– ضمن عرض سلام اینجانب قصد دارم که از شما در رابطه با تشدید درگیریهای اخیر میان گروههای تروریستی سؤال کنم. در حال حاضر شاهد هستیم که جبههبندی در گروههای تروریستی به گونهای شدهاست که یک تروریست یا همراه داعش است و یا بر علیه داعش. همانطور که مستحضر هستید در حال حاضر جبهه النصره و ارتش آزاد سوریه در مناطق مختلف با داعش درگیر هستند….
– البته شما باید در نظر داشتهباشید که جبهه النصره و ارتش آزاد نیز در جاهای دیگر با هم درگیر هستند، بنابراین نباید اشتباه کنید!
– بله! شما درست میفرمایید و ادامه سؤال اینجانب نیز در همین رابطه است. منتها در ابتدا قصد دارم که روی درگیریهای جبهه النصره با داعش بهویژه در منطقه دیر الزور تمرکز کنم. سؤال اینجانب این است که ادامه این درگیریها را شما چگونه ارزیابی مینمایید؟
– در وهله اول باید دید که این درگیریها برای چیست!
– بله! با این حساب به نظر شما آیا این اختلافات در سطوح ارشد القاعده وجود دارد یا صرفا مربوط به مناطق نفتخیز میباشد؟
– بسم الله الرحمن الرحیم، متاسفانه به خاطر اشتباهات غربیها -بالاخص ارتش آمریکا- و بعضی از مزدوران منطقهای آنها و سازمانهای اطلاعاتی منطقهای -که غلام حلقه به گوش سازمانهای اطلاعاتی غربی و آمریکایی هستند- ما دچار فتنه زشت و پدیده شوم تکفیری شدهایم؛ پدیدهای که ….. اسرائیل از نظریهپردازان آن است. اکنون دیگر این نوع تروریسم، یک ابزار برای تحقق اهداف سیاسی نیست –اگرچه حتی اگر برای این هدف نیز استفاده میشد محکوم بود- بلکه تبدیل به یک فرهنگ و دین شدهاست. این نوع تروریسم درصدد به دست آوردن سرزمین است تا در آن حکومتی را که در تقابل با مردمسالاری دینی و برای جلوگیری از رشد و گسترش انقلاب اسلامی نظریهپردازی کردهاست برپا کند. بنابراین این دین جدید به دنبال خاک و سرزمین میباشد و متاسفانه در افغانستان، عراق و سوریه آن را به دست آورده است. این گروهها به دنبال یک سیستم …. بوده و رای دادن و پارلمان را حرام میدادند و بر حرام بودن آن نیز فتوا دادهاند. آنها سیستمی تحت عنوان «امیری» دارند که طی آن یک فرد امیر شده و در راس قرار میگیرد و به این ترتیب دین، دنیا و آخرت مردم به فرمان این امیر است. در این سیستم هرچه که این امیر بگوید اسلام است و الی آخر. چنین سیستمی را شما میتوانید در عربستان مشاهده کنید که پادشاه عربستان در آنجا بهعنوان امیر ریاض حضور دارد. از این رو درگیریهای موجود میان این گروهها نیز بر سر این خاک و سرزمین و قسمتی است که میخواهند در آن چنین حکومتی را برقرار کنند. ادعای گروهک داعش ایجاد حکومت یکپارچه عراق و شام است و این داستان علیالخصوص برای آن منطقه استراتژیکی که بین اردن، عراق، سوریه و عربستان در دستشان بود موضوعیت دارد. منطقه مد نظر اینجانب در عراق است. این منطقه حساس در دست داعشیها بود و بدین وسیله آنها میتوانستند که به راحتی از عربستان، سوریه و اردن به عراق بیایند؛ یا بهعبارت دیگر از عربستان به عراق میآمدند و از آنجا به سوریه و اردن میرفتند. بدینترتیب مثلث خطرناکی در دست آنها افتادهبود و آنها آنجا را به محل ترانزیت کالاهای مرگبار تبدیل کردهبودند. از همانجا نیز آنها از این قدرت ترانزیتی خود برای تسلط بر دیگر گروهها استفاده نمودند، یعنی زمانی که عربستان میخواست که به سوریه اسلحه بفرستد نیروهای داعش محمولهها را میگرفتند و منتقل میکردند. اصلا از اینجا بود که ایده شام وارد القاعده عراق شد، چون آنها میگفتند که حیات گروههای تروریستی سوریه در دست ماست و این ماییم که داریم اسلحه را میدهیم و این اسلحهها باید از معابر ترانزیتی ما عبور کند. این موقعیت ترانزیتی آنها را مدعی شام نیز کرد و شروع به عضوگیری در سوریه کردند تا در یک هماهنگی با القاعده بتوانند این کار را انجام دهند. در داخل سوریه نیز القاعده دیگری حضور داشت که بدین ترتیب این دو با یکدیگر اختلاف پیدا میکردند. به دنبال گسترش اختلافات، الظواهری برای کاهش تنشها میان این دو گروه حکم داد، اما آنهایی که عضو داعش بودند قبول نکردند و به دنبال آن این جنگ کماکان ادامه یافتهاست. برای اینکه ناحق بودن مطلق این گروهها بر شما ثابت شود باید گفت که موضوع تنها این نیست که آنها علیه یک حکومت قانونی در عراق و سوریه میجنگیدند، بلکه متاسفانه عربستان برای ساقط کردن حکومت قانونی عراق و نشان دادن اینکه دموکراسی و مردمسالاری در کشورهای عربی کارآمد نیست، وارد این معرکه شد؛ چرا که مردمسالاری و شاهنشاهی مانند جن و بسم الله هستند. پس عربستان این نقش را برای القاعده در داخل عراق قبول داشت. آنها هم میدانستند که عربستانیها نیاز دارند که سلاحها را از خاک عراق رد کنند و به سوریه برسانند، بنابراین آنها از این خاصیت استفاده کردند که خود را در سوریه گسترش دهند. این قسمت جایی بود که عربستانیها آن را قبول نداشتند و بنابراین اختلافات شروع شد. بعدا مشخص شد که هدف آنها تنها این نیست که علیه حکومت قانونی بشار اسد و آقای مالکی بجنگند، بلکه آنها میان خود نیز جنگ دارند و درست برخلاف آیهای که میفرماید «محمد الرسول الله الذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم»؛ آنها میان خود نیز رحماء نبودند و به همین دلیل آنها کافرند و به همین دلیل خود آنها دارند با خودشان میجنگند. این افتضاحی است که در رابطه با این گروهها پیش آمده است.
– درگیری ارتش آزاد با جبهه النصره را چگونه میدانید؟
– درباره ارتش آزاد دیگر نباید چیزی گفت. ارتش آزاد اکنون اصلا وجود ندارد. ارتش آزاد متشکل از یکسری از افراد مفتخور ارتش سوریه است که به امید پول قطریها از ارتش سوریه جدا شدند. این ارتش نه ایدئولوژیک، نه ارتش و نه آزاد است! این ارتش آزاد نیست به خاطر اینکه مزدور سازمانهای اطلاعاتی عربی و آمریکایی میباشد. ارتش آزاد اصلا وجود ندارد، فاقد قدرت است و تنها مانند یک شکل، قیافه و فیگور است. گروههایی مانند جبهه النصره و داعش و… عقیدتی میجنگند و با ارتش آزاد فرق میکنند. سربازان ارتش آزاد به دنبال عیاشی، خانهخریدن، زندگی در خارج و… هستند و مانند ارتش زمان شاه خودمان میباشند که اهل رزم نیستند.
– شما نقش گروههای تروریستی مانند جبهه الاسلامیه را در این دو قطبی چطور میبینید؟
– عربستان قبل از مسائل مصر و پیروزی اخوان در مصر با نیروهای اخوانی که در سوریه ضد بشار اسد میجنگیدند و مورد تایید ترکها نیز بودند، همکاری میکردند و در اینجا قطریها هم پشتیبانی میکردند. اخوانیهای سوریه یک طیف گسترده و چند رنگ بودند اما رنگ اصلی آنها اسلامی بود. در ادامه به دنبال شکلگیری مردمسالاری در مصر، عربستان با این گروهها مشکل پیدا کرد. وقتی مردمسالاری در مصر پیروز شد، عربستانیها ترسیدند که این ویروس خاک خودشان را گرفته و حکومت شاهنشاهیِ آنها را ساقط کند. عربستانیهایی که همراه آمریکاییها و اسرائیلیها علیه مرسی وارد توطئه شدند طبیعی است که از اخوانیهای سوریه نیز دور شوند. در این بین هدف قطر یا نقشی که سازمانهای اطلاعاتی به این کشور دادهبودند این بود که از اخوان پشتیبانی کند. بنابراین عربستان با قطر مشکل پیدا کرد. همچنین عربستان با ترکیه نیز مشکل پیدا کرد زیرا ترکها نیز خوی اخوانی گری دارند. این مسائل باعث شدهاست که یک گروه و دسته دیگری ایجاد شود. الان همه اینها برای خود یک جبهه اسلامی ساختهاند و دارند تلاش میکنند که خودشان را از افکار دیگران به خصوص افکار داعش پاک کنند. در داعش فرماندهان بعثی زمان صدام، فرماندهان جنگی هستند. داعش مخلوطی از بعثیهای زمان صدام علیالخصوص نظامیها و فرماندهان نظامی -که اکنون فرماندهان نظامی داعش هستند- و به اصطلاح علمای تونسی و عربستانی و مردم بدبخت سوریه و عراق است. پیادهنظام داعش مردم بدبخت سوریه و عراق هستند.
– بنابراین به عقیده شما در این جنگ یک سهقطبی وجود دارد؟ یعنی جبهه الاسلامیه از النصره و داعش جداست؟
– بله، آنها یک چیز جدایی هستند. آنها الان بیشتر سعی میکنند تا خودشان را کنار بکشند تا به نوعی بگویند که با خارج ارتباط ندارند و این چنین اقداماتی را محکوم کردهاند. اخیرا نیز تعدادی از این گروهها کنار یکدیگر جمع شدهاند و بیانیهای 8-7 مادهای دادهاند و طی آن اصول خود را گفتهاند و بیان داشتهاند که ما با خارجیها همکاری نخواهیم کرد و از خارجیها پول نخواهیم گرفت و مستقل خواهیم بود و… این ساختاری است که عربستان دارد میسازد.
– شما در صحبتهای خود در فوق اشارهای به نقش کشورهای منطقهای داشتید. حال که شما به عربستان اشاره کردید ما سؤال بعدی خود را در گزارش نمیآوریم منتها آیا شما دعوت آقای ظریف به عربستان را در راستای مسائل سوریه تحلیل میکنید، آیا این در راستای کاهش تنشهاست یا …
– اول باید دید که اصلا دعوتنامهای آمدهاست؟
– اطلاع ندارم، رسما آمدهاست یا نه، البته آقای عبدالهیان این مسئله را تکذیب کردهاست.
– ببینید ما دعوتنامهای دریافت نکردهایم. به هر صورت این آقا مشکلی ندارد و ما با عربستان مسائل زیادی داریم. یکی از این مسائل سوریه است. حال اینکه آیا ما با سوریه توافق میکنیم یا نمیکنیم بنده نظری ندارم. اینجانب مخالف آن نیستم اما برای آن نیز حاضر نیستم خود را به زحمت بیندازم، زیرا که این حرفها و گفتهها نیست که سیاست کشورها را میسازد، بلکه این اهداف است که سیاست کشورها را میسازد. اوایل انقلاب در ایران زمانی که حکومت مردمسالاری دینی میخواست روی کار بیاید و صحبت از دین کردیم، هر دو تایش برای عربستان دارای حکومت شاهنشاهی سخت بود. چرا!؟ چون آنها خودشان را صاحب اسلام میدانستند، اما یک اسلام دیگری داشت روی کار میآمد که خیلی کاراتر بود و با مردم رابطه خیلی بهتری برقرار میکرد، چون اساس آن را مردمسالاری گذاشتهبودند. از طرف دیگر وجود مردمسالاری در ایران هم برای عربستانیها سخت بود چون آنها شاهنشاهی بودند، اما مردم در ایران یک شاهنشاهی را ساقط کردهبودند و حال یک شاهنشاهی نیز در عربستان حضور دارد. در اوایل انقلاب تمام نیروهای شر علیه ما همپیمان شدند. این شر هم داخلی و هم خارجی بود. شر خارجی مثلا آمریکاییها -که نوکرشان در ایران ساقط شدهبود- صدام حسین توسعهطلب، اسرائیل، شاهنشاهیهای عربی و تروریستها همگی علیه ایران عمل کردند. ممکن است که در بعضی جاها یکی جلوتر از سایرین باشد اما آنهای دیگر از وی پشتیبانی میکردند. بهعنوان مثال کودتای نوژه را عناصر داخلی وابسته به شاه با پشتیبانی آمریکاییها، اسرائیلیها، شاهنشاهیهای عربی و صدام انجام دادند. منافقین، تروریسم داخلی و … از طرف صدام حسین و.. پشتیبانی میشد. در جنگ نیز صدام حسین حمله میکرد، آمریکاییها نقشه را میکشیدند، عربستانیها پول را میدادند و منافقین جاسوسی ما را مینمودند. به این مجموعه توجه کنید. این مجموعه در برابر دینسالاری و مردمسالاری ملتها و مقاومت موضع گرفتهاند که منجر به شکلگیری دو تکه تحت عنوان حق و باطل و شر (شیطان بزرگ) و الهیات شد. همین جبهه اکنون در سوریه وجود دارد. به صحنه سوریه نگاه کنید. ترکیه را فعلا کنار بگذارید که بحث آن جداست که البته آن نیز شیطانی است و بعدا نیز خواهم گفت که چرا، اما آیا اکنون آمریکاییها در سوریه هستند یا خیر، عربستانیها هستند یا خیر، تروریستها هستند یا خیر!؟ این تروریستها ماهیتشان با منافقین فرق نمیکند. منافقین در ایران ادعای شیعه بودن میکردند اما دروغ میگفتند و تروریستها نیز در سوریه ادعای سنی بودن میکنند و آنها نیز دروغ میگویند. ممکن است که نوع آنها تفاوت کردهباشد و ادعای آنها فرق کردهباشد اما این خط همچنان ادامه دارد. از آن طرف نیز میبینیم که ایران، حزب الله و ملتها هستند که مردمسالاری میخواهند.