کانال «بن گوریون» که دریای سرخ و مدیترانه را به هم وصل میکند و رقیب جدی برای کانال سوئز است، ساخته شود.
چهارراه رقبا
امارات، ترکیه، ایران و قطر همه خود را درگیر جنگ یمن میدانند. درگیریهای ناگوار در میان کشورهای درگیر در فاجعه یمن نتیجه مستقیم طمع و جاهطلبیهای منطقهای آنهاست که یمن را نابود کرده و میتواند به تجزیه آن منجر شود. امارات همچنان با حمایت ضمنی آمریکا به ایفای نقش خود در یمن میپردازد. جیمز متیس وزیر دفاع وقت آمریکا پس از تسخیر تنگه باب المندب توسط اماراتیها در سال ۲۰۱۷ این کشور را «اسپارتای کوچک» لقب داد و آن را با آن دولت شهر معروف یونان که با امپراتوری پارس در نبرد بود، مقایسه کرد. علاوه بر این دولت بایدن نیز پس از چند ماه تصمیم گرفت که قرارداد فروش ۲۳ میلیارد دلار تسلیحات پیشرفته به امارات را که در زمان ترامپ منعقد شده بوده و شامل دهها فروند جنگنده F35 میشود را تأیید کند.
تفاهم بین این دو کشور نشان میدهد که بابالمندب و سایر مناطق حیاتی یمن که حاکمیت این کشور در آنها نقض شده، تحت کنترل مستقیم امارات باقی میمانند تا زمانی که بازیگران یمنی با یک موقعیت سیاسی متحد برای یک تغییر اساسی غیرمنتظره توافق کنند و صحنه منطقه را تغییر دهند.
نتیجهگیری و ارزیابی
این یادداشت از این جهت که توانست بحران یمن را از منظری جدید یعنی مبحث جغرافیا مورد ارزیابی قرار دهد، بسیار مفید و از جهت نوآوری خاص و متمایز بود. یادداشت به خوبی با ارائه شواهد نشان داد که طرفهای درگیر در جنگ یمن به هیچ وجه به دنبال اهداف اعلام شدهای همانند استقرار دولت قانونی در این کشور نیستند و همگی به منظور کسب منافع اقتصادی و راهبردی این کشور را درگیر جنگ و محاصره نمودهاند. یادداشت به روشنی اثبات میکند که یمن با موقعیت جغرافیایی بینظیر خود میتواند جایگاه ممتازی در منطقه داشته باشد و این موضوع همان مسئلهای است که برخی کشورها در منطقه با آن مخالفند و تاکنون با راهاندازی جنگ و ایجاد گروههای شبهنظامی مانع آن شدهاند.
منبع
[۱] https://carnegieendowment.org/sada/84558