اندیشکده راهبردی تبیین- مؤسسه واشنگتن در تازهترین گزارش[۱] خود درباره راهبردهای منطقهای مسکو در غرب آسیا به تشریح استراتژی این کشور در سوریه پرداخته است. طبق این گزارش، حضور نظامی روسیه در بحران سوریه، نه یک حضور آنی بلکه تداوم مسیر دیپلماتیکی است که روسیه از سالها پیش برای تقویت نفوذ منطقهایاش در غرب آسیا در پیش گرفته بود. مسیری که از روابط متعدد با بازیگرانی پی گرفته شد که دشمنان یا رقبای دیرین یکدیگر هستند. از حزبالله لبنان و رژیم صهیونیستی تا ایران و عربستان.
سهگانه انسداد، فشار و ابهام
تعبیر نگارندگان گزارش آن است که اولین مؤلفه رویکرد دیپلماتیک مسکو مسدودسازی هر گونه امکانی برای مداخله نظامی غرب در سوریه از طریق وتوی قطعنامههای شورای امنیت بود. تلاش برای وادارسازی مجموعههای ذیل سازمان ملل به پیگیری فعالیتهای بشردوستانه از طریق مجاری اداری دولت دمشق؛ محدودسازی کانالهای ارتباطی این مجموعهها با مناطق درگیر و همچنین جلوگیری از تشدید فشارهای سازمان منع تسلیحات شیمیایی بر دولت اسد؛ از جمله مواردی بود که در مقابل فشارهای دولتهای غربی برای بازیگری در این بحران، در پیش گرفته شد.
دوم اینکه مسکو، اروپا و مهمتر از آن آمریکا را نسبت به تبعات درگیری با روسیه در این بحران انذار داد. در عین حال وانمود کرد که جایگزینی برای تشدید تنش ارائه میدهد. اینکه اگر غرب با روسیه همکاری کند، میتوان با دولت سوریه سازش پیدا کرد. با این منطق، چرا غرب با روسیه وارد تنش شود در حالی که تعامل میتواند منافع بالقوهای را به همراه داشته باشد؟
در نهایت در تکمیل دو فاز قبل، مسکو رویکردی ابهامآمیز نسبت به نوع پیوندش با دولت سوریه در پیش گرفت. کرملین ادعا کرد که از بشار اسد دفاع نمیکند بلکه از «دولت مشروع» دفاع میکند. تمایز میان اسد و دمشق، این باور را در میان سیاستگذاران غربی شکل داد که مسکو میتواند دولت اسد را مجبور به مذاکره کند.
این سهگانه به روسیه این امکان را داد که همزمان سه نقش را ایفا کند: طرف درگیر با برخی گروههای تروریستی، نمایندگی منافع دمشق و نهایتاً میانجی دولت با بعضی گروههای مخالف. در این راستا، مسکو به ترویج چهار روایت در دفاع از حضور در بحران سوریه پرداخت.
روایت حقوقی: وزارت خارجه روسیه تلاش بسیاری کرد تا پس از تعلیق عضویت سوریه در اتحادیه عرب، اتفاق مشابهی برای این دولت در سازمان ملل رخ ندهد. آنها با استناد به حکومت اسد بر دمشق و مناطق مهم سوریه و همچنین نمایندگیهای این کشور در مجامع بینالمللی، از «مشروعیت» دولت سخن گفتند و سپس مداخله خود را به همین «مشروعیت» مستند ساختند. مسکو در استدلال دیگری بر لزوم هماهنگی سازمانهای حقوقبشری با دولت مرکزی تأکید کرد تا بدین ترتیب از ارتباط نهادهای نزدیک به دولتهای غربی با مناطق تحت تسلط مخالفان از جمله شمال شرق سوریه جلوگیری کند. نویسندگان بیان میکنند که با وجود ادعای روسیه مبنی بر ضرورت احترام به حق حاکمیت سوریه، نیروهای نظامی روسی در مواردی علیه تلاشهای دمشق برای بازپسگیری مناطق اشغالی عمل کردهاند که نمونه آن، ممانعت از بازپسگیری ادلب در مارس ۲۰۲۰ و پس از آتشبس با ترکیه بوده است. برخورد گزینشی با گزارشهای نماینده ویژه سازمان ملل در امور سوریه و رد گزارشهای مبتنی بر حملات هوایی دمشق به غیرنظامیان و یا کاربرد تسلیحات شیمیایی، از دیگر اقدامات حقوقی روسیه برای دفاع از سوریه بوده است.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
روایت نظامی: مسکو بر این روایت تأکید کرد که در حال «مبارزه با تروریسم» است و با محو خطوط تمایز معارضین، همگی مخالفان دمشق را به طور کلی در این چارچوب گنجانده تا امکان مقابله با آنان تسهیل شود. حال آنکه به ادعای این گزارش، مسکو در عرصه عملیاتی بیش از حمله به داعش یا القاعده، «مخالفان میانهروی نزدیک به غرب» را هدف حملات هوایی قرار میداد. صرفاً در ۲۰۱۷ در مناطق جنوبی فرات بود که به طور مؤثر با داعش مبارزه کرد تا پیش از رسیدن نیروهای کُرد، تسلط دمشق بر میادین نفتی تضمین شود. در این روایت، مسکو هر زمان که نیروهای سوری و متحدانش نیاز به بازسازی نظامی داشتند بر آتشبس و ضرورت تنشزدایی تأکید کرده تا سوریه امکان مقابله با بازیگران قدرتمندی مانند ترکیه و آمریکا را بیابد.
روایت سیاسی: کرملین با تأکید بر «آشتی ملی» سعی کرد چارچوب مذاکرات نماینده ویژه سازمان ملل را به نفع منافع حکومت اسد تغییر داده و دمشق را از تبعات احتمالاً براندازانه نتایج گفتگوهای سیاسی مصون نگاه دارد. روسیه در این روایت به عنوان یک میانجی میان دولت و مخالفان جنوب سوریه بهویژه درعا وارد عمل شد و به آنان ضمانت داد که در صورت خلع سلاح از مجازات مصون خواهند ماند. این موضع به حکومت این امکان را داد تا برخی مناطق را بدون درگیری، باز پس بگیرد.
روایت اقتصادی: مسکو از موضوع بازگشت پناهندگان برای لغو تحریمها علیه دمشق استفاده کرد. در حالی که بهزعم این گزارش، رفتار دولت با مخالفانش تغییری نکرده است. از نظر روسیه، تحریمها مانع بازگشت موفقیتآمیز و ادغام مجدد پناهندگان در جامعه، سبب نقض حاکمیت سوریه و صدمه به مردم این کشور میشود. وزارت خارجه روسیه لابیهای مستمری در پایتختهای اروپایی انجام داد و حتی در ۲۰۱۹ پروازهای چارتر برای بازگرداندن پناهندگان از اروپا به سوریه ارائه کرد. همچنین برای تقویت قدرت نرم خود، به موازات سازمان ملل و دولتهای غربی، برنامههایی برای ارائه کمکهای بشردوستانه به سوریه ایجاد کرد.
دیپلماسی سهگانه
روسیه میدان نبرد دیپلماتیکی که غرب با نمایندگی سازمان ملل برای اثبات اتهام جنایات بشری علیه حکومت اسد و عزل وی در پیش گرفته بود، تغییر داد. کرملین برای حفظ وجهه بینالمللی، روند سهجانبه آستانه را با نظارت سازمان ملل سامان داد تا از تقابل با مجامع جهانی پرهیز کند و در عین حال برای تداوم مبارزه نظامی دمشق با معارضان، زمان بخرد. در عین حال با تشکیل «گروه مسکو» و جذب بخشی از مخالفان اسد که خواستار براندازی وی نبودند، در رقابت با ریاض و قاهره به ارتباطگیری با مخالفان پرداخت. این امر به سردرگمی و تفرقه میان مخالفان حکومت انجامید و قدرت دمشق را تثبیت کرد.
آستانه مهمترین نمود دیپلماسی سهگانه روسیه بین بازیگران درگیر بود. نشستهای پوتین با رجب طیب اردوغان رئیسجمهور ترکیه و حسن روحانی رئیسجمهور ایران، به جهان نشان داد که روسیه، ترکیه و ایران بازیگران تعیینکننده در سوریه هستند. ولی آستانه تنها مورد نبود. مسکو شبکهای از روابط سهجانبه به مثابه یک «میانجی تاکتیکی» میان دو بازیگر دیگر ایجاد کرد که به وی این امکان را داد تا در مرکز بحران روسیه ایستاده و در عین رابطه با همه بازیگران درگیر، از تبعات تقابلی آنان مصون بماند.
روسیه، ایران، ترکیه: روند آستانه تا حد زیادی جایگزین روند ژنو به رهبری غرب شد. گفتگوهای اولیه آستانه برای تعاملهای میدانی در عرصه نبرد نظامی بین ایران و ترکیه بود. ولی مسکو بهتدریج لایهای سیاسی و دیپلماتیک به آن افزود. در این مذاکرات، آنکارا نمایندگی گروههای معارض در شمال سوریه را بر عهده داشت و گفتگوها پیرامون اصلاح قانون اساسی به پیش رفت. مسکو با تأکید بر اینکه آینده سیاسی سوریه «تحت رهبری دمشق» و با «نظارت سازمان ملل متحد» تعیین میشود، عملاً آمریکا و اروپا را از دایره تغییرات بیرون گذاشت. پس از تثبیت میدانی دمشق بر بخشهای کلیدی سوریه، بهتدریج مذاکرات آستانه نیز به حاشیه رفته و طبق این گزارش از ۲۰۲۰ به اینسو غیرفعال است.
روسیه، ایران، اسراییل: از آنجا که ایران و رژیم صهیونیستی فاقد کانال ارتباطی مستقیم هستند، مسکو موفق شد مثلث دیگری بین خود، تلآویو و تهران شکل دهد. تلاش ایران برای نزدیکی گروههای مقاومت به جولان و اراده رژیم اسراییل برای توقف آن، از مهمترین درگیریهای سوریه بوده است. هدف مسکو، اقناع رژیم اسراییل به محدودسازی حملات به نیروهای نزدیک به ایران و مصونسازی نیروهای ارتش سوریه بود تا توازن نظامی میان دمشق و گروههای معارض دگرگون نشود. همچنین از سوی دیگر با گفتگو با طرفین منازعه از تشدید حملات میان آنها جلوگیری کند. این وساطت امکانی به مسکو داد تا به دمشق چنین بیان دارد که روسیه تنها قدرتی است که میتواند چتر حفاظتی بینالمللی و منطقهای برای سوریه ایجاد کند، زیرا تهران نهایتاً برای رژیم صهیونیستی، دشمن باقی خواهد ماند. به بیان دیگر، این ارتباط سهگانه، بخشی از رقابت پنهان مسکو و تهران برای افزایش نفوذ در سوریه قلمداد میشود.
روسیه، سوریه، اردن: روابط اَمان و دمشق از ابتدای بحران، بدتر شد. مرز اردن با سوریه به محلی برای ورود معارضان مسلح و گروههای تروریستی به کشور بدل شده بود. ولی مسکو بهتدریج سعی کرد به مثابه یک میانجی میان آنان ظاهر شده و پس از اقدامات مشترک اطلاعاتینظامی به ایجاد «منطقه امن» و کاهش تنش در جنوب سوریه در سپتامبر ۲۰۱۷ انجامید و نهایتاً به پیشروی تدریجی سوریه در بازپسگیری درعا منجر شد.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
روسیه، ترکیه، کُردها: مسکو خود را میانجی آنکارا و گروههای کُرد موسوم به «نیروهای دموکراتیک سوریه» قرار داد. در مارس ۲۰۱۷ نیروهای روسیه در توافق با «یگانهای پشتیبان خلق» در عفرین مستقر شدند و مانع درگیری طرفین گردیدند. ولی با حمله ترکیه پس از خروج آمریکا، روسیه نیز پشتیبانی خود از کُردها را قطع کرد تا آنان را به پذیرش حضور نیروهای ارتش سوریه در شمال شرق این کشور وادار سازد. بهویژه که ترکیه با هر گونه مشارکت «حزب اتحادیه دموکراتیک» به عنوان بازوی سیاسی «یگانهای پشتیبان خلق» در آینده سیاسی سوریه مخالفت کرد. پس مسکو نیز به آنان هشدار داد که تنها در معاملهای با دمشق میتوانند در آینده سوریه جایی داشته باشند.
روسیه، ترکیه، قطر: نشست سهجانبه این سه دولت مارس ۲۰۲۱، جدیدترین ابتکار مسکو برای بازی با کارت بازسازی اقتصادی سوریه بود. ابتکاری که گرچه مدعی شد در تکمیل آستانه و ژنو طراحی شده ولی عملاً در رقابت با تهران و با هدف جلب رضایت کشورهای عربی، ساماندهی گردید.
نویسندگان معتقدند این دیپلماسی مثلثی، امکانی برای نقشآفرینی پویا و منعطف به روسیه در بحران سوریه داده که دیگر بازیگران را در حاشیه قرار میدهد. گرچه مسکو سعی دارد به چارچوبهای حلوفصل مناقشه مبتنی بر نمایندگی ویژه سازمان ملل از جمله قطعنامه ۲۲۵۴ در این خصوص پایبند باشد، ولی عملاً با ارتقای موقعیت دمشق بر مخالفانش، امکان برابری این دو را سلب کرده است. به نظر این گزارش، روسیه در تبدیل قدرت سخت به قدرت نرم توانمند عمل نکرده است. در حالی که میتوانست با توجه به نفوذ بر حکومت اسد، امتیازات مناسبی برای کمک به پایان بحران اخذ کند و چهره بینالمللی مساعدی کسب نماید.
خطای غرب
نویسندگان معتقدند نفوذ روسیه در سوریه به دلیل پرهیز دولتهای غربی از مداخله جدی این بحران بوده است. این دولتها ضمن نگرانی از افزایش منازعه با مسکو، گمان میکردند میتوانند بدون آنکه به طور مستقیم هزینه نبرد با گروههای تروریستی را بپردازند، در همکاری با کرملین به منافع خود در این بحران برسند. به طور خاص، دولت اوباما که درصدد تعامل دوجانبه با روسیه در حوزههای اختلافی بود، از تشدید تنش با مسکو در بحران سوریه پرهیز کرد. این تردیدها به روسیه زمان داد تا بهتدریج خلأ قدرت در سوریه را چه در عرصه میدانی و چه در حوزه سیاسی تکمیل کند. دولت ترامپ نیز با کاهش نیروهای آمریکایی در سوریه، فرصت بیشتری در اختیار مسکو نهاد. حال آنکه این دو اساساً اهداف ناسازگاری دارند. روسیه در پی تثبیت اسد در قدرت ولی آمریکا به دنبال برکناری وی بوده است.
جمعبندی
از منظر این گزارش مسکو نیازی به حل مناقشه در سوریه ندارد و در واقع تنها با بازیگری سهجانبه با بازیگران متعدد، منفعت قابل توجهی را به دست آورده و خطوط قرمز خود را ترسیم کند. روسیه معتقد است پویایی بلندمدت به نفع او است. در این زمینه، ابتکارات دیپلماتیک بیشتر ابزاری برای به کسب زمان و امتیازات مقطعی است تا تلاشی برای مذاکرات واقعی. پیشنهاد این مقاله به آمریکا این است که کاخ سفید با مذاکرات چندجانبه با بازیگران متعدد حتی تهران، زمینه مساعدی برای مقابله با زمین بازی مسکو ایجاد کرده و کرملین را وادار به پذیرش چارچوبهای مد نظر غرب در خصوص تغییرات سیاسی در سوریه نماید.
پینوشت
[۱] https://www.washingtoninstitute.org/policy-analysis/triangular-diplomacy-unpacking-russias-syria-strategy