اندیشکده راهبردی تبیین- در سال ۱۹۷۴ مجمع عمومی سازمان ملل حق تعیین سرنوشت، استقلال و حاکمیت در فلسطین را برای فلسطینیان به رسمیت شمرد و سازمان آزادیبخش فلسطین را به عنوان نماینده مردم آن کشور با عضویت ناظر مجمع عمومی سازمان ملل متحد انتخاب کرد. سازمان آزادیبخش فلسطین در سال ۱۹۸۸ با انتشار «بیانیه استقلال فلسطین» تشکیل دولت فلسطین را اعلام کرد که از سوی طیف وسیعی از کشورها مورد استقبال قرار گرفت و تا پایان همان سال ۸۰ کشور(غالباً کشورهای آسیایی و آفریقایی و کشورهای کمونیستی شرق اروپا)، دولت فلسطین را به رسمیت شناختند. این کشورها به مرور افزایش یافت و در سال 2011 مقامات فلسطینی اعلام کردند که 139 کشور، دولت فلسطین را به رسمیت شناختهاند. در سالهای اخیر نیز کشورهایی مثل سوئد به این لیست اضافه شده است. در سال ۲۰۱۲ نیز وضعیت فلسطین در مجمع عمومی سازمان ملل از عضو ناظر به «دولت ناظر غیرعضو» تغییر یافت. با این حال تاکنون کشورهای غربی از جمله کشورهای عضو اتحادیه اروپا (به جز چند کشور) دولت مستقل فلسطین را به رسمیت نشناخته و چنین اقدامی را به پیشرفت در روند صلح مشروط کردهاند؛ اما در سالهای اخیر بواسطه عدم پیشرفت روند صلح و تجاوزگریها و سیاستهای جنگطلبانه رژیم صهیونیستی علاقهمندي و تلاشها در اروپا براي به رسميت شناختن كشور مستقل فلسطيني در حال افزايش است. از سال 2014 که سوئد کشور مستقل فلسطین را به رسمیت شناخت تلاشهایی نیز در برخی دیگر از کشورهای اروپایی از جمله اسپانیا و فرانسه و … انجام شد اما به نتیجه نرسید. اخیراً و در پی تصمیم دولت آمریکا مبنی بر این که دیگر، شهرکهای صهیونیستنشین کرانه باختری را غیرقانونی نمیداند، وزیر خارجه لوکزامبورگ خواستار این شده است که تمام اعضای اتحادیه اروپا شناسایی کشور مستقل فلسطین را بررسی کنند. بر این اساس گفته شده است اتحادیه اروپا در جلسه آینده خود، درباره احتمال به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطین بحث و رایزنی خواهد کرد. مقاله حاضر به بررسی این موضوع می پردازد.
بررسی تاریخی موضع اتحادیه اروپا
اتحایه اروپا و سلف آن جامعه اروپا از سال 1973 طی چندین اعلامیه با به رسمیت شناختن فلسطینیها به عنوان “گروهی از مردم” ، نیاز آنها به یک وطن و اعمال حق تعیین سرنوشت خود، حقوق آنها را به رسمیت شناخته بود. اتحادیه اروپا نخستین بار دولتبودگی فلسطین را در اعلامیه 1999 برلین تأیید کرد. در سال 2009 خاویر سولانا مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا از سازمان ملل خواست تا «با تعیین یک مهلت حتی اگر راهحلی بدست نیاید کشور فلسطین را به رسمیت بشناسد؛ میانجی باید یک مهلت تعیین کند؛ اگر طرفین نتوانند از آن تبعیت کنند یک راهحل مورد حمایت جامعه بینالمللی باید ارائه شود. بعد از یک مهلت ثابت، قطعنامهای از شورای امنیت، کشور فلسطین را به عنوان عضو کامل سازمان ملل بپذیرد و تاریخی را برای اجرای این تصمیم تعیین کند».[1]
در پایان همین سال شورای اتحادیه اروپا مجموعهای از جمعبندیها را در مورد منازعه اسرائیل و فلسطین به امضاء رساند که پایه سیاست کنونی اتحادیه اروپا را تشکیل میدهد. این سند بر هدف راهحل دو-دولتی تأکیدی دوباره میکند و تأکید میکند که اتحادیه هیچ تغییری را در مرزهای پیش از 1967 شامل مرزهای قدس به رسمیت نخواهد شناخت؛ مگر تغییراتی که مورد توافق طرفین قرار بگیرد. این سند یادآوری میکند که اتحادیه اروپا هرگز ضمیمه کردن قدس شرقی را به رسمیت نشناخته و کشور فلسطین باید پایتخت خود را در قدس داشته باشد. در سال 2010 نیز این شورا با تکرار جمعبندیهای قبلی، آمادگی خود را برای شناسایی کشور فلسطین در زمان مناسب اعلام کرد ولی طرفین را تشویق به برگشت به مذاکرات کرد.
تشکیلات خودگردان چندین بار از اتحادیه اروپا خواسته است کشور فلسطین را طی یک قطعنامه سازمان ملل به رسمیت بشناسد. اعضای اتحادیه اروپا در مورد این موضوع اختلاف نظر دارند؛ برخی از کشورها شامل اسپانیا، فرانسه و انگلستان بیان میکنند که اگر گفتگوها پیش نرفت آنگاه آنها باید فلسطین را به رسمیت بشناسند اما برخی شامل آلمان و ایتالیا این دیدگاه را رد میکنند. کشورهای اروپایی در رأیگیری درباره قطعنامه سال 2012 مجمع عمومی سازمان ملل (که فلسطین را به عنوان کشور ناظر غیرعضو به رسمت شناخت) دچار شکاف شده بودند؛ 14 کشور به نفع آن رأی دادند؛ 13 کشور رأی ممتنع دادند و جمهوری چک علیه آن رأی داد.[2]
در سال 2014 پارلمان اروپا به یک قطعنامه غیرالزامآور رأی داد که خواهان به رسمت شناختن دولتبودگی فلسطین به عنوان بخشی از یک راهحل دو-دولتی در کنار توسعه فرایند صلح بود. در سالهای اخیر پارلمانهای برخی از کشورهای اروپایی شامل، فرانسه، پرتغال، اسپانیا، ایتالیا، لوکزامبورگ ایرلند و انگلستان از حکومتهایشان خواستهاند که فلسطین را به رسمیت بشناسند. سوئد در سال 2014 تبدیل به نخستین کشور عضو اتحادیه اروپا شد که فلسطین را به رسمیت شناخت. البته مالت و قبرس و برخی از کشورهای شرق اروپا قبل از پیوستن به اتحادیه اروپا فلسطین را به رسمیت شناخته بودند.
اکنون جوزپ بورل رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفته است وزرای کشورهای عضو، وضعیت خاورمیانه را در نشست بعدی در بروکسل در 20 ژانویه 2020 عمیقاً مورد بحث قرار خواهند داد و ایرلند و لوکزامبورگ خواستهاند این موضوع در دستور کار نشست قرار گیرد. جین اسلبورن وزیر خارجه لوگزامبورگ در نامهای به بورل گفته است امیدها به راهحل دو-دولتی یکی پس از دیگری از بین میرود و اکنون زمان بررسی شناسایی فلسطین به عنوان یک کشور است.
جایگاه و اهمیت اتحادیه اروپا در موضوع فلسطین
جایگاه اتحادیه اروپا در مسئله فلسطین در مقایسه با دیگر بازیگران و مخصوصاً آمریکا به جایگاه کمکخلبان تشبیه میشود. در هر هواپیمایی یک خلبان و یک کمکخلبان هست؛ اگر اتفاقی برای خلبان افتاد کمکخلبان وارد عمل می شود. در واقع نقشی که اتحادیه اروپا در سالهای اخیر در منازعه اسرائیل و فلسطین ایفا کرده است نقش یک کمکخلبان در کنار آمریکا به عنوان خلبانی بوده است که رهبری فرآیند صلح را بر عهده داشته است.
اتحادیه اروپا همواره به دلیل دیپلماسی حرّافی، یک حرف نبودن و جایگاه آن به عنوان پرداختکننده کمکهای مالی و نه یک بازیگر، مورد انتقاد بوده است. این نکته مخصوصاً در مورد نقش این اتحادیه در مسئله فلسطین واضح است. با این حال اگر چه عناصری از حقیقت در این نکته وجود دارد اما نمیتوان این نقش اتحادیه اروپا را نادیده گرفت که به عنوان یک کمکخلبان و بازیگری که دارای روشی متفاوت برای پیشبرد امور است میتواند در طولانیمدت اثرات مثبتی داشته باشد و قواعد بازی را تغییر دهد.[3]
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
با شکست مذاکرات 2014، اتحادیه اروپا و اعضایش سطح انتظار خود را از کمک به تحقق راهحل دو-دولتی به حفظ رویکرد دو-دولتی روی میز مذاکرات کاهش دادهاند. در واقع اهداف اروپا با توجه به فقدان فرایند مذاکره معنادار و وجود فرایندهای منفی در عرصه میدانی مانند تداوم اشغالگریها رژیم صهیونیستی، محاصره نوار غزه، ضمیمهسازیهای تدریجی و تداوم شکاف بین فلسطینیها و دو سیستم اقتدارگرای حکومتی آنها تعدیل شده است. این تغییر رویکرد تا حدودی نتیجه تلاش رژیم صهیونیستی برای محدود کردن مداخله اتحادیه اروپا و مواضع بلندپروازانه آمریکا در خصوص رویکرد دو-دولتی است که کمکهای مالی زیادی را از تشکیلات خودگردان، نهادهای فلسطینی در قدس و آنروا دریغ کرده است و تبدیل به یک سپر امنیتی برای رژیم صهیونیستی شده است.
بنابراین اتحادیه اروپا در قضیه فلسطین، خود را در جایگاه راهبر نمیبیند و از به چالش کشیدن موضع آمریکا به عنوان میانجی اصلی در این منازعه اجتناب میکند؛ به عنوان یک قاعده، اروپا هر وقت ابتکاراتی از سوی آمریکا مطرح بوده است عقب ایستاده است. البته فرانسه مستقل از اتحادیه اروپا ابتکارهایی را مطرح کرده که آن نیز با استقبال چندانی روبرو نشد. به طور کلی می توان گفت که اتحادیه اروپا نقش میانجی اصلی را به آمریکا واگذار کرده است و تاثیر اندکی بر مسیر تحولات در مسئله فلسطین داشته است.
پیشنهاد اخیر و چشمانداز آن
«جین آسلبورن» وزیر خارجه لوکزامبورگ ۳۰ آبان ماه پیشنهاد داده بود، بعد از تغییر سیاست آمریکا در خصوص شهرکسازیهای اسرائیل، اتحادیه اروپا باید کشور مستقل فلسطین را به رسمیت بشناسد. این اظهارنظر پس از آن مطرح شد که «مایک پامپئو»، وزیر خارجه آمریکا اعلام کرد دولت این کشور سیاست خود در قبال شهرکسازیها در کرانه باختری را تغییر داده و اعلام میدارد که این شهرکسازیها «به خودی خود» نقض قوانین بینالمللی به شمار نمیروند. آسلبورن وزیر خارجه لوکزامبورگ افزود: «به رسمیت شناختن فلسطین به عنوان یک کشور مستقل نه لطف است و نه دادن چک سفیدامضا، بلکه صرفاً به معنی به رسمیت شناختن حق مردم فلسطین برای داشتن کشوری مستقل است». پیش از این «جوزپ بورل» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در اظهاراتی گفته بود که طی یک نشست، اتحادیه اروپا درباره احتمال تغییر دادن مواضع خود در قبال رژیم صهیونیستی و فلسطینیان گفتوگو خواهد کرد.[4]
با این حال به دلایل متعدد شامل نوع روابط رژیم صهیونیستی با اروپا به نظر نمیرسد این پیشنهاد چندان با استقبال روبرو شود. در کنار کشورهای عضو، خود اتحادیه اروپا به عنوان یک کل، بزرگترین شریک تجاری رژیم صهیونیستی است. حدود 50 درصد از واردات رژیم صهیونیستی از اروپاست و بیش از 35 تا 40 درصد صادرات این رژيم به اروپاست.[5] ارتباطات اسرائیل و رژیم صهیونیستی محدود به تجارت نیست. رژیم صهیونیستی از طریق ترتیبات متعدد سیاسی و اقتصادی، اقدامات دیپلماتیک، جلسات، دیدارها و بیانیههای عمومی تلاش میکند آنچه را رویکرد نامتوازن اروپا به منازعه اسرائیل-فلسطین تلقی میکند تغییر دهد. این رژیم اهداف سیاسی خود را عمدتاً از طریق برقراری روابط با بلوکهای خاص منطقهای درون اتحادیه اروپا و با کشورهای اروپای شرقی و مرکزی به صورت تکتک و جداگانه پیش میبرد. این رژیم از اهرم شکاف فزاینده در حوزه سیاستگذاری در میان اعضای اتحادیه برای پیشبرد اهداف سیاست خارجی خود هم در اتحادیه اروپا و هم در عرصه جهانی استفاده میکند و از نفوذ شرکای خود بر فرآیند تصمیمگیری اتحادیه اروپا بهرهبرداری میکند. یکی از این اهداف طرد حمایت از دولتبودگی فلسطین است.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
کشورهای اروپایی را با توجه به مواضعشان در خصوص مسئله فلسطین و روابط با رژیم صهیونیستی می توان به سه بلوک عمده تقسیم کرد: کشورهای منتقد سیاستهای رژیم صهیونیستی، کشورهای متحد و همسو با سیاستهای آن و کشورهایی که در جهت ایجاد توازن بین مواضع غیرهمسوی اعضاء و دستیابی به اجماع تلاش میکنند. البته درون هر بلوک نیز تفاوتهایی وجود دارد. همچنین سطع فعال بودن اعضاء در مسئله فلسطین متفاوت است؛ ایرلند بیشتر در انتقاد از رژیم صهیونیستی فعال است؛ فرانسه بیشتر در طرح ابتکارات برای صلح فعال است و اتریش بیشتر در جهت تلاش برای همکاری اقتصادی با این رژیم و جلوگیری از بیانیههای مشترکی که حاوی نقد اسرائیل باشد فعال است. یکی از اهداف اسرائیل تقویت ارتباط بین انتقاد از سیاست اسرائیل و یهودستیزی است بنابراین این رژیم کشورهایی که از آن انتقاد میکنند را به یهودستیزی متهم میکند. در واقع کشورهایی که در دسته اول و کشورهای منتقد قرار میگیرند کشورهایی هستند که توانستهاند بین انتقاد از رژیم صهیونیستی و یهودستیزی تفاوت قائل شوند.
سوئد، ایرلند بعلاوه مالت و اسلونی که در سال 2004 به اتحادیه پیوستند در بلوک اول هستند. سوئد که سابقه زیادی در میانجیگری در این منازعه دارد و سیاستهای آن به شدت تحت تاثیر حقوق بینالملل و نگرانیهای مربوط به حقوق بشر بوده است در نتیجه به رسمیت شناختن فلسطین در سال 2014، توسط رژیم صهیونیستی از میدان بازیگری در این زمینه خارج شده است. ایرلند که به دلیل تاریخ خاص خود با فلسطین احساس همدردی میکند اخیراً یکی از فعالترین اعضای اتحادیه اروپا بوده است که هم به لحاظ قانونگذاری داخلی و هم به لحاظ تلاش برای محکومیت سیاستهای شهرکسازی اسرائیل منتقد رژیم صهیونیستی بوده است. دیگر کشورهای این بلوک عبارتند از: فرانسه، بلژیک، اسپانیا، دانمارک، لوگزامبورگ، پرتقال و فنلاند. کشورهای متحد و همسوی رژیم صهیونیستی عبارتند از: کشورهای اروپای شرقی عضو گروه V4 (اسواکی، مجارستان، لهستان و جمهوری چک)، اتریش، رومانی، بلغارستان، کرواسی، لیتوانی، لتونی، استونی، قبرس و یونان. دسته سوم بریتانیا، آلمان، ایتالیا و هلند هستند که در بلوک میانه و توازنبخش قرار میگیرند.[6] بنابراین یکی از عاملی که باعث می شود استقبال چندانی از پیشنهاد مذکور نشود بلوکبندی اعضاء، اختلاف مواضع آنها و روابط قوی بسیاری از کشورهای عضو با رژیم صهیونیستی است.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr4', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr4", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
نتیجهگیری
با توجه به آنچه گفته شد میتوان سه عامل را برای عدم کارایی اتحادیه اروپا در مسئله فلسطین شناسایی کرد: نخست، پذیرفتن ایالات متحده به عنوان میانجی اصلی و اجتناب از به چالش کشیدن آن که باعث شده است اتحادیه اروپا حتی از نقد کردن سیاستها و ادبیات ترامپ خودداری کند؛ دوم، کشورهای عضو به جای این که حامیان فعال مواضع اتحادیه باشند پشت اتحادیه قائم شدهاند؛ میلی به دنبال کردن مداوم تصمیمات و تعهدات مشترک تا آخر نداشتهاند و برای روابط دوجانبه با رژیم صهیونیستی ارزشی بیشتر قائل بودهاند؛ سوم، در حالی که اجماعی درباره اصول راهحل دو-دولتی بین اروپاییها وجود داشته است چنین اجماعی درباره چگونگی دستیابی به آن وجود نداشته است؛ این عدم اجماع در چند سال اخیر با توجه به روی کار آمدن جریانهای راستگرا در اروپا، بحران پناهندگان و رویکرد دولت ترامپ تشدید شده است. بنابراین با توجه به اختلافات میان اعضاء، روابط اتحادیه اروپا و کشورهای عضو با رژیم صهیونیستی و جایگاه اتحادیه اروپا در مقایسه با آمریکا در این موضوع، به نظر نمیرسد اتحادیه اروپا در نشست آتی خود اقدام موثری اتخاذ کند و گامی در راستای شناسایی فلسطین بردارد.
منابع
[1] – World Bulletin, Israel rejects EU call for Palestinian state deadline, 13 July 2009, at: https://www.worldbulletin.net/archive/turkey-wants-commercial-cooperation-with-senegal-h44757.html
[2] – Momin Badarna, WHY SHOULD THE EU RECOGNIZE THE STATE OF PALESTINE?”, 24 February 2019, at: https://www.thenewfederalist.eu/why-should-the-eu-recognize-the-state-of-palestine
[3] – Muriel Asseburg & Nimrod Goren, Divided and Divisive: Europeans, Israel and Israeli-Palestinian Peacemaking, Mitvim – The Israeli Institute for Regional Foreign Policies, may 2019, at: https://www.mitvim.org.il/images/Divided_and_Divisive_-_Europeans_Israel_and_Israeli-Palestinian_Peacemaking_-_Edited_by_Asseburg_and_Goren_-_May_2019.pdf
[4] – خبرگزاری فارس، «اتحادیه اروپا به رسمیت شناختن کشور فلسطین را بررسی میکند»، منتشر شده در تاریخ 20 آذر 1398، قابل بازیابی در پیوند ذیل:
https://www.farsnews.com/news/13980920000121/
[5] – DAN CATARIVAS, Israel-EU relations: An annual assessment, DECEMBER 15, 2019, at: https://www.jpost.com/Opinion/Israel-EU-relations-An-annual-assessment-611041
[6] – Muriel Asseburg & Nimrod Goren, Divided and Divisive: Europeans, Israel and Israeli-Palestinian Peacemaking, Mitvim – The Israeli Institute for Regional Foreign Policies, may 2019, at: https://www.mitvim.org.il/images/Divided_and_Divisive_-_Europeans_Israel_and_Israeli-Palestinian_Peacemaking_-_Edited_by_Asseburg_and_Goren_-_May_2019.pdf