تاثیر تحولات سوریه بر رژیم صهیونیستی

امروز اسراييل علاقه‌مند است که بشّار برود چرا که رفتن او يعني ضربه به ايران و شکستن محور ايران- سوريه- حزب‌الله. البته هنوز سايه‌هاي ترديد در موضع‌گيري‌هاي حاکمان اين رژيم مشاهده مي‌شود و آن‌ها با قطعيت و اِجماع از اين رويکرد دم نمي‌زنند،

فرصت‌ها و تهدیدهای جنگ داخلی سوریه برای رژیم صهیونیستی

ظهور حافظ اسد در دمشق در سال 1970 تغييري بنيادين در واقعيت سوريه ايجاد کرد. اسد براي سوريه ثبات سياسي و آرامشی آورد که هرگز نديده بود. او قادر شد سوريه را به قدرت قوي منطقه‌اي تبديل کند و سايۀ خود را بر محيط پيرامونش بياندازد. در زمان اسد، سوريه از يك دولت منفعل و ضعيف به يك بازيگر مرکزي در منازعۀ اعراب- اسرائيل تبديل شد. پس از وي پسرش بشّار نيز موفق به ادامۀ راه پدر شد و توانست خودش را به عنوان دوست ايران و شريك اصلي و فعّال حزب‌الله و حماس در محور ضدّ اسرائيل و ضدّ آمريکا ترسيم کند.

تعارض بشّار اسد با رژيم اشغالگر قدس يک تعارض و تقابل استراتژيک است. به اين معنا که در سطح کلان و راهبردي دو طرف هرگز حاضر به تحمل يکديگر و مدارا با هم نيستند. ماهيّت عربي- اسلامي دولت و ملت سوريه، اشغال بخشي از خاک سوريه توسط اسراييل، حضور سوريه در محور مقاومت و اتحاد آن با ايران و حزب‌الله لبنان و روابط نزديک دمشق با مسکو عواملي هستند که زمينه‌ساز اين تقابل شده‌اند. لذا اين که گفته مي‌شود مرزهاي دو کشور در چهل سال اخير امن‌ترين مرز رژيم صهيونيستي بوده است، صرفاً به دليل اشتراک منافع دو طرف در سطح تاکتيکي مي‌باشد؛ یعنی هيچ يک از دو طرف تاکنون قادر به تغيير شرايط حاکم نبوده و لذا حفظ وضع موجود را سرلوحۀ کار خود قرار داده‌اند. و اين که گفته مي‌شود بشّار براي اسراييل “شيطاني است که او را مي‌شناسند” نيز از اين نظر است که وي شريك خوبی براي حکومت‌هاي اسرائيل در تلاش‌هاي‌شان براي حفظ واقعيت «نه جنگ، نه صلح» در منطقۀ جولان بوده و توانايي لازم را نیز براي حفظ وضع موجود داراست. در واقع، حفظ وضع موجود، سياست ترجيحي بسياري از حکومت‌هاي اسرائيل بوده است که از ريسك‌های سياسي در پيش‌برد فرايند صلح مي‌ترسند و هم‌زمان دوست دارند آرامش در تپه‌هاي جولان حفظ شود.

از ديد اين دسته از حاکمان اسراييلي اگر چه بشّار دشمني سرسخت نسبت به اسراييل است اما ممکن است افرادي که جانشين او خواهند شد به دنبال تشکيل دولتي اسلامي در سوريه باشند که آزادسازي بلندي‌هاي جولان و يا حتي حذف اسراييل را، به هر قيمت ممکن اولويت خود بدانند. البته ناگفته نماند که اين جمله را آريل شارون در سال 2005 گفته بود اما به نظر مي‌رسد که امروز پس از شکست‌ها و ضرباتي که اسراييل در جريان جنگ 33 روزه و دو جنگ غزه از محور مقاومت خورده و نقشي که سوريه در پيروزي محور مقاومت داشته، ديگر اين سخن شارون مبناي عمل حاکمان اسراييل نباشد و اين نگرش تا حدود زیادي تغيير کرده باشد. امروز اسراييل علاقه‌مند است که بشّار برود چرا که رفتن او يعني ضربه به ايران و شکستن محور ايران- سوريه- حزب‌الله. البته هنوز سايه‌هاي ترديد در موضع‌گيري‌هاي حاکمان اين رژيم مشاهده مي‌شود و آن‌ها با قطعيت و اجماع از اين رويکرد دم نمي‌زنند، چرا که با نفوذ روزافزون جهادگران و سلفي‌ها از سراسر دنيا به سوريه، به نظر مقامات اسراييلي هزينه‌هاي تغيير دولت و رفتن بشّار نيز چندان اندک نخواهد بود. اما به هر حال، آن‌ها تلاش مي‌کنند از فرصت‌هايي که شرايط کنوني سوريه در اختيارشان قرار داده است، به نحو احسن استفاده کنند.

فرصت‌هاي ناشي از جنگ داخلي سوريه براي رژيم صهيونيستي

کشاندن دولت خودگردان فلسطين به پاي ميز مذاکره، پيش‌برد مذاکرات سازش و ضايع کردن گام به گام حقوق فلسطيني‌ها در سايۀ تمرکز افکار عمومي بر بحران سوريه و تضعيف جبهۀ مقاومت از فرصت‌هايي است که رژيم اشغالگر قدس به خوبي از آن استفاده نموده است. اين در حالي است که هم‌زمان با اين مذاکرات، شهرک‌سازي‌‌هاي غيرقانوني اين رژيم نيز هر روز با سرعتي بيش‌تر و در حجمي گسترده‌تر ادامه مي‌يابد. بنا به اعلام «مرکز فلسطینی تحقیقات امور اسرائیل» شهرک‌سازی‌های این رژیم در کرانۀ باختري رود اردن در سه ماهۀ اول سال 2013 یکصد و هفتاد و شش درصد (176%) و در قدس نيز چهل و هشت درصد (48%) نسبت به مدت مشابه سال 2012 افزایش یافته است.

تلاش برای از بين بردن بخشی از زيرساخت‌هاي مهم علمي و تسليحاتي سوريه طيّ چهار حملۀ هوايي و موشکي اقدام ديگري بوده که در سايۀ فرصت ايجاد شدۀ ناشي از ضعف دولت بشّار اسد و اطمینان از این که سوریه توان پاسخ دادن به آن را ندارد، مورد استفادۀ رژيم اشغالگر قدس قرار گرفته است. هدف از اين حملات، تضعيف بيش از پيش قدرت سوريه است به طوري که بشّار يا هر گروه ديگري که توانست خود را از منجلاب اين بحران پيروز خارج سازد – حتي اگر بخواهد با اسراييل دشمني کند- توان و امکانات لازم را براي اين کار در اختيار نداشته باشد.

تلاش براي تشکيل کشور مستقل کردها فتنه ديگري است که حوادث جاري گوناگون در سرزمين شام و اوضاع کنوني سوريه، زمينۀ آن را فراهم آورده است. در هفته‌های اخیر کردهاي سوريه توانستند شبه‌نظاميان تکفيري را از قلمرو خود بيرون نموده، کنترل نسبی خود را بر منطقۀ نفت‌خيز شمال سوريه به دست آورند. گروه‌ها و احزاب سیاسی کرد کشورهاي ايران، ترکيه، عراق و سوريه نيز سرانجام موفق شدند اواخر اوت سال جاری میلادی را برای تشکیل کنفرانس ملی کردها و گردهم آمدن رهبران‌شان در اربیل عراق تعیین کنند. اين اولين باري خواهد بود که چنين ملاقاتي به صورت رسمي برگزار مي‌شود. اسراييل با خوش‌بيني و اميدواري به اين تحولات مي‌نگرد. از ديد اسراييلي‌ها، کردها مسلماناني غيرعرب هستند که پيش از اين روابط غيررسمي بسيار خوبي با اين رژيم داشته‌اند. عراق و سوريه که پيش از اين بي‌ثبات بوده‌اند اما آنها اميدوارند تحرکات استقلال‌طلبانۀ کردها به ايجاد آشوب و بي‌ثباتي در ايران و ترکيه نيز منجر شود و از ديد مقامات تل‌آويو هر مشکلي که براي اين دو کشور، به ويژه جمهوري اسلامي ايران، پيش آيد براي اسراييل بسيار خوب خواهد بود. از همين رو اين رژيم تلاش مي‌کند روابط غيررسمي گذشته را ادامه داده، حمايت‌هاي تجاري و تکنولوژيک خود را از کردها گسترش دهد.

تهديدهاي جنگ داخلي سوريه براي رژيم صهيونيستي

اگر به اسراييلي‌ها گفته شود که قرار است با رفتن اسد دولتي ليبرال با تمايلاتي غرب‌گرايانه در سوريه بر سر کار بيايد، مطمئناً آن‌ها بسيار خوشحال مي‌شوند؛ اما اين سناريويي است که از کم‌ترين احتمال وقوع برخوردار است. در حال حاضر، حاکم شدن بي‌ثباتي، تجزيه، آشوب و حتي روي کار آمدن دولتي اسلام‌گرا در صورت سقوط نظام بشّار اسد، از احتمال بيش‌تري برخوردار هستند که هر يک از آن‌ها پيامدهاي منفي مختصّ به خود را براي اسراييل به دنبال خواهند داشت و اين مسأله سبب مي‌شود آن‌ها با ترديد نسبت به کنار رفتن اسد بنگرند.

ترس از حملات گروه‌های تروریستی غیردولتی، که امکان تحريم يا تعقیب آن‌ها در مجامع حقوقی بین‌المللی وجود ندارد، از جمله تهديدهايي است که تل‌آويو نسبت به آن نگران است. اين اتفاق مي‌تواند در سايۀ حاکم شدن بي‌ثباتي در سوريه و تبديل آن به دولتي سقوط کرده، درست در مجاورت مرزهاي اسراييل رخ دهد. برخي‌ها در اسرائيل حوادث ماه‌هاي مه و ژوئن سال 2011 را نشانه‌اي از احتمال وقوع اين دست از حملات در آينده ارزيابي کردند. در جريان اين حوادث، صدها آوارۀ فلسطيني تلاش کردند از مرزهاي سوريه در منطقۀ بلندي‌هاي جولان عبور کرده و وارد اسراييل شوند. درگيري‌هاي مرزي در اثر اين حرکت چندين کشته و مجروح بر جاي گذاشت. به زعم اين عده، تضعيف دولت مرکزي سوريه و نبود کنترل اين دولت بر مناطق مرزي، زمينه‌ساز اين حادثه شد.

افزون بر اين، اسرائيل نگران سلاح‌هاي پيشرفتۀ سوريه اعمّ از سلاح‌هاي متعارف و شيميايي است که به دست حزب‌الله و ديگر گروه‌هاي مبارز غيردولتي مثل القاعده بيافتد و از آن‌ها عليه اسرائيل بهره‌برداري شود. به نظر مقامات تل‌آویو، حزب‌الله ممکن است از رابطه‌اش با رژيم بشّار براي قاچاق اسلحه تحت پوشش هرج و مرج سوريه استفاده کند و اين سلاح‌هاي پيشرفته را به پايگاه‌هايش در لبنان بفرستد.

هم‌زمان، اسرائيل بايد آمادۀ تأثيرات حوادث سوريه بر اردن و لبنان باشد؛ دو کشوري که براي اسرائيل اهميت دارند. در اردن، رژيم هاشمي مدت‌هاست که به مواجهۀ با اعتراضات عمومي طولاني ادامه مي‌دهد. این اعتراضات احتمالاً در صورت سقوط رژيم بشّار، تشديد شود و يکي از متحدان ديگر تل‌آويو را دچار تزلزل کند.

علاوه بر همۀ اين‌ها، يکي از مهم‌ترين دغدغه‌هاي رژيم اسراييل باز شدن پاي القاعده به سوريه است. اسرائیل از یک سو خواهان براندازی حکومت بشّار است و از سوی دیگر با بیم روی کار آمدن جریان‌های سلفی و تندرو در سوریه زندگی می‌کند. حقيقت اين است که سقوط رژيم بشّار اسد اگر چه مي‌تواند ضربۀ شديدي به ايران و حزب‌الله وارد کند اما هم‌زمان مي‌تواند این امکان را برای عناصر ملهَم از القاعده فراهم سازد که خودشان را در امتداد مرز سوريه- اسرائيل در بلندي‌هاي جولان مستقر کرده، اين منطقه را به آيينه‌اي از شبه جزيرۀ سينا، جايي که عمدۀ فعالیت القاعده بر اهداف اسراییلی متمرکز است، تبديل نمايند.

جبهۀ النصره سوریه، که یک گروه سلفی مخالف دولت این کشور است، به طور رسمی با ایمن الظواهری، رهبر القاعده بیعت کرده و به این ترتیب رسماً به یکی از شاخه‌های القاعده تبدیل شده است. رهبر القاعدۀ عراق نيز از برداشته شدن نام «دولت اسلامی عراق» و «جبهه النصره» و نام‌گذاری آن‌ها با عنوان «دولت اسلامی عراق و شام» خبر داد. اولین هدف اين عناصر القاعده در سوریه، برپایی خلافت اسلامی در بلاد شام (سوریه، لبنان، اردن و فلسطین) اعلام شده است. اهمیت و اولویت این هدف تا بدانجاست که آن‌ها گفته‌اند برای تحقق آن، حاضر به نابودی سوریه و مردم آن و ایجاد سوریه‌ای جدید هستند.

الظواهري سوريه را صحنۀ کليدي جهاد برشمرده، از مسلمانان سراسر جهان خواست به سوريه بروند و به مجاهدين محلّي کمک کنند تا رژيم سوريه را ساقط نمايند. وي اسرائيل را به عنوان واردات خارجي امپرياليسم به منطقه تلقي و در موارد متعدد، عزم خود را براي اقدام عليه موجوديت اسرائيل ابراز کرده است. او فعاليت تروريستي در سينا و حملات مکرر عليه خطوط گازي اسراييل را تشويق نموده و در بيانيه‌هايش بر اهميت مبارزه در سوريه تا آزاد کردن تپه‌هاي جولان و بيت‌المقدس و نابودي اسرائيل تأکيد مي‌کند.

ژنرال آويو کوخافی، فرماندۀ اطلاعات نظامي اسراييل در اين باره هشدار مي‌دهد که درست در مجاورت مرزهاي اسراييل، سوريه در حال تبديل شدن به قطب فعاليت‌هاي جهادي است که هزاران جنگ‌جوي مسلمان راديکال را از سراسر منطقه و جهان به سمت خود مي‌کشاند و این مبارزان هدف‌شان، نه تنها سرنگوني بشّار اسد، که تشکيل يک حکومت اسلامي است.

اما در همين حال خبرها حاکي از اين است که ارتش اسراييل به شبه‌نظاميان وابسته به القاعده کمک مي‌کند. به گزارش پايگاه اسراييلي دبکافايل، اسراييل يک بيمارستان صحرايي بزرگ را در مرز جولان برپا نموده که مجروحان نيروهاي مسلح مخالف دولت سوريه در آن مورد معاينه قرار گرفته و پس از معالجه‌هاي لازم به ميدان نبرد بازگردانده مي‌شوند. بنا به اين گزارش، اين مجروحان در صورت شديد بودن جراحات وارده به نزديک‌ترين بيمارستان اسراييلي در صفد يا حيفا فرستاده مي‌شوند. تعدادي از اين مجروحان را خودروهاي نظامي بي‌نام و نشان اسراييلي پس از ورود به خاک سوريه جمع‌آوري کرده به بيمارستان منتقل مي‌کنند.

به نظر مي‌رسد از یک سو رژیم صهیونیستی از قدرت گرفتن القاعده در سوریه نگران است و از سوی دیگر سعی می‌کند تا با حمایت از آن‌ها تا جای ممکن خود را از آسیب‌شان دور نگاه دارد. حقیقت این است که غرب، جبهۀ النصره را به سوریه هدایت کرده است تا قتل‌گاه آن‌ها باشد. البته غرب سعی نکرده تا به شکل مستقیم با جبهۀ النصره و القاعده تعامل داشته باشد، بلکه از طریق کشورهاي واسطه با کمک‌های مالی سعی کرده تا آن‌ها خود به گونه‌ای تسلیحات مورد نيازشان را به دست آورند.

با نزديک شدن به موعد مقرر براي خروج نيروهاي آمريکايي از افغانستان، غرب با کشاندن تحولات سوریه به سمت خشونت و سعی در طولانی نمودن آن عملاً سعی کرد حزب‌الله و ایران شیعه و بنیادگرایان سنی، دو گروه از دشمنان خود را به سوریه کشانده، آن‌ها را در مقابل هم قرار دهد تا دو طرف یکدیگر را از بین برده، از توان هم بکاهند. بدین ترتیب از یک طرف آمریکا در افغانستان تا حدودی از فشار القاعده آسوده می‌شود و می‌تواند در سال 2014 با هزینۀ کمتری نیروهای خود را خارج سازد. از طرف دیگر تقابل نظامی و خشونت‌بار این دو گروه با هم در نهایت به سود اسرائیل است؛ چرا که علاوه بر تضعیف بشّار و سست نمودن دسترسی جمهوری اسلامی ایران به لبنان، نیروهای میدانی و رزمی حزب‌الله را نیز درگیر ساخته، از محبوبيت حزب‌الله در جهان عرب و پايگاه اجتماعي و مشروعیت سیاسی آن در داخل لبنان خواهد کاست.

اما با گذشت زمان و افزايش پيروزي‌هاي ميداني ارتش سوريه، مقامات اسراييلي بار دیگر از پیروزی جریان مقاومت احساس خطر کردند. به گزارش اسراييل اليوم مقامات ارشد اسراييلي اذعان نموده‌اند که کنترل القاعده بر تمام سوريه براي اسراييل بهتر از پيروزي اسد بر شورشيان مسلح است. اين مقامات معتقدند پيروزي اسد سبب تقويت ايران خواهد شد چرا که نظام تضعيف‌شدۀ سوريه بيش از پيش به جمهوري اسلامي وابسته خواهد گرديد و تهديد محور ايران- حزب‌الله- سوريه ضدّ اسراييل جدي‌تر مي‌شود. آنها مي‌گويند: «الآن ديگر اسد يعني ايران. هر يک از اين گروه‌هاي مسلح براي اسراييل کم‌ضررتر است از رژيم اسدي که دست‌نشاندۀ ايران باشد.»

در همين راستا شيمون پرز، رييس رژيم صهيونيستي از تصميم ايالات متحدۀ آمريکا مبني بر ارسال سلاح براي مخالفان مسلّح سوري حمايت کرد. وي در مصاحبه با رويترز اين اقدام واشنگتن را اقدامي هوشمندانه خواند و گفت دولت آمريکا هيچ راهي ندارد جز اين که سلاح‌هاي مورد نياز مبارزان سوري را تأمين کند.

جمع‌بندي

اسراييل اگر چه از ناحیۀ حمایت‌هایی که نظام اسد از جبهۀ مقاومت به عمل می‌آورد، آسیب دیده اما در دهه‌های اخیر درگیری مستقیم نظامی با نظام اسد نداشت و امنیت مناسبی را در مرزهای خود با سوریه تجربه می‌کرد. این شرایط امروز تغییر کرده و اکنون رژیم صهیونیستی درست در مجاورت مرزهاي خود، نگران تبديل سوريه به يک کشور سقوط کرده است. اما از طرفي منازعه‌اي که ايران را تضعيف سازد، جهان اسلام و اعراب را بيش از پيش دچار تفرقه و تشتت کند و توجه افکار عمومي را از اشغال گام به گام کرانۀ باختري بردارد، در مجموع پديده‌اي مثبت براي اسراييل به نظر مي‌رسد. ضمن این که نگرانی اسراییل دربارۀ قدرت گرفتن نیروهای اسلام‌گرا یا سلفی در سوریه نیز مورد توجه متحدان غربی این رژیم قرار دارد. در واقع غرب با کمک‌های مالی و تسلیحاتی سعی می‌کند معارضان سوری را به خود وابسته نگاه داشته، نبض حیات آن‌ها را در اختیار خود بگیرد. در نهایت نیز آنها امیدوراند در زمان مناسب و پس از اینکه به اهداف خود از راه انداختن جنگ داخلی در سوریه رسیدند، با قطع کمک‌هایشان به درگیری‌ها خاتمه داده، یا حکومت مناسب منافع خود را در سوریه بر سر کار آورند و یا بشّاری را شاهد باشند که توان برخاستن از جای خود را ندارد و به شدت درگیر مسایل داخلی و آبادی ویرانی‌های ناشی از جنگ داخلی است.

ارسال دیدگاه