– سلام جناب آقای شیخ الاسلام. در رابطه با نبرد قلمون و تاثیر آن بر مذاکرات ژنو 2 از شما سؤال داشتم.
– نبرد قلمون از نظر نظامی بسیار ارزشمند است، چون محل عبور تسلیحات از لبنان برای شرق حمص و حتی شرق سوریه بود. تروریستها در لبنان پایگاه دارند و آن قسمت از قوای آنها که از سوریه فرار میکنند به آنجا میروند. متأسفانه کنترل خوبی روی بنادر لبنان وجود نداشته و از این طریق، از خارج برای نیروهای تروریستی اسلحه وارد میشود و دلالهای اسلحه نیزـ که در ازای پول دست به قاچاق اسلحه میزنندـ در آنجا حضور دارند. فتح قلمون راه را برای ورود این سلاحها به درون سوریه میبندد، یعنی این پیروزی مانند پیروزی القصیر با ابعاد دیگری است. القصیر غرب حمص را مسلح مینمود و قلمون شرق آن را. اما در رابطه با مذاکرات ژنو باید گفت که در این مذاکرات باید معارضینی حضور یابند که بتوانند آتشبس را تضمین کنند. اگر یک عده از معارضین وارد مذاکرات ژنو شوند و عدهی دیگر در سوریه به ادامهی جنگ بپردازند، این مذاکرات چه ارزشی دارد؟ مذاکرات برای این است که آتشبش صورت بگیرد و به کسانی که در این بحران لطمه دیدهاند رسیدگی شود، مثلاً کسانی که خانهی خود را از دست دادهاند یا عضوی از خانوادهی آنها شهید یا کشته شدهاست و یا آواره گردیدهاند. بعد از آتشبس، مذاکرات میتواند شروع شود. اکنون تیمی که قرار است از طرف معارضین وارد مذاکره شود یا خود پیشنهاد حضور در مذاکرات را دارد، فاقد این توانایی است و مذاکرهکردن با این افراد نمیتواند چیزی را حل نماید. دولت سوریه برای بهبه و چهچه گفتن دور میز وارد این مذاکرات نمیشود، بلکه برای این در مذاکرات حضور مییابد تا در میدان عمل تحولی صورت بگیرد و در میدان عمل جنگ و خونریزی متوقف گردد. بنابراین در حال حاضر یکی از مشکلات اساسی، اینست. ممکن است که کسی نیز صرفاً برای دور هم نشستن در مذاکرات خواهان شرکت در مذاکرات ژنو باشد که این امر نیز ممکن است، ولی چیز سازندهای از آن بیرون نمیآید. محصول سازنده وقتی میتواند به دست آید که طرفین مذاکره مشخص باشند. یک طرف مذاکره دولت سوریه است که میتواند به ارتش دستور آتشبس بدهد ولی طرف دیگر پراکنده و پاشیده است و هیچ کس دیگری را قبول ندارد. آنهایی که در میدان هستند، سیاسیون را قبول ندارند و سیاسیون مبارزان مسلح را قبول ندارند. حتی معارضین میدانی نیز گهگاه با یکدیگر وارد جنگ میشوند؛ یعنی جبههی معارضین دولت سوریه هیچ حسابی ندارد.
– بهنظر میرسد که نبرد قلمون تبعاتی داشت که در وقایع امنیتی لبنان بیتأثیر نیست. ارزیابی شما در این مورد چیست؟
– وقتی که در قلمون عملیات پاکسازی توسط ارتش سوریه صورت گرفت، تعداد بسیار زیادی از تروریستها به لبنان فرار کردند.
– آیا این یک ریشهی خارجی دارد؟
– بله! از خارج آمدهاند و به همانجا نیز فرار کردند. برخی از آنها خارجی و برخی دیگر سوری هستند که به لبنان رفتهاند. این تروریستهایی که به آنجا رفتهاند هم برای لبنان و هم برای سوریه دردسر هستند. همچنین روابط سوریه و لبنان را نیز خراب میکنند، چون این تروریستها از خاک لبنان وارد سوریه میشوند.
– آیا سازمانهای اطلاعاتی کشورهای حاشیهی خلیج فارس نیز در این مسئله ورود دارند؟
– بله! حتماً ارتباط دارد. این تروریستها را این سازمانها ایجاد کردند.
– به نظر شما اهداف این سازمانهای اطلاعاتی در ایجاد و توسعهی گروههای تروریستی در منطقهی شامات با قضیهی هستهای ایران دارای ارتباط است؟ آیا شما انفجاری را که در مقابل سفارت ایران در لبنان رخ دارد، مرتبط با مسئلهی هستهای ایران میدانید؟
– تروریستها میخواهند آتش ناامنی را در کشورهای منطقه گسترش دهند. بنابراین اگر در جایی به آنها فشار میآید، به جای دیگری میروند و این چیزی است که باید حتماً از آن جلوگیری شود.
– آیا کشیده شدن این درگیریها را به ایران، با توجه به اینکه اینگونه حوادث در ایران (مثلاً سیستان و بلوچستان) نیز اتفاق افتادهاست، میتوان مرتبط با حوادث سوریه دانست؟
– به نظر من این سؤال، سؤال خوبی نیست.
– مسائل هستهای ایران چطور؟
– این دو تا را نباید با یکدیگر قاطی کرد. به نظر من شما نباید مسائل ایران و سوریه را با هم قاطی کنید. تروریستهای سوریه یکسری آدمکشند. چه ربطی به مسئلهی ایران میتواند داشته باشد؟
– از این جهت این سؤال را میپرسم که با توجه به حمایت ایران از دولت سوریه، آیا ممکن است که در مذاکرات هستهای، ایران مجبور به قطع حمایتهای خود از دولت سوریه گردد؟
– اصلاً به نظر نمیآید که ایران سوریه را فدای مسائل هستهای خود کند و حتی به نظر من این دو مسئله هیچ ربطی به یکدیگر ندارند و از هم جدا هستند.
– ارزیابی شما از سفر آقای «نبیه بری» به ایران چیست؟
– این سفر، سفر بسیار خوب و بهموقعی است و سفری است که میتواند بسیار سازنده باشد، البته به این بستگی دارد که راجعبه چه چیز مذاکره شود. لبنان، کشوری همپیمان و مواضع فکری و سیاسی آن به ما نزدیک است.
– میخواهم نظر خودِ شما را راجع به مذاکرات هستهای بدانم؟
– مذاکرات هستهای خوب پیش رفتهاست. به هر حال این مذاکره است. در این مذاکرات یک طرف ایران و طرف دیگر 6 کشور هستند.
– در این مذاکرات و توافقنامهای که صورت گرفت نکات مبهمی وجود دارد مانند آبسنگین اراک، حق غنیسازی و…
– اینها همش نوشته شدهاست، البته من هنوز سند را ندیدهام.
– خوب چرا آقای «جان کری» گفت که ایران حق غنی سازی ندارد؟
– اشتباه نکنید. «جان کری» میگوید که در NPT حق غنیسازی وجود ندارد. اما ما میگوییم که شما؛ «آقای کری» NPT را خوب نمیفهمید! حق غنیسازی وجود دارد. همین که اسرائیلی ها ناراحت هستند، به نظرم خوب است.
– یعنی شما مذاکرات را سازنده می دانید؟
– بله! مذاکرات، مذاکرات خوب و مفیدی بودهاست. زمانی که میگوید که شما بیش از 5% حق غنیسازی ندارید، یعنی غنیسازی 5% را قبول دارد.
– پس اینکه آقای «کری» گفت که ایران حق غنیسازی ندارد چه؟
– وی مزخرف میگوید. وقتی میگوید که حق غنیسازی بیشتر از 5% ندارید، یعنی خود غنیسازی 5% را قبول دارد دیگر.
– ممنونم از لطف شما. تشکر.