یادداشت اختصاصی/

سوریه‌ی 2014، بایدها و نبایدها

اقتصاد سوریه مبتنی بر کشاورزی و سپس نفت بود. سوریه نفت با کیفیتی داشت و این نفت باکیفیت را می‌فروخت و نفت باکیفیت پایین‌تر می‌خرید و پس از فراوری روانه بازار می‌کرد. اما با شروع بحران، کشاورزی نابود و مناطق نفت‌خیز نیز به دست تروریست‌ها افتاد و از بین رفت.

آتش‌بس

مهمترین مقوله برای هر انتخاباتی، فعالیت آرام انتخاباتی است. بنده امیدوارم تا انتخابات 2014 آتش‌بس داشته باشیم و آن‌هایی که ادعا می‌کنند طرفدار دموکراسی هستند به نوکرانشان دستور دهند که آتش‌بس را رعایت کنند و انتخابات برگزار شود. اگر می‌خواهیم انتخابات گسترده و صحیح و سالم برگزار شود، استفاده از زور از هیچ طرفی در انتخابات نباید اعمال شود. مردم باید آزادانه انتخابات برگزار کنند، درفضایی به دور از جنگ و خون‌ریزی.

در هر صورت دولت سوریه مصمم به برگزاری انتخابات در موعد مقرر است و تمامی انتظارات این است که انتخابات برگزار شود به شرط آنکه ببینیم آن‌هایی که در سوریه دخالت می‌کنند- اعم از بعضی از کشورهای شاهنشاهی منطقه و بعضی نیروهای فرامنطقه‌ای، ابرقدرت‌ها و نیز کشورهای اروپایی- آن‌ها چه می‌کنند. این خود مسأله‌ای قابل بحث است. ما نظرمان برگزاری انتخابات در 2016 نیست. موضع نظام در این‌جا این است که انتخابات سر موعد مقرر برگزار شود.

به نظر ما مهم‌ترین اولویت، برقراری آتش‌بس است، حال می‌خواهد این آتش‌بس با ژنو باشد یا بی ژنو. برگزاری ژنو باید برقراری آتش‌بس را سرلوحه‌ی کار خود قرار دهد و مهم‌ترین دستور کار این اجلاس باشد.

مهمترین اولویت بعد از آتش‌بس، باید این باشد که تمام کسانی که در طول این بحران خانه و زندگی و نزدیکان خود را از دست داده‌ و صدمه دیده‌اند، از نظر انسانی باید جبران مافات شوند. بعد از این مرحله نوبت به بازسازی می‌رسد. بازسازی سوریه بر عهده‌ی همه‌ی کشورها علی الخصوص آن‌هایی است که در این ویرانی نقش اساسی داشته‌اند. بازسازی دو مرحله دارد:

1- بازسازی آنی: که الان اولویت با این بازسازی است. این بازسازی مربوط به ضروریات اولیه مردم مانند خوراک، پوشاک و مسکن است.

2- بازسازی خرابی‌هایی که واقعا سوریه را ویرانه کرده است که البته این کار باید بعد از انتخابات به سرعت انجام شود.

مرحله‌ی بعد شروع گفتگوها است. موضوع این گفتگوها باید نوع حکومت مثلا پارلمانی یا ریاست جمهوری یا… باشد که این نوع حکومت را باید به همه‌پرسی مردم سوریه بگذارند. اگر همه تأیید کردند، باید انتخابات مجلس موسسان برگزار شود تا بسته به نوع حکومتی که مردم تعیین کرده‌اند، قانون اساسی به همه‌پرسی گذاشته شود و انتخابات پارلمان یا ریاست جمهوری و… برگزار شود.

همین روند در ایران نیز اجرا شد. ابتدا جهموری اسلامی به رفراندوم گذاشته شد که ج.ا. آری یا نه؟ بعد خبرگان قانون اساسی انتخاب شدند و قانون اساسی را گردآوری کردند و سپس قانون اساسی به رفراندوم گذاشته شد و سپس عناصر مورد نظر قانون اساسی را- که همان رییس جمهور و مجلس باشند- مردم با انتخابات بر سر کار آوردند. مدل سوریه که نظام ج.ا.ا. پیشنهاد می‌دهد نیز همین است.

اقتصاد سوریه

متأسفانه از اقتصاد سوریه فقط ویرانه‌ای باقیمانده. اقتصاد سوریه مبتنی بر کشاورزی و سپس نفت بود. نفت بیشتر در «دیر الزور» در شرق سوریه و هم مرز با عراق بود. سوریه نفت با کیفیتی داشت و این نفت باکیفیت را می‌فروخت و نفت باکیفیت پایین‌تر می‌خرید و پس از فراوری روانه بازار می‌کرد. اما با شروع بحران، کشاورزی نابود و مناطق نفت‌خیز نیز به دست تروریست‌ها افتاد و از بین رفت.

صنایع کوچکی هم داشتند که حالا هم کم و بیش کار می‌کنند. در پتروشیمی و صنایع پایین دستی مثل پلاستیک، لوازم منزل و… که اکثراً در حلب بود و الآن اکثراً تعطیل شده‌اند.

شرایط سیاسی

مردم الان اکثراً طرفدار نظام سوریه هستند. مردم ارزیابی می‌کنند ببینند دولت نمی‌گذارد خارجیان در امر کشور دخالت کنند و وحدت ملی را تا حدود زیادی حفظ کرده و از طرفی تروریست‌هایی که از خارج پول می‌گیرند، نه تنها رویه‌ی وحشیانه در پیش گرفته‌اند بلکه این رویه‌ی وحشیانه را به عنوان فرهنگ خود تلقی کرده‌اند. لذا این نیست که این تروریست‌ها فقط شکم می‌درند و آن را در اینترنت منتشر می‌کنند و به عنوان نماد قدرت برای خود مطرح می‌کنند. یکی از دیپلمات‌های غربی که به ایران آمده بود، گفته بود که اگر الان انتخابات برگزار شود، قطعاً آقای بشار اسد برنده‌ی انتخابات است. در مورد نظر آوارگان نیز باید دید که آنان چه کسی را به عنوان عامل آوارگی خود می‌دانند.

انتخابات سوریه باید بدون دخالت خارجی باشد. خارجی‌ها مصیبتی بزرگ برای سوریه و مردم سوریه هستند. همه‌ی آنهایی که در سوریه دخالت می‌کنند- چه کمک پولی به تروریست‌ها می‌کنند، چه کمک تسلیحاتی و چه لجستیک و…- همه برای سوریه مصیبت هستند.

موضع‌گیری ترکیه در قبال سوریه نیز آرام آرام عوض می‌شود. آن‌ها کم‌کم مذاکرات سیاسی را راه حلی جایگزین برای دخالت نظامی می‌بینند. چون ترکیه از دو جهت، هم از لحاظ بین المللی و هم از لحاظ شرایط داخلی، ناچار به این تغییر موضع استراتژیک است. ترکیه سرمایه‌ی نظامی زیادی برای تروریست‌ها گذاشته بود و سازمان امنیت ترکیه بانی اصلی این کار بود.

قضیه ارتش مردمی سوریه نیز مثل بسیج ماست؛ تعدادی از بچه‌های هر محل که اهالی محل را می‌شناسند و اجازه‌ی ورود غریبه به محل را نمی‌دهند و نمی‌گذارند تروریست‌ها به محله‌ها نفوذ پیدا کنند و مواد منفجره با خود بیاورند. قبلاً ارتش به پاکسازی شهری اقدام می‌کرد و به محض رفتن ارتش، تروریست‌ها به شهر نفوذ کرده و آن فجایع را به وجود می‌آوردند. در مناطقی مانند حلب هم که تروریست‌ها با خود درگیر شده‌اند. پس کار ارتش نیز خوشبختانه آسان‌تر از گذشته شده است.

ارسال دیدگاه