اندیشکده راهبردی تبیین- مناقشه اسرائیلی- فلسطینی همچنان بعد از ۷ دهه، اصلی ترین بحران در غرب آسیا و یکی از مهمترین اولویتهای سیاست خارجی کشورهای اسلامی و قدرتهای بزرگ به ویژه ایالات متحده آمریکا است. طی ۳۰ سال گذشته هر کدام از رؤسای جمهور آمریکا تلاش کردند تا به نحوی در پیشبرد روند مذاکرات با طرحهای پیشنهادی – ابتکاری خود دخیل و سهیم باشند. دونالد ترامپ رئیسجمهور تاجرپیشه آمریکا سرانجام پس از دو سال تبلیغات، سهشنبه شب ۸ بهمن ۹۸ برابر با ۲۸ ژانویه ۲۰۲۰ از طرح تفصیلی و پیشنهادی خود برای بحران فلسطین با عنوان طرح معامله قرن با حضور سران رژیم صهیونیستی (نتانیاهو و بنی گانتز) و چند کشور عربی رونمایی کرد.
در سطور زیر تلاش میشود به این سوالات پاسخ داده شود:
1- مفاد و نکات اصلی طرح چیست؟
2- اهداف طرح معامله قرن چه می باشد؟
3- جایگاه ایران در این طرح چیست؟
4- چه مقدار احتمال اجرایی و عملیاتی شدن طرح وجود دارد؟
5- پیامدهای منطقهای و بین المللی رونمایی از این طرح چه خواهد بود؟
طرح معامله قرن با ۱۸۱ صفحه به موضوعات متعددی اشاره نموده و دارای پیشینه و حواشی متعددی بوده و در مسیر اجرا نیز با واکنش ها و پیامدهای مهمی مواجه شده و خواهد شد:
۱- مروری بر محتوای طرح (1)
در یک جمله می توان گفت طرح معامله قرن در حقیقت اندیشه ها و خواسته های نتانیاهو را در قالب یک طرح آمریکایی مطرح نموده است. خواسته های نتانیاهو در موضوعاتی چون آوارگان فلسطینی، شهرکهای صهیونیستنشین، کرانه باختری، نوار غزه، دولت مستقل فلسطین، آب و غیره در این طرح قابل مشاهده است.
الف- شهرک ها: یکی از موضوعات مناقشه انگیز و مهم در مذاکرات سازش طی ۳۰ سال گذشته مسئله شهرکهای صهیونیست نشین در کرانه باختری بوده است. اسرائیلی ها نه تنها به هیچ وجه حاضر به برچیدن این شهرکها نشدند بلکه همواره در این اراضی (اراضی اشغالی ۱۹۶۷) مشغول ساخت و ساز و توسعه شهرک ها بوده اند. طبق آخرین برآوردها حدود ۸۰۰ هزار صهیونیست در شهرکهای واقع در کرانه باختری و قدس شرقی ساکن هستند که بر اساس قطعنامههای سازمان ملل غیر قانونی بوده و باید برچیده شوند. اما طبق طرح معامله قرن این شهرک ها به عنوان مناطقی صهیونیستنشین به اراضی ۱۹۴۸ ضمیمه شده و با جادههای زمینی به هم متصل هستند. اما شهرها و مناطق فلسطینی نشین در کرانه باختری باید با پل ها و مسیرهای دیگر با هم ارتباط داشته باشند.
ب- دره اردن: این منطقه، دشتی حاصلخیز در میانه رود اردن و کرانه باختری است که از شمال کرانه باختری تا جنوب کرانه باختری و در مجاورت بحرالمیت ادامه می یابد. این مناطق نیز به رژیم اسرائیل (اراضی اشغالی ۱۹۴۸) ملحق می شود. با این توضیحات، دولت آینده فلسطین از یک سرزمین پیوسته در کرانه باختری برای تشکیل دولت برخوردار نیست.
ج- نوار غزه: این منطقه که یکی از متراکم ترین مناطق جمعیتی جهان است و با 364 کیلومتر مربع حدود 2 میلیون فلسطینی را در خود جای داده، در حال حاضر تحت مدیریت جنبش مبارز و اسلامگرای حماس است و بر اساس طرح نقشه راه باید خلع سلاح شده و به عنوان منطقه عاری از سلاح شناخته شود. همچنین با هدف ارتباط نوار غزه و کرانه باختری، یک تونل یا جاده میان غزه و منطقه الخلیل در کرانه باختری ایجاد میشود تا به اصطلاح مناطق فلسطینی نشین از ارتباط زمینی برخوردار شوند. دادن مناطقی در صحرای نقب به فلسطینیها برای الحاق به دولت فلسطین در این طرح قید شده و همچنین دو مسیر نیز برای ارتباط میان کرانه باختری و اردن در نظر گرفته شده است.
د- قدس: قدس بهعنوان خط قرمز جهان اسلام، طبق این طرح به صورت یکپارچه(قدس بزرگ) پایتخت اسرائیلیها قلمداد شده و از فلسطینی ها خواسته می شود تا روستای ابودیس در شرق قدس (با حداکثر ۴ کیلومتر مربع) را به عنوان پایتخت خود تلقی کرده و از حاکمیت بر اماکن مقدس حرم شریف بیت المقدس چشمپوشی نمایند. این در حالی است که مجموعه حرم شریف که در قدس شرقی واقع شدهاند جزئی از اراضی اشغالی ۱۹۶۷ محسوب شده و اشغالگر (رژیم صهیونیستی) حق هیچگونه دخل و تصرف در آن را ندارد.
ه- آوارگان: هم اکنون حدود ۷ میلیون آواره فلسطینی در اردن، لبنان، سوریه و دیگر کشورها و حتی در اردوگاه هایی در کرانه باختری و نوار غزه زندگی میکنند که عمدتاً بر اساس حقوق طبیعی و بین المللی، خواهان بازگشت به خانه های آباء و اجدادی خود یعنی اراضی اشغالی ۱۹۴۸ هستند. این طرح هیچ حقوقی را برای آنان در نظر نگرفته است جز اینکه قید شده در آینده، بازگشت آوارگان فلسطینی به اراضی دولت فلسطین ممکن خواهد بود. حال آنکه دولت فلسطین کِی تشکیل می شود؟ و اینکه تشکیل میشود یا خیر؟ در ابهام است.
و- شناسایی دولت یهودی: از فلسطینیها خواسته شده تا رژیم صهیونیستی را به عنوان دولت یهودی شناسایی نموده و مرزهای جدید که توأم با اشغال قدس و بخشهای عمدهای از کرانه باختری توسط رژیم صهیونیستی است را به رسمیت بشناسند.
ز-حذف مستمری خانوادههای شهدا: توقف مستمری خانوادههای شهدا و اسرای فلسطینی از دیگر موارد این طرح می باشد.
ح- حذف متون درسی ضد اسرائیلی: از فلسطینی ها خواسته شده تا در متون آموزشی مدارس آنان به اصطلاح تحریک دانشآموزان نسبت به یهودیان صهیونیست متوقف شود.
ط- امتیازات اقتصادی به فلسطینیها: این طرح در مقابل عقبنشینیهای تاریخی فلسطینیها از کرانه باختری، دره اردن آوارگان و مسائل دیگر پیشنهاداتی را می دهد که عبارتند از:
-طی ده سال آینده 50 میلیارد دلار به فلسطینیها و همچنین سه کشور اردن، مصر و لبنان داده میشود که البته ۷۰ درصد از این مبلغ توسط کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و ۳۰ درصد آن توسط ایالات متحده و اروپا تأمین میشود. از این مبلغ حدود ۲۷ میلیارد دلار در کرانه باختری و نوار غزه هزینه خواهد شد.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
– دو منطقه در صحرای نقب و در مجاورت نوار غزه به عنوان مناطقی صنعتی و کشاورزی برای فلسطینیها در نظر گرفته شده است.
– بر این اساس چهار سال شهرکسازی در کرانه باختری به تعویق میافتد. در حالیکه اصل موضوع شهرکسازی در کرانه باختری غیرقانونی است. اسرائیلیها به این شرط این تعویق در شهرکسازی را اعلام کردهاند که میپذیرند که فلسطینیها به تعهدات خود از جمله غیر نظامی ساختن نوار غزه و خلع سلاح گروههای مقاومت جامه عمل بپوشانند.
۲-تفاوت طرح معامله قرن با طرحهای قبلی ارائه شده از سوی ایالات متحده
اگر روند مذاکرات و طرحهای ارائه شده طی ۳۰ سال گذشته را با یکدیگر مقایسه نماییم به این نتیجه میرسیم که برخلاف توافق اسلو و حتی طرح نقشه راه، طرح معامله قرن کاملاً جانبدارانه و بر خلاف قطعنامههای سازمان ملل تنظیم شده است. توافق اسلو و مذاکرات پس از آن در پی اجرای راهحل دو-دولتی یا تشکیل دولت فلسطین در کرانه باختری و نوار غزه بوده است اما نخستوزیری نتانیاهو طی سالهای ۱۹۹۶ تا ۱۹۹۹ و سپس روی کار آمدن شارون از ۲۰۰۱ و حاکمیت حزب لیکود به رهبری نتانیاهو طی یک دهه اخیر، در مجموع شرایط میدانی و جغرافیایی را به نفع رژیم صهیونیستی رقم زد تا جایی که در حال حاضر عملاً با شرایط کنونی، تشکیل دولت مستقل فلسطینی در کرانه باختری و نوار غزه غیر ممکن است.
۳-اهداف طراحان طرح معامله قرن
در این رابطه به چند مورد می توان اشاره کرد:
الف- مصرف داخلی برای ترامپ: بهنظر میرسد یکی از دلایل اصلی موقعیت زمانی اعلام این طرح، شرایط داخلی ایالات متحده و روند استیضاح دونالد ترامپ رئیسجمهور این کشور می باشد. ترامپ در آستانه انتخابات ریاستجمهوری جدید، برای فرار از تبعات منفی استیضاح خود، نیاز به جریانسازی و ایجاد وقایع جدید دارد که طرح معامله قرن میتواند تا حدی این نیاز را برآورده سازد. ضمن اینکه کسب حمایت یهودیان آمریکا و لابیهای صهیونیستی در این کشور در قبال اعلام طرح معامله قرن می تواند مورد نظر باشد.
ب- اوضاع نابهنجار سیاسی نتانیاهو: بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی پس از دو انتخابات ناکام در فروردین و شهریور ۹۸ در آستانه سومین انتخابات در اسفند ماه ۹۸ می باشد. بهنظر میرسد اعلام این طرح در شرایط زمانی کنونی به معنای پذیرش خواستهها و مطالبات نتانیاهو توسط ترامپ و حمایت و پشتیبانی ایالات متحده آمریکا از این مطالبات میباشد. در حقیقت نتانیاهو از این طرح بهعنوان یک برگ برنده در رقابتهای انتخاباتی داخلی پیش رو میتواند بهرهبرداری نماید.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
ج- دو دستگی در جهان عرب و اسلام: یکی از دلایل تأخیر در اجرای مصوبه کنگره آمریکا دال بر انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به بیت المقدس، ترس از واکنش های کشورهای عربی و اسلامی بوده است. بهنظر میرسد آنچه که باعث شده ترامپ جرأت عملیاتی کردن این مصوبه را پس از نزدیک به ۲۵ سال داشته باشد مشاهده اوضاع نابسامان جهان اسلام و عرب بوده است. کشورهای عربی عمدتاً با روابط آشکار و پنهان خود با رژیم صهیونیستی و روابط خصمانه و پرحاشیه با جمهوری اسلامی ایران عملاً طوری وانمود کردهاند که درمقابل حمایتهای بی سابقه آمریکا از رژیم صهیونیستی اعتراض چندانی نخواهند داشت. با چنین برآوردی سبب اقدامات جانبدارانه متعدد ترامپ طی دو سال اخیر به نفع رژیم صهیونیستی شده اند. طبیعتاً تداوم این وضع نابهنجار در جهان اسلام و عرب باعث استمرار توسعهطلبی های آمریکا و رژیم اشغالگر قدس علیه فلسطینی ها خواهد شد.
د-ترور شهید سلیمانی: اسرائیلیها ترور شهید سلیمانی را واقعه ای مهم قلمداد نموده و عدم حضور وی در تحولات منطقهای را فرصتی استثنایی برای پیشبرد اهداف متجاوزانه خود برمی شمارند. بهنظر میرسد وضعیت کنونی یکی دیگر از دلایل انتخاب مقطع فعلی برای اعلام طرح معامله قرن بوده است.
۴-آثار و پیامدهای طرح معامله قرن
بدون شک اجرای طرح معامله قرن خسارات و هزینههای بسیار سنگینی بر فلسطین و کشورهای اسلامی وارد خواهد کرد. یکی از مهمترین آثار اجرایی این طرح مبنا قرار گرفتن برای مذاکرات و توافقات بعدی خواهد بود. همانگونه که در ابتدای دهه ۱۹۹۰ مذاکرات مادرید و اسلو با مبنا قرار دادن قطعنامههای سازمان ملل و پذیرش رژیم صهیونیستی در اراضی اشغالی ۱۹۴۸ توسط فلسطینیها آغاز شد و مذاکرات فلسطینی- اسرائیلی برای چانهزنی بر کمتر از ۲۰% از فلسطین در کرانه باختری و نوار غزه انجام می شد، بنا بود نتیجه این مذاکرات تشکیل دولت مستقل فلسطینی در اراضی اشغالی ۱۹۶۷ باشد. اما در صورت پذیرش طرح معامله قرن این اساس و مبنا نیز تغییر می کند. بر اساس طرح معامله قرن، دیگر راهحل دو- دولتی و تشکیل دولت مستقل فلسطین هدف نیست بلکه در چارچوب خدشه وارد نشدن به امنیت رژیم صهیونیستی، هدف، تأسیس یک تشکیلات اداری- اجتماعی برای مدیریت مسائل و مشکلات فلسطینیها است به طوری که فاقد سرزمین پیوسته بوده و از امتیازهایی چون ارتش، پول، روابط خارجی و حاکمیت برخوردار نمیباشد. این طرح از یک سو در پی نابودی راهحل دو-دولتی بوده و از سوی دیگر به دنبال فرار از راهکار تک دولتی می باشد.
۵-ایران و طرح معامله قرن
جمهوری اسلامی ایران همواره بهعنوان حامی سرسخت حقوق ملت فلسطین طی سالیان گذشته به شیوههای گوناگون از آن حمایت کرده است. طرح معامله قرن بر خلاف طرحهای قبلی، نگاهی به کشورهای منطقه غرب آسیا دارد. این طرح بدون مشارکت کشورهای عربی و اسلامی محکوم به شکست است. پس، ایران بهعنوان یکی از کشورهای موثر در منطقه می تواند با بسیج کشورها، جریانات و ملت های همسو با خود و یا همسو با منافع مردم فلسطین، مانع از اجرای اهداف توسعه طلبانه رژیم صهیونیستی یا ایالات متحده آمریکا بشود. بهعبارت دیگر، موفقیتآمیز بودن اجرای این طرح سبب میشود تا اسرائیلیها در پی اجرای اهداف و مقاصد بعدی خود برآیند. در آن صورت حمله به حزبالله لبنان و تداوم حملات به سوریه در دستور کار آنان قرار خواهد گرفت. این برنامه ها در حقیقت بهمعنای هدف قرار دادن ایران است چرا که تضعیف حزبالله و سوریه، تضعیف ایران و محور مقاومت محسوب شده و هدف نهایی صهیونیستها نیز در این راستا تعریف میشود. بهنظر میرسد برای عدم پیش روی طرحهای منطقهای رژیم صهیونیستی و ایالات متحده آمریکا، باید از هم اکنون مانع از اجرای طرح توسعه طلبانه معامله قرن در فلسطین شد.
۶-راهبردهای مقابلهای
طبیعتاً برای تنظیم هر طرح و توافقنامهای باید دو طرف توافق نظرات کارشناسی و خواسته های خود را ارائه دهند. اما آنچه مسلم است این که فلسطینی ها در جریان تدوین این طرح و نحوه تنظیم آن نبودهاند. این طرح در آمریکا و اروپا نیز با مخالفت هایی همراه شده است. 107 نماینده کنگره آمریکا طی نامهای این طرح را مردود دانستهاند و در مجلس انگلستان نیز ۱۳۳ نفر اعلام مخالفت کردهاند. نادیدهگرفتن راهحل دو-دولتی دلیل اصلی مخالفت آنان و همچنین مخالفت جیمی کارتر رئیسجمهور اسبق ایالات متحده آمریکا بوده است. در جهان اسلام و عرب نیز مخالفتهای متعددی صورت گرفته است.
عرصه فلسطینی: بهنظر میرسد طرح معامله قرن شرایط مرگ و نابودی را در متن خود به همراه دارد. از همین رو در یکی از موارد استثنایی، فلسطینی ها اعم از تشکیلات خودگردان و گروههای مبارز و اسلامگرا، در مخالفت با این طرح متفقالقول بوده و بر مخالفت با آن اتفاق نظر دارند. پس اولین راهبرد مقابلهای به خود فلسطینی ها بر میگردد که با اتحاد و انسجام داخلی ضمن عدم پذیرش این طرح با قطع همکاری های امنیتی سیاسی با رژیم صهیونیستی عملا راه را بر هر گونه آغاز اجرای این طرح مسدود نمایند. مخالفت های مردمی در کرانه باختری و نوار غزه در قالب راهپیمایی بازگشت و همچنین فعال شدن شاخههای نظامی گروههای مبارز به همراه عملیات های انفرادی میتواند باعث تبدیل این طرح از هزینه به فرصتی برای خیزش مجدد فلسطینیها شود. همانگونه که مخالفت جدی فلسطینیها با طرح تقسیم زمانی – مکانی مسجدالاقصی در سال ۲۰۱۵، نتانیاهو را وادار به عقبنشینی کرد، اعتراضات همهجانبه در مقطع فعلی نیز قطعاً باعث شکست طرح ترامپ خواهد شد. فلسطینیها باید از این طرح به عنوان فرصتی برای آغاز انتفاضه سوم بهره گیرند، چرا که خسارتهای اجرای این طرح کمتر از عوامل شروع انتفاضههای اول (۱۹۸۷) و دوم (۲۰۰۰) نیست. انتفاضه فلسطینی ها برهم زننده معادلات آمریکا و رژیم صهیونیستی در مقطع فعلی است. در همین چهارچوب مخالفتهای مسالمت آمیز و یا مسلحانه فلسطینیهای مقیم اراضی اشغالی ۱۹۴۸ نیز میتواند در اجرا یا عدم اجرای طرح معامله قرن بسیار موثر و کارساز باشد.
عرصه منطقهای: در عرصه منطقهای علاوه بر برگزاری نشستهای سازمانهای عربی اسلامی توسط سران کشورهای عرب در اتحادیه عرب، نشست کشورهای جهان اسلام در سازمان کنفرانس اسلامی با هدف مخالفت با این طرح نیز قابل اجراست. همچنین برگزاری کنفرانس هایی در دانشگاههای عربی و اسلامی و سازمانهای غیر دولتی، با هدف آگاهسازی جوامع اسلامی از اهدافِ برنامههای مستور در طرح معامله قرن از جمله راهکارهای قابل اجرا می باشد. علاوه بر این، تجمعات و راهپیمایی های مردمی در کشورهای اسلامی و بهویژه در کشورهایی چون اردن، مصر، لبنان و سوریه که میزبان جمعی از آوارگان فلسطینی هستند در این چارچوب مهم و موثر میباشد.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr4', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr4", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
جبهه مقاومت: طبیعتاً نشست گروه های مقاومت منطقه ای همچون حزبالله لبنان، گروههای عضو حشدالشعبی، گروههای مقاومت در کشورهای سوریه، یمن و گروههای مبارز فلسطینی با هدف هماهنگی و تدوین برنامه های منسجم در راستای مخالفت با طرح معامله قرن می تواند پیامی هدفمند و مستقیم را به رژیم صهیونیستی و رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا منتقل نماید.
جمهوری اسلامی ایران: نظامی جمهوری اسلامی ایران علاوه بر اینکه به صراحت حمایت خود را از مقاومت مسلحانه مردم فلسطین و گروههای مبارز در مقابل رژیم صهیونیستی اعلام نموده، در عین حال طرح رفراندوم از سوی مقام معظم رهبری برای حل مناقشه فلسطین را مطرح کرده است. بر اساس این طرح، ساکنین اولیه و اصیل فلسطین که البته شامل آوارگان فلسطینی مستقر در کشورهای اطراف نیز می شود با حضور در یک رفراندوم سراسری تصمیم خواهند گرفت که با یهودیان مهاجر از آمریکا، اروپا و دیگر نقاط دنیا به فلسطین اشغالی چگونه تعامل کنند. طبیعتاً در این طرح، فلسطینی ها باید بر سرنوشت خود در قالب یک دولت مستقل حاکم شده و آنها نسبت به صهیونیست هایی چون نتانیاهو تصمیمگیری نمایند. از آنجایی که این طرح با واقعیت فلسطین همخوانی داشته اما با اهداف صهیونیستها منافات دارد طبیعتاً در اروپا و آمریکا گوش شنوایی نخواهد داشت اما در شرایط کنونی که نگاه رسانهها و افکار عمومی جهانی با طرح معامله قرن به مسئله فلسطین معطوف شده، تشریح و تبیین طرح رفراندوم توسط مقامات ذیصلاح و کارشناسان مربوطه بسیار مناسب و به جا میباشد.
نتیجه گیری
بر اساس مطالب فوق الذکر بهنظر میرسد طرح معامله قرن همانند طرحهای پیشین ارائه شده از سوی دولت آمریکا در حد طرح، باقی مانده و فرصت عملیاتی و اجرایی شدن نخواهد یافت چرا که فلسطینیها به عنوان طرف اصلی، آن را قابل پذیرش ندانسته و به شدت با آن مخالفت نموده اند. با این وجود بهنظر میرسد مخالفت با این طرح چه از سوی فلسطینی ها و چه از سوی کشورهای اسلامی و عربی امری واجب و لازم بوده تا دولت آمریکا رسماً به شکست و عقب نشینی از آن اعتراف نماید، چرا که پشت گرمی رژیم متجاوز اشغالگر قدس به حمایتهای دولت آمریکا سبب توسعه طلبی افزونتر این رژیم خواهد شد. این امر به معنای تکمیل پروژه صهیونیست سازی کرانه باختری و عقب نشاندن فلسطینیها از دستیابی به حقوق حقه خویش بهویژه تشکیل دولت مستقل فلسطین خواهد بود.
پی نوشت ها:
1-Whitehouse, PEACE TO PROSPRITY: A Vision to Improve the Lives of the Palestinian and Israeli People, January 2020, at: www.whitehouse.gov/peacetoprosperity/