مذاکرات یمنی-یمنی؛ بازیگران و سناریوها

به دنبال تشدید فجایع انسانی در یمن و به تبع آن افزایش فشارهای بین المللی بر ایالات متحده آمریکا برای قطع حمایت از عربستان و توقف جنگ، برخی دولتمردان آمریکایی از مذاکرات صلح یمنی- یمنی خبر دادند.

اندیشکده راهبردی تبیین – با شروع انقلاب یمن که در نهایت با تسخیر شهرهای مختلف  از سوی انقلابیون  و ورود به صنعا همراه بود، نگرانی‌های عربستان سعودی از روی کار آمدن دولتی با رویکرد مستقل، تشدید گردید. حاکمان سعودی به دلیل برخی تنگناهای ژئوپولتیکی از یکسو، و اتکای به منابع درآمدی حاصل از نفت که نقش اصلی را در پیشبرد سیاست‌های منطقه‌ای و بین المللی آن‌ها ایفا می‌کند، همواره خواهان حاکمیتی ضعیف، دست‌نشانده و یا وابسته به خود در یمن بوده‌اند تا به نوعی از حالت شبه محاصره میان تنگه هرمز و تنگه باب المندب خلاصی یابند. با روی کارآمدن محمدبن سلمان که سودای پادشاهی و جانشینی پدر را در سرداشت، بلافاصله انقلاب یمن مورد هجمه شدید و پیش بینی نشده نظامی قرار گرفت تا تحولات یمن، میدان عرض اندام و فرصتی مغتنم برای اثبات شایستگی‌های ولیعهد جوان، جهت احراز مقام پادشاهی واقع گردد. با وجود خویشتنداری 40 روزه انقلابیون یمن در برابر حملات نظامی سعودی، در نهایت آن‌ها وارد یک نبرد نابرابر و فرسایشی با این همسایه خود شدند که تا به امروز ادامه داشته و از یکسو، نابودی زیرساخت‌های یمن و خسارت‌های جانی و مالی قابل توجه بر مردم این کشور تحمیل کرده و از سوی دیگر عربستان سعودی را به باتلاقی از نبرد فرسایشی کشانده که نه تنها اهداف مدنظر آن محقق نشده است، بلکه بتدریج، خروج برخی همپیمانان از ائتلاف اولیه و بحران سیاسی- اقتصادی روزافزونی را برای آن در پی داشته است. این امر دولت عربستان و حامیان بین المللی آن را به تکاپو در راستای پایان آبرومندانه جنگ و خروج از باتلاق خودساخته واداشت. راهکار آن‌ها محاصره اقتصادی و اعمال فشار بر نیروهای مردمی و ارتش یمن بود تا ‌مقاومت آن‌ها تضعیف و مجبور به ارائه امتیاز شوند. تسخیر و اشغال بندر حدیده به عنوان یگانه گلوگاه تنفسی و مسیر انتقال مواد غذایی، دارویی و برخی تجهیزات، در کنار مسدود سازی مسیر صنعا به حدیده، می‌توانست محاصره اقتصادی- نظامی را کامل کند.  با مقاومت ارتش و نیروهای مردمی یمن و فرسایشی شدن نبرد در ساحل غربی، نقشه ائتلاف ناکام ماند، اما وخامت اوضاع انسانی در یمن تشدید گردید. این امر فشارها و انتقادات بین المللی را بر دولت آمریکا و حامیان غربی عربستان برای پایان بخشیدن به جنگ افزایش داد. اخیرا مقامات آمریکایی از مذاکرات یمنی- یمنی در سوئد سخن گفته اند که با توجه به چینش بازیگران و روند تحولات یمن، آینده این مذاکرات محل تامل است.

 

 

بازیگران فعال در تحولات یمن

ارتش و انصارالله( کمیته‌های مردمی یمن): در پی امتناع منصور هادی از اجرای مفاد کنفرانس گفتگوی ملی، استعفای وی از مقام ریاست جمهوری و خروج از صنعا به سمت عدن با هدف کلیدزدن درگیری‌ها با نیروهای انصارالله، بخش زیادی از بدنه ارتش این کشور به همراه کمیته‌های مقاومت مردمی به نیروهای انصارالله ملحق شدند و در برابر نیروهای منصور هادی و حامی‌ آن‌ها یعنی ائتلاف سعودی به مبارزه برخاستند. بنابراین امروزه انصارالله نه صرفا یک عنوان قومی و نژادی، بلکه اصطلاحی همسو کمیته‌های مردمی و انقلابی یمن محسوب می‌شود که به منطقه خاصی از یمن محدود نشده و در نقاط مختلف این کشور حضور دارند. حوزه نفوذ و استقرار نیروهای ارتش و کمیته‌های مردمی، بیشتر به شمال یمن و شهرهای مهمی همچون صعده، عمران، حجه، البیضاء، ذمار، إب، تعز، ضالع و.. برمی‌گردد که در برخی از این مناطق کنترل کامل داشته و در برخی از شهرها و مناطق نیز از تسلط  80 تا 90 درصدی برخوردار هستند. نیروهای انقلابی یمن از ابتدای شروع تحولات این کشور، همواره از حمایت جمهوری اسلامی ایران برخوردار بوده‌‌اند، اما این حمایت‌ها صرفا به حمایت سیاسی محدود شده است و به دلیل محاصره‌ شکل گرفته، امکان حمایت‌های اقتصادی و تسلیحاتی سلب شده است. ماهیت جنبش انصارالله  از بدو تأسیس  بر اساس دغدغه‌های ملی‌گرایانه و توجه خاص به ارزش‌های سیاسی، اجتماعی اسلام و جهاد در راه استقلال و آزادی فراگیر استوار بوده است.

نیروهای منصور هادی و ائتلاف سعودی- اماراتی: نیروهای منصور هادی که مورد حمایت ائتلاف سعودی قرار دارند، از ابتدا به راهکارهای استقرار دولت دموکراتیک در یمن تن نداده و متأثر از دولت عربستان و با هدف شکست انقلاب یمن و بازپسگیری صنعا، وارد فاز درگیری مسلحانه شدند. این حملات به دلیل حوزه نفوذ منصور هادی از عدن شروع شد و در حال حاضر کنترل بیشتر مناطق و شهرهای شبوه، لحج، عدن، ابین، مأرب، حضرموت، جوف و المهره را در اختیار دارند و به عنوان یکی از اصلی‌ترین طرف‌های یمنی در تحولات این کشور محسوب می‌شوند. ائتلاف عربی به رهبری عربستان سعودی متشکل از 9 کشور شامل: عربستان، مصر، بحرین، امارات، سودان، قطر، مغرب، کویت و اردن، متأثر از اختلافات، محکومیت‌ها و فشارهای بین المللی و افزایش‌ خسارت‌های مالی و جانی، به تدریج فروپاشید و با خروج کشورهایی نظیر سودان، قطر که حضور فیزیکی و تجهیزاتی پررنگی داشتند، عملا به ائتلاف سعودی- اماراتی بدل شد؛ زیرا بقیه کشورها نظیر مصر، کویت و بحرین صرفا به دلیل مواضع سیاسی در این ائتلاف حضور داشتند و اردن نیز چندان قدرت تأثیرگذاری نبود. این امر سبب شد تا ریاض به ناچار، مجبور به تقسیم حوزه نفوذ و مناطق استراتژیک، بنادر، گذرگاه‌ها و شریان‌های حیاتی و اقتصادی یمن همچون جزیره سقُطرا، بنادر عدن و المخا در جنوب، میان خود و ابوظبی شود. این امر در ادامه به ایجاد پایگاه‌های نظامی مشرف به تنگه باب المندب و تلاش برای تصرف و تسلط بر بندر الحدیده از طریق نوار ساحلی در غرب منجر شد که وجه غالب توجهات بین المللی  در تحولات امروز یمن، بر این منطقه مهم و استراتژیک متمرکز شده است. جنبش جنوب یمن با سابقه استقلال خواهی، پس از برکناری الزبیدی استاندار عدن توسط عبد ربه منصور هادی، مجددا تحرکات خود را آغاز و به دلیل حمایت ابوظبی از فدرال جنوب و جدایی از شمال یمن، به امارات نزدیک شدند. هدف اماراتی‌ها از این اقدام به کنترل درآوردن عدن بود. در حال حاضر جبهه اماراتی و سعودی با در اختیارگرفتن مزدورانی از سودان، اریتره‌ و برخی کشورهای آمریکای لاتین در کنار نیروهای حزب اصلاح تحت فرماندهی منصورهادی و بخشی از نیروهای کنگره خلق یمن در مناطق جنوبی بر علیه کمیته‌های انقلابی و ارتش یمن فعال هستند. ائتلاف سعودی – اماراتی همواره از حمایت و پشتیبانی اطلاعاتی، سیاسی، تسلیحاتی، مستشاری و تبلیغاتی آمریکا و برخی کشورهای اروپایی برخوردار بوده است.

 

[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]

 

داعش و القاعده: با شدت گرفتن درگیری‌ها در یمن، برخی از نیروهای القاعده و داعش نیز فعال شده و تعدادی از هم‌کیشان آن‌ها نیز خود را به یمن رسانده و به‌ آن‌ها ملحق شدند. در حال حاضر این گرو‌ه‌ها در بخش‌هایی از منطقه بیابانی حضرموت  و استان ساحلی إبین حضور داشته و با نیروهای منصور هادی درگیر هستند. در بخش‌های بسیار کوچکی از استان ‌های تعز و البیضاء نیز گروه‌های تروریستی داعش و القاعده حضور داشته و با نیروهای انصارالله، متشکل از ارتش و کمیته‌های مردمی درگیری دارند. به دلیل ماهیت تروریستی این گروه‌ها، فقدان پایگاه مردمی و حضورشان در مناطق غالبا بیابانی و خالی از سکنه حضرموت، نمی‌توان در تحولات سیاسی آتی یمن، نقش و جایگاه خاص و تأثیرگذاری را برایشان تعریف کرد.

 

آینده مذاکرات صلح و سناریوهای احتمالی

مارتین گریفیس، نماینده سازمان ملل در امور یمن که بازه زمانی دوماهه را برای تهیه پیش نویس و تعیین چارچوب مذاکرات یمنی-یمنی اعلام کرده بود، تا کنون مکانیزم خاصی برای نحوه شروع، تداوم و حصول به نتیجه مورد توافق طرفین ارائه نکرده است. به نظر می‌رسد این مذاکرات بنا به دلایل سیاسی- انسانی صرفا بر موضوع حدیده متمرکز شده و تصمیم بر توقف نبرد در این منطقه به منظور دست‌یابی به یک راهکار بین المللی در اداره بندر حدیده استوار است. پیشنهاد وزیر دفاع آمریکا مبنی بر خلع سلاح و بازگشت تمامی گروه‌ها به مناطق سنتی خود در یمن و سپردن کار به دیپلمات‌ها، نشان می‌دهد که هدف آمریکا از مطرح ساختن مذاکرات، صرفا سیاسی بوده و به دنبال دست‌یابی به اهداف مدنظر خود و نجات ائتلاف سعودی- اماراتی از بن بست کنونی، با تکیه به شیوه‌ای نرم و شبه دموکراتیک است.

 

[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]

 

سناریوی اول

 شکل‌گیری مذاکرات یمنی- یمنی با نظارت سازمان ملل می تواند به توقف تنش‌ها و منازعات در این کشور، توافق بر یک مکانیزم سیاسی به منظور بازگشت هر یک از طرفین به  مناطق سنتی و حوزه نفوذ خود، پیاده سازی عملیات خلع سلاح و روی کارآمدن دولتی فراگیر از طریق برگزاری انتخابات منجر شود. این امر به عنوان یک برداشت از سخنان مارتین گریفیس نماینده سازمان ملل و پیشنهاد دهنده گفتگوی صلح در یمن مطرح است که البته تحقق آن با مشکلات و چالش‌هایی جدی روبروست. نه تحولات یمن یک جنگ صرفا داخلی و اقتصادی است و نه می‌توان جنبش انصارالله را که تا کنون بر مسائل وحدت آفرین فرهنگی ، ارزش‌های ملی‌گرایانه و یکپارچه ساز تأکید داشته است را به عنوان یک گروه صرفا مذهبی و محدود به منطقه‌ای خاص تلقی کرد، از آن‌جا که تأکید گریفیس تا کنون بر توقف جنگ در حدیده متمرکز بوده و از مکانیزم مشخص سیاسی در اظهارات وی خبری نیست و از طرفی پیشنهادات وزیر دفاع آمریکا نیز کاملا جهت‌دار و نگران کننده بوده است، پیش‌بینی ابترماندن گفتگوها، تشدید نبرد در الحدیده و دیگر جبهه‌ها چندان سخت و پیچیده نخواهد بود. چرا که اگر مکانیزم سیاسی، دقیقا همان چیزی باشد که وزیر دفاع آمریکا بیان داشته، این امر می تواند در ادامه به تجزیه یمن مطابق خواست و اراده آمریکا و هم‌پیمانان منطقه‌ای آن منجر شود.

سناریوی دوم

 پذیرش توقف جنگ در یمن، بدون هرگونه پیش‌شرط از سوی طرفین، و ورود به  سلسله گفتگوهای صلح، می تواند در ادامه به توافق مشترک بر نحوه مدیریت سیاسی کشور یمن منتهی شود که در آن تمامی گروه‌ها و جریان‌های مؤثر در صحنه مدیریت سیاسی، حضور ملموس و پررنگ خواهند داشت. چالش‌های پیش‌روی این سناریو نشان می‌دهد که اصولا مطرح ساختن گفتگوهای صلح یمنی از اساس طرحی ناقص، غیرکارشناسی، عجولانه و بی نتیجه است، چرا که تحولات این کشور صرفا محصول اختلافات داخلی نبوده و بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای مؤثری به صورت مستقیم یا غیر مستقیم در این تحولات دخیل هستند.چگونه می‌توان مذاکرات یمنی- یمنی را بدون در نظر گرفتن عربستان، امارات، آمریکا و ایران پیش برد؟ شاید بتوان گفت که یکی از عمده‌ترین عوامل شکل‌گیری اختلافات سیاسی، استعفا و کناره‌گیری منصور هادی و خالد البحاح تحت نفوذ خارجی بود. چنانچه دخالت خارجی وجود نداشت و نتایج کنفرانس گفتگوی ملی یمن به مرحله اجرا در می‌آمد، شاید تحولات امروز یمن به مراتب سمت وسوی بهتر و دموکراتیک‌تری را می‌پیمود.

 

[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr4', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr4", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]

 

سناریوی سوم

 تا کنون هریک از طرفین حاضر در تحولات یمن، از منظر خود به نقد گفتگوهای صلح پرخاسته‌اند. از یکسو رهبران انصارالله این پیشنهاد را صرفا سیاسی، از سوی آمریکا و در راستای اقتضائات سیاسی مقطعی در عرصه بین‌الملل تحلیل می کنند که تضمینی برای تداوم و به ثمر نشستن آن وجود ندارد. زیرا بانی واقعی جنگ در وهله اول آمریکاست و اگر اراده‌ای برای پایان بخشیدن به جنگ دارند، باید با اقدام عملی همراه باشد. از سوی دیگر ائتلاف سعودی – اماراتی که به دنبال یافتن برگ برنده‌ای برای حضور موفق در مذاکرات آتی و دست‌یابی به برخی از اهداف مدنظر خود است، موفقیتی در تحولات میدانی کسب نکرده، و بر ادامه نبرد در الحدیده به منظور تصرف این شریان حیاتی و محل ورود بیش از 80 درصد از مایحتاج اساسی مردم یمن، اصرار دارد. این گروه نیز مطرح ساختن گفتگوهای صلح در این مقطع زمانی را حربه‌ای برای نجات انصارالله قلمداد می‌کند. بنظر می‌رسد که مواضع طرف‌های درگیر، در قبال مذاکرات صلح، محتمل‌ترین سناریو را برغم تنگناهای پیش‌روی طرفین رقم خواهد زد که آن هم شکست مذاکره در بدو امر و تشدید نبردها در جبهه‌های مختلف است. در صورت وقوع این امر دوحالت قابل پیش‌بینی است: 1- سقوط بندر حدیده به دست ائتلاف سعودی – اماراتی، وقوع جنگ شهری با تبعات عظیم اقتصادی-انسانی و در ادامه مجبور شدن جنبش انصارالله و ارتش یمن به پذیرش شروط سیاسی مدنظر ائتلاف 2- فرسایشی شدن نبرد در الحدیده، تلفات بالای انسانی، مالی و تجهیزاتی برای طرفین و گسترش واکنش‌ها و فشارهای بین المللی بر ائتلاف سعودی- اماراتی، قطع حمایت‌های بین المللی از این ائتلاف(به ویژه فروش سلاح)، که این امر می‌تواند شکست و ناکامی ائتلاف سعودی و قدرت گیری نیروهای انصارالله و ارتش را در پی داشته باشد.

 

نتیجه‌گیری

شاید بتوان گفت با توجه به آن‌چه آمد و هم‌چنین با توجه به واقعیت‌های میدانی و سیاسی، محتمل‌ترین راه برای پایان جنگ در یمن دو چیز است:

1- رسیدن محمدبن‌سلمان به مقام پادشاهی در عربستان؛ چرا که همه اقدامات و اصلاحات ولیعهد جوان در داخل و خارج عربستان در راستای روحیه جاه‌‎طلبی و بلندپروازی وی به منظور نیل به کرسی پادشاهی و جانشینی پدر قابل تحلیل و توجیه است و با دست‌یابی به این مهم، ممکن است که نبرد خسارت‌بار یمن را پایان دهد.

2- کنار رفتن محمدبن‌سلمان از صحنه قدرت در عربستان به هر نحو ممکن اعم از کودتا، استعفاء و یا برکناری از طریق تصمیمات هماهنگ داخلی و خارجی. احمد بن عبدالعزیز به عنوان گزینه جانشینی محمدبن‌سلمان، بارها نارضایتی خود را از جنگ یمن اعلام داشته و آن را محصول جنایت پادشاه و ولیعهد قلمداد کرده است. قدرت گرفتن ایشان در عربستان می‌تواند امیدها را برای توقف جنگ یمن تقویت نماید.

 

ارسال دیدگاه