اندیشکده راهبردی تبیین- کاهش حضور نظامی آمریکا در همسایگی ایران و همچنین تبیین بینتیجگی اتکا به آمریکا از مهمترین فرصتهای خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان است. در کنار آن، احتمال تشدید تروریسم و ناامنی در شرایطی که آمریکا دولتی ضعیف و فاسد در کابل بر جای گذاشته، افزایش مهاجرت از افغانستان به ایران و پیچیدگی مواجهه با طالبان از تهدیدات جدی این مسأله است. این یادداشت سعی خواهد کرد با برشمردن این موارد، پیشنهادات مناسبی در راستای حفظ و ارتقای امنیت ملی و بهبود سیاستهای منطقهای ایران ارائه دهد.
پیشینه بحران
پس از حادثه یازدهم سپتامبر، ایالات متحده و ناتو با لشگرکشی به افغانستان، آنجا را به بهانه مبارزه با القاعده به اشغال درمیآورند. آمریکا در این جنگ طولانی ۲ هزار و ۳۰۰ سرباز خود را از دست داده و بیش از ۲ تریلیون و ۲۶۰ میلیارد دلار هزینه جنگ کرده است[۱]. نبردی که تداوم حضورش صرفاً به گسترش جنگ داخلی و کشتار غیرنظامیان منجر میشد. به همین دلیل حتی بایدن نیز به بیفایدگی تداوم حضور آمریکا در افغانستان اذعان کرد[۲]. در حالی که پیشتر حزب دمکرات و حتی برخی جمهوریخواهان، با ادعای دولتسازی از دستاوردهای دمکراتیک در افغانستان سخن میگفتند؛ ولی نصر، مشاور اوباما بیان میکند که افغانستان پس از شکست القاعده، دیگر اهمیت استراتژیک برای آمریکا نداشت[۳]. پیشروی سریع طالبان و فقدان انگیزه در ارتش افغانستان برای مقابله با این گروه، نشان از آن داشت که آمریکا علیرغم ادعاهای گزاف نتوانسته حتی امنیت را به مثابه بدیهیترین نیاز افغانستان تأمین کند. بیانگیزگی ناشی از توافق آمریکا و طالبان؛ تمرکز پنتاگون بر آموزشهای تسلیحاتی و تاکتیکی و فقدان شناخت زمینههای بومی و فساد دولت از جمله مهمترین دلایل شکست ارتش افغانستان از طالبان بود[۴]. این یادداشت با ارزیابی فرصتها و تهدیدات این خروج غیرمسئولانه، به بررسی نقاط قوت و ضعف سیاست خارجی ایران در این موضوع پرداخته و راهکارهای مناسب برای تأمین منافع ملی را پیشنهاد میکند.
فرصتها
افزایش قدرت نرم ایران: از منظر قدرت نرم، تبیین بیمسئولیتی و عهدشکنی آمریکا، حتی در قبال دولتهای متحد و تحت سلطهاش، موقعیت اِعمال نفوذ این دولت در دیگر کشورهای منطقه را با چالش مواجه خواهد کرد. رهاسازی مردم افغانستان در برابر طالبان و رهاسازی دولت سعودی در باتلاق جنگ یمن پس از تجربه رها کردن متحدانی مانند مبارک و بنعلی در جریان قیامهای عربی، اعتماد به حمایت آمریکا را در منطقه متزلزل خواهد کرد. این فرصتی برای ایران خواهد بود تا نشان دهد آمریکا در شرایط سخت، متحدانش را تنها میگذارد. مردم افغانستان با تجربه بیاعتمادی به آمریکا، با آغوش بازتری پذیرای سیاستهای ایران خواهند بود که با وجود تحریمها، پناهندگان و افغانستانیهای مقیم را رها نکرد و سعی در تأمین نیازمندیهای اولیه آنان داشته است.
الگوسازی در افغانستان: سقوط دولت مستظهر به پشتیبانی آمریکا و شکست الگوی ناسازگار لیبرالیسم غربی با زمینههای بومی افغانستان، فرصت دیگری از خروج آمریکاست تا جمهوری اسلامی با توجه به گرایش غالب مردم افغانستان به موازین اسلامی در کنار توسعه گرایشهای تجددخواهانه، روایتی از سازگاری اسلام و مدرنیته به جامعه افغانستان ارائه دهد. الگویی از حکمرانی که بتواند بر اشتراکات حداقلی طوایف و مذاهب گوناگون در افغانستان استوار شده و مدافع حقوق شرعی و انسانی آنان باشد.
حضور قدرتهای آسیایی: خروج نظامی آمریکا از افغانستان فرصت مناسبی است تا کشورهایی مثل چین و روسیه درصدد تکمیل خلأ آمریکا در افغانستان باشند[۵]. از سوی دیگر افغانستان، صحنه رقابت راهبردی دو قدرت منطقهای دیگر نیز به شمار میآید. هند و پاکستان، هر دو با توجه به منافع، توانمندیها و ظرفیتهای خود در تلاش هستند تا به نحوی در آینده سیاسی افغانستان اثرگذار باشند[۶]. حضور این قدرتها فضای مساعدتری برای فعالیت اقتصادی و فرهنگی در اختیار ایران قرار میدهد و امکان همکاریهای چندجانبه در راستای سازندگی ویرانههای جنگ آمریکا را فراهم میآورد.
تهدیدات
شیعهستیزی: خروج غیرمسئولانه آمریکا در شرایطی که نهادهای نظامی و امنیتی افغانستان در دوران اشغال، به مرور ضعیفتر شدند، احتمال گسترش ناامنیها علیه شیعیان افغانستان از سوی گروههای تکفیری را افزایش میدهد. این نگرانی از سوی برخی اندیشکدههای غربی مطرح شده که گروههای بنیادگرای دیگر مانند «القاعده» و «داعش» دوباره قدرت میگیرند و در غیاب نیروهای آمریکایی، این گروههای تروریستی اهداف دیگری را جستجو خواهند کرد[۷]. با توجه به اهمیت حمایت ایران از شیعیان منطقه، این مسأله، مسئولیت ایران را در قبال شیعیان افغانستان بهویژه قوم هزاره افزایش خواهد داد.
بحران اقتصادی: افزایش مهاجرت افغانستانیها به ایران، معضلات اقتصادی و اجتماعی ایران را افزایش میدهد و نوع مواجهه با آنها بر قدرت نرم ایران در سطح منطقه مؤثر است. این مسأله بهویژه با شرایط تحریمی مشکلساز خواهد بود. علاوه بر اینکه تلاش بخشی از مهاجران برای سفر غیرقانونی به اروپا نیز محملهای تحرکات غیررسمی و قاچاق انسان را در مرزهای ایران فعالتر خواهد کرد و بحرانهای امنیتی در پی خواهد داشت.
تشدید تروریسم: مرزهای شرقی ایران به دلایلی همچون محرومیتهای اقتصادی، فضاسازیها و جنگ روانی رسانههای معاند و تجهیز و تحریک برخی بازیگران مرتجع منطقهای، مستعد فعالیتهای تروریستی، خرابکارانه و براندازانه با رویکردهای قومی و مذهبی علیه ایران است. تسلط حکومت موسوم به امارت اسلامی طالبان میتواند این فضا را برای گروههای تروریستی در مرزهای شرقی ایران مساعدتر سازد. این مسأله بهویژه با احتمال گسترش فعالیتهای آموزشی جریانهای وهابیمسلک باید مد نظر قرار بگیرد.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
نقاط قوت
اشتراکات فرهنگی: خروج نیروهای ناتو به رهبری آمریکا از افغانستان میتواند بهطور بالقوه فضای بیشتری برای مانور ایران در کشور همسایه جنگزده خود ایجاد کند؛ کشوری که با ایران مشترکات زبانی و مذهبی دارد[۸]. این نقطه قوت بزرگی است که دیپلماسی عمومی ایران با توجه به آن میتواند نسبت به دیگر همسایگان افغانستان، فعالتر ظاهر شود.
راهبرد نگاه به شرق: تغییرات در نگرش دستگاه سیاست خارجی ایران پس از استقرار دولت سیزدهم و تقویت راهبرد نگاه به شرق با توجه به ظرفیتهای همکاری با چین و روسیه در آسیا مانند عضویت در سازمان شانگهای، امکان بیشتری برای فعالیت ایران در افغانستان ارائه میکند.
تشکل شیعیان و ائتلاف شمال: نیروهای شیعی، فعالان قوم هزاره و بازماندگان ائتلاف شمال به رهبری احمد مسعود میتوانند اهرم فشار مناسبی برای تعدیل رفتار طالبان باشند. جروزالمپست با اشاره به این مسأله افزوده است:«ایران از وضعیت افغانستان استفاده میکند تا هم خود را به عنوان میانجی بین گروههای افغان مطرح کند و هم در آینده و همانطور که ایران همواره انجام داده، تلاش کند هر گونه تهدیدی را به فرصت تبدیل کند»[۹]. تحلیلگران غربی نگرانی خود از گرایش و رغبت شیعیان افغانستان و قوم هزاره به ایران را بارها بیان داشتهاند[۱۰].
نقطه ضعف
پیچیدگی مواجهه با طالبان: ضعف رسانههای ایرانی در افغانستان، موضوع مهمی است که نوع مواجهه ایران با طالبان را با چالش مواحهه میکند. فعالیت رسانهای ایران در این کشور ظرافت خاصی میطلبد به گونهای که ایران متهم به حمایت از طالبان و تطهیر جنایات این گروه در افغانستان نشود. این مسأله در نوع مواجهه رسانه ملی، مسئولان و دستگاههای مربوطه نمود مییابد. مبادا مذاکره ایران توسط رسانههای غربی و دولتهای آمریکا و اروپایی، در میان جامعه افغانستان بهویژه نسل جوان و تحصیلکرده آن بهگونهای تفسیر شود که آنان که مسئول اصلی این وضعیت هستند، مبرا شده و ایران را مقصر بخشی از فاجعه امروز این کشور، معرفی کنند.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
جمعبندی
با توجه به فرصتها، تهدیدات، نقاط قوت و ضعف، میتوان راهکارهای پیشنهادی را در نظر گرفت.
پروژههای بازسازی افغانستان: ایران به دلیل همزبانی و اشتراکات دینی با مردم افغانستان میتواند در همکاری با چین، پروژههای بازسازی افغانستان را تسریع بخشد. بهویژه که بخشی از دلایل گسترش گرایش به گروههای تکفیری و بنیادگرا در افغانستان از توسعهنیافتگی و فقر برمیآید و این برای چین که خواستار جلوگیری از تقویت این جریانها در مرزهای غربی و مسلماننشین است، اهمیت دارد. این پروژههای اقتصادی ظرفیتی برای جلوگیری از گسترش مهاجرت به ایران برای فرصتهای کاری نیز میباشد و شرکتهای پیمانکار ایرانی نیز فرصتی برای افزایش فعالیت در افغانستان خواهند داشت.
سازمانهای فرهنگی اسلامی: وزارت خارجه با توسعه امکان فعالیت نهادهایی مانند سازمان تبلیغات اسلامی و مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی با هماهنگی طالبان میتواند از تشدید تنشهای فرقهای در این کشور جلوگیری کند. مناسبتهای وحدتجویانهای مانند اعیاد فطر و قربان، میلاد رسول اکرم(ص) و ماه رمضان در کنار وجود اماکن مقدس در شهرهایی مانند مزارشریف از جمله ظرفیتهای فعالیتهای مذهبی ایران در افغانستان است. این مسأله با توجه به وجود گرایشهای تعدیلیافته و نرمخویانهتر طالبان نسبت به شیعیان، مد نظر قرار بگیرد.
بازسازی ارتش افغانستان: یکی از مهمترین راهکارهای بهبود مؤلفههای امنیت ملی ایران، ورود به مسأله بازسازی ارتش افغانستان است. با توجه به شکست آن در برابر طالبان، تجربه آموزش مهارتهای جنگهای نامنظم، آموزههای ایدئولوژیک اسلامی و استکبارستیزانه از محورهایی است که ایران میتواند تقویت آن را در دولت آتی افغانستان، مورد توجه قرار دهد و از امکان شکلگیری گرایشهای شیعهستیز و فرقهای در ارتش این کشور جلوگیری کند.
منابع
[۱] دنیای اقتصاد، هدف پنهان خروج آمریکا از افغانستان، ۲۱ تیر ۱۴۰۰، قابل دسترسی در
https://www.donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-3780663
[۲] بیبیسی فارسی، دفاع بایدن از تصمیم خروج نیروهای آمریکا از افغانستان، ۱۷ تیر ۱۴۰۰، قابل دسترسی در
https://www.bbc.com/persian/afghanistan-57772180
[۳] ولی نصر، پیامدهای ژئوپولیتیک خروج آمریکا از افغانستان، یورونیوز، قابل دسترسی در
https://per.euronews.com/2021/07/13/iran-china-geopolitical-consequences-of-us-withdrawal-from-afghanistan
[۴] ماکس بوت، شکنندگی ارتش افغانستان زیر فشار طالبان، شورای روابط خارجی آمریکا، ۲۵ مرداد ۱۴۰۰، قابل دسترسی در
https://www.cfr.org/in-brief/how-afghan-army-collapsed-under-talibans-pressure?utm_content=081721&utm_medium=social_owned&utm_source=tw
[۵] ایسنا، پیامدهای مثبت و منفی خروج آمریکا از افغانستان، ۷ مرداد ۱۴۰۰، قابل دسترسی در
https://www.isna.ir/news/1400050603859/
[۶] پژوهشکده تحقیقات راهبردی، تاملی در نگرش چین به مسئله خروج آمریکا از افغانستان، ۱۰ خرداد ۱۴۰۰، قابل دسترسی در
https://csr.ir/fa/news/1381/
[۷] راجرهیلتون، تبعات ناگوار خروج آمریکا از افغانستان، اندیشکده اروپای جدید، ۲۴ تیر ۱۴۰۰، قابل دسترسی در
https://www.neweurope.eu/article/tribal-truths-the-wounds-of-the-us-afghanistan-exit/
[۸] گلناز اسفندیاری، خروج آمریکا از افغانستان چه پیامدهایی برای ایران دارد، رادیو فردا، ۲ اردیبهشت ۱۴۰۰، قابل دسترسی در
https://www.radiofarda.com/a/31217609.html
[۹] صدای آمریکا، کارشناسان نگران نفوذ ایران در افغانستان پس از خروج آمریکا هستند، ۲۷ تیر ۱۴۰۰، قابل دسترسی در
https://ir.voanews.com/persiannewsworld/jerusalem-post-iran-afghanistan-us-troops-withdraw-irgc-presense
[۱۰] ولید فارس، طرح استراتژیک ایران برای افغانستان پس از خروج نیروهای آمریکایی، ایندیپندنت فارسی، ۱ اردیبهشت ۱۴۰۰، قابل دسترسی در
https://www.independentpersian.com/node/140361/