بررسی تجاوز نظامی به یمن از منظر سیاست داخلی سعودی

از آنجایی که تداوم جنگ و تجاوز نظامی سعودیها، ناکارامدی عملیات نظامی هوایی در تغییر معادله قدرت میدانی را نشان می‌دهد و نشانه‌های قدرتمندی از همراهی متحدین سعودی برای ورود به جنگ زمینی وجود ندارد، اختلافات درونی سعودی‌ها افزایش خواهد یافت.

مقدمه

بحران یمن بعد از تجاوز نظامی عربستان سعودی و متحدین آن وارد مرحله نوینی شده است. در حالی که ریاض تاکنون سعی داشت تا به صورت غیر مستقیم و از طریق فراهم ساختن حمایتهای سیاسی، اقتصادی و نظامی برای متحدین خود در یمن به تاثیرگذاری بر تحولات این کشور بپردازد، تجاوز نظامی مستقیم و گسترده، سعودیها را به صورت مستقیم و بی‌واسطه با بحران یمن درگیر کرده است. در این شرایط در حالی که عمده تحلیها بر ابعاد منطقه‌ای و بین‌المللی بحران یمن و به خصوص احتمال گسترش آن به منازعه منطقه‌ای گسترده متمرکز است، نگاه به این موضوع از منظر سیاست داخلی عربستان سعودی کمتر مورد توجه و بررسی قرار گرفته است. این غفلت تحلیلی در حالی است که تجاوز سعودیها به یمن  نسبت به سایر مسائل و رفتارهای سیاست خارجی سعودی حداقل از دو جهت ارتباط جدی‌تری با مسائل داخلی این کشور دارد: نخستین مولفه مجاورت جغرافیایی عربستان سعودی با یمن با وجود مرزهای طولانی و همچنین پیوندهای اجتماعی بین مردم دو طرف مرز است و مولفه دوم جدید بودن اقدام نظامی مستقیم خارجی در مجموعه رویکردها و رفتارهای سیاست خارجی سعودی است. با توجه به این موارد آنچه در اینجا در پی بررسی آن هستیم تبیین تجاوز نظامی عربستان سعودی به یمن از منظر سیاست داخلی سعودی است. در این راستا دو محور مهم  مورد بررسی عبارتند از: نسبت تجاوز نظامی با جامعه عربستان سعودی و چالشهای اقتصادی و اجتماعی درون این کشور و؛ تفسیر جنگ یمن از منظر رقابتهای سیاسی درونی خاندان سعودی.

1. جنگ یمن و چالشهای درونی جامعه سعودی

به رغم اینکه اغلب تحلیلگران بر تجاوز نظامی سعودیها به یمن به عنوان اقدامی برای گسترش قدرت و نفوذ منطقه‌ای سعودی و یا ایجاد موازنه در برابر جمهوری اسلامی ایران تاکید دارند و این اقدام را به عنوان گامی در راستای جاه‌طلبیهای منطقه‌ای سعودی تفسیر کرده‌اند، توجه به انگیزه های درونی اقدام نظامی ریاض هم به لحاظ سیاسی و هم به لحاظ اقتصادی و اجتماعی می‌تواند روزنه‌های جدیدی را برای تحلیل نتایج بحران یمن ایجاد کند. این موضوع زمانی اهمیت بیشتری می‌یابد که تصمیم برای حمله به یمن و نتایج احتمالی این تصمیم از منظر چالشها و مشکلات درونی سعودی به شکل جدیدی مورد ارزیابی قرار گیرد.

هر چند در روزها و هفته های نخستین تجاوز نظامی عربستان سعودی به یمن، برخی از تحلیلگران بر بروز نشانه‌هایی از اوج گیری و تقویت حس ناسیونالیستی سعودیها در نتیجه حمله نظامی به یمن سخن راندند، اما با گذشت زمان و دشوار و پیچیده‌تر شدن واقعیتهای میدانی بحران یمن این نوع از تحلیلها کمتر شده و دیدگاههای مبتنی بر چالشهای درونی کشور عربستان سعودی از اهمیت بیشتری برخوردار می‌شوند. بررسی رسانه‌های حکومتی سعودی مانند العربیه و جریانهای همسو با خاندان آل سعود در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی نشانگر تلاشهای گسترده برای بهره‌گیری از این عملیات نظامی برای ایجاد انسجام و همبستگی اجتماعی درونی و تقویت احساسات ملی گرایانه است که در نهایت هدف آن ایجاد مشروعیت برای نظام سیاسی حاکم می‌باشد.  در این راستا بود که دقایقی پس از آغاز حمله هوایی عربستان به یمن، فعالیت در فضای مجازی از سوی کاربران سعودی آغاز شد. آنها با استفاده از هشتگ عملیات «طوفان قاطعیت» از عملیات نظامی حمایت کردند. بسیاری از کاربران، تصاویری از وزیر دفاع جوان عربستان منتشر کردند در حالی که وی مانند ژنرال های ناتو هدایتگر اتاق عملیات نظامی است. همچنین این موضوع القا شد که این جشن در فضای مجازی به افتخار پادشاه جدید و فرزند اوست که قصد دارند نفوذ شیعیان و ایران در حاشیه جنوبی شبه جزیره عربستان را خنثی کنند.[1]

تلاشهای مختلف برای برجسته ساختن حس ناسیونالیستی سعودی در نتیجه تجاوز نظامی سعودی که فضای چندانی را برای مطرح ساختن دیدگاههای مخالف باقی نگذاشته است، برخی از تحلیلگران را به سمت این گزاره سوق داد که سعودیها علاوه بر اهداف منطقه‌ای خواستار مصرف سیاسی داخلی بحران یمن هستند. همچنین این موضوع مطرح شد که در حالی که عربستان سعودی در پی نمایش نوعی از ثبات، اطمینان و اقتدار داخلی است، اما واقعا کشور باثباتی محسوب نمی‌شود.‌ لذا تهدیدات ناشی از مشکلات و تناقضهای قبیله‌ای، فرقه‌ای و طبقاتی داخلی این کشور از تهدیدات موسوم به هلال شیعی بیشتر است. نخبگان سیاسی سعودی چالشهای گسترده داخلی را نادیده می‌گیرند یا تلاش می کنند تا مشکلات داخلی را با سیاست خارجی قاطعانه کم‌رنگ کنند. استفاده از سیاست خارجی به عنوان ابزاری کارآمد برای کنترل پویشهای داخلی در این منطقه برای مدت زمانهای طولانی رایج بوده است. چرا که دشمن خارجی می‌تواند برای ایجاد ملی گرایی و انسجام درونی یا مشروعیت دادن به دولتی امنیتی مورد استفاده قرار گیرد. بر این اساس است که می‌توان تاثیرات سیاسی داخلی جنگ یمن برای پادشاه جدید سعودی و تیم آن را مورد توجه قرار داد. در حالی که ملک سلمان در چند ماه نخست قدرت خود به جاه‌طلبانه‌ترین اقدام در سیاست خارجی چند سال اخیر سعودی مبادرت کرد، اینکه وی بتواند از تاثیرات جنگ یمن بر چالشها و مسائل درونی خود ممانعت کند موضوع ساده‌ای محسوب نمی شود.[2]

به رغم ثروت نفتی و منابع اقتصادی گسترده و شبکه ثروت ٤/١ تریلیون دلاری خاندان آل سعود، بیش از ٢٠ درصد مردم عربستان زیر خط فقر زندگی می‌کنند، بیش از دو سوم جمعیت سعودی زیر سی سال است و سه چهارم بیکاران سعودی در دهه سوم عمر خود هستند. هر چند دولت سعودی برخی اقدامات اقتصادی را آغاز کرده است، اما شکاف اقتصادی گسترده و به خصوص شرایط نسل جوان می‌تواند تهدیدات مهمی را ایجاد کند. همچنانکه موضوعاتی نظیر فقر، فساد و بی‌عدالتی اجتماعی جوانان سعودی را به مستعدترین افراد برای پیوستن به گروههای افراط‌گرا و هواداری از الگوی خلافت اسلامی داعش تبدیل کرده است. تنشهای فرقه‌ای در کشوری که حدود ١٥ درصد جمعیت آن شیعه بوده نیز جنبه دیگری از مشکلات درونی سعودیها را نشان می‌دهد. به خصوص اینکه این بخش از شهروندان سعودی در طول دهه‌های گذشته نوعی از تبعیض سیستمی را شاهد بوده و در حالی که در نفت‌خیزترین مناطق ساکنند، از مشکلات اقتصادی مهمی رنج می‌برند. مجموعه مشکلاتی که جنگ یمن می‌تواند تاثیرات منفی مخربی برای تشدید آنها داشته  و باعث شکل دهی به سطح جدیدی از تهدیدات برای خاندان آل سعود شود.[3]

در مجموع چهار تاثیر منفی مهم و احتمالی ادامه جنگ یمن بر مسائل داخلی عربستان سعودی را می‌توان در موارد زیر خلاصه کرد. نخست اینکه برخی تاثیرات هیجانی و اولیه تجاوز نظامی به یمن با ناکامیهای تدریجی سعودیها در این جنگ پیامدهایی منفی برای احساسات ناسیونالیستی سعودیها و حتی برخی جوامع عربی دیگر دارد. دوم اینکه افزایش هزینه های اقتصادی جنگ در بلندمدت، چالشهای اقتصادی سعودیها را افزایش خواهد داد. به خصوص اینکه با ورود نفت ایران به بازار جهانی در صورت لغو تحریمها در ماههای آینده و در نتیجه کاهش بیشتر قیمت نفت این چالشها بیشتر می شود. سومین موضوع گسترش نقش احتمالی القاعده در شبه جزیره عربی در صورت تداوم جنگ و بی ثباتی و ارتباط نزدیکتر سعودیها با پدیده افراط‌گرایی است. موضوع چهارم تشدید تنشهای فرقه ای شیعی- سنی در عربستان در نتیجه تداوم جنگ به خصوص با تشدید گفتمانهای ضد شیعی در نتیجه جنگ یمن و احتمال تشدید اقدامات امنیتی شیعیان علیه ریاض است.

2. جنگ یمن و رقابتهای سیاسی آل سعود

در حالی که در چند ماه گذشته مرگ ملک عبدالله به عنوان عرصه‌ای برای تشدید رقابتهای درونی آل سعود  و منازعه برای گسترش قدرت و نفوذ مطرح شد، اکنون جنگ یمن به عنوان عرصه نوینی در این خصوص خود را نشان می دهد.  در شرایطی که در خصوص آغاز جنگ یمن گزارشهایی مبنی بر اختلافات رهبران سعودی مطرح شد، در مورد تداوم جنگ و همچنین تاثیرات احتمالی آن بر ساختار قدرت در خاندان سعودی نیز ارزیابی‌های مختلفی وجود دارد. به خصوص اینکه به رغم حمایتهای لجستیک و اطلاعاتی آمریکا بعضی از رهبران سعودی در مورد موفقیت این عملیات تردیدهای جدی دارند.

در زمان شروع تجاوز نظامی، برخی از امرای سعودی مخالفت خود را از همان ابتدا نشان دادند که از بین مخالفین این عملیات می‌توان به مقر بن عبدالعزیز ولیعهد سعودی که مادری یمنی داشته اشاره کرد. همچنین متعب بن عبدالله وزیر گارد ملی به رغم اینکه جرات بیان مخالفت خود به صورت آشکار را نداشته از مخالفین این عملیات نظامی محسوب می‌شود. وی این مخالفت خود را به صورت تلویحی و مخفیانه در دیدار با برخی مقامات نظامی در مقر وزارت گارد ملی بیان کرد و بر لزوم احتیاط بیشتر در جنگ تاکید کرد. همچنین خالدبن طلال از امرای سعودی نیز به شکل غیر رسمی در حساب توئیتری خود از تصمیم ملک سلمان برای حمله به یمن بدون منتظر ماندن برای اجلاس اتحادیه عرب در شرم الشیخ انتقاد کرد و آن را به مثابه عدم احترام به سایر رهبران عرب محسوب نمود.[4]

این اختلافات در حالی است که بر اساس برخی گزارشها، منابع مطلع از اختلافات خاندان سعودی به عنوان روندی برای بازسازی ساختار قدرت اشاره می‌کنند که ملک سلمان آن را به پیش می‌برد. روندی که هدف آن انحلال گارد ملی و ادغام آن در ارتش و در نتیجه پایان دادن به نفوذ متعب بن عبدالله است که به رقابتهای نسل دوم مربوط است. بر این اساس برخی معتقدند جنگ یمن نفوذ آل سلمان در ارتش سعودی را افزایش خواهد داد و فضای مناسبی را برای تحمیل تسلط ارتش تحت تسلط محمد بن سلمان بر گارد ملی ایجاد نموده و در نهایت باعث انحلال گارد ملی درون ارتش سعودی خواهد شد.[5] بر این اساس از یک منظر تجاوز به یمن به عنوان تلاشی برای تضعیف رقبای سیاسی محمد بن سلمان و بن نایف تلقی می شود.

در حالی که عمده‌ترین اختلافات در جنگ یمن به آغاز عملیات نظامی و بین جناح سدیری با مرکزیت محمد بن سلمان وزیر دفاع و محمد‌بن نایف وزیر کشور از یک سو و جناح غیرسدیری با محوریت مقر بن عبدالعزیز ولیعهد و متعب بن عبدالله وزیر گارد ملی مربوط بوده است، تداوم عملیات نظامی و چگونگی آن نیز همچنان مورد اختلاف است. این اختلاف به خصوص بین محمد بن سلمان و محمد بن نایف به عنوان دو شخصیت اصلی پیش برنده جنگ در جریان است. در حالی که بن سلمان خواستار مداخله نظامی زمینی در یمن است، بن‌نایف مداخله زمینی را رد کرده و آن را مشروط به مشارکت کشورهایی مانند پاکستان می‌داند. در این مورد در حالی که اغلب افراد خاندان سعودی دیدگاه بن‌نایف را قبول دارند، تصمیم عمده بر عهده بن‌سلمان است، لذا تلاشهایی برای متقاعد کردن امریکایی‌ها برای ممانعت از اقدام بن‌سلمان در جریان است.[6]

نتیجه‌گیری

به رغم تاکید عمده تحلیلهای مربوط به جنگ یمن بر ابعاد و اهداف منطقه‌ای تجاوز نظامی سعودی، توجه به اهداف و انگیزه‌ها و پیامدهای حمله به یمن از منظر سیاست داخلی سعودی نیز می تواند بازگو کننده بخش مهمی از واقعیتهای مربوط به این رویداد باشد. هر چند رهبران سعودی سعی کردند تا از حمله به یمن به عنوان رفتار تهاجمی جدید در سیاست خارجی خود برای تقویت احساسات ملی‌گرایانه و نادیده گرفتن چالشهای داخلی و در نهایت تولید مشروعیت برای خاندان حاکم بهره گیرند، اما تداوم این جنگ تشدید مشکلات و چالشهای درونی سعودی در نتیجه تجاوز را نشان می‌دهد. به خصوص اینکه عربستان با شکافها و مشکلات اقتصادی و اجتماعی و فرقه ای مهمی مواجه است که تداوم جنگ یمن همانگونه که تبیین شد افزایش آنها را باعث خواهد شد. در نتیجه احتمال مواجه دولت سعودی با چالشهای امنیتی نوین و به فعلیت رسیده، با تداوم جنگ یمن و سرریز شدن پیامدهای تجاوز به یمن به درون این کشور افزایش می‌یابد. موضوع مهم دیگر اختلافات سیاسی درون هیئت حاکمه سعودی در مورد حمله به یمن و تداوم اختلافات در مراحل جدید و انگیزه ها و تاثیرات جنگ برای رهبران سعودی است که در چهارچوب رقابتها برای افزایش نفوذ و قدرت از سوی هر یک از جناحهای خاندان سعودی قابل تامل است. از آنجایی که تداوم جنگ و تجاوز نظامی سعودیها، ناکارامدی عملیات نظامی هوایی در تغییر معادله قدرت میدانی را نشان می‌دهد و نشانه‌های قدرتمندی از همراهی متحدین سعودی برای ورود به جنگ زمینی وجود ندارد، اختلافات درونی سعودیها افزایش  خواهد یافت. در مورد بهره برداری سیاسی آل سلمان از جنگ برای کاهش قدرت رقبای خود مانند متعب بن عبدالله نیز با توجه با افزایش احتمال ناکامی در دستیابی به اهداف عملیات نظامی، شانس بن سلمان در این خصوص به تدریج کمتر می شود.


[1] – مداوی الرشید، جنگ عربستان در یمن انگیزهای برای جلب احساسات ناسیونالیستی، ۱۷ فروردين ۱۳۹۴، قابل دسترسی در:

http://reazan.com/fa/news/4114

[2] – Afshin Shahi, Saudi Arabia campaign in Yemen masks widening domestic unrest, 13 April 2015, accessible at:

http://theconversation.com/saudi-arabia-campaign-in-yemen-masks-widening-domestic-unrest-39967

[3] – ibid.

[4] – خلافات بين أمراء آل سعود تدق جرس إنذار فشل «عاصفة الحزم، (29March 2015)، علی الموقع:

http://jazzservices.net/40997046/

[5] – نضال حمادة، الغزو السعودي لليمن والصراع على النفوذ داخل آل سعود،( 2015-04-02)، علی الموقع:

http://www.althawranews.net/articles.php?id=111185

[6] – خلافات بين وزيري الداخلية والدفاع السعوديان بشأن التدخل البري في اليمن، ( 04إبريل-نيسان 2015)، علی الموقع:

http://yemennewsgate.net/news_details.php?sid=6805

ارسال دیدگاه