یمن هماکنون شاهد چند تحول مهم است. از یکسو، مذاکرات سیاسی برای حل بحران این کشور با میانجیگری نماینده سازمان ملل در حال پیگیری است و از سوي دیگر توافقی مهم میان انصارالله و جنبش جنوب برای خروج از مناطق جنوبی بهمنظور پیشبرد مذاکرات یمنی-یمنی صورت گرفته است. در همین حال، بعد از خروج انصارالله از مناطق جنوبی و در اثر خلأ قدرت ایجاد شده، درگیریها میان نیروهای جنبش جنوب و طرفداران منصور هادی و القاعده در جنوب نیز افزایش یافته است. عربستان سعودی در عین اینکه به حملات خود در مناطق مختلف یمن همانند گذشته ادامه میدهد، با استفاده از این خلأ قدرت ایجادشده، درصدد سازماندهی نیروهای خودی در مناطق جنوبي و تشکیل ارتش نیابتی برای حرکت از محور جنوب به شمال و سپس به کنترل درآوردن صنعا پایتخت یمن است. مجموعه این تحولات شرایط پیچیدهای را در یمن ایجاد کرده است؛ اما آنچه وضعيت فعلي يمن نشان ميدهد این است که هرگونه فعلوانفعالات در معادلات قدرت آتی اين كشور و بازیگری مخرب عربستان در آن، بهاحتمال زیاد از مناطق جنوبی يمن برمیخیزد و همین مسئله، جنبش جنوب یا «حراک جنوبی» را در متن حرکت برای تعیین سرنوشت آینده سیاسی یمن قرار داده است. به همین دلیل، نوشتار حاضر به بررسی نقش فرآیندی و بازیگری تأثيرگذار این جنبش در تحولات كنوني یمن پرداخته است.
1- نقش حراك جنوبي در تحولات انقلابي یمن
سياستهاي انحصارطلبانه و تبعيضآميز علی عبدالله صالح در هر دو دوره قبل و بعد از اتحاد يمن نسبت به مناطق جنوبي از جمله سياست تعيين استانداران اين مناطق از ميان شماليها، باعث نارضايتي گروههاي مختلف جنوب شد و تداوم اين وضعیت، منجر به همبستگی گروههای سیاسی حاضر در جنوب حول یک جنبش واحد به نام «جنبش جنوب (جنبش حراک)» گرديد. این جنبش که در سال 2007 و به دنبال همهگیر شدن اعتراض مردم به تبعیض دولت نسبت به بازنشستگان جنوبی شکل گرفت، به جنبشی برای استقلالطلبی استانهای جنوبی کشور از بخشهای شمالی تبدیل شد. به همین دلیل، گروههای مختلف معترض که در جنوب فعالیت میکردند به آن پیوستند. شکلگیری این جنبش خود تبدیل به فرصتی مهم برای افزایش فشار بر دولت مرکزی شد. (Tim Lister, 2011: 3)
شروع اعتراضات انقلابی مردم علیه حکومت علی عبدالله صالح، آغازی بود بر سربرآوردن آتش زیر خاکستر مخالفتهای گروههای سرکوب شده. به همین دلیل، با سرنگونی عبدالله صالح، بسیاری از رهبران تبعیدشده جنوب به وطن بازگشتند و سعی کردند در روند انتقال قدرت، سهم قابلملاحظهای دریافت کنند. برکناری عبدالله صالح، نهتنها برای جنوبیها پیروزی مهمی به شمار میآمد، بلکه دیگر گروههای سیاسی نیز این مسئله را مهمترین پیروزی سیاسی خود به شمار آوردند. به همین دلیل، جنبش جنوب جان تازهای گرفت و به یکی از بازیگران اصلی صحنه سیاسی یمن پس از انقلاب تبدیل شد.
با شروع دخالتهاي شوراي همكاري خلیجفارس به رهبري عربستان كه منجر به روي كار آمدن معاون علي عبدالله صالح شد نارضايتي جنبش جنوب نيز تداوم پيدا كرد. به دنبال ناکامی دولت منصور هادی در تأمين خواستهاي انقلابیون یمنی، جداییطلبان جنوبی بار دیگر خواستار جدايي مناطق جنوبی از مناطق شمالی شدند. این درگیریها پیش از آغاز گفتوگوهای ملی بود. دو هفته پیش از آغاز گفتوگوهای ملی، جنوب یمن شاهد درگیری بین جداییطلبان، نیروهای امنیتی و طرفداران حزب الاصلاح بود. (جوکار، 23/11/93)
به همین دلیل، منصور هادی، در سفری غیر منتظره وارد شهر عدن شد و خواهان دیدار با گروههای سیاسی جنوبی شد. در این سفر، رهبران جنبش حراک، هادی را متهم کردند که وی، در سال نخست ریاستش، پیش از اینکه به جنوب سفر کند، از عربستان، آمریکا و دیگر کشورهای حوزه خلیجفارس دیدن کرده است.
با وجود اينكه منصور هادي از اهالي جنوب است ولي از نظر جنبش جنوب، وي در مدتي كه بهعنوان رئیسجمهور يمن بود كمترين توجه را به مناطق جنوبي داشته است. به همین دلیل بسیاری از رهبران جنبش با دیدار با منصور هادی، مخالفت کردند. این اختلافها را در گفتوگوهای ملی نیز شاهد بودیم؛ چراکه برخی از رهبران جنبش حراک، موافق شرکت در گفتوگوهای ملی بودند، اما برخی از رهبران این جنبش، مانند علی سالم البیض، بر این اعتقاد بودند که خواستههای جنوب با گفتوگو با صنعا حل نمیشود؛ بنابراین خواهان عدم شرکت نمایندگان جنوب در گفتوگوهای ملی بودند. با اين حال، جنبش جنوب در تحولات كنوني اخير نقش منسجمتري ايفاء كرده و به يكي از ستونهاي اصلي مذاكرات يمني-يمني در كنار انصارالله تبديل شد. (Frederic, 2015)
2- جنبش حراك و تحولات كنوني جنوب
مهمترين تحول اخير در مناطق جنوبي يمن كه ميتواند نقطه عطفي براي به سرانجام رسيدن مذاكرات سياسي حل بحران يمن باشد توافق جنبش جنوب با انصارالله براي اداره مناطق جنوبي است. هرچند شرايط انقلابي و بيثبات دوران عبدالله صالح و منصور هادي جنبش جنوب را ضرورتاً در كنار انصارالله قرار داد، اما تحولات اخير و اوضاع ناآرام جنوب يمن باعث شده تا يكسري واگراييها یا حداقل اختلافاتي ميان اين دو گروه عمده اتفاق بيفتد. جنبش جنوب بهطورکلی برخلاف انصارالله از يك ديدگاه واحدي پيروي نميكند بلكه از گروههای مختلف و نيز دیدگاههای متفاوتي تشکیل شده است. در یک نگاه کلی، میتوان جنبش جنوب يا حراك جنوبي را به سه دسته کلی جداییطلبان، فدرالیستها و طرفداران حکومت مرکزی تقسیم کرد. همین اختلاف بین گروهها بود که درباره شرکت کردن یا شرکت نکردن جنبش در گفتوگوهای ملی اختلافنظر به وجود آورده بود. در حال حاضر نيز برخي رهبران حراك جنوبي خصوصاً جداييطلبان يا فدراليستها مخالفت خود را با حضور نیروهای انصارالله در مناطق جنوبي اعلام كردند؛ بهگونهای که برخي از آنها حوثیها را متهم به انحصارطلبی در قدرت كردهاند و خواستار خروج انصارالله از مناطق جنوبي يمن شدند. اين در حالي است كه انصارالله، بارها اعلام کرده كه به دنبال انحصارطلبي نيست و به دنبال شرکت تمام گروههای سیاسی در آینده یمن است. به همين منظور توافقنامهاي ميان انصارالله و جنبش جنوب براي خروج نيروهاي ارتش و انصارالله از مناطق جنوبي منعقد شد. (www.shafaqna.com/persian)
بر اساس اين توافقنامه، نيروهاي انصارالله و ارتش يمن پس از 6 ماه حضور در مناطق جنوبي، بهطور كامل از آن خارج شدند و اداره امور جنوب نيز به جنبش حراك كه شناخت و نفوذ بيشتري در اين مناطق دارد واگذار شد تا از شدت درگيريها در اين مناطق كاسته شود. انصارالله نيز با عقبنشینی از جنوب یمن، همزمان به تمركز بر مناطق شمالي یمن و مناطق جنوبي عربستان پرداخته و اکنون نيز در اندیشه استفاده از موج ایجادشده، برای بازپسگیری استانهای «عسیر»، «نجران» و «جيزان» است که سالهاست تحت اشغال عربستان قرار دارند. (www.farsnews.com)
به دنبال توافقنامه مذكور كه براي كاهش درگيريها در جنوب و تسهيل زمينه بهمنظور ازسرگیری مذاكرات يمني- يمني با ميانجيگري نماينده سازمان ملل منعقد شد نهتنها از حملات سعوديها به مناطق مختلف يمن كاسته نشد بلكه برعکس، اين حملات تشديد یافت. توافقنامه مذكور كه بدون حضور عربستان انجامشده در ظاهر به مذاق سعوديها خوش نيامده و به همين خاطر كارشكنيها براي به شكست كشاندن مذاكرات آتي در يمن در دستور كار قرار گرفته است. عربستان براي اينكه ارتش و انصارالله را از جنوب يمن خارج كند از همه گروههاي مخالف انصارالله در جنوب حمايت به عمل آورد ولي الآن هرکدام از اين گروهها در سوداي كنترل بر بخشهايي از يمن هستند و اين تضاد منافعي را بين اين گروهها با رياض به وجود آورده است. زيرا جنوبيها و خصوصاً جنبش جنوب با رياست عبدربه منصور هادي، رئيسجمهور فراري يمن كه سعوديها قصد بازگرداندن او را به شهر عدن دارند، مخالف هستند و اين مسئله كار عربستان را براي رسيدن به اهدافش در يمن دشوار ميكند. بر اساس گزارشهاي اعلامشده، سعوديها براي اينكه بتوانند نظر مردم جنوب يمن را براي بازگرداندن دولت مستعفي جلب كنند سعي دارند تا خالد بحاح، معاون منصور هادي و يا حتي ساير عناصر ميانهرو را جايگزين وي كنند تا زمينه براي بازگشت دولت هادي فراهم شود اما قاطبه جنبش جنوب خصوصاً فدراليستها و جداييطلبان با اين ابتكار عربستان مخالفت جدي دارند. اين گروهها خواستار جدايي مناطق جنوبي از شمال يا حداقل فدرالي شدن آن هستند، ولي عربستان مخالف تجزيه يمن به شمالي و جنوبي و يا حتي فدرالی شدن آن هست و در سوداي اين است تا كل يمن را تحت نفوذ خود داشته باشد. از اينرو سعي ميكند ابتدا كنترل عدن را به دست بگيرد و با استقرار دولت مستعفي در اين استان با كمك نيروهاي القاعده و منصور هادي به سمت صنعا حركت كرده و شمال يمن را نيز از كنترل انصارالله خارج كند؛ اما مقاومت كميتههاي مردمي و ارتش در پنج ماه حملات سعوديها نشان داده كه سوداي تسلط عربستان بر كل يمن قابل تحقق نيست.
3- خلأ قدرت در جنوب و احتمال تشكيل ارتش نيابتي
بهرغم خروج انصارالله از جنوب و اداره امور توسط جنبش حراك، ساير گروههاي حاضر در اين منطقه با جنبش جنوب اختلافات اساسي دارند كه اين امر به تشديد درگيريها كمك ميكند. بهطورکلی، در جنوب يمن چهار گروه اصلي وجود دارند كه هر يك به دنبال كنترل بر اين مناطق هستند. نخست، همان جنبش حراك است كه بيشترين قدرت را دارد. دوم، گروه القاعده، گروه سوم كه نسبت به دو گروه ديگر قدرت كمتري دارد افراد تندرو وابسته به داعش و اخوانالمسلمين و حزبالاصلاح هستند. گروه چهارم طرفداران منصور هادي هستند كه هنوز اطلاعات دقيقي از شمار نيروهاي آنها وجود ندارد و عربستان بيشتر بر روي اين گروه حساب باز كرده است تا با تقويت آنها دولت مستعفي را به جنوب بازگرداند. اگرچه اين گروهها در دو مورد يعني حمايت مالي از سوي عربستان و مخالفت با انصارالله اشتراك دارند اما براي تسلط و حكمراني بر جنوب دچار اختلافنظر هستند. با توجه به اختلافات ايدئولوژيكي بين اين گروهها احتمال درگيريهاي گسترده پس از خروج انصارالله وجود دارد. روزنامه واشنگتنپست روز 26 آگوست (4 شهريور) در گزارشي نوشت كه پس از درگيريهاي اخير در جنوب يمن تلاشهايي براي جدايي اين منطقه و كودتا عليه منصور هادي آغاز شده است. به نوشته اين روزنامه، به علت اقدامات القاعده در جنوب با استفاده از خلأ قدرت در استانهای جنوب پس از عقبنشيني حوثيها، هرجومرج و ناآرامي اين مناطق را فراگرفته است. توافق انصارالله با جنبش اعتراضي جنوب نشان داد كه گروههاي يمني بهرغم برخي اختلافات همچنان بر حفظ تماميت ارضي و امنيت در كشور تأكيد دارند اما حضور نيروهاي خارجي تحت حمايت عربستان و تشديد درگيريها بين گروههاي تندرو با قبايل جنوبي پس از خروج انصارالله نشان ميدهد كه عربستان نهتنها در طول پنج ماه نتوانسته گروههاي حامي خود را با هم متحد كند بلكه جنبش اعتراضي جنوب يمن، عربستان را بهعنوان متجاوز ميشناسد و اين مسئله رؤياي سعوديها براي بازگرداندن هادي به عدن و پس از آن كنترل صنعا را با چالش مواجه ميكند. (www.alwaght.com) به دنبال اين ناكامي عربستان، گزينه عربستان براي سيطره بر مناطق جنوبي و سپس خيزش به مناطق شمالي، تشكيل «ارتش جنوب» است. هدف این طرح سعوديها این است که بهجای دخالت نظامی زمینی گسترده در یمن، نیروهای یمنی همسو با سیاستهای ریاض را بهسوی جبهههای درگیری در مأرب و الجوف روانه كند تا در دو محور بهسوی صنعا و صعده پیشروی نمايند و شمال يمن را تحت كنترل خود در بياورند. (www.mashreghnews.ir)
بههرحال، پس از ناكاميهاي سعوديها و مخالفت آنها با مذاكرات يمني-يمني و به بُنبست كشيده شدن مذاكرات سياسي، احتمال تحقق چنين طرحهايي دور از دسترس نخواهد بود.
نتیجهگیری
در يك جمعبندي اگر بخواهیم نگاهی بر نقش جنبش جنوب و آينده آن در بحران يمن داشته باشیم، باید گفت که آینده اين جنبش به آینده تحولات سیاسی این کشور بستگی دارد؛ اما در شرایط کنونی و پس از توافق جنبش جنوب با انصارالله كه اداره امور مناطق جنوبي را به دست جنبش حراك سپرد، قدرت و نقش اين جنبش در تحولات يمن افزايش يافته است. هرچند بهظاهر توافق صورتگرفته ميان جنبش جنوب و انصارالله و خالي شدن مناطق جنوبي از سيطره حوثيها، مطلوب عربستانيها براي سيطره بر اين مناطق است اما فحواي اين توافق نشاندهنده اين است كه گروههاي يمني بهرغم برخي اختلافات همچنان بر حفظ تماميت ارضي و امنيت در كشور و پيگيري راهحل يمني-يمني در حل بحران يمن تأكيد ميورزند؛ امري كه باعث استيصال عربستان و ناكامي آن در كنترل مناطق جنوبي يمن شده است. اين ناكامي و استيصال تا جايي بوده كه رياض درصدد برآمده تا از خلأ قدرت به وجود آمده در جنوب يمن استفاده كند و طرح تشكيل ارتش جنوب را بهمنظور بازگرداندن منصور هادي به عدن و پس از آن ساماندهي حمله به محور شمال و كنترل صنعا، مطرح نمايد؛ اما با توجه به گرايشهاي مختلف ميان جنبش جنوب و مخالفت آنها با مداخله و سيطره خارجيها در جنوب، احتمال موفق شدن این طرح ضعيف خواهد بود، هرچند همچنان بهعنوان یکی از گزینههای مهم روی میز عربستان مطرح خواهد بود. در هر حال، با توجه به خلأ قدرت به وجود آمده در مناطق جنوبي، افزايش درگيريها ميان گروههاي مختلفِ اين مناطق و همچنين حضور نيروهاي طرفدار عربستان در آن، احتمال طراحی سناریوهای دیگر عربستان مبني بر كنترل مناطق جنوبي و برنامهريزي براي مناطق شمالي، وجود دارد.
بهطور خلاصه، مجموعه فعلوانفعالات موجود در یمن از جمله نقشآفرینی انصارالله در شمال، بازیگری جنبش حراک در جنوب، درگیریهای نیروهای القاعده و طرفداران منصور هادی با جنبش جنوب و همچنین توطئه عربستان مبنی بر سازماندهی نیروهای خودی برای حرکت بهسوی شمال يمن، یک نوع «کنش متقاطع و فراروندهی امنیتی» را در اين كشور با محوریت مناطق جنوبی رقم زده است؛ امري كه در كوتاهمدت مطلوب عربستان است اما در بلندمدت قطعاً تهديدي فرارونده به داخل قلمرو ژئوپليتيكي عربستان و تهدید منافع حیاتی و حساس این کشور خواهد بود.
—————————————-
منابع:
1- http://tabyincenter.ir/index.php/menu-examples/child-items-5
2- http://shafaqna.com/persian/services/countries/bahrain/item/134518
3- http://www.farsnews.com/13940603000665
4- http://www.mashreghnews.ir/fa/news/420841
5- http://www.alwaght.com/fa/News/16148.
6- Tim Lister, (23 November 2011), why we should care about Yemen, CNN
7- Wehrey Frederic, (26 March 2015), Into the Maelstrom: The Saudi-Led Misadventure in Yemen, Carnegie Endowment for International Peace.