بررسی تناقض‌های درونی ائتلاف بین‌المللی ضد داعش

مقامات آمریکا در مورد نبرد با داعش اعلام کرده‌اند این نبرد در کوتاه‌مدت به نتیجه نخواهد رسید و پیگیری این موضوع بیش از سه سال طول خواهد کشید؛ بنابراین این زمان طولانی می‌تواند اهداف مختلف را در برابر یکدیگر قرار دهد و همین امر سرانجام به تدریج باعث جدا شدن کشورها از این ائتلاف و در نهایت اعلام شکست آن شود.

بحران سوریه که بیش از ۳ سال از شروع آن می‌گذرد، از یک مسئله داخلی و محدود شروع شد که با دخالت جبهه غربی- عربی- ترکی سرانجام تبدیل به جنگی داخلی شد که تاکنون شمار زیادی از مردم این کشور را به کام مرگ کشانده است.

نکته قابل توجه در مورد این بحران، حمایت این جبهه از تروریست‌های مستقر در سوریه بود. در این مسیر غربی‌ها از طریق کشورهای عربی و منطقه‌ای گروهی خطرناک را در منطقه به وجود آوردند که اکنون تهدیدهای این گروه تمام جهان را مورد هدف قرارداده است.

هسته‌ اولیه‌ داعش به سال ۲۰۰۴ و زمان زرقاوی برمی‌گردد. ابومصعب الزرقاوی اردنی‌الاصل که سابقه‌ حضور در افغانستان و نبرد با نیروهای شوروی را هم داشت، پس از حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۴ یک گروه نظامی به نام «‌جماعت توحید و جهاد» در این کشور تشکیل داد.

بعد از مرگ زرقاوی، شورای مجاهدین «ابوحمزه المهاجر» را به ریاست این گروه انتخاب کرد؛ در همین حال، در پایان سال ۲۰۰۶ میلادی، «دولت اسلامی عراق» به رهبری ابوعمر البغدادی تشکیل شد. در سال ۲۰۱۰ نیروهای آمریکایی به منطقه‌ی الثرثار حمله کردند و ابوعمر بغدادی و ابوحمزه المهاجر را کشتند که بعد از این ماجرا، ابوبکر بغدادی به ریاست دولت اسلامی عراق رسید.

تقریباً از میانه سال ۲۰۱۳ نخستین دسته از گروهک تروریستی داعش که به خاطر چندین سال نبرد در عراق کاملاً کارآزموده شده بودند از مرزهای شرقی سوریه وارد این کشور شدند.[1]

در همین مقطع بود که آمریکا به همراه متحدان بین‌المللی خود از جمله فرانسه، انگلیس، عربستان، ترکیه، قطر و … شروع به حمایت‌های مالی و معنوی از این گروه تروریستی کرده و باعث تقویت این گروه شد؛ اما زمانی که گروهک تروریستی داعش در اثر شکست‌های پی‌درپی در سوریه به خاستگاه اصلی خود یعنی استان‌های غربی عراق برگشت و تا شهر کردنشین اربیل پیش رفت، آمریکا به دلایل مختلف علیه گروهکی که با کمک متحدان خود آن را تقویت کرده بودند ائتلاف بین‌المللی تشکیل داد و وارد جنگ با گروهک داعش شد.

به ادعای پنتاگون این ائتلاف تاکنون بیش از ۱۲۰ حمله به مواضع داعش در عراق و ۴۶ حمله به مواضع داعش در خاک سوریه داشته و آن‌ها را بمباران کرده است.

فارغ از نقض حاکمیت سوریه به وسیله جنگنده‌های آمریکایی و عربی، در این مطلب از زاویه‌ای دیگر این ائتلاف را مورد بررسی قرار می‌دهیم.در واقع سؤال اصلی این مقاله این است که چه تناقضاتی بین ائتلاف نامتجانس ضد داعش وجود دارد و یا به عبارت دیگر اختلافات و ناهمگونی اهداف اعضای شرکت‌کننده در ائتلاف ضد داعش به چه صورت است؟

ترکیب اعضای ائتلاف ضد داعش و اختلاف در اهداف

 

ائتلاف بین‌المللی ضد داعش که به دنبال سخنرانی باراک اوباما به مناسبت سالگرد ۱۱ سپتامبر شکل گرفت به ادعای غربی‌ها بیش از ۴۰ کشور را شامل می‌شود؛ البته حضور برخی از این کشورها بیشتر جنبه نمادین دارد و در عمل چندان دخالتی در این ائتلاف ندارند.

شاید بتوان آمریکا، فرانسه، انگلیس، عربستان، قطر، امارات و ترکیه را مهم‌ترین اعضای این ائتلاف دانست؛ علت مهم دانستن این کشورها به این دلیل است که این ۷ کشور در شکل‌گیری و تقویت داعش نقش مستقیم داشته و حتی برخی از آن‌ها تاکنون مواضع صریحی علیه داعش نگرفته‌اند. در اینجا اهداف و تناقضات درونی این ائتلاف با تمرکز بر رفتار این 7 کشور بررسی می‌شود.

آمریکا

 

شاید بتوان گفت بهترین سند در مورد نقش آمریکا در شکل‌گیری و تقویت گروهک تروریستی داعش، اعترافات صریح هیلاری کلینتون در این مورد است.

وی در کتاب «گزینه‌های دشوار» نوشته است: من به ۱۱۲ کشور جهان سفر کرده بودم که با برخی از دوستان این توافق حاصل شد تا به محض اعلام تأسیس گروهک تروریستی داعش، این گروه به رسمیت شناخته شود. توافق شده بود تا فعالیت رسمی این گروه در روز 5/7/2013 اعلام شود و ما منتظر اعلام تأسیس آن بودیم تا ما و اروپا هرچه سریع‌تر آن را به رسمیت بشناسیم.[2]

با توجه به اظهارات هیلاری کلینتون اولین سؤالی که در این مورد پیش می‌آید این است که اکنون چه اتفاقی افتاده که این کشور علیه داعش وارد جنگ شده است؟

به صورت خلاصه می‌توان چند دلیل را برای این اقدام آمریکا ذکر کرد:

اولین نکته این است که انتخابات میان‌دوره‌ی کنگره امریکا نزدیک بوده و بنا بر آمارها و نتایج نظرسنجی‌ها، هم‌حزبی‌های اوباما یعنی دموکرات‌ها وضعیت مناسبی در انتخابات پیش رو ندارند.

در حال حاضر، تعداد دموکرات‌ها نسبت به جمهوری‌خواهان در سنا ۵۵ به ۴۵ است. حال در ایالت‌هایی که عمدتاً اوباما در آن‌ها بازنده بوده، کرسی‌های سنا مورد رأی‌گیری قرار می‌گیرد و جالب این است که عمده‌ این کرسی‌ها در حال حاضر در اختیار دموکرات‌ها قرار دارد و نتایج سال ۲۰۱۲ می‌تواند زنگ خطری برای سناتورهای فعلی باشد.

از سوی دیگر، در تاریخ آمریکا، اغلب هنگام انتخابات میان‌دوره‌ای، حزب مخالف کاخ سفید- که در حال حاضر، حزب مخالف کاخ سفید، حزب جمهوری‌خواه است- اکثریت کرسی‌ها را به دست می‌گیرد.

در حال حاضر، دموکرات‌ها ۱۵ کرسی این‌چنینی را در اختیار دارند و برنده شدن جمهوری‌خواهان در نیمی از آن‌ها می‌تواند ترکیب سنا را متحول کند.

در شرایط کنونی که اکثریت مجلس نمایندگان در دست جمهوری‌خواهان است، چنانچه این دوره‌ مجلس سنا هم اکثریت را به جمهوری‌خواهان واگذار کند، شرایط برای اوباما که از حزب دموکرات است، بسیار دشوار می‌شود که با توجه به وضعیت موجود آمریکا و میزان رضایت‌مندی بسیار پایینی که در مورد سنای فعلی و همچنین اوباما وجود دارد، برخی معتقدند در انتخابات میان‌دوره‌ای سنای امسال، جمهوری‌خواهان حداکثر کرسی را به دست خواهند آورد.[3]

با توجه به این وضعیت نامناسب دموکرات‌ها، اوباما باید برگ برنده‌ای را تا پیش از انتخابات رو کرده تا بتواند جواب منتقدان خود که وی را متهم به اتخاذ «سیاست نرم» در عرصه بین‌الملل می‌کنند بدهد.

اوباما با اتخاذ سیاست حمله به داعش این «پیام» را به منتقدان خود می‌فرستد که سیاست خارجی وی نه ‌تنها «منفعلانه» و «نرم» نبوده بلکه بسیار «سخت» است.

دومین هدف آمریکا در این مورد به مسئله اعتبار و پرستیژ این کشور نزد افکار عمومی باز می‌گردد؛ پس از تجارب ناکام آمریکا در حمله به افغانستان و عراق، این کشور زمینه را برای رشد گروه‌های تروریستی در خاورمیانه مهیا کرد.

افکار عمومی نیز در این مورد کاملاً اقناع شده‌اند که شرایط امروز خاورمیانه به دلیل اتخاذ سیاست‌های منطقه‌ای آمریکا بوده است و پرستیژ این کشور میان کشورهای منطقه خدشه‌دار شده است؛ از این رو آمریکا با بلند کردن پرچم مبارزه با داعش به دنبال آن است که چهره ازدست‌رفته خود را در نزد افکار عمومی بار دیگر بازیابی کرده و خود را هرچند به صورت اعلامی و شعاری، در جبهه ضد تروریسم معرفی کند.

فرانسه

 

فرانسه که تا قبل از قدرت گیری امریکا در منطقه، نفوذ قابل‌توجهی میان کشورهای خاورمیانه داشت، اکنون بار دیگر متأثر از خاطرات آن دوران به دنبال ایفای نقش فعال در منطقه است.

زمانی که در سال ۱۹۱۶ قرارداد سایکس- پیکو برای تقسیم و تجزیه کشورهای اسلامی منطقه منعقد شد، فرانسه یک طرف این قرارداد بود؛ با طرح سایکس- پیکو، سرزمین‌هایی که از اوایل قرن شانزدهم تحت حکومت امپراتوری عثمانی بود میان انگلیس و فرانسه تقسیم شد که سوریه و لبنان تحت نفوذ فرانسه و همچنین عراق، اردن شرقی و فلسطین تحت نفوذ بریتانیا قرار گرفتند.

پس از خروج امریکا از انزوای تاریخی خود و شکست آلمان در جنگ جهانی دوم، کشورهای اروپایی به حاشیه رفتند و آمریکا به عنوان قدرت برتر ظهور کرد.

از آن زمان تاکنون فرانسه به عنوان یکی از بزرگ‌ترین قدرت‌های اروپایی به شمار می‌رود که در جهان صاحب مستعمرات زیادی بوده و به دنبال فرصتی جهت بازیابی و احیای قدرت خود است.

در شرایط کنونی، تحولات خاورمیانه این فرصت را به فرانسه داده است اما نقطه عطف این تحولات ظهور و شکل‌گیری گروه تروریستی داعش بود؛ به طوری که در یک مقطع فرانسه با حمایت از این گروهک تروریستی، به دنبال نقش‌آفرینی بود اما اکنون این معادله تغییر کرده و ابزار داعش باید به طرق دیگری مورد استفاده قرار بگیرد.

به همین دلیل فرانسه با برگزاری نشست پاریس و حضور ۴۰ کشور در آن به داعش اعلام جنگ داد که شاید این بار با محور قرار دادن خود در این ائتلاف بتواند بخشی از قدرت و نفوذ تاریخی و پرستیژی خود در خاورمیانه را بازیابی کند.

انگلیس

 

برخلاف کشورهای دیگر، درباره حضور انگلیس در ائتلاف ضد داعش نمی‌توان به صورت مستقل تحلیلی ارائه داد؛ چرا که این کشور در دهه‌های اخیر به دنباله‌روی از سیاست‌های آمریکا معروف شده و گویی استقلال خود را در برابر این کشور از دست داده است.

بنابراین در هر بحرانی که امریکا تصمیمی اتخاذ کند انگلیس نیز از تصمیمات آمریکا پیروی می‌کند؛ البته در این مورد استثناهایی هم وجود دارد؛ اما به طور کلی انگلیس نیز مانند فرانسه به دنبال احیای قدرت و نفوذ تاریخی خود در خاورمیانه است و در شرایط کنونی اعلام جنگ به گروه تروریستی داعش ابزار مناسبی در این مسیر است.

قطر

 

کشور قطر شبه‌جزیره‌ای کوچک با جمعیتی حدود 750 هزار نفر است که تنها یک‌چهارم این جمعیت شهروند رسمی قطر محسوب می‌شوند و مابقی آن را کارگران خارجی و خانواده‌هایشان تشکیل می‌دهند.

این کشور شیخ‌نشین کوچک، در سال‌های اخیر، نقش پررنگی در بسیاری از مسائل منطقه‌ خاورمیانه داشته است که می‌توان به میزبانی بسیاری از مسابقات ورزشی منطقه‌ای و جهانی، کسب میزبانی جام جهانی فوتبال ۲۰۲۲ در دسامبر ۲۰۱۰ میلادی، پیشرفت‌های چشمگیر در عرصه‌های اقتصادی و فرهنگی و از همه مهم‌تر راه‌اندازی شبکه‌ی جهانی الجزیره اشاره کرد.

در همین راستا این کشور کوچک که رؤیاهای بزرگی را در سر می‌پروراند به دنبال استفاده از هر موقعیتی جهت افزایش قدرت و نفوذ خود در منطقه است.

قطر که از مهم‌ترین حامیان داعش بوده و منابع مالی زیادی را به این گروه اختصاص داده است، اکنون با تشکیل ائتلاف ضد داعش به دنبال بهره‌گیری با شکلی متفاوت از داعش است و با اعلام جنگ به این گروه تروریستی و هم‌قطار شدن با آمریکا سعی دارد بر قدرت خود بیفزاید.

عربستان

 

عربستان سعودی در کنار قطر از مهم‌ترین حامیان گروه‌های تروریستی در یک دهه اخیر در خاورمیانه بوده و در همین راستا از زمان شروع بحران سوریه، آل سعود سعی کرده است با هر وسیله‌ای نظام حاکم در سوریه را ساقط کند.

در هر حال تداوم پیشروی‌های ارتش سوریه در کنار عقب‌نشینی‌های داعش، هیچ راه‌حلی جز قرار گرفتن عربستان در کنار ائتلاف ضد داعش را برای این کشور باقی نگذاشته است.

یکی دیگر از اهداف عربستان سعودی از پیوستن به ائتلاف ضد داعش، مقابله با نفوذ ایران در منطقه است؛ در واقع عربستان خوب می‌داند که در صورت محور قرار گرفتن ایران در مبارزه با داعش دیگر توان مقابله با نفوذ ایران در منطقه را نخواهد داشت؛ از این رو عربستان محوریت این امر در منطقه را بر عهده گرفته است.

یکی دیگر از اهداف عربستان از اعلام جنگ به داعش، تهدیدات این گروهک تروریستی برای شبه‌جزیره عربستان بود؛ چرا که مقامات گروهک تروریستی داعش بارها آل سعود را تهدید به حمله کرده‌اند که آل سعود با پیوستن به ائتلاف ضد داعش به دنبال پیشگیری از این تهدید امنیتی است.

ترکیه

 

ترکیه نیز که در سال‌های اخیر به دنبال احیای عظمت دوران عثمانی در منطقه بود، سیاست‌های خود را در این مورد با بحران سوریه گره زده است.

با توجه به این موضوع که ترکیه در مورد لیبی، تونس و مصر نیز برنامه بسیار توسعه‌طلبانه‌ای در پیش گرفته است، کارشناسان از سیاست جدید ترکیه با عنوان نوعثمانی‌گری یاد می‌کنند.

نوعثمانی‌گری سیاستی است مبتنی بر بازتولید بعضی تجربه‌های کاربردی در دوران امپراتوری عثمانی و احیای عظمت ترکیه جدید با تکیه بر مفروضات برآمده از کارآمدی رویکرد دولت عثمانی در دوره تنظیمات که نخستین بار یونانی‌ها به هنگام اشغال یک‌سوم قبرس توسط ارتش ترکیه از این عبارت استفاده کردند.

نخستین گام‌ها برای احیای عثمانی‌گری جدید در دوران تورگوت اوزال در دهه ۱۹۹۰ برداشته شد که با مرگ وی ناکام ماند؛ ولی یک‌بار دیگر با روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه به‌ویژه با انتخاب داوود اغلو در سال ۲۰۰۹ به سمت وزارت خارجه، این کشور به صورت جدی مطرح شد.

وی در کتاب عمق راهبردی که در واقع به نوعی تدوین دکترین نوعثمانی‌گری محسوب می‌شود، در این‌ خصوص به ۲ کارکرد عمده عثمانی‌گری در امپراتوری عثمانی اشاره کرده و فرض را بر این منطق استوار می‌کند که ممکن است بتوان امروز نیز برای درمان مشکلات ناشی از تجزیه‌طلبی و ایجاد تعادل بین ملی‌گرایی ترکی و قومیت‌گرایی کُردی در داخل و تبدیل شدن به قدرت منطقه‌ای، گام‌هایی برداشت.[4]

در شرایط کنونی که اردوغان به عنوان رئیس‌جمهور و داوود اوغلو به عنوان نخست‌وزیر در ترکیه زمام امور را به دست گرفته‌اند، این سیاست بیش از پیش ملموس‌تر است.

هرچند که ترکیه تاکنون در برابر گروه داعش سیاست «کج دا‌ر و مریز» را در پیش گرفته و برخی از اسناد نشان‌دهنده حمایت این کشور از گروهک تروریستی داعش است، اما در روزهای اخیر اردوغان سیاست نهایی کشورش را در مورد ائتلاف ضد داعش اعلام و به نوعی به داعش اعلام جنگ داد.

فرجام سخن

 

همان‌طور که بررسی شد، هر کشوری با هدف متفاوتی در ائتلاف ضد داعش قرار گرفته است؛ آمریکا به دنبال بازیابی پرستیژ خود بوده و اوباما در این میان با توجه به نزدیک بودن انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره به دنبال کسب رأی برای هم‌حزبی‌های خود در حزب دموکرات است و داعش را مهم‌ترین ابزار در این راه می‌داند.

فرانسه و انگلیس نیز با رؤیای احیای قدرت و پرستیژ گذشته‌ی خود در خاورمیانه به داعش اعلام جنگ داده‌اند؛ در ترکیه نیز با به قدرت رسیدن اردوغان- اوغلو تمام سیاست‌های این کشور در مسیر اجرای استراتژی نوعثمانی‌گری قرار گرفته و این کشور نیز به دنبال نفوذ بیشتر در جهان اسلام است.

عربستان نیز که خود را رهبر جهان اهل تسنن می‌داند، ۲ هدف عمده از حضور در این ائتلاف دارد و آن جلوگیری از نفوذ ایران و دفع خطر نزدیک داعش برای امنیت خود است.

قطر نیز که در سال‌های اخیر لقب کشور کوچکی با رؤیاهای بزرگ را گرفته، سعی دارد از پدیده‌های بین‌المللی، چه به صورت سلبی و چه ایجابی، در مسیر افزایش قدرت و نفوذ خود استفاده کند.

کاملاً واضح است که ائتلاف بین‌المللی به اصطلاح ضد داعش از مجموعه‌ای از اهداف و نیات بسیار ناهمگون تشکیل شده که همین امر تردیدها را در مورد احتمال موفقیت این ائتلاف افزایش داده است.

این اهداف متفاوت در مقاطع بحرانی تبدیل به تناقضاتی می‌شود که حتی می‌تواند فروپاشی ائتلاف ضد داعش را می‌تواند به دنبال داشته باشد.

مقامات سیاست خارجی آمریکا در مورد نبرد با داعش اعلام کرده‌اند که این نبرد در کوتاه‌مدت به نتیجه نخواهد رسید و پیگیری این موضوع بیش از سه سال طول خواهد کشید؛ بنابراین این زمان طولانی می‌تواند این اهداف مختلف را در برابر یکدیگر قرار دهد و همین امر سرانجام به تدریج باعث جدا شدن کشورها از این ائتلاف و در نهایت اعلام شکست آن شود.

البته این امر چندان نیز عجیب و دور از ذهن نیست؛ زمانی که پرچم‌داران مبارزه با تروریسم و همچنین قربانیان تروریسم در این ائتلاف جایی ندارند و بانیان اصلی این ائتلاف خودشان بزرگ‌ترین مجرمان جنایت‌های تروریستی و حامیان تروریسم هستند، نباید از این «شوی سیاسی» انتظار موفقیت داشت.

این امر از این جهت بیشتر قابل قبول است که در روزهای اخیر جنگنده‌های آمریکایی به جای بمباران مواضع داعش در سوریه، تأسیسات نفتی و زیربنایی این کشور را هدف قرار داده‌اند و همین امر خود بزرگ‌ترین تناقضی است که در اهداف اعلام‌شده از سوی رهبران ائتلاف ضد داعش وجود دارد.

 


[1] http://www.annahar.com/article/97494-%D9%85%D9%86-%D9%87%D9%8A-%D8%AF%D8%A7%D8%B9%D8%B4

[2] http://isna.ir/fa/news/93051507194/%D9%87%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%DA%A9%D9%84%DB%8C%D9%86%D8%AA%D9%88%D9%86-%D8%AF%D8%A7%D8%B9%D8%B4-%D8%B1%D8%A7-%D8%AE%D9%88%D8%AF%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D9%85

[3] http://www.nytimes.com/newsgraphics/2014/senate-model/

[4] http://www.ccsi.ir/prte.o8fbjh8wn9bij.html

ارسال دیدگاه