با وجود اینکه مقامات آمریکایی بارها تأکید کردهاند که قصد مداخلهی نظامی مستقیم علیه حکومت سوریه را ندارند، اما حضور نظامی آمریکا در همسایه جنوبی این کشور یعنی اردن در حال گسترش است.
پس از به پایانرسیدن رزمایش “شیر آماده” که با حضور کشورهای عربی و غربی در اردن برگزار شد، مقامات آمریکایی اعلام کردند که نیروهای خارجی شرکتکننده در رزمایش این کشور را ترک خواهند کرد اما در عین حال باراک اوباما طی نامهای به جان بوهنر رئیس کنگره اعلام کرد که 700 سرباز ارسالشده به اردن به همراه جنگندههای اف 16، موشکهای پاتریوت، و ناوهای جنگی مجهز به موشکهای دریا به زمین تامهوک در اردن باقی بمانند و خاطر نشان کرد که این سلاحها در اختیار نیروهای مسلح اردن خواهد بود و کارشناسان آمریکایی به پشتیبانی فنی آنها خواهند پرداخت. وی همچنین اشاره کرد که این اقدام به درخواست مقامات اردنی و برای حمایت از این کشور در برابر تحولات سوریه انجام میشود. از سوی دیگر مقامات اردن هم از گذشته اعلام کردهاند که مخالف هر گونه مداخله نظامی خارجی در سوریه میباشند و به هیچ کشوری اجازه نخواهد داد تا از اراضی اردن برای حملات زمینی و هوایی علیه سوریه استفاده شود.
اهداف اعلامشده از طرف اردن برای حضور نظامی آمریکا در این کشور
عبداللهالنسور نخستوزیر اردن با بیان اینکه ادامهی بحران سوریه یا سقوط حکومت بشار اسد، هر دو به اردن آسیب میرساند، ادامهی این بحران را موجب ناامنی منطقه و مشکلات اقتصادی و اجتماعی برای اردن دانسته و اظهار کرد که سرنگونی حکومت سوریه به معنی تغییر ساختار جمعیتی منطقه و درگیری و مهاجرت بیشتر مردم خواهد بود. از سوی دیگر ایجاد شکاف بین ارتش آزاد و جریانهای وابسته به القاعده و درگیریهای اخیر بین این دو نشان داد که حتی در صورت پیروزی معارضین، این کشور آرامش گذشته خود را به دست نخواهد آورد و درگیریها بین گروههای مخالف بشار اسد ادامه خواهد یافت. لذا مقامات اردن راه حل سیاسی و توافق همه گروههای سوری را تنها راه حل بحران میدانند و آنچه از اظهارات آنها برداشت می شود نشان میدهد که هدف اردن از حضور نیروهای آمریکایی به شرح ذیل است:
1) تأمین امنیت این کشور در مقابل حملات احتمالی جریانهای وابسته به القاعده. زیرا احتمال دارد در صورت سقوط احتمالی حکومت سوریه یا ناکامی تکفیریها در برابر آن، اردن مقصد دوم تکفیریها و نیروهای القاعده باشد.
2) تقویت ارتش اردن و تجهیز آن به سلاحهای زمینی و هوایی جدید و آموزش به کارگیری آن.
بدون شک بسندهکردن به ذکر این اهداف از طرف مقامات اردنی صرفاً برای خاموشکردن صداهای مخالف در داخل و خارج این کشور بوده است. مخالفانی که با توجه به روابط عمیق امان با واشنگتن و تلآویو معتقدند که اهداف دیگری در پس این حضور آمریکاییها وجود دارد. همران کامروا، مدیر مرکز بینالمللی مطالعات منطقه در دانشکده روابط خارجی دانشگاه جورج تاون سه دلیل برای توضیح تمرکز و حضور بیش از اندازه امریکا یادآور میشود: تأمین امنیت منابع انرژی، حمایت از امنیت اسرائیل و مبارزه با هر تهدیدی که منافع آمریکا را تهدید میکند. اما میتوان دلایل دیگری را نیز به این سه افزود، از جمله محاصره ایران و تقویت حضور نظامی آمریکا در اطراف محور مقاومت که با خروج نیروهای آمریکایی از عراق تضعیف شده بود و همچنین رصد تحرکات ارتش سوریه.
تکرار سناریوی عراق در سوریه؟
شبکه الجزیره به نقل از رئیس ستاد کل ارتش ایالات متحده آمریکا مارتین دیمبسی گزارش کرد که باراک اوباما گزینهی مداخله نظامی در سوریه را برای پایاندادن به جنگ در این کشور بررسی میکند ولی در عین حال سخنگوی کاخ سفید اعلام کرد که این کشور به سوریه سرباز ارسال نخواهد کرد. دیمبسی در عین حال تأکید کرد که از نظر وی بهترین راه برای مقابله با حکومت سوریه تقویت معارضین این کشور و ایجاد یک نیروی معارض متوازن است.
اما لندن با رد مداخلهی نظامی اعلام کرد که این کشور در مورد مسلحکردن معارضان سوریه تجدید نظر خواهد کرد. شبکه الجزیره به نقل از یکی از منابع نزدیک به حکومت انگلیس گفت که انگلیس در ابتدا گمان میکرد که بشار اسد بیش از چند ماه دوام نخواهد آورد اما اکنون معتقد است که بشار اسد چندین سال دیگر به حکومت در سوریه ادامه خواهد داد. همین منبع فاش کرد که نیروهای انگلیسی در حال آموزش مسلحین معارض بوده و اصول تاکتیکی و فرماندهی را به آنان آموزش میدهند.
البته طبق اظهارات نخست وزیر اردن تعداد نیروهای آمریکایی در سوریه به اندازهای نیست که بتواند علیه سوریه دست به حمله مستقیم بزند و با وجود اینکه مقامات آمریکایی نیز احتمال ارسال سربازان آمریکایی را به سوریه منتفی دانستهاند، اما این به معنای منتفی شدن احتمال مداخله نظامی نیست. چرا که امکان استفاده از نیروی هوایی برای هجوم به سوریه، مشابه آنچه در لیبی رخ داد، وجود دارد. اما آمریکا برای این کار به اقناعکردن افکار عمومی جهان و ایجاد اجماع میان ابرقدرتها نیاز دارد. به همین دلیل است که مسئولان و رسانههای غربی و عربی در ماههای اخیر سعی میکنند تا حکومت سوریه را به استفاده از سلاحهای شیمیایی و کشتار افراد غیر مسلح و بیگناه متهم کنند و نام حزبالله را که همپیمان مهم این کشور است در فهرست سازمانهای تروریستی اتحادیه اروپا درج کنند. این تلاشها گرچه همچنان ادامه دارد، اما مخالفت شدید روسیه و بعضاً کشورهای اروپایی، مانع از تشکیل این اجماع شده و عملاً آمریکا را نسبت به مداخله نظامی عاجز کرده است.
لذا تنها راه پیشروی آمریکا در اردن، گسترش حمایتها از معارضین در قالب تأمین سلاحهای سنگین و پیشرفته و آموزش نظامی است. هر چند که این مسأله هم توسط مقامات اردنی تکذیب شده، اما به نظر میرسد که حضور سخت افزاری آمریکا در اردن و حضور گسترده کارشناسان نظامی آمریکایی در اردن که تعداد آنها 200 نفر برآورد میشود دلیلی بر همین مدعاست. زیرا پس از پیشرویهای گسترده سوریه در ماههای اخیر و تغییر موازنه میدانی به نفع ارتش این کشور، آمریکا تصمیم گرفته است تا معارضان را به سلاحهای پیشرفتهتری مجهز کند. سلاحهایی که قطعاً استفاده از آنها نیاز به آموزش هم دارد. چنانچه روزنامه لوسآنجلس تایمز هم در گزارشی اذعان کرد که نیروهای سیا و کارشناسان ارتش آمریکا برای آموزش نیروهای معارض سوری در اردن حاضر شدهاند.
رقابت سعودی- قطری بر سر سهمخواهی بیشتر
جبههی حامیان معارضین سوریه نیز شاهد نوعی دیگر از رقابت و کشمکش است. عربستان سعودی و قطر هر دو در یک خط که همان پروژه آمریکا در منطقه است سیر میکنند، اما در این وسط هر کدام از آنها به دنبال سهم بیشتری از حکومتهای جدید هستند. این رقابت در مصر و تونس با حمایت مالی از جریانهای در شرف قدرت و در سوریه با حمایت مالی و نظامی از مسلحین معارض بروز کرده است. اما با کنار گذاشته شدن اخوانالمسلمین از قدرت در مصر، نقش قطر به عنوان بزرگترین حامی این جنبش کمرنگتر شد. در سوریه هم بخت با قطریها یار نبود. غسانهیتو نخستوزیر موقت سابق معارضان که رابطه نزدیکی با قطر داشت استعفا داد و به جای او احمدعاصیالجربا که به عربستان سعودی نزدیکتر است پا به میدان گذاشت. همزمان عربستان حمایت تسلیحاتی خود از مسلحین معارض را افزایش داد و بنا به گفته آنها این کشور سلاحهایی پیشرفتهای از جمله سلاحهای پدافند هوایی و ضد تانک در اختیار آنها قرار داد. تحلیلگران مسائل منطقه معتقدند که قطر سعیکرد نقش رهبر منطقه را بازی کند ولی با حمایت علنی و بیش از حدش از اخوانالمسلمین مصر و سوریه، از حد و اندازه خود خارج شد. جاناتانایل رئیس بخش روابط بینالملل موسسه تحقیقاتی “رویال يونايتد” انگلستان، با تأیید این نظر میگوید که دیپلماسی خاورمیانهای قطر در سوریه و لیبی شکست خورده است و در مصر نیز شاهد ناکامی این دیپلماسی هستیم. این شکستها در هر کشوری باعث شده است که قطر جایگاه خود را به عربستان سعودی واگذار کند.
اما قطریها پس اینکه به آسیبهایی ناشی از حمایت علنی خود از اخوانالمسلمین پی بردند سعی کردند که از شدت این دیپلماسی خود کاسته و با تغییر رأس قدرت در این کشور به این هدف جامه عمل بپوشانند. تغییر رأس هرم قدرت در قطر و به تبع آن تغییر برخی سیاستهای داخلی و خارجی یکی از توصیههای آمریکا به متحدان دیکتاتورش در منطقه است تا از این طریق از تغییر مردمی ناشی از تظاهرات و انقلاب در کشورهای حامی آمریکا پیشگیری شود. اما آنچه در رابطه با رقابت قطری- سعودی باید در نظر داشت این است که این رقابت نه بر اساس درگیری و دشمنی بلکه در قالب همپیمانی و دوستی است و این دو کشور همچنان روابط نیکویی با یکدیگر دارند. شاید یکی از مهمترین دلایل این مدعا همین باشد که عربستان اول کشوری بود که از این تغییر در قطر مطلع شد و حدود شش ماه قبل از کنارهگیری شیخ حمدبنخلیفه به نفع فرزندش شیختمیم، از این تغییر اطلاع یافته و از آن استقبال کرده بود. تفاوت بین این دو کشور این است که قطر در دوران گذشته غالباً از جریانهای با رویکرد اخوانی حمایت میکرد، در حالیکه عربستان جریانهای سکولار و سلفی را ترجیح میدهد. این تفاوت با کمرنگ شدن نقش قطر و تغییر سریع رویکرد آن در قبال اخوانالمسلمین کمرنگتر شد و این همزمان بود با منتقلشدن زمام مدیریت معارضین سوریه از دوحه به ریاض که البته با توجه به رویکرد مشترک این دو کشور در مقابل نظام سوریه و همخط بودن آنها در جبهه غرب و آمریکا، این تحول پیامدی جز بازگشتن عربستان به جایگاه قبلی خود به عنوان حامی اصلی مسلحین معارض نخواهد داشت.