مناطق کردنشین سوریه نیز مانند سایر مناطق این کشور در دو سال گذشته دستخوش تحولات فراوانی بوده است. تنشهایی که شاید به ظاهر نسبت به سایر مناطق سوریه از شدت کمتری برخوردار بوده است اما زمینهساز قدرت یافتن و یا بهتر بگوییم تکمیل شدن پازل کردی در منطقه خاورمیانه شده است.
با نزدیک شدن به مذاکرات ژنو2 و همچنین حتمی شدن حضور صالح مسلم رهبر PYD (حزب نزدیک به پ.ک.ک) بعنوان یکی از چهار نماینده کردهای سوریه در این نشست، تنشها و اختلافات داخلی و خارجی میان کردهای این منطقه شدت بیشتری به خود گرفته است.
در چند روز گذشته نیروهای مدافع خلق (شاخه نظامی PYD) در مناطق کردنشین دیرک، کوبان، عفرین و همچنین در حوالی حلب 75 تن از اعضای حزب الپارتی (نزدیک به بارزانی) را دستگیر کردند. در مقابل نیز حزب دمکرات کردستان عراق مرزهای خود با مناطق کردنشین سوریه را مسدود کرد.
این افراد توسط حزب دمکرات کردستان عراق در حال آموزش بودند تا آنها را به مناطق کردستان سوریه روانه کنند.
این رویداد تنها چند روز بعد از سخنان صالح مسلم درباره اقلیم روی داد که در آن صالح مسلم از شخص بارزانی درخواست عدم حمایت از برخی احزاب خاص کردی در سوریه را کرده بود.
رویدادها و اتفاقات مربوط به مناطق در اختیار کردهای سوریه، بسیار متاثر از عوامل متعددی است که این عوامل را می توان به دو دسته داخلی و خارجی -نسبت به خاک سوریه- تقسیم کرد:
از سویی این کردهای نوپا مجبور هستند که با پیش گرفتن راهبردهای مسلحانه و نسبتا” خصمانه نسبت به اکثر جریانات داخلی سوریه در منازعه برای بقا شرایط خود را بهبود بخشند و از سوی دیگر در حوزه خارجی نیز با رویکردی دیپلماتیک و نرمخویانه جای پایی در مجامع بین المللی برای خود ایجاد کنند.
به نظر می رسد اقدامات و رویکرد کردهای سوریه، به خصوص حزب اتحاد دمکراتیک این منطقه، متاثر از چند عامل خارجی و داخلی باشد:
1 – حکومت بشار:
قرار گرفتن سوریه در نوک پیکان حملات و تهاجمات تروریستی، اگر برای مردم این کشور سراسر ضرر و خسران بوده است، اما برای کردهای این کشور نقطه سرآغازی برای خیزشی بلند در راستای راهبردهای کلان کردی در خاورمیانه محسوب میشود. با آغاز درگیریها در این کشور، اسد در اقدامی ضربتی به کردهای این کشور -که بیشتر در مناطق شمالی سوریه و همجواری مرزهای ترکیه با سوریه سکونت داشتند- اختیاراتی را اعطا کرد که این اختیارات با گذشت زمان و وخیم شدن شرایط سوریه افزایش چشمگیری داشت.
از سمت دیگر طرف حساب دولت بشار کردهای PYD یا همان شاخه سوریه پ.ک.ک میباشد و این اختیارات به نحوی تنها به این گروه داده شده است. این اقدام بشار را می توان در ابتداییترین احتمال برای تحت فشار قرار دادن ترکیه از سمتوسوی مناطق هممزر خود با سوریه و همچنین اعمال فشار از داخل و توسط پ.ک.ک به این کشور دانست.
از طرف دیگر بشار توانست در شلوغیهای سوریه، منطقهای آرام و با ثبات نسبی امنیتی ایجاد کند. این شرایط مناسب ایجاد شده در صورتی پابرجا خواهد ماند و دولت بشار تاب تحمل آن را خواهد داشت که کردهای سوریه به صف نیروهای شورشی اپوزیسیون سوریه نپیوندند. زیرا در این صورت بشار با دست های خود منطقه بسیار مهم و استراتژیک شمال کشورش را در اختیار معارضین قرار داده است.
2 – معارضین:
معارضین سوری پس از آغاز درگیریها در سوریه بهخوبی به اهمیت اقدام بشار در اعطای خودمختاری محدود به کردهای این کشور پی برده و از همان ابتدا در پی خدشه وارد کردن به توافقات احتمالی بشار و کردها بودهاند.
عاملی که کردها را از گزند درگیریهای سوریه حفظ میکرد، عدم موضعگیری شفاف پیرامون معارضین و دولت بشار بود. به عبارت دیگر آنها توانستند خود را به جریان سومی در سوریه تبدیل کنند، جریانی با گفتمان اپوزیسونی سوریه اما با رویکردی منفعلانه و در مواردی دوستانه نسبت به حکومت بشار. این شفاف نبودنها و پاردوکسهای موجود پیرامون اقدامات و رویکردهای آنها باعث شد که معارضین با هدایت بازنده اصلی جریات سوریه یعنی ترکیه از سویی دست به اقدامات مسلحانه در مواجهه با کردها در داخل سوریه بزنند و از سوی دیگر آنها را در کنفرانسها و نشستهای معارضین در خارج از سوریه تحت فشار قرار دهند.
این اقدامات به دلیل رویکرد ستیزهجویانه، در ابتدا نه تنها نتیجهای در پی نداشت بلکه باعت وحدت و یکپارچگی کردهای سوریه در حمایت از PYD شد.
با گذشته زمان و وقوع برخی اتفاقات در داخل و خارج از سوریه زمینه برای هرچه نزدیکتر شدن شورشیان و کردهای مسلح فراهم شد.
پیشرفت مذاکرات مابین پ.ک.ک و ترکیه خودبهخود باعث روی خوش نشان دادن شورشیان به PYD شد به نحوی که رسما نیز از این گروه درخواست حضور در نشستهای خود را به عمل آوردند.
این نزدیکی تا جایی ادامه پیدا کرد که دو طرف با شرکت در جلسات مشترک و همچنین انتشار بیانیه بر ضد یکی از گروههای تروریستی در شمال سوریه، زمینه همکاریهای بیشتر با یکدیگر را فراهم کردند.
ولی درگیریهای موجود بین نیروهای مدافع خلق (شاخه نظامی PYD) و گروههای وابسته به ارتش حر، تداوم روابط بین معارضین و PYD را با ابهامات جدی روبهرو ساخت.
به نظر میرسد که تا زمانی که اتحاد دموکراتیک از موقعیت خود در آینده سوریه اطمینان نداشته باشد، سعی میکند بعنوان جریان سوم در تحولات سوریه باقی بماند.
3 – ترکیه:
ترکیه را میتوان بعنوان یکی از اصلیترین کشورهای خارجی حمایت کننده از شورشیان سوریه، بزرگترین بازنده اتفاقات سوریه در منطقه دانست.
بحث پیرامون اشتباهات تاکتیکی و راهبردی ترکیه خود مطلبی گسترده و قابل تامل میباشد که لازم است بصورت مفصل به آن پرداخته شود که در مجال این مطلب نمی گنجد.
ترکیه در شرایطی خود را درگیر اتفاقات سوریه کرد که در داخل به دنبال حل معضل کردهای خود بود. معضلی که بلنت آرنچ معاون نخست وزیر و سخنگوی هیات دولت ترکیه در مورد آن میگوید: “از سال 1984 تاکنون جنگ با پ.ک.ک به بزرگترین مانع برای رشد و توسعه کشور ما تبدیل شده است و مطمئن باشید اگر درگیری های سی سال اخیر توان و انرژی ما را نمی گرفت، درآمد سرانه ملی برای هر ترکیهای به رقمی بیش از بیست هزار دلار می رسید و با پولی که صرف اداره جنگ کردهایم می توانستیم صدها فرودگاه، هزاران مدرسه و صدها بیمارستان بسازیم.”
یکی از نگرانیهای ترکیه قدرت یافتن اتحاد دمکراتیک غرب کردستان، شاخه سوری پ.ک.ک در جوار مرزهای خود بود.
اقدام بشار اسد در قدرت دادن به این گروه کردی زمینه را برای اعمال فشارهای فراوان از سوی پ.ک.ک به ترکیه فراهم کرد و کلاف کردها را برای ترکیه پیچیدهتر کرد.
اما دستاوردهایی که ترکیه در روند مذاکرات خود با پ.ک.ک بدست آورد، دولت این کشور را تا حدودی در رساندن کردهای سوریه و شورشیان این کشور به هم در جبههای مشترک و بر علیه بشار است امیدوار کرد.
از سوی دیگر ترکیه سعی کرد که با ترغیب و تحریک مسعود بارزانی به دنبال تعدیل قدرت PYD در سوریه برآید.
4 – اقلیم کردستان عراق:
از گذشته نهچندان دور تاکنون در میان جوامع کردی جریانات مختلفی وجود داشته که گاه این جریانات توانستهاند با یکدیگر به توافق برسند و گاه نیز در رقابت کامل برای رهبری و سردمداری کردهای جهان با هم بودهاند.
دو طیف بارزانی و اوجالانی از جملهی این جریانات میباشند.
مسعود بارزانی به عنوان بخشی از اقلیم کردی در عراق و متاثر از جایگاه سیاسی پدرش در میان کردها خود را به نحوی بعنوان محور سیاسی جریانات کردی نشان میدهد. اما وی به خوبی از این نکته اطلاع دارد که در صورتی او می تواند خود را محور جریانات کردی معرفی کند که بتواند در هر چهار پارچه کردی قدرت را در اختیار داشته باشد.
اوجالان بعنوان رهبر ایدئولوگ جریانات کردی، به خصوص جریانات کردی ترکیه و سوریه، همواره بعنوان رقیبی جدی برای بارزانی مطرح بوده است. بارزانی به خوبی میداند که در سوریه به دلیل حضور شخص اوجالان در سالهای متمادی و همچنین روابط حسنه وی با خانواده اسد جای پای محکمی ندارد و از طرف دیگر کردهای ترکیه نیز به هیچ نحوی حاضر به قبولی قیمومیت بارزانی نخواهند بود، پس تمام سعی و تلاش خود را خواهد کرد که دست پ.ک.ک را از سوریه کوتاه گرداند.
از سوی دیگر اقلیم کردستان عراق به دلیل قرار گرفتن در سیر توسعه اقتصادی-سیاسی مجبور به باجدهی و دستآویز قرار گرفتن توسط برخی قدرتهای منطقهای از جمله ترکیه است. این نکتهی مهمی است که میتوان به وسیله آن بخش مهمی از عملها و عکس العملهای این منطقه کردی را تحلیل کرد.
بهترین حالت برای کردهای سوریه
همانطور که ملاحظه کردید دلایل و عوامل متفاوتی برای مورد توجه بودن و اهمیت داشتن کردهای سوریه وجود دارد و به نحوی میتوان گفت که کردهای سوریه بعنوان یک مهرهی اصلی و تاثیرگذار در منطقه اقدامات خود را پیگیری مینمایند.
PYD بعنوان قدرتمندترین حزب کردی در سوریه در شرایطی قرار گرفته که به دنبال افزایش دستاوردهای خود در آینده سوریه است و همانطور که گفته شد اتحاد دمکراتیک از موقعیت خود در آینده سوریه اطمینان کافی ندارد.
دو حالت احتمالی را می توان برای آینده کردهای سوریه متصور شد:
بدون حضور بشار: در این شرایط به دلیل اینکه کردها و بخصوص اتحاد دمکراتیک یکی از معدود گروههای سازمان یافته در سوریه میباشند و همچنین از پشتوانه جمعیتی خوبی -بالغ بر دو میلیون نفر- برخوردارند، توانایی پیگیری مطالبات قومیتی خود را در سوریهی آشفته خواهند داشت.
اما از سوی دیگر ارتش آزاد سوريه که بعنوان كارگزار جبهه عربي ايفاي نقش ميكند، موضوع كنترل مناطق كردنشين توسط کردها را برنتابيده و با اعتقاد به اينكه نبايد هيچ منطقهاي از سوريه از پيكره عربي آن جدا شود، به شدت با اين موضوع برخورد خواهد کرد.
با حضور بشار: باید به این نکته توجه کرد که به هیچ نحوی کردهای سوریه راهی برای بازگشت به عقب ندارند، بطوری که یا سیر صعودی در پیش خواهند گرفت و یا در همین حالت خواهند ماند.
زمانی که بشار کنترل برخی از مناطق حساس خود را در اختیار کردها قرار میداد، به خوبی مطلع بود که باید از این به بعد به سوریهای با اقلیم کردی بیندیشد.
اما سابقه کردهای سوریه و بر خورد حاکمان با آنها چیز دیگری را نشان میدهد. نباید فراموش کنیم که تا چند سال گذشته اکثریت کردهای سوری حتی برگهی احراز هویت نیز نداشتند و در هر فرصتی نیز اقدامات سرکوبگرانهای نسبت به آنها روا میشده است.
در هر صورت کردهای سوریه آیندهای پرتنش را تجربه خواهند کرد.
