سیادت فرهنگی در سیاست خارجی

 فرهنگ مقوله‌ای پیچیده و چندوجهی است و به‌عنوان یک امر متجانس مطرح نیست بلکه متشکل از عناصر مختلف و دارای کثرت است، بااین‌وجود که انسجام خود را حفظ کرده و یک کل تجزیه‌ناپذیر و پویا را تشکیل داده است. همچنین این مفهوم، درگذر زمان وارد علوم مختلف شده و با تعاریف و مفاهیمی متعدد بیان شده است [1]. مقاله حاضر در تلاش است این مقوله چندوجهی را از زاویه مفهومی به نام «سیادت فرهنگی» بررسی نماید.