بررسی روند تجاوز سعودی‌ها به یمن

عربستان سعودی با حمله به یمن دست به قمار خطرناکی زده است. تداوم حملات علیه یمن می‏تواند سبب گسیل شدن مهاجران یمنی و البته مهاجرت بیش از یک میلیون سومالیایی که در یمن حضور دارند به سمت کشورهایی نظیر عربستان شود و امنیت اجتماعی در این کشورها را تهدید کند.

مقدمه

یمن که برخی از تحلیلگران از آن به افغانستان جهان عرب و برخی دیگر آنرا به سبب شکست عبدالناصر در دهه شصت، ویتنام جهان عرب می‏نامند، شرایط بحرانی را پشت سر می‏گذارد. حمله عربستان سعودی به یمن که از 26 مارس 2015 آغاز شد این کشور را در آستانه بروز یک فاجعه انسانی قرار داده است؛ فاجعه‏ای که امنیت دیگر کشورها از جمله امنیت عربستان را نیز تهدید می‏کند. در این نوشتار، ضمن شرح چگونگی حمله عربستان به یمن و نگاه آماری به بحران این کشور، بازیگران بحران، علل حمله و وضعیت ائتلاف نظامی مورد بررسی قرار می‏گیرد.

 

1- دلایل حمله به یمن

یمن پس از توافقنامه موسوم به 21 سپتامبر 2014 روزهای پرتنشی را پشت سر گذاشت. با این حال، یمن در دو ماه فوریه و مارس 2015 شاهد اتفاقاتی بود که منجر به مداخله نظامی عربستان سعودی به این کشور شد. در فوریه عوض بن مبارک، رئیس دفتر ریاست جمهوری یمن، توسط نیروهای انصارالله به اتهام جاسوسی و توطئه علیه تمامیت ارضی یمن بازداشت شد. درعین‌حال، عبدربه منصور هادی، رئیس‌جمهوری موقت، و خالد بحاح، نخست‌وزیر یمن، با هدف اعمال فشار بر یمن از سمت خود استعفا دادند. اما انصارالله در واکنش به این اقدام که دارای ریشه خارجی نیز بود، بیانیه قانون اساسی را صادر کرد که مطابق آن شورای ریاست جمهوری تشکیل و مجلس نمایندگان یمن نیز منحل می‏شد. منصور هادی در گام بعدی به شهر عدن فرار کرد و در این شهر که شهری بندری، مرکز یمن جنوبی و دومین شهر بزرگ یمن محسوب می‏شود، با کمک حامیان عربی خود اقداماتی ضد انصارالله انجام داد و خواستار مداخله نظامی شورای همکاری خلیج‌فارس در یمن شد. با این حال، یمن از روز 18 تا 25 مارس شاهد چند اتفاق مهم بود که در نهایت منجر به مداخله نظامی ائتلافی که ریاست آنرا عربستان سعودی بر عهده دارد، شد. «عبدالکریم الخیوانی»، نماینده جنبش انصارالله روز 18 مارس ترور شد. روز 20 مارس نیز چند انفجار تروریستی در مساجد حشحوش و بدر در صنعا، پایتخت یمن، رخ داد که طی آن صدها نفر از نیروها و حامیان انصارالله کشته و زخمی شدند.

نیروهای انصارالله نیز در واکنش به این انفجارها، ابتدا به سمت شهر تعز، سومین شهر بزرگ یمن، حرکت کرده و کنترل کامل این شهر و فرودگاه آنرا در اختیار گرفته و توانستند بر ساختمان‌های دولتی، نظامی و دادگستری شهر تعز تسلط یابند. نیروهای انصارالله پس از کنترل تعز، به سمت شهر عدن که کانون توطئه علیه انصارالله بود و منصور هادی نیز در آنجا حضور داشت، حرکت کرده و روز 25 مارس توانستند کنترل این شهر را نیز در اختیار گیرند. منصور هادی بار دیگر و این بار از عدن فرار و به خارج از یمن گریخت. کنترل انصارالله بر شهر جنوبی و راهبُردی عدن به منزله پایان دوران انتقالی منصور هادی و شکست طرح ابتکاری سال 2011 شورای همکاری خلیج‌فارس بود. از این‏رو، عربستان سعودی که از مخالفان اصلی به قدرت رسیدن انصارالله و تشکیل دولت مردمی در یمن است و از روز 23 مارس نیز تعداد نیروهای نظامی خود در مرزهای با یمن را افزایش داد، منصور هادی را رئیس‌جمهور مشروع یمن اعلام و از روز 26 مارس با هدف آنچه که بازگرداندن مشروعیت به یمن عنوان شد، عملیات موسوم به «طوفان قاطع» را علیه یمن و انصارالله آغاز کرد. آمارها از بحران کنونی یمن حاکی از این است که این کشور در آستانه وقوع یک فاجعه انسانی قرار گرفته است.

2- نگاه آماری به یمن و بحران در این کشور

حمله عربستان به یمن ضمن اینکه هزاران کشته و زخمی داشته است، وخامت شرایط معیشتی مردم این کشور را تشدید کرده است. دست کم طی دو هفته ابتدایی جنگ 519 نفر کشته و 1700 نفر نیز زخمی شدند. یونیسف اعلام کرد طی دو هفته ابتدایی جنگ دست کم 74 کودک کشته و 44 نفر دیگر نیز زخمی شدند. (Gazali, 13 April 2015: 2) سازمان ملل متحد نیز اعلام کرد که امنیت غذایی در یمن به شدت کاهش یافته است و در نتیجه خشونت کنونی بیش از 12 میلیون یمنی از ناامنی غذایی رنج می‏برند. (UN News Centre, 16 April 2015) یونیسف نیز هشدار داد که بحران غذا و سوخت در یمن در حال شدت گرفتن است زیرا کشتی‏های حامل سوخت و گندم نمی‏توانند وارد بندر حدیده در غرب یمن شوند. طبق آمار برنامه جهانی غذای ملل متحد (WFP) تنها در شهر عدن از جمعیت یک میلیون نفری این شهر (Naylor, 6 April 2015: 4) بیش از 105 هزار نفر طی دو هفته اول جنگ آواره شدند. (UN News Centre, 16 April 2015)

3- بازیگران بحران کنونی یمن

بازیگران بحران کنونی یمن را می‏توان به دو دسته بازیگران داخلی و خارجی تقسیم کرد. بازیگران داخلی شامل انصارالله، منصور هادی و هواداران وی، علی عبدالله صالح و هواداران وی و القاعده و بازیگران خارجی نیز شامل عربستان سعودی و بازیگران بین‏المللی به رهبری آمریکا هستند.

الف) بازیگران داخلی

     1. جنبش انصارالله: بدون تردید جنبش انصارالله که عبدالملک الحوثی رهبری آنرا بر عهده دارد، قدرتمندترین و سازمان‏یافته‏ترین گروه سیاسی-نظامی یمن کنونی محسوب می‏شود که اصلی‏ترین مطالبه آن، تدوین قانون اساسی جدید، برگزاری انتخابات رقابتی، تشکیل دولت دموکراتیک و گذر یمن از دوران انتقالی است.(Ahelbarra, 20 January 2015)  «تونی کارتالوچی»، نویسنده آمریکایی و محقق ژئوپولیتیک، عنوان می‏کند که جنبش انصارالله در حقیقت تنها نیروی موجود در یمن هستند که با القاعده در شبه‌جزیره عربستان مبارزه می‌کنند. (Cartalucci, 26 March 2015: 3)

     2. منصور هادی و هواداران وی: عبد ربه منصور هادی که در زمره اهل سنت یمن است و در سال 2012 رئیس‌جمهور شد، از بازیگران اصلی بحران کنونی این کشور محسوب می‏شود. منصور هادی با فرار به شهر راهبُردی عدن ضمن اینکه تلاش کرد دولتی موازی در این شهر جنوبی تشکیل دهد، از عربستان سعودی و شورای همکاری خلیج‌فارس خواست تا در یمن مداخله نظامی کنند. درحالی‌که با تصرف عدن توسط انصارالله موقعیت منصور هادی و هواداران وی در این شهر به شدت تضعیف شده بود، با حمله عربستان بار دیگر هواداران منصور هادی با نیروهای انصارالله درگیر شده و ضمن اینکه بخشی از ناامنی‏های کنونی یمن را تشکیل می‏دهند، با ائتلاف نظامی علیه این کشور نیز همکاری می‏کنند. اما نکته مهم این است که منصور هادی میان اکثریت جمعیت یمن بی‏اعتبار است (The Economist, 4 April 2015) و برخلاف آنچه که عربستان سعودی و حتی شورای امنیت سازمان ملل عنوان می‏کنند در یمن مشروعیت ندارد.

     3. علی عبدالله صالح و هواداران وی: سومین گروه از بازیگران داخلی تحولات کنونی یمن را علی عبدالله صالح و هواداران وی تشکیل می‏دهند. عبدالله صالح که در سال 2012 پس از 33 سال با طرح شورای همکاری خلیج‌فارس از قدرت کنار رفت، سودای بازگشت به قدرت و یا سهیم شدن در قدرت را در سر دارد. اگرچه صالح از قدرت در سال 2011 کنار رفت اما حزب کنگره ملی که صالح ریاست آنرا بر عهده دارد، در دوره منصور هادی نیز سهم زیادی در قدرت داشته است و همچنان شمار زیادی از گارد ریاست جمهوری به صالح و خانواده وی وفادار هستند.

     4. القاعده: القاعده یکی از بازیگران اصلی بحران کنونی یمن است که در کنار ائتلاف نظامی به رهبری عربستان با انصارالله در حال جنگ است. گلوبال ریسرچ از القاعده به عنوان «دارایی آمریکا» در یمن نام می‏برد. (Cartalucci, 26 March 2015: 3) اگرچه شمار نیروهای القاعده در یمن طی سال‏های اخیر افزایش یافته است اما واقعیت این است که یمن سرزمینی است که القاعده حتی پیش از سال 2011 نیز حضور گسترده‏ای در آن داشته است؛ به طوری که اغلب بادی‏گاردهای بن لادن در دهه 1990 از یمن استخدام می‏شدند. (Tim Lister, 23 November 2011: 3) جنگ میان انصارالله و نیروهای القاعده بخش مهمی از تحولات کنونی یمن را تشکیل می‏دهد و انصارالله عقب راندن القاعده از شهرهای جنوبی یمن را بر مقابله با عربستان ارجحیت داده است.

«تونی کارتالوچی»، نویسنده آمریکایی و محقق ژئوپولیتیک، عنوان می‏کند که جنبش انصارالله در حقیقت تنها نیروی موجود در یمن هستند که با القاعده در شبه‌جزیره عربستان مبارزه می‌کنند.

ب) بازیگران خارجی

     1. عربستان سعودی: عربستان سعودی مخالف اصلی قدرت گرفتن انصارالله در یمن است که رهبری ائتلاف نظامی علیه این کشور را بر عهده دارد. عربستان سعودی در جنگ علیه یمن از حمایت قبیله الاحمر که از بزرگ‏ترین قبایل یمن است، حزب اخوانی الاصلاح و گروه‏های سلفی یمن و هواداران منصور هادی بهره می‏گیرد. (Wehrey, 26 March 2015: 3) نکته مهم این است که عربستان سعودی در سال 2006 در اجلاس لندن از سوی کشورهای غربی موظف شد تا در بحران یمن (جنگ میان حوثی‏ها و حکومت عبدالله صالح) مداخله کند. عربستان در سال 2009 نیز پس از آنکه حوثی‏ها در جنگ با حکومت صالح به پیروزی‏هایی دست یافته بودند، علیه حوثی‏ها وارد جنگ شد که طی آن 130 افسر عربستانی کشته شدند و نیروهای حوثی تا عمق 25 کیلومتری مرز عربستان نیز نفوذ کردند. عربستان اکنون در حالی بار دیگر علیه حوثی‏های یمن وارد جنگ شد که در سال 2014 حوثی‏ها را به عنوان یک سازمان تروریستی معرفی کرد. (Ahelbarra, 20 January 2015)

     2. بازیگران بین‏المللی به رهبری آمریکا: تردیدی نیست که حمله عربستان به یمن با موافقت آمریکا انجام شد. عادل الجبیر، سفیر عربستان در واشنگتن، و برخی از مقامات آمریکایی آشکارا اعلام کردند که آمريکا از این حمله اطلاع داشته و از آن حمایت اطلاعاتی و لجستیکی انجام می‏دهد. بدون تردید آمریکا نقش اصلی را در تصویب قطعنامه شورای امنیت درباره بحران یمن که طی آن خواستار توقف ارسال سلاح به جنبش حوثی‏ها شد، ایفا کرد. این قطعنامه که با 14 رأی مثبت و تنها یک رأی ممتنع روسیه به تصویب رسید، به منزله مشروعیت دادن شورای امنیت به حمله عربستان علیه یمن است.

عربستان سعودی در جنگ علیه یمن از حمایت قبیله الاحمر که از بزرگ‏ترین قبایل یمن است، حزب اخوانی الاصلاح و گروه‏های سلفی یمن و هواداران منصور هادی بهره می‏گیرد.

4- علل حمله عربستان به یمن

عربستان روز 26 مارس حمله به یمن را آغاز کرد. این حمله که نشانه جنون آل‌سعود از تحولات منطقه است، به نوعی تبدیل شدن سیاست پنهان عربستان به سیاست آشکار مداخله در امور داخلی کشورهای عربی محسوب می‏شود. «شیرین هانتر»، استاد دانشگاه جورج تاون آمریکا، ترکیبی از ترس، عصبانیت و جاه‏طلبی را در زمره علل حمله عربستان سعودی به یمن عنوان می‏کند. هانتر عنوان می‏کند که «سعودی‏ها نسبت به ظهور هر دولتی در یمن که تحت کنترل آنها نباشد، بدگمان هستند به ویژه اگر قرار باشد شیعیان نیز در آن نقشی ایفا کنند. ترس آنها از این است که مبادا دست یافتن شیعیان یمن به چنین توفیقی منجر به آن شود که جمعیت شیعه عربستان نیز سهم سیاسی بیشتری را مطالبه کنند. علاوه بر این، سعودی‌ها همواره نسبت به ایران و نقش آن در منطقه بدگمان بوده‏اند و این مطلب حتی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی هم صدق می‏کرد. اما، در آن زمان به دلیل تهدید ناشی از اتحاد جماهیر شوروی سابق و اعراب رادیکال، سعودی‏ها چاره‌ای جز تحمل ایران نداشتند حال آنکه سعی می‏کردند تا به طور همزمان از نفوذ این کشور در منطقه خلیج‌فارس و حتی کشورهایی چون پاکستان و افغانستان بکاهند. در حال حاضر، سعودی‏ها فکر می‏کنند که پررنگ‏تر شدن نقش شیعیان در دولت یمن به افزایش نفوذ ایران در این کشور دامن می‏زند. علاوه بر این سعودی‏ها از توفیق ایران در عراق به ویژه در امر مهار داعش عصبانی هستند. در نهایت، دولت پادشاهی عربستان همواره توسعه‏طلب بوده و با قرار دادن خود در جایگاه رهبری اعراب جهان خواهان کنترل خلیج‌فارس و دریای سرخ است که این بخش از سیاست عربستان سعودی به سال‏های دهه 1970 باز می‏گردد. (پایگاه خبری- تحلیلی بصیرت، 15 فروردین 1394)

به طور کلی می‏توان 3 عامل را به عنوان علل اصلی حمله عربستان به یمن معرفی کرد که عبارتند از: اهمیت جغرافیایی یمن، توازن قدرت منطقه‌‏ای و بحران قدرت در عربستان.

4-1- اهمیت جغرافیایی یمن

یکی از مهم‏ترین دلایل حمله عربستان به یمن، حمایت هشت کشور از این حمله و حمایت آشکار آمریکا از عربستان مربوط به اهمیت جغرافیای یمن است. اهمیت جغرافياي سياسي يمن را می‏توان از دو بعد اهمیت آن برای عربستان و اهمیت آن برای دیگر بازیگران بیان کرد.

الف: اهمیت جغرافیای یمن برای عربستان سعودی

موقعیت جغرافیایی یمن برای عربستان سعودی از اهمیت ویژه‏ای برخوردار است. عربستان نگرانی امنیتی و اقتصادی از بحران یمن دارد. «آنتونی کوردزمن» عنوان می‏کند که یمن برای ثبات عربستان سعودی و شبه جزیره عرب از اهمیت زیادی برخوردار است. یمن در شمال و غرب با عربستان هم‏مرز است. عربستان 1458کیلومتر مربع مرز مشترک با یمن دارد.» (Cordesman, 26 March 2015: 5) به لحاظ اقتصادی نیز پالایشگاه‏های بندر عربستانی «Yanbu» در شمال شهر بندری عدن قرار گرفته‏اند. (Tim Lister, 23 November 2011: 3) نکته مهم دیگر این است که عربستان بخش زیادی از صادرات نفت خود را از تنگه باب‏المندب انجام می‏دهد و نگران این است که تغییر قدرت در یمن سبب بروز مشکل در صادرات نفت این کشور شود.

ب: اهمیت جغرافیای یمن برای دیگر بازیگران حامی مداخله نظامی

يمن ميان دو درياي مهم سرخ  و اقيانوس هند قرار دارد. علاوه بر تنگه راهبردی باب‏المندب، خلیج عدن و جزایر سوکوترا  نیز در کشور یمن قرار گرفته و بر اهمیت تحولات این کشور افزوده است. تنگه باب‏ المندب که در بخش شمال غربي و شمال شرقي به يمن مي‏رسد برای تجارت دریایی بین‏المللی و کشتی‏های انرژی حائز اهمیت است و به عنوان شاهراه تجارت آسيا، اروپا و آفريقا، دو سوم تجارت دريايي جهان را در خود جاي داده است. تنگه باب‏المندب میان یمن، جیبوتی و اریتره قرار گرفته و دریای سرخ را به خلیج‌فارس و شمال آفریقا وصل می‏کند. این تنگه برای آمریکا به حدی اهمیت دارد که آنرا در لیست مراکز هفت‏گانه استراتژیکی کشتی‏های نفتی جهان قرار داده است. در سال 2013 حدود 3 میلیون و هشتصد هزار بشکه نفت و تولیدات نفتی از تنگه باب‏المندب روانه بازارهای انرژی شده است. علاوه بر قرار گرفتن بخش‎‏هایی از باب‏المندب در یمن، خلیج عدن و جزایر راهبُردی سوکوترا نیز در این کشور قرار دارد. (Gazali, 13 April 2015: 3-4)

جغرافیای یمن برای کشورهای نفتی خلیج‌فارس و برای کشورهایی نظیر مصر و سودان نیز اهمیت دارد. تنگه باب‏المندب نقطه اتصال خلیج‌فارس به شمال آفریقا است. بستن تنگه باب‏المندب می‏تواند مانع دسترسی تانکرهای نفتی خلیج‌فارس به کانال سوئز شود و آنها را به سمت نوک جنوب آفریقا منحرف کند که هم سبب افزایش زمان در تحویل نفت و هم افزایش هزینه می‏شود. (Gazali, 13 April 2015: 5)

4-2- توازن قدرت منطقه‏‌ای

برخی از تحلیلگران علت حمله عربستان به یمن را در سطح منطقه‏ای و به رقابت میان ایران و عربستان مرتبط دانسته و عنوان می‏کنند که عربستان در بحران‏های سوریه، عراق و لبنان تاکنون در مقابل ایران شکست خورده است و اکنون دست برتر انصارالله در یمن را نیز شکست دیگری برای خود می‏داند که حتی از شکست در سه حوزه دیگر نیز بدتر است. تحلیلگرانی نظیر «لینا خطیب» بر این باور هستند که یمن یک کارت سیاسی در دستان عربستان است تا بتواند درباره موضوعاتی نظیر سوریه با ایران معامله کند. (Khatib, 1 April 2015: 1-4)

4-3: بحران قدرت در درون خاندان آل سعود

برخی از تحلیلگران عوامل داخلی عربستان به خصوص جنگ قدرت میان شاهزادگان را عامل حمله عربستان به یمن می‏دانند. جاه‏طلبی ملک سلمان و محمد بن سلمان و رقابت برای قدرت در میان خاندان آل سعود نیز یکی از دلایل تصمیم جنون‏آمیز عربستان برای حمله به یمن است. ملک سلمان معتقد است اگر محمد بن سلمان بتواند در جنگ علیه یمن پیروز و به عنوان یک جنگاور معرفی شود، می‏تواند وجهه خود در میان آل سعود و میان مردم عربستان را نیز تقویت کند و انتقال سیاسی آرامی در عربستان انجام شود. (Jansen, 11 April 2015: 3)

عربستان سعودی با حمله به یمن دست به قمار خطرناکی زده است. تحلیلگران عنوان می‏کنند که اقدام عربستان برای حمله به یمن نشان می‏دهد که شاه سالخورده و جدید عربستان تحت نفوذ پسرش محمد بن سلمان که وزیر دفاع این کشور است، قرار دارد.

5- ائتلاف نظامی شکننده

عربستان سعودی تلاش زیادی انجام داد تا کشورهای زیادی از جمله پاکستان و ترکیه را با خود در جنگ علیه یمن همراه کند اما مجلس پاکستان به بی‏طرفی این کشور در این جنگ رأی داد و ترکیه نیز به نوعی خواستار حل بحران یمن از راه دیپلماتیک شد. بر این اساس، ائتلافی که به رهبری عربستان علیه یمن شکل گرفت و اعلام شد که شامل 10 کشور به علاوه عربستان است، تنها شامل 8 کشور به علاوه عربستان است. درعین‌حال،اگرچه 8 کشور شامل چهار عضو شورای همکاری خلیج‌فارس‌ (عمان بر خلاف دیگر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‌فارس از مشارکت در نبرد ضد حوثی‏ها و تجاوز به خاک یمن مخالفت کرد و حاضر نشد در این تجاوز عربی مشارکت و حضور داشته باشد) اردن، مصر، سودان و مراکش در تجاوز نظامی عربستان علیه یمن مشرکت دارند اما نوع و میزان مشارکت 8 کشور نشان می‏دهد که این ائتلاف نظامی قوی نیست و ائتلافی شکننده است. در این جنگ، مصر حمایت دریایی از ائتلاف نظامی انجام می‏دهد اما مجموع جنگنده‏های شش کشور امارات، اردن، کویت، بحرین، سودان و قطر با مشارکت عربستان سعودی برابر است که در جدول زیر آمده است: (Thompson and Torre , 30 March 2015: 1)

کشورها

عربستان سعودی

امارات

قطر

اردن

کویت

بحرین

سودان

مراکش

میزان مشارکت

100 جنگنده + 150 هزار نیروی نظامی

30 جنگنده

10 جنگنده

15 جنگنده

15 جنگنده

15 جنگنده

15 جنگنده

15 جنگنده

به نظر نمی‏رسد عربستان متحد قوی‏ای نیز برای حمله زمینی علیه یمن داشته باشد. با این حال، تاریخ نشان داد که حمله هوایی بدون پشتیبانی حمله زمینی منجر به پیروزی نخواهد شد. (Wehrey, 26 March 2015: 5)

 

نتیجه

عربستان سعودی با حمله به یمن دست به قمار خطرناکی زده است. تحلیلگران عنوان می‏کنند که اقدام عربستان برای حمله به یمن نشان می‏دهد که شاه سالخورده و جدید عربستان تحت نفوذ پسرش محمد بن سلمان که وزیر دفاع این کشور است، قرار دارد. اقدام عربستان در حمله به یمن نه تنها این کشور را در آستانه بروز یک فاجعه انسانی قرار داد بلکه سبب افزایش نگرانی‏‏های امنیتی کشورهای همسایه یمن و حتی منطقه شمال آفریقا نیز شده است. تداوم حملات علیه یمن می‏تواند سبب گسیل شدن مهاجران یمنی و البته مهاجرت بیش از یک میلیون سومالیایی که در یمن حضور دارند به سمت کشورهایی نظیر عربستان شود و امنیت اجتماعی در این کشورها را که هم‏اکنون نیز چندان پایدار نیست، تهدید کند. این تهاجم می‏تواند سبب افزایش فعالیت دزدان دریایی در مناطق دریایی شود و عرضه انرژی را با مشکل مواجه کند. استعفای جمال بن عمر، دیپلمات مراکشی، پس از چهار سال فعالیت به عنوان نماینده سازمان ملل در امور یمن، که روز 16 مارس رخ داد نیز می‏تواند سبب تشدید بحران در یمن شود. نکته پایانی این است که همانطور که آمریکا به خصوص در سال‏های اخیر پی برد، پایان دادن به جنگ سخت‏تر از شروع کردن آن است، عربستان نیز اکنون با توجه به ائتلاف شکننده‏ای که تشکیل داد، برای پایان دادن به جنگی که علیه یمن آغاز کرد کار دشواری دارد. حمله عربستان به یمن بازی دو سر باخت برای آل سعود است.

 

—————————————-

منابع:

1- پایگاه خبری- تحلیلی بصیرت، (15 فروردین 1394)، تحولات یمن از نگاه شیرین هانتر/ هراس سعودی‏ها از حکومت مستقل در یمن.

2- Ahelbarra Hashem, (20 January 2015), Yemen Crisis explained, Aljazeera.

3- Cartalucci Tony, (26 March 2015), Saudi Attack on Yemen – The New Normal?, http://www.activistpost.com/2015/03/saudi-attack-on-yemen-new-normal.html

4- Cordesman Anthony, (26 March 2015), America; Saudi Arabia and the Strategic Importance of Yemen, Center for Strategic &International Studies (CSIS).

5- Eia, (25 September 2014), Yemen, www.eia.gov/countries/cab.cfm?fib=ym

6- Jansen Michael, (11 April 2015), Why is Saudi Arabia bombing Yemen?, The Irish Times.

7- Gazali Abdus Sattar, (13 April 2015), the U.S. Geostrategic objectives behind the war in Yemen, Aljazeera.

8- Khatib Lina, (1 April 2015), Saudi Arabia’s Comeback via Yemen, Carnegie Endowment for International Peace

9- Naylor Hugh, (6 April 2015), fighting in Yemen is creating a humanitarian Crisis, Washington Post.

10- The Economist, (4 April 2015), the test for a new Monarchy.

11- Thompson Nick and Torre Inez, (30 March 2015), Yemen: Who’s joining Saudi Arabia’s fight against the Houthis? , CNN.

12- Tim Lister, (23 November 2011), why we should care about Yemen, CNN

13- UN News Centre, (16 April 2015), as Yemen crisis deepens; UN Food relief agency calls on warring factions to allow supply restock.

14- Wehrey Frederic, (26 March 2015), Into the Maelstrom: The Saudi-Led Misadventure in Yemen, Carnegie Endowment for International Peace.

ارسال دیدگاه